۲ کم فروشی و غش در معامله | حضرت سجاد ـ علیه السّلام ـ میفرماید «سپاس خدائیرا که هر گاه او را بخوانم مرا اجابت میفرماید در حالیکه هنگامی که مرا به طاعت خودش میخواند مسامحه کارم و سپاس مرخدائیرا که هر گاه چیزی از او بخواهم بمن عطا میفرماید هر چند هنگامیکه از من قرض میخواهد بخل کنندهام (یعنی در دادن زکات و خمس وصله ارحام و سایر مواردی که امر بانفاق فرموده بخل میکنم) و سپاس خدائیرا که هنگام گناه بردباری میفرماید مثل این که من گناهی نکردهام[1] بنابراین کسیکه در انجام وظیفه بندگی کوتاهی میکند ولی در انجاز وعدههای خدا مطالبه کار و جدی است «قولا و فعلا و حالا» از میزان عدل خارج شده و در حقیقت مطفف است. خودت را جای دیگران قرار ده: همچنین نسبت بکسی که در مطالباتش با خلق جدی است ولی در ادای حقوق ایشان مسامحه کار است مثلاً توقع دارد کسی غیبتش نکند و اگر کرد دیگری که میشنود دفاع کند و آن غیبت را از او دور کند و اگر بشنود کسی او را ببدی یاد کرده هر چند درست باشد و شنونده از او دفاع نکرده سخت ناراحت و بر آنها خشمناک میگردد در حالی که خودش از یاد کردن عیب مردم باکی ندارد و در مقام دفاع ورد غیبت و عیب از کسی نیست یا مثلاً توقع دارد با هر کس هر معاملهای که دارد باو خیانت نکند و غش و تدلیس ننماید در حالیکه خودش در معاملاتش با مردم چنین نیست یا میل دارد کسی که از او وام گرفته قبل از رسیدن موعد و پیش از مطالبه کردنش باو پس بدهد یا امانتی که از او گرفته درست و سالم بدون این که خیانتی در آن کرده باشد پس دهد اما خودش در ادای قرض مسامحه یا در رد امانت خیانت کار است بگفتهی سعدی شیرازی: ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست باید شخص آن چه از مردم توقع دارد که به او بکنند خودش نیز دربارهی مردم دریغ نداشته مسامحه کار نباشد و از این معنی در روایات تعبیر به انصاف شده است. انصاف بهترین کارهاست: حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «بهترین و بالاترین کارها سه چیز است یکی آن که انصاف دهی مردم را از جانب خودت باینکه هر چه برای خودت میخواهی و میپسندی برای مردم هم بخواهی ـ دیگر آن که با برادر دینی در مالت مساوات کنی و سوم آن که همیشه بیاد خدا باشی و هیچ گاه خدا را فراموش نکنی نه این که فقط زبانت مشغول ذکر سبحان الله و الحمد لله باشد بلکه هر گاه امر خدا متوجه تو شود بجا آوری و چیزی را که خدا نهی فرموده ترک نمایی[2]. میزان عدل برای هر کس: بطور کلی میزان عدل و قاعده کلی خدایی در رعایت حقوق خلق همان جملهای است که در وصیت حضرت امیر المؤمنین بفرزندش حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ است میفرماید «فرزندم، خودت را میزان بین خود و دیگران قرار ده پس هر چه برای خودت دوست میداری برای دیگران هم دوست بدار و هر چه برای خودت نمیخواهی برای دیگران هم مخواه و بر دیگران ستم مکن چنانچه دوست نداری که بر تو ستم کنند و بدیگران نیکی کن چنانچه دوست داری که با تو نیکی نمایند و از رفتار خودت زشت بدان آن چه را از دیگران زشت میدانی (مثلاً دروغگویی و عیب جویی دیگران را زشت میدانی از خودت هم زشت بدان) و هر چه از خودت میپسندی از دیگران هم بپسند»[3] نه این که چون این کار از تو سرزده پسندیده است اما چون همین کار را دیگران انجام دادهاند ناپسند باشد ـ پس کسیکه در گفتار و کردارش با مردم از میزانی که امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ بیان فرموده بیرون رود مطفف است و از جاده عدل و صراط مستقیم بیرون رفته، جزء ستمکاران بشمار میرود. هر چیزی را پیمانهای است: برای جمیع امور اعتقادی و ملکات نفسانی و هر نوع قول و فعلی میزانی است که باید آن اعتقاد و صفت و قول و فعل با میزانش مطابق شود تا عدل حقیقی درست آید چنانچه در سوره حدید میفرماید «فرستادیم پیغمبران را با معجزات و فرو فرستادیم با ایشان کتاب و میزان را تا اینکه مردم عدل را برپا دارند»[4]. علی ـ علیه السّلام ـ میزان اعمال است: میزان اشیائی که به وزن معامله میشود ترازو و قپان و میزان استقامت و انحراف بنا شاقول و میزان کیفیت معاشرت با مردم نفس خود انسان است و میزان شناختن عقائد حق از باطل و صفات فاضل از رذیله و خیر را از شر قرآن مجید و عترت طاهرین علیهم السلام اند و بالاخص امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ چنانچه در زیارتش میخوانیم «سلام بر تو ای میزان اعمال» پس باید هر حال و رفتار و کرداری بحالات و رفتار و گفتار آن حضرت سنجیده گردد تا درستی آن هویدا شود و کسیکه این جا رفتار و گفتارش را میزان کند فردای قیامت در میزان حساب معطلی ندارد و از صراط مثل برق میگذرد ولی خیلی مشکل است کسی از عهده برآید و از طریق صراط مستقیم و میزان عدل الهی منحرف نشود و بسمت افراط و تفریط نرود زیرا تشخیص و تطبیق موارد جزیی بامیزان عدل بسیار دقیق و از مو باریکتر است و پس از تشخیص عمل بر طبق آن دشوار مانند راه رفن بروی شمشیر تیز بلکه سختتر است و لذا همه در موقف حساب معطل و در عبور از صراط افتان و خیزان، گریان و لرزانند و از دو طرف مانند شب پره که بر اطراف چراغ میافتند در دوزخ خواهند افتاد چنانچه در قرآن مجید میفرماید: «نیست هیچیک از شما مگر اینکه به آن وارد می شوند آنگاه اهل تقوا نجات پیدا میکنند»[5].
[1] . الحمد لله الذی ادعوه فیجیبنی و ان کنت بطیئاً حین یدعونی و الحمد لله الذی اسئله فیعطینی و ان کنت بخیلاً حین یستقرضنی و الحمد لله الذی یحلم عنی حتی کانی لا ذنب لی... (دعای ابو حمزه ثمالی). [2] . سید الاعمال ثلثه انصاف الناس من نفسک حتی لا ترضی بشیء الارضیت لهم مثله و مواساتک الاخ فی المال و ذکر الله علی کل حال لیس سبحان الله و الحمد لله فقط و لکن اذا ورد علیک شیء امر الله به اخذت به اواذا ورد علیک شیء نهی الله عنه ترکته. (کافی ج 2 ص 144). [3] . یا بنی اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین عیرک فاحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها و لا تظلم کما لا تحب ان تظلم و احسن کما تحب ان یحسن الیک و استقبح من نفسک ما تستقبحه من غیرک و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک (نهج البلاغه رساله 31). [4] . لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلها معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط (سوره حدید، آیه 25). [5] . و ان منکم الا واردها کان علی ربک حتما مقضیا ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیاً (سوره مربم، آیات 72 و 73). | آیت الله شهید دستغیب ـ گناهان کبیره، ج1،ص374 |
|