پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

حق با غدیر است یا سقیفه؟

حق با غدیر است یا سقیفه؟ 

 

حضرت علی

شیعه که باورهای خود را از عقل و نقل؛ یعنی قرآن و روایتهای معتبر می گیرد، معتقد است که مقامِ قانون‏گذاری تنها از آنِ خداوند متعال است و بس ؛ دلیل این باور، آیاتی از قرآن کریم است که با صراحت تمام می گوید:

إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ [1]؛ حکم کردن، فقط ویژه خدای متعال است.

زیرا حکم در هر امری جز از سوی کسى که مالک و متصرف به تمام حقیقت آن باشد صحیح و عملی نیست. در تدبیر امور عالم و تربیت بندگان هم، مالکى حقیقى و مدبرى واقعى جز خداى سبحان وجود ندارد؛ بنابراین حکم هم به معنای حقیقی کلمه، تنها از ناحیه خداوند متعال روا خواهد بود.[2]

و نیز معتقد است حقِّ تعیین پیامبر فقط مخصوص خدای سبحان است و نقش مردم نسبت به پیامبر و پیام الهی، ایمان آوردن و عمل نمودن و حفظ آن است و در محدوده انتخاب و نصب جانشین و رابط بین خدا و مردم،  هیچکاره اند ؛ زیرا تنها خدا می داند که چه کسی صلاحیت، قابلیت و توانایی انجام این ماموریت را دارد:

اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ ؛تنها خداست که می داند که وظیفه رسالتش را بر عهده چه کسی قرار دهد.[3]

بنابراین حق انتخاب نماینده خدا بر روی زمین فقط با خداست و وظیفه مردم تنها ایمان به او و پیروی از اوست. آیه « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ »[4] و « أَطیعُوا الرَّسُول»[5] هایی که در قرآن آمده همه بیانگر همین وظیفه اند.

این قانون، منحصر در رسول خدا صلی الله علیه وآله نمی شود و درباره هر کس که در جایگاه خلیفة اللهی قرار می گیرد جاری می شود. برای همین است که ما معتقدیم جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله نیز باید از جانب خداوند تعیین شود؛ زیرا پی بردن به صفات جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله، از جمله علم و عصمت او، برای انسان‏های عادی امکان پذیر نیست و تنها خداست که می‏داند این نعمت‏ بزرگ را به چه کسانی عطا کند و چه کسی قابلیت انجام این وظیفه سنگین الهی را داراست.

همان گونه که بشر حق دخالت در فروع دین را ندارد به مراتب، حق دخالت در اصول دین را هم ندارد؛ مگر آنکه بگویید بحث امامت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله نه ربطی به اصول دین دارد و نه ارتباطی با فروع

آنچه در روز هجدهم ذی الحجه سال 10 هجری در منطقه غدیر خم رخ داد اجرای همین قانون الهی بود که خداوند توسط پیامبرش، جانشین او را تعیین و به مردم معرفی کرد.

بر خلاف این مبنای قرآنی، کسانی معتقدند که در تعیین جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله خدا کاره ای نیست و این مردمند که باید دور هم نشسته و با شور و مشورت، جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله را به کسی واگذار کنند. مستند این کارشان را هم عمل به آیه 38 سوره شوری می دانند که می فرماید: « وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُم» ؛ و کار آنها به طریق شورى و مشورت در میان آنها صورت مى‏گیرد.

غافل از اینکه در آیه، سخن از «أَمْرُهُمْ» است؛ نه « أَمْرُ الله»؛ یعنی موضوعی که توصیه شده مومنین با مشورت و همفکری آن را به انجام برسانند، امور مربوط به مردم است؛ نه امور مربوط به خدا. امور مربوط به مردم؛ مانند همان اموری است که شورای شهر و روستا، روزانه با آن درگیرند و کاری هم که می کنند عمل به همین توصیه قرآنی است که با شور و مشورت، درباره آن مسائل، تصمیم گیری می کنند. اما امور مربوط به خدا، غیر از این امور زمینی است.

«امرُ الله» اموری هستند که از دسترس و توان علمی و عملی نخبه ترین افراد هم خارج است؛ مانند تصمیم گیری درباره اینکه چگونه واجبات را بجا آوریم؟ یا چه کسی را پیامبر خدا قرار دهیم؟ و یا چه کسی از نظر کمالات انسانی در آن مقام هست که بتواند مسئولیت جانشینی پیامبر خدا را بر عهده گرفته و بی هیچ کم کاستی این وظیفه را به انجام رساند؟

سقیفه

اینها اموری است که ما با تکیه بر قرآن و برهان عقلی معتقدیم امر الله اند و مربوط به خدا. و همان گونه که بشر حق دخالت در فروع دین را ندارد به مراتب، حق دخالت در اصول دین را هم ندارد؛ مگر آنکه بگویید بحث امامت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله نه ربطی به اصول دین دارد و نه ارتباطی با فروع که بطلان این سخن با دقت در آیه 38/ شوری روشن شد.

آنان که بحث از امامت امت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله را بی ارتباط با خدا دانسته و آن را مانند تصمیم گیری برای احداث یک جاده و یا انتخاب یک کدخدا برای دِه می دانند؛ جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله را از اوج امامت به حضیض امارت تنزل داده و آن را در حدّ سلطنت پایین آورده اند. آنها معتقدند که می‏توان زیر سایه سقیفه‏ گرد هم آمد و برای پیامبر صلی الله علیه وآله جانشین تعیین کرد.

این اعتقاد، پیامدهایی دارد  که پیروان سقیفه را سخت به چالش می کشد. آنها باید به سوالات و تناقضاتی که قدم به قدم سربرمی آورند و به پای ذهن می پیچند پاسخ دهند و از توجیهاتی که نه عقل آن را می پذیرد و نه نقل معتبر از آن پشتیبانی می کند به جد پرهیز کنند که این وادی وادی برهان است و ما تابع دلیل.

سوال اول اینکه: آیا رسول خدایی که در حوزه هدایت و دین، فقط سخن خدا را می گوید (وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى‏)[6] کسی را برای جانشینی بعد از خود معرفی کرد یا نه؟

اگر بگویید تعیین کرد می گوییم: پس اصل اجتماع در سقیفه برای تعیین خلیفه از اساس غلط بود (برای همین بود که امام علی علیه السلام در آن شرکت نکرد) در نتیجه هر تصمیمی هم که در آن گرفتند باطل بود.

و اگر بگویید تعیین نکرد باید بپذیرید که این سخن شما اهانت به رسول خدا صلی الله علیه وآله است زیرا لازمه اش این است که خدا و رسولش ـ معاذالله ـ به اهمیت «تعیین» جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله پی نبردند و «تعیین» هم نکردند؛ اما ابوبکر فهمید و عمر را به عنوان جانشین خود «تعیین» کرد.

«امرُ الله» اموری هستند که از دسترس و توان علمی و عملی نخبه ترین افراد هم خارج است؛ مانند تصمیم گیری درباره اینکه چگونه واجبات را بجا آوریم؟ یا چه کسی را پیامبر خدا قرار دهیم؟ و یا چه کسی از نظر کمالات انسانی در آن مقام هست که بتواند مسئولیت جانشینی پیامبر خدا را بر عهده گرفته و بی هیچ کم کاستی این وظیفه را به انجام رساند؟

دوم اینکه اگر حق تعیین جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله با خدا نیست و این حق مردم است؛ خدا در کدام آیه و یا رسول خدا صلی الله علیه وآله در کدام روایت معتبر این حق را به مردم واگذار کرده است؟ ( در بالا تمسک به آیه 38/ شوری نقد شد)

سوم اینکه اگر این حق واگذار شده، شکل عملی آن چگونه است؟ مردم جمع شوند و با رأی گیری جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله را تعیین کنند؟!! اگر اینگونه است پس چرا خلیفه دوم اینگونه انتخاب نشد؟ و با انتصاب شخص ابوبکر شد خلیفه رسول خدا. خدا و رسولش اینگونه گفته اند یا آنگونه؟ بگذریم از انتخاب خلیفه سوم که نه این بود و نه آن!

چهارم اینکه چگونه می توان کسی را که با انتخاب چند نفر انتخاب شده و در انتخاب او خدا و رسولش هیچ نقشی نداشته اند را خلیفه خدا و رسولش خواند و همه مسلمانان جهان را ملزم به پیروی از دستور او کرد؟

ما معتقدیم که خداوند خود برای جانشینی پیامبر و رهبری امت اسلام کسانی را تعیین کرد و پیامبرش را مامور کرد تا در غدیر خم اولین آنها را به مردم معرفی کند و همانگونه که مردم نسبت به رسول خدا فقط وظیفه ایمان و پیروی دارند و نه انتخاب، درباره این برگزیدگان الهی هم فقط وظیفه ایمان و پیروی دارند و نه حق انتخاب. برای همین، خدا برگزید و رسول خدا صلی الله علیه وآله در غدیر معرفی کرد؛ مردم هم به دستور قرآن کریم موظف به اطاعت و پیروی هستند:

« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»[7] ؛ اى اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان اطاعت کنید.

صاحبان امر، بنا بر آنچه رسول خدا صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمود امامان دوازده گانه ای هستند که سر سلسله آنها امام علی علیه السلام است.[8]

 

پی نوشت:

1.       40/ یوسف

2.       المیزان 11/177

3.       124/ انعام

4.       28/ حدید

5.       مانند 59/ نساء

6.       3-4/ نجم

7.       59/نساء

8.       رسول خدا صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمود: یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ وَلِیُّکُمْ وَ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی‏ مَوْلَاه‏. کافی 1/295

                                                                                                                                              

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد