پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

جزوه کمک آموزشی پرورشی-تکنیکهای موفقیت(۱)

 

 

 

جزوه کمک آموزشی و پرورشی  

 

 

تکنیکهای موفقیت(1) 

 

 

سرگروه پرورشی شهرستان قدس 

 

 

تهیه کننده:بهمنی

 

 

جزوه کمک آموزشی پرورشی-تکنیکهای موفقیت(۱) 

درس اوِِل  

راه های رسیدن به موفقیت
مقدمه: قبل از شروع بحث لازم است اشاره ای به مفهوم موفقیت و ابزارهای آن کنیم. سپس به فرق علاقه و استعداد ب‌پردازیم و بعد ابزارهای درونی و بیرونی موفقیت مورد بحث قرار خواهد گرفت.
موفقیت(SUCCESS)
مفهوم موفقیت یک امر نسبی (از فرد تا فرد از فرهنگ تا فرهنگ، و از مکتب جهان بینی و ایدئولوژی، تا مکتب فرق دارد) و یک امر تشکیکی (یعنی ممکن است شخصی نسبت به گذشته اش موفق باشد ولی در عین حال مراتب بالاتری از موفقیت را در پیش دارد که البته این امر بیشتر در امور اخلاقی و ارزشی مثل کمال، علم خواهی بیشتر نمود دارد) است. در فارسی واژهای مترادف آن ظفر، پیروزی و کامیابی و... است.
ابزار موفقیت
موفقیت محبوب عمومی بشر است. همه افراد بشر در هر رشته و مقامی که هستند به دنبال وسیله، ابزار و راه رسیدن به موفقیت هستند؛ ولی افراد بشر دریافتن این وسیله یکسان نیستند، افرادی که هیچ واقع بینی ندارند و درک صحیحی از روابط علی و معلولی حوادث ندارد، بحث شانس و بخت را به میان می‌کشند، برخی دیگر وسیله موفقیت را در عوامل موجود خارجی جستجو می‌کنند. ولی در میان عوامل خود (استعدادها، علائق، حوصله و پشتکار و ...) را فراموش می‌کنند. برخی موفقیت را به نبوغ نسبت می‌دهند، یعنی فکر می‌کنند تنها عامل موفقیت نبوغ است و گمان می‌کنند مثلا فلان مخترع ظرف چند روز یا چند ساعت به فلان کشف رسیده، ولی از پشتکار، صبر و تحمل سختیهای راه آنها بیخبرند. الکساندر هامیلتن میگوید: مردم به من نابغه می‌گویند، من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط می‌دانم شخص زحمتکشی هستم. دانشمند بزرگ فرانسوی پاستور، شعار زندگیش کار بود.
[1]
فرق استعداد و علاقه
از جمله عواملی که برای رسیدن به موفقیت حیاتی است استعداد و علاقه است. هر کاری را که انسان بتواند (استعداد بالفعل و بالقوه) آنرا بهتر و عالیتر انجام دهد در آن استعداد دارد. و هر کاری و امری که با شور و شعف و لذت و بدون خستگی انجام دهد را بدان علاقه دارد. گاهی ممکن است استعداد باشد (حس شعری) و علاقه نباشد (شعر نگفتن و انگیزه آن را نداشتن) بیشتر مواقع انسان با استعداد متوسط و یا کمتر از آن ولی با علاقه بالا و پشتکار به موفقیتهایی نایل می‌شود، اما اگر هر دو _ استعداد و علاقه _ در یک امر باشند، موفقیت چند برابر خواهد بود.
[2]
برای رسیدن به موفقیت توجه و به کارگیری ابزارهای درونی و بیرونی بسیار مهم است. عمده این شیوه ها از زندگی افراد و الگوهای موفق جوامع به دست آمده، کسانی که خود شاهد موفقیت را در آغوش خود لمس کرده‌اند. در ذیل به این ابزارها اشاره می‌کنیم:
الف. ابزارهای درونی فرد:
ابزارهای درونی ابزارهایی هستند که خداوند در نهاد انسان قرار داده و انسان وظیفه دارد از آنها به بهترین نحو برای رسیدن به کمال استفاده کند:
1. خواستن موفقیت: اولین قدم خواستن خود فرد است. انسان اگر به طور جدی خواهان امری باشد دنبال راهکارها می‌رود و با پشت سرگذاشتن سختیها به آن می‌رسد.
2. نیاز و انگیزه: دو اهرم روانی هستند که به انسان قدرت، پویایی و حرکت می‌بخشد و انسان را به سوی هدف (موفقیت) می‌کشانند. گاهی انسان می‌تواند در خود ایجاد انگیزه و نیاز کند مثلا آن را وظیفه و مسئولیت دینی خود بداند که انجام ندادن آن عقاب دارد یا با افراد موفق معاشرت کند و تصمیم خود را به دیگران بگوید، به موفقیت‌های خود پاداش بدهد و تنبلیهای خودش را تنبیه و جریمه کند، مثلا مطالعه نکردم، سه ماه از پول تو جیبیم صرف نظر می‌کنم و از کلمات تاکیدی مثبت استفاده کند، مثلاً بگوید من می‌توانم، من خسته نمی شوم، خدا همراه من است.
3. پرهیز جدی از تاخیر: هر گاه تصمیم گرفتید کاری را انجام دهید، بلافاصله قدمهای اولیه را معقولانه بردارید. مطمئن باشید آن فردایی که می‌گویید نخواهد آمد، همین الان را غنیمت بشمارید.
4. تقویت اراده: عزم و اراده و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. از خوردن غذاهای پرچرب و انرژی زیاد پرهیز کنید. ورزش و تمرین را جدی بگیرید. از طبیعت لذت ببرید. با تقویت بعد معنوی (نماز، توسل و...) بر بعد غریزی خود مسلط شوید تا اسیر خواسته های مزاحم نشوید، اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که انسان دارای نیروهای بیکران است.
5. نظم در امور فردی و اجتماعی و برنامه ریزی
[3]
1 _ 5. دفتر مخصوص برنامه ریزی داشته باشید تا ساعات مفید و غیرمفید خود را محسوستر ببینید و برنامه خود را به متخصصها نشان دهد.
2 _ 5. از دو طرح بلند مدت (رسیدن به هدف) و کوتاه مدت (ساعات کار، مطالعه، رفع موانع فعلی) استفاده نماید.
3 _ 5. در برنامه ریزی خود امور مهم را مقدم بشمارید.
4 _ 5. بر برنامه خود کنترل و مراقبه داشته باشید و در صورت خارج شدن از برنامه، سریع اصلاح کنید و از سستیهای خود نگذرید. هر روز و هر هفته محاسبه کنید و ارزیابی کنید که موفق بودید یا نه.
5 _ 5. توجه داشته باشید که مانعها و پیشامدها توجه و تمرکز شما را به هم نزند. عمده توجه و انرژی خود را به مشکل گشایی و حل آن اختصاص دهید و در آن مضطرب نشوید. اضطراب زیادی کار شما را مختل می‌کند.
6 _ 5. در ساعات خود به صرف انرژی اهمیت زیادی بدهید.
[4] تماشای زیاد تلویزیون، گردشهای نامناسب، جلسه های طولانی غیر علمی عمده انرژی شما را صرف می‌کند. در موقع نشاط به اصل برنامه خود بپردازید و در اوقات دیگری انرژی خود را شارژ کنید (تفریح، طبیعت، حمام آب گرم، تغذیه مناسب با کیفیت، خواب متناسب، ورزش ملایم نشاط بخشند).
6. استعدادیابی: با توجه به تمرکز کاری خود در گذشته، علایق، اهمیت دادنها، بررسی دروس مورد علاقه و نمرات آنها استعداد خود را به دست آورید. گاهی مواقع شکست موجب استعدادیابی می شود، همانگونه که مثلاً می‌گویند شکسپیر به خاطر فقر دزدی کرد، وقتی به زندان افتاد، شعری در مذمت ظلم حاکم گفت و همان جا متوجه ذوق شعری خود شد و یا هجرتهای او از زن و فرزندانش اگرچه تلخ بود، اما شیرینها به همراه داشت (رنجها گنج آورند). شکست مقدمه پیروزی است. از سختی ها نباید ترسید. باید بدانیم که از پس هر سختی، آسایش و راحتی است. (إن مع العسر یُسرا).
7. تمرکز بر موضوع:
[5] نقش ذره بین را در تمرکز نور و سوزاندن ایفا می‌کند. با حوصله و صبر از پراکنده کاری به شدت دوری کنید. حضرت می‌فرمایند: کار کمی که دوام داشته باشد از کار زیاد ملال آور برتر است. حوصله و صبر به قول شهید مطهری درکارهای بزرگ دخالت زیادی دارد. از شاخه به شاخه‌ای دیگر پریدن مانع موفقیت است. مردم در اختراعها اول چیزی که به ذهنشان خطور می‌کند نبوغ، هوش و فکر بلند مخترع است. فکر می‌کنند با نبوغ می‌توان ظرف چند روز یا ساعت به موفقیت رسید. و هیچ متوجه یک رکن اساسی در موفقیت یعنی حوصله زیاد نیستند. صفات بد اخلاقی (حسد، کینه، غیبت، ...) سلامت روانی و ذهنی و حتی جسمی ما را به هم می‌زند و مانع تمرکز می‌شود؛ چرا که این صفات بد دائماً با صفات عالی انسانی ما که اصلاحگر هستند، در جنگ روانی می‌باشند (صفات عالی مثل فطرت الهی، وجدان، دل و عقل) و حتی گاهی این امر به صورت سردرد، زخم معده و ... بروز می‌کند.
8. مستقل و خلاق بودن: انسان نباید شخصیت زده باشد، باید حرف دیگران را به دلیل و تفکر، تحلیل و بررسی نمود، حتی افراد مورد علاقه خود. باید خلاق بود یعنی همیشه نباید دنبال رو بود، از شکستهای دیگران درس گرفت. باید شجاعت و شهامت داشت؛ چه بسا به خاطر احتمال خطر نامعقول ازکارهای خوب و اهداف عالی باز ماند.
[6]
9. حفظ تعادل در ابعاد شخصیت: تعادل امری است که در زندگی بسیار ضروری است. انسان دارای دو بعد ملکوتی و جسمانی است و اسلام به تغذیه هر دو بعد توجه و تاکید دارد، عدم ارضای معقول و مشروع هر کدام می‌تواند مصیبت آور باشد. البته چون که اصل و جوهره انسان روح اوست، باید به آن توجه بیشتر شود و این بعد باید بر جسم (غرائز و نفس اماره) غلبه داشته باشد و این یعنی حقیقت اراده، چون بی ارادگی بیشتر با غلبه غرائز (شهوت، پرخوری، خواب، تنبلی و...) نمود پیدا می‌کند. پس باید با نماز، ادعیه، نیایش، تامل در خلقت، انفس و آفاق و نعمتها بعد روحانی خود را قوی نمود و غرائز را بطور مشروع ارضاء کرد، عدم تعادل رشد سرطانی شخصیت و انحراف را به همراه دارد.
[7]
10. حذف عادت های پست: باید عادتهای بد را حذف کنید و خود را به کارهای خوب، با تکرار و تمرین عادت دهید. بهتر است برای عادت حذف شده، جایگزین بگذارید).
11. مرد عمل بودن: عاقل باشیم نه عالم فقط، عاقل عالم به تجزیه تحلیل می‌پردازد و به دانسته های خود عمل می‌کند، ولی عالم مثل طوطی محفوظات را در ذهن انبار می‌کند و جلوی خلاقیت خود را می‌گیرد.
[8]
12. غنیمت شمردن فرصتها: حضرت علی _ علیه السلام _ می‌فرمایند: فرصت‌ها را غنیمت بشمارید که مثل ابر گذرا هستند. از گذشته درس و عبرت برای خود بگیرید (افرادی که دائما در گذشته و خاطرات آن و آینده و حوادث و... آن سیر می‌کنند از سلامت روانی برخوردار نیستند). توجه به نشاط جوانی، توجه به عدم مشغله های زندگی قبل از کار و ازدواج، استفاده از دوستان اهل مطالعه، توجه به الگوهای سالم موفق و هجرت لازم از وطن برای ارتقاء ....
13. لیست موفقیتها و توجه به نقش کلمات در موفقیت: لیستی از موفقیتهای کامل و نسبی از گذشته خود تهیه کنید و با نگاه به آنها به تواناییهای خود اعتماد کنید. به کلماتی که به کار می برید عنایت داشته باشید، به جای گفت «بدبخت شدم» بگوید صدمه دیدم، به جای گفتن کار تمام شد و بیچاره شدم، بگوید: از وقت می‌توانستم بهتر استفاده کنم. از دوستانی که دائماً آیه یأس می خوانند و منفی بافی اند به شدت پرهیز کنید. نسبت به موفقیت دیدگاه مثبتی داشته باشید تا از یأس و درنتیجه تنبلی و شکست در امان باشید.
14. توکل به خدا: در هر کاری بعد از تصمیم گیری و اراده قاطع، باید به خدا توکل کرد و قدم های استوار برای رسیدن به هدف برداشت.
ب. ابزارهای خارج از فرد
1. الگوهای موفق و عینی: به الگوهای زنده اطراف خود توجه کنید، راز موفقیت آنها را جستجو کنید. البته به تفاوتهای فردی توجه داشته باشید. گاهی برخی شیوه ها مخصوص و منحصر به فرد یک نفر است. از شیوه های عمومی موفقیت کمک بگیرید.
2. مطالعه زندگی نامه افراد موفق: بهتر است کتابهای افراد موفق و ویژگیهای شخصیتی را آنها به طور مداوم هر چند اندک مطالعه کنید.
3. دوستان کوشا، مثبت اندیش و متعادل (جسمی و روحی) انتخاب کنید، از دوستان تنبل منفی اندیش فاصله بگیرید.
4. با توجه به استعداد و علاقه خود، به الگوهای مثبت عشق بورزد. ارادت و عشق به الگوهای زنده بر شیوه کار شما حتی حالات شما اثر می‌گذارد و شما را همانند او می‌کند.
5. از شانس و اقبال تعریف جدیدی ارائه دهید:
[9] تلاش زیاد همراه با فکر صحیح = موفقیت و شانس
6. در انتخاب شغل دقت کنید (مفید، استعداد، علاقه). در انتخاب همسر کوشش کنید به معیارهای کاری و ارزشی شما نزدیک باشد و شما را در امر موفقیت و هدف کمک کند.
7. آموختن شیوه ها: (شیوه های هر کاری را از اساتید مجرب و کتابهایشان بخواهید) ندانستن شیوه هر کار مثل مطالعه، یعنی دقت هدردادن، یعنی لقمه دور سر چرخاندن و دانستن یعنی راه میانبر.
8. به رقابت و مقایسه مثبت توجه کنید؛ چرا که در دستورات دینی ما هست که در کارهای خوب نسبت به یکدیگر پیشی بگیرید و یا خودتان را با معیارها و الگوهای صالح تطبیق و مقایسه دهید، رقابت منفی (حسد،...) سلامت روحی _ روانی و جسمی ما را به هم می‌زند و به تمرکز که رکن بسیار مهمی است، در موفقیت لطمه وارد می‌کند. باید از فنون ارتباط سالم و سازنده با دیگران (سلام، تبسم، عدم تحقیر، صدا زدن اسم که خصوصیترین امری است که از اول زندگی با آنها بوده و... استفاده کنید.
نکته: برای موفقیت خود و جامعه خود حرکت از درون (موفقیت شخصی) به بیرون (موفقیت عمومی) بسیار حائز اهمیت است، چرا که این فرد است که جامعه را می‌سازد و جامعه یعنی آحاد جامعه.
نکته پایانی: لازم به تذکر است که باید همه این راهکارها را در کنار هم دید تا تعادل در تمام ابعاد شخصیت و استعدادها را به هم نزنیم و استفاده بیشتر از بحث ببریم. دیگر اینکه به گفته بزرگان و افراد موفق اخلاص و توسل به اهل بیت _ علیهم السلام _ نمک موفقیت است. کمااینکه در کتابها و حکایات و عنایات اهل بیت به آنها اشاره شده است. دیگر اینکه باید با تامل و تفکر به موفقیت دنیوی و اخروی حرکت صورت گیرد؛ پس باید دنبال موفقیتهای لذت آور و پایداری بود که کمال آور هم هستند (از خوشگذرانیهای مقطعی صرف نظر نموده و یا حساب ویژه برای صرف وقت و انرژی برای آنها در نظر نگرفت).
منابع کمکی:
1. تکنولوژی موفقیت، حیدر محمدی، نشر هستی نما.
2. رمز پیروزی مردان بزرگ، مؤلف آیت الله جعفر سبحانی، انتشارات اسلامی.
3. خود سازی، ابراهیم امینی، انتشارات شفق.

[1] . نگارش، حمید، رمز موفقیت، شهید مطهری، موسسه فرهنگی انتشارات امام عصر، با تغییر و اضافه، ص 98. [2] . عرفانی فر، داریوش، اخلاق موفقیت در زندگی، قم، نشر خرم، 1378، ص 135 با کمی تغییر. [3] . شان کاوی، هفت قدم در راه موفقیت نوجوانان، مترجم ساناز قاسمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1380، ص 194. [4] . اگر موفقیت یک بازی است اینها قواعد بازی هستند، مترجم، منیژه شیخ جوادی، انتشارات همایش اندیشه، 1381، ص114. [5] . رمز موفقیت شهید مطهری، ص 98. [6] . همان، ص 91 و 92. [7] . مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز، تهران، موسسه نشر وتحقیقات ذکر، 1378، ص 56 با کمی تغییر. [8] . مطهری، مرتضی، رمز موفقیت، ص 78 با کمی تغییر. [9] . آنتونی رابینز، یادداشتهای یک دوست، مترجم مهدی مجردزاده کرمانی، موسسه فرهنگی راه بین، ص 38.
حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

 

درس دوم   

مهارت خودشناسی

شناخت آدمی از شخصیت خویشتن، همچون منشور کثیرالاضلاعی است که شامل جلوه ها و منظره های متنوع و متعددی می باشد. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خویشتن خود، مقدور نیست ولی برخی از مهمترین جنبه های خودشناسی عبارتند از:
1. معرفت نسبت به تواناییها و قابلیتها و استعدادهای درونی
چنانچه این مرحله از شناخت برای انسان حاصل شود، راهنمای مطمئن و قابل اعتمادی برای جهت گیریهای جوانان در زندگی خواهد بود و علاوه بر آن، شناخت تواناییهای درونی، زمینه ساز اعتماد به نفس نسل جوان می باشد و عامل بازدارنده ای نیز در برابر شکستهای احتمالی روحی خواهد بود.
2. معرفت نسبت به ویژگیهای رشد و تحول (خصائص سنّی)
با توجه به اینکه انسان در هر مرحله از دوران رشد، واجد ویژگیها و صفات خاصی می باشد، شناخت جوانان در این زمینه، می تواند به لحاظ تطبیق دادن جلوه های رفتاری با معیارهای رشد، ذهن نسل جوان را آرامش خاطر ببخشد و اطمینان بیافریند. به عنوان مثال جوانی که می داند از ویژگیهای این دوران، «خواهشهای متضاد» است، نسبت به جوان دیگری که فاقد چنین آگاهی می باشد، ساده تر و سریعتر می تواند با خود کنار آید.
3. معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی
لازم به ذکر است که نیازهای انسان به طور عمده شامل نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه می باشد. نیازهای اولیه یا فیزیولوژیک (زیستی) عبارتند از نیاز به آب، غذا، اکسیژن، استراحت، خواب و برخی نیازهای غریزی دیگر، که معمولاً میان انسان و حیوان، مشترک می باشد.
نیازهای ثانویه، عبارتند از: نیاز به ایمنی (امنیت خاطر)، نیاز به ابراز وجود، نیاز به داد و ستد عاطفی، نیاز به پیشرفت و موقعیت، نیاز به معناجویی، نیاز به تعلق (وابستگی) و در نهایت نیاز به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن، و چنانچه این نیازها به خوبی تأمین شود، علاوه بر آرامش درونی، حسّ اطمینان به دیگران نیز رشد نموده و رویکرد مثبتی نسبت به دنیا در آدمی ایجاد می کند. بدیهی است، این آثار زمانی تحقق می یابد که در نخستین مرحله، جوان به درستی نیازهایش را بشناسد و حد فاصل میان نیازهای منطقی را از نیازهای غیر ضروری، تمییز دهد.
4. معرفت نسبت به ضعفها و ناتوانیها و محدودیتهای وجود خویشتن
این مرحله از خودشناسی، آدمی را قادر می سازد تا به تدریج با غلبه بر ضعفهای موجود، راه رشد و کمال خود را هموار نماید. لازم به ذکر است، این مرحله، نیاز بیشتری به جرأت و توانایی روحی دارد تا در پرتو آن، بتوان بر ضعفهای درونی غلبه نمود.
تأثیر عملی خودشناسی
انسان، موجودی غایتگر است و هر اقدامی را به جهت رسیدن به مقصودی انجام می دهد، که غالباً چنین مقصودی در جلب منفعت و یا دفع ضرر، خلاصه می شود. حال باید دید که چه آثاری بر خودشناسی مترتب است تا جوانان با انگیزه قویتری در دستیابی بدان و در نتیجه کسب هویت، تلاش نمایند.
1. خودشناسی در مقایسه با سایر معرفتها، مفیدترین آنهاست و همین مضمون در برخی روایات نیز آمده است که دلالت بر سودمندترین نوع شناخت دارد. یکی از وجوه مفیدتر بودن خودشناسی، نسبت به دیگر معرفتها این است که نگرش آدمی را نسبت به پدیده های جهان هستی، انسانها و خالق جهان متحول می نماید و به عبارت دیگر شناخت انفسی (دنیای درون)، مقدمه و زمینه ای برای شناخته آفاقی (جهان برون) می باشد.
2. خودشناسی، به شاخت قوتها و ضعفهای آدمی، منجر شده و در نتیجه، سطح انتظارات انسان از خویشتن به حد متعادل می رسد. زمانی که تعادل لازم و منطقی میان انتظارات آدمی از خویشتن و توانائیهایش برقرار شد، آرامش خاطر بر او مستولی می شود.
از دیدگاه روانکاوی، کسانی که حسّ «عناد به خود» داشته و موجبات آزار خویشتن را فراهم می نمایند، غالباً آنهایی هستند که از خود بیش از اندازه، انتظار دارند و چون این گونه انتظارات افراطی معمولاً برآورده نمی شود، به شدت خود را مورد ملامت قرار داده و در نتیجه نیروی روانی خویش را کاهش می دهند و آمادگی اولیه را برای ابتلاء به مشکلات عصبی و روحی به دست می آورند.
3. همان گونه که اشاره شد، انتظارات متعادل از خویشتن از آثار منطقی «خودشناسی» است و این امر به نوبه خود، منجر به سازگاری شخصی (سازگاری با خویشتن) می شود. معمولاً درباره این افراد چنین گفته می شود: «آنها با خود در یک تفاهم نسبی بسر می برند.»
4. سازگاری با خویشتن به نوبه خود، منجر به سازگاری اجتماعی (سازگاری با دیگران) می شود، به این معنا که فرد به سهولت می تواند در مناسبات اجتماعی، حدود اختیارات و آزادی دیگران و نیز قلمرو وظایفش را به درستی شناخته و بدان ها عمل نماید. و همین پدیده، موجب رفتار سازگارانه او با محیط اجتماعی می شود. عبارت معروف «اگر آدمی با خویشتن بسازد و کنار بیاید، قادر به سازگاری با دیگران نیز خواهد بود» مشحون از حکمت است.
5. از نگاهی دیگر، خودشناسی، مقدمه ای برای خداشناسی است. به این مفهوم که شناخت واقعی خویشتن، زمینه توجه به خالق خویشتن یعنی خداوند حکیم را فراهم می آورد.
6. و در نهایت، خودشناسی، راه را برای خودسازی هموار می کند. الکسیس کارل می گوید: «فایده عملی خودشناسی، احیاء و نوسازی خویشتن است.»
طرحی ساده برای خودشناسی
نوجوانان و جوانانی که در عنفوان بهار زندگی شان، به موضوع مهمی همچون خودشناسی علاقمند شده و گام در این وادی می نهند، در حقیقت باید چنین گرایشی را سرآغاز کمال و پیشرفت روحی و فکری خود بدانند، و مطلع باشند که خودشناسی، علاوه بر اینکه مقدمه خداشناسی است، زمینه ساز رشد و تعالی، نیز محسوب می شود. اینک با طرح چند پرسش ذیل می توان، به صورت عملی جوانان را در زمینه خودشناسی یاری نمود:
1. آیا به روشنی می دانم که چه جنبه های خوب و سازنده ای در شخصیت من وجود دارد؟
2. آیا توانسته ام این جنبه های مورد نظر را پرورش داده و به تقویت و توسعه آنها اقدام کنم؟
3. تا چه اندازه به جنبه های منفی خود، آگاهی دارم؟
4. آیا شجاعت روحی لازم را برای پذیرفتن آنها دارم؟
5. آیا سعی می کنم که هر روز یکی از جنبه های منفی را در وجود خود محو نموده و مجموعه آنها را تقلیل دهم؟
6. آیا تا به حال کاری کرده ام که به نفع خود و ضرر دیگری (دیگران) باشد؟
7. آیا تا به حال عملی انجام داده ام که به ضرر خود و نفع دیگری (دیگران) باشد؟
8. آیا در تفکرات خود، بیشتر به دیگران می اندیشم و یا در افکار شخصی خود غوطه ورم؟
9. آیا چنانچه تذکّر خیرخواهانه ای از یکی از دوستانم در مورد نقاط منفی ام، دریافت نمایم، با روی خوش از آن استقبال خواهم نمود؟
10. و بالاخره آیا توانایی آن را دارم که افکار خود را مرتب نموده و اولویت آنها را مشخص کنم؟
پاسخهای روشن و منصفانه به این سؤالات، می تواند «هویت فردی» جوانان را شفافتر نموده و آنان را در راه نوسازی شخصیت، مدد برساند.
محمد رضا شرفی - جوان و بحران هویت، ص 30

 

 درس سوم 

سرگردانی در اهداف و برنامه ها
اگر به قصد مسافرت به یکی از دفتر های فروش بلیط اتوبوس، قطار یا هواپیما مراجعه کنید، نخستین سوال فروشنده بلیط از شما این است که: «مقصد شما کجاست؟» تا شما این پرسش را به درستی جواب ندهید بلیطی برای شما صادر نمی شود. و اگر با اصرار شما و بدون اعلام مقصد، بلیطی را به شما بدهد احتمال این که شما با این بلیط به مقصد مورد نظر برسید بسیار بعید است هر چند که احتمال رسیدند شما به مقصد وجود دارد ولی هیچ کسی به این شیوه بلیط درخواست نمی کند. اما متأسفانه بسیاری از انسان ها با ارزش ترین، بزرگترین و مهمترین سفر خود یعنی سفر زندگی را بدون توجه به هدف و مقصد اعلای زندگی سپری می کنند!!!
ـ هدف را با آرزوهایتان اشتباه نگیرید!
برخی انسان ها، آرزوها و رؤیا های خود را با هدف اشتباه می گیرند و بدین علت در برخورد با مشکلات و حوادث ناگوار، معمولا روحیه خود را از دست می دهند و همواره از ناراحتی های پیش آمده گلایه کرده و ناله سر می دهند.
ـ هدفتان را در زندگی مشخص کنید
اگر کسی هدف مشخص داشته باشد و با انگیزه ی روشن زندگی کند، در مقابل مشکلات و حوادث نامساعد تسلیم نشده و موانع را با شهامت، تلاش فراوان و صبوری و شادابی، یکی پس از دیگری از پشت پای خود بر می دارد.
ـ طبق اهدافتان عمل کنید
افراد موفق پس از تعیین هدف یا اهداف مشخص و شفاف، با عمل و پشتکار، به آرمان ها و حتی رؤیا های خود واقعیت می بخشند.
ـ هدف را همیشه در ذهن مجسم کنید
در حقیقت اولین گام برای رسیدن به هدف توجه به هدف است. هدف همیشه باید در ذهن مجسم باشد و جزء باورهای در دسترس و همیشگی انسان قرار گیرد.
ـ اهدافتان کاملا روشن، مشخص و دست یافتنی باشد.
گروهی از انسان ها هدف یا اهدافی برای خود در نظر گرفته اند، اما این اهداف آن قدر نامشخص، کلی و در هم هستند که به راحتی نمی توان راه رسیدن به آن را بدست آورد. این گروه آنقدر سرگرمی، مشغولیت، گرفتاری و مشکلات برای خود درست کرده اند که فرصت اندیشیدن به هدف های خود را ندارند تا جایی که گویا هدف، از ذهن و آگاهی آنان محو گردیده است.
از طرف دیگر این افراد آن قدر آرزو های دور و دراز دارند که جز خستگی روحی و جسمی چیزی عایدشان نمی شود، زیرا هدف آنان کاملاً مشخص نیست و علیرغم کار و تلاش فراوانی که انجام می دهند، نتیجه مطلوب بدست نمی آورند. گاهی چنان این خستگی در وجود آنان رخنه می کند که حتی شور و شوق و میل به زندگی را که یک امر فطری و طبیعی است، از دست می دهند.
ـ نسبت به خود و اهدافتان تفکر مثبت داشته باشید
آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز به آن می اندیشیده است. در حقیقت هر کسی نویسنده، تهیه کننده و سازنده افکار و تصاویر ذهنی خود می باشد و همواره بر این اساس عمل می کند.
ـ به توانایی و کارایی خود ایمان داشته باشید
دسته ای دیگر از انسان ها هدف مشخصی در زندگی دارند و از شور و شوق نیز برخوردارند، اما به علت آن که درباره توانایی و کارایی خود عقاید محدودی دارند، عملا اقدامی متناسب با هدف صورت نمی دهند و بنابر این خواسته های آنان تحقق نمی یابد، یعنی به هدف نمی رسند. این گروه امید دارند که بخت به آنان روی آورد و فرشته اقبال دستشان را بگیرد و آنان را به علم، ثروت، عزت و ... برساند و از یک زندگی آرام و لذتبخش بهره مند گردند و حال آن که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اگر هم بر خلاف قانون مندی های این جهانی چنین اتفاقی رخ دهد، چون برایش زحمت نکشیده، قدر آن را نمی داند و از دست خواهد رفت.
ـ برای دست یابی به اهدافتان تلاش و جدیت کنید.
افراد موفق لزوما شایسته ترین، سالم ترین و باهوش ترین ها نیستند. بلکه کسانی هستند که با انگیزه عالی تلاش و جدیت و با استفاده از تمامی امکانات موجود و همچنین ثبات و دوام و خستگی ناپذیری در جهت تحقق اهداف مشخص شده خود، گام بر می دارند و گام به گام به هدف نزدیک می شوند و سرانجام زندگی علمی و عملی خود را به شاهکاری بزرگ تبدیل می کنند. و به صورت تصاعدی بر موفقیت های آن ها افزوده خواهد شد.
گام های دست یابی به موفقیت
موفقیت یک امر تصادفی نیست بلکه برای موفقیت روش ها و شیوه های منطقی وجود دارد. این شیوه ها در دسترس همه قرار دارد به گونه ای که همه می توانند از نیروی معجزه آسا و شگفت انگیز درون خویش بهره برده و به انسان هایی موفق و برتر تبدیل شوند. این انسان ها به طریق زیر چهار مرحله یا گام را پشت سر می گذارند تا به آن چه که می خواهند، برسند.
گام اول:
هدف خود را مشخص کرده و می دانند دنبال چه چیزی هستند و چه می خواهند و نتیجه دلخواه را پیش بینی می کنند.
گام دوم:
قدم های عملی بر می دارند، یعنی عملاً مشغول به کار می شوند و در راه رسیدن به هدف حرکت می کنند.
گام سوم:
می دانند که فعالیت های انجام گرفته همیشه آن ها را به نتیجه مطلوب نمی رساند. لذا پیوسته راه های منتهی به هدف و نتایج را کنترل و بررسی کرده و آن چه که آن ها را از هدف دور می سازد از سر راه بر می دارند.
گام چهارم:
در تغییر رفتار انعطاف دارند و در مقابل شیوه های غلط مقاومتی از خود نشان نمی دهند. و پس از این که متوجه شدند فلان راه آنان را به مقصد مشخص شده نمی رساند، در صدد کشف راه جدید بر می آیند تا در آن مسیر حرکت کنند.
یاد آوری:
1. انسان های برتر، سرمشق و شکست خورده ها، عبرت دیگران هستند. افراد موفق می دانند که هیچ کس از شکم مادر «برنده» یا «بازنده» زاییده نمی شود. برنده یا بازنده بودن، نتیجه تفکر و کردار خود ماست.
2. عزم و اراده انسان با انگیزه او همبستگی مثبت دارد. هر چه انگیزه انسان عالی تر و مشخص تر باشد، عزم و اراده او بر انجام امور راسخ تر خواهد بود.
برای اعتلای انگیزه نیز باید نخست هدف والای زندگی را به روشنی و به طرز حکیمانه مشخص کرد.
3. حال ببینیم چه هدف هایی را دنبال می کنیم، همچنین در یابیم چه هدفهایی را باید دنبال کرد تا ضمن نجات از سرگردانی و گم گشتگی، راه موفقیت و رسیدن به اهداف از قبل تعیین یافته را پیروزمندان طی کنیم. طبعاً پیروزی، مستلزم صبر و استقامتی است که در آغاز راه و در تداوم حرکت به سوی هدف و پس از آن در پاسداری از ارزش های متعالی به کار می بندیم. اما این که هدف والای ما در زندگی چیست مقوله دیگری است که در فرصت مناسبتری باید به آن پرداخت.
نکته: روانشناسان مهارت هدف گزاری و تعیین هدف را امروزه جز مباحث مهارت های زندگی به افراد مشتاق موفقیت آموزش می دهند.
منبع کمکی:
- سرگردانی، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی (ره).

 

 درس چهارم 

هدف گذاری و روش های آن

زندگی هم چون جاده پر پیچ و خمی است که به مقصدی منتهی می شود. بدون در نظر گرفتن مقصد و هدف، سراسر زندگی بیهوده خواهد شد. هدف آن است که همیشه ما را در حرکت نگه می دارد و به آینده امیدوار می سازد.
از جمله مسائلی که با اهداف زندگی توأم است به قرار زیر می باشند:
1ـ هدف به زندگی جهت و معنا می بخشد.
2ـ هدف زندگی را جالب تر و مبارزه جویانه تر می کند.
3ـ هدف موجب جهت دار شدن تصمیمات در زندگی می شود.
4ـ هدف باید آن قدر مشخص باشد که به طور دقیق بتوان فهمید که برای دست یابی به آن چه باید کرد.
5ـ برای هدف محدودیت زمانی وجود دارد و در زندگی باید در زمان معینی به برخی موفقیت ها دست یافت، در غیر این صورت دیگر تحقق هدف معنی پیدا نمی کند.
6ـ تحقق هدف با کار گروهی بهتر قابل دسترسی است، به ندرت اتفاق می افتد که شخص بدون یاری دیگران به هدفی دست یابد.
7ـ افراد در زندگی یک مرتبه به هدف دست نمی یابند بلکه دسترسی به هدف گام به گام و به صورت تدریجی است.
در راه رسیدن به اهداف زندگی لازم است موارد ذیل مورد توجه قرار گیرد:
1. فرصتی برای تأمل در آن چه انجام می شود.
2. ارزیابی مجدد میزان پیش رفت به سوی هدف.
3. مجالی برای مشورت با افراد مورد اعتماد.
4. بررسی مجدد نقشه و راه باقی مانده برای تحقق هدف.
5. بررسی عوامل مؤثر در ایجاد مشکل یا موانع تحقق هدف.
6. طراحی و اجرای نقشه برای از بین بردن موانع راه تحصیل و پیش گیری از عواملی که موجب انحراف باشد.
7. تأمل در پیشنهاد دیگران درباره ی چگونگی ادامه کار و فعالیت.
8. بررسی و مطالعه عواملی که موجب شکست شده است.
9. سعی و تلاش بیشتر در تحقق اهداف بعدی.
10. بررسی میزان توانمندی و واقع بینانه عمل کردن.
11. ناامید و افسرده نشدن.
12. تغییر موضع و یا داشتن اهداف موازی در موارد ممکن.
- رهنمودهای عملی برای رسیدن به هدف:
1. تعیین نوع و چگونگی هدف خود
الف) تعیین هدف اصلی و هدف های بلند مدت.
ب) تعیین هدف های فرعی و نزدیک تر (هدف های میان راه) که فرد را به هدف های اصلی مرتبط می سازد.
در تعیین هدف ها به ملاک های زیر توجه شود:
1. نیازها و توانایی ها و علاقه شخصی.
2. خواسته ها و نیازهای اجتماعی.
ـ خوب است هدف های حیاتی دقیق، مشخص و قابل ارزیابی و اندازه گیری باشد.
ج) پس از تعیین هدف های فرعی باید میزان اولویت هر یک را با کدهای 1، 2و 3 معین کرد و سپس به هدف های مهم تر پرداخت. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «کسی که به غیر مهم مشغول شود، مهم تر را از دست می دهد.»
[1]
2. مدت زمان لازم را برای رسیدن به هر یک از اهداف را باید معین نمود، بدون تعیین زمان لازم، حتی ساده ترین هدف ها دست نیافتنی می شوند.
3. کارها و فعالیت هایی که شما را به هدف هایتان می رساند در برنامه روزانه و هفتگی خود ـ در زمان معین ـ قرار دهید. توجه داشته باشید که در برنامه ریزی علاوه بر کارها و فعالیت ها باید به خواست ها و نیازهای شخصی و خانوادگی خود بنگرید و مدیریت زمان را با رعایت تعادل بین عبادت، تحصیل، کار، زندگی، تفریح و... به دست بگیرید.
4. اهداف خود را روی کاغذ بیاورید
تجربه نشان داده است اغلب خواسته و اهداف تا زمانی که روی کاغذ آورده نشوند به واقعیت نمی پیوندند.
5. هدف های خود را در قالب جملات مثبت بگنجانید
جملات مثبت برانگیزاننده و محرک هستند در حالی که جملات منفی حالت تحرک زایی را ندارند. به طور مثال:
ـ من امروز نمی خواهم سیگار بکشم. (منفی)
ـ من می خواهم بدن سالم و ریه های پاکیزه داشته باشم و خطر بیماری های سرطان زا را کاهش دهم. (مثبت)
6. برای هدف های خود ارزش قائل شوید
وقتی برای اهداف خود ارزش قائل شویم پس حتماً واجد ارزش گذاری هستند، در آن صورت است که برای تحقق آن ها دست به تلاش می زنیم.
7. هدف های واقع بینانه داشته باشید
انسان های موفق همین کار را کرده اند، شما هم بخواهید می توانید. اما اگر امروز را از هیچ آغاز کنید و توقع داشته باشید که تا هفته آینده به همه چیز برسید این توقع، واقع بینانه ای نخواهد بود.
8. اهداف خود را تصریح و مشخص کنید
کافی است که به خود بگویید می خواهم مقداری پول جمع کنم. این که می خواهید چقدر پول جمع کنید؟ پول را برای چه مصرفی می خواهید؟ و ... باید به شرح جزییات آن بپردازید.
9. برنامه خود را مشخص کنید
صرف نوشتن اهداف، دستیابی به آن ها را تضمین نمی کند. برای رسیدن به اهداف باید برنامه و استراتژی خاصی را دنبال کنید.
10. تمام توانایی خود را برای رسیدن به اهداف خود به کار گیرید
در این راه ابتدا به یک هدف برتر متمرکز شوید و بعد از دست یابی به آن به هدف دیگر بپردازید.
آثار و پیامدها
ـ در زمان و وقت صرفه جویی می شود.
ـ از پرداختن به فعالیت های حاشیه ای و غیر ضروری پرهیز می گردد.
ـ از امکانات و سرمایه ها به نحو درست و شایسته استفاده می گردد.
ـ باعث جلوگیری از اضطراب شده و موجب شادی و نشاط و آرامش فرد می گردد.
ـ در تقویت احساس اعتماد به نفس، نقش مؤثری دارد.
ـ خودباوری را افزایش داده و انگیزه تلاش بیشتر را تقویت می کند.
ـ توجه به اصل انعطاف پذیری و تعدیل برنامه ها.
ـ هدایت فرد در جهت رسیدن به مقصود.
نمونه کارهایی که در جای خودش می تواند هدف باشد:
ـ رسیدن به قرب الی الله (هدف عالی)
ـ انتخاب رشته تحصیلی
ـ انجام وظیفه ـ انتخاب شغل
ـ رفتن به دانشگاه یا حوزه
ـ زندگی با خانواده خود یا بطور مستقل
ـ بچه دار شدن و تربیت فرزند
ـ داشتن زندگی آرام
ـ رفتن به مسافرت

[1] غرر الحکم و دررالکلم، ص 253؛ الحیاه، ج1، ص 345.
راهنمای آموزشی مهارت های اساسی زندگی- جمعی از نویسندگان،

 

 

درس پنجم  

 

تصمیم گیری صحیح و قوی

تعریف تصمیم: تصمیم عبارت است از قضاوت یا انتخاب میان دو یا چند راه حل مختلف به اشکال نامحدود (از حل یک مشکل گرفته تا انجام یکسری اقدامات) که در شرایط مختلف انجام می گیرد.
تعریف تصمیم خوب: اتخاذ یک تصمیم خوب یعنی آینده را دیدن و پی بردن به آنچه که پیش خواهد آمد.
عوامل مؤثر در تصمیم گیری عبارتند از:
اطلاعات رسانه ها تحقیق و تفکر
آرزوها دوستان احساسات
زمان مذهب دقت
بحث و گفتگو (مشاوره) ارزش ها تفاهم
پیامد فرهنگ مطلوب بودن شرایط
به طور مثال تصمیم های مخاطره آمیز و نادرستی که ممکن است یک جوان در زندگی اتخاذ کند و پیامدهای نامطلوبی را برای همیشه بر جای بگذارد عبارتند از:
قانون شکنی
استعمال دخانیات
الکل و مواد مخدر
ترک تحصیلی
رانندگی بدون گواهی نامه
افراط در برخوردها
و....
از آن جا که تصمیم گیری یک امر مهم و سرنوشت ساز است و با افزایش سن، جوانان با آن مواجه می شوند، باید هر کسی بیاموزد که چگونه تصمیم بگیرد و با عواقب آن زندگی کند. اما قبل از گرفتن هر تصمیم بهتر است، ابتدا پیامدهای آن را بررسی کند و در مواردی نیز پیش از تصمیم گرفتن، نظر و عقیده سایرین را در مورد آن جویا شود.
در اتخاذ یک تصمیم رعایت این نکات ضروری است:
1ـ برخی تصمیم ها پیامد هایی دارد که به فرد اخطار می دهد بلافاصله انتخاب خود را تغییر دهد و به اصطلاح تصمیم خود را عوض کند. مهم ترین این پیامدها ممکن است به خطر افتادن سلامت زندگی خود یا دیگران، مثل: خطر دست گیری و زندانی شدن، خطر از دست دادن کار و فرصت موجود، خطر از دست دادن دوستان خوب و ... را در برداشته باشد.
2ـ پیامدهای منفی را که به احساسات، ارزش های انسانی، اجتماعی و اسلامی مربوط است، بشناسیم و در تصمیم ها مد نظر قرار دهیم؛ مثلاً احساس گناه برای انتخاب رفتاری خلاف ارزش های خود؛ احساس ناخوشایند به دلیل انجام عملی که اجتماع، مذهب، والدین و دوستان آن را تأیید نمی کنند؛ مثل: احساس مورد سوء استفاده قرار دادن دیگران و یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن.
3ـ هنگام رویارویی با دشواری های پیچیده و برانگیزنده جدی در انتخاب، می توان از مناسب ترین افراد، هم مانند مشاور و افراد اهل فن، معلم، رهبر مذهبی، پدر، مادر یا هر بزرگسال مورد اعتماد و یا دوست کمک گرفت.
4ـ تمام عواقب احتمالی هر انتخاب را مد نظر قرار داده، با کسانی که می توانند به ما کمک کنند مشورت کنیم.
5ـ یک بخش مهم در تصمیم گیری خوب آن است که تمام اطلاعات لازم را در مورد عواقب احتمالی تصمیم مد نظر قرار دهیم.
6ـ عواملی را که موجب آسانتر شدن امر تصمیم گیری می شوند بررسی کنیم. این عوامل می تواند آگاهی از ایستادگی در برابر فشار، اطمینان داشتن از ارزش ها و اهداف باشد.
7ـ اگر یکی از تصمیمات ما عواقب منفی به بار آورد، بهتر است تصمیمات خود را سنجیده تر کنیم و از اشتباه خود درس بگیریم.
8ـ در اهمیت دادن به عواقب تصمیم گیری، شایان توجه است که «اتخاذ یک تصمیم خوب یعنی آینده را دیدن و پی بردن به آنچه پیش خواهد آمد». هر جوانی باید قادر باشد عواقب احتمالی را با درجه مشخصی از صحت پیش بینی کند.
9ـ در نظر داشتن معادله رفتار؛ یعنی (تصمیم + تأثیرات دیگران = رفتار)
در توضیح این معادله باید گفت گاهی برخی عوامل بر فرد تأثیر گذاشته و موجب می شوند که تصمیم او عوض شود، در نتیجه باعث بروز رفتاری در شخص شود که قبلاً قصد آن را نداشته است.
10ـ افراد بزرگسال، اغلب، از تصمیم گیری جوانان انتقاد دارند؛ در حالی که باید آن ها را تشویق کنند تا تصمیمات خوب بگیرند.
11ـ تصمیم گیری، معمولاً قسمت آسان کار است. پایدار ماندن در تصمیم، بسیار دشوارتر از تصمیم گیری است.
راهنمای آموزشی مهارت های اساسی زندگی- جمعی از نویسندگان، ص53

 

درس ششم  

 

نظم و برنامه ریزی

امام علی - علیه السلام - : «همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن.»[1]
انسان باید کارها و فعالیت های خود را سامان دهد و جایگاه زمای همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین کند فرد منظم و با برنامه در تاروپود زمان و مکان فعالیت ها و اعمال خود را چنان به جا و به اندازه قرار می دهد که در نهایت بافته ای زیبا و لطیف پدید می آورد. او به خوبی می داند آرزوها و خواسته های انسان، و نیازهای انسان آن چنان گوناگون و متنوع است که انجام همه آن ها از قدرت و توانش بر نمی آید. تا آن جا که تأمین همه آن ها در ظرف کوچک شبانه روز نمی گنجد.
از این رو است که او به ناچار از میان آن ها مهم ترین ها را بر می گزیند و برای انجام هر یک، ساعت و زمانی مشخّص می سازد تا در طول زمان به گونه ای مستمرّ به آن ها بپردازد. بر این اساس است که از پراکنده ساختن زمان و فرسودن خویش در گذر آن می پرهیزد و از عمر خود ـ که اصلی ترین سرمایه اوست ـ بهترین بهره ها را می برد.
الف ـ تعریف برنامه ریزی:
در تعریف واژه و اصلاح برنامه ریزی، تعاریف و شناسه های گوناگونی به کار رفته است. یکی از این شناسه ها چنین می گوید: «پیش بینی خردمندانه و تنظیم هدفمند فعالیت ها و نیازمندی ها در مدت زمان (شبانه روز، هفته، ماه و سال) بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده»
[2] بر اساس این تعریف یک «برنامه خوب» چنین تعریف می شود: «چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجراء کننده».[3]
ب ـ آثار و برنامه ریزی:
برنامه ریزی آثار بسیاری را در بر دارد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود:
ـ وظایف و کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقّت خردمندانه انتخاب می گردد.
ـ خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجّه و گزینش قرار می گیرد.
ـ بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آن ها مورد توجّه قرار می گیرد.
ـ از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود.
ـ عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد.
ـ بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید.
ـ با انجام پی در پی و بلند مدّت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند.
ـ از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود.
ـ ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پشرفت آن ممکن می شود.
این آثار، رسیدن به اهداف تعریف شده را ـ با استمداد از پروردگار متعال ـ آسان و ممکن می کند.
ج ـ ویژگی های یک برنامه ریزی خوب:
یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود:
1ـ جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تأمین اهداف رفتاری.
2ـ فراگیری زمان مند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم بر اساس اولویت ها.
3ـ هماهنگی و تناسب با توانایی ها و خواسته ها.
4ـ رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان.
5ـ تنوّع و توجّه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسم و روح.
د ـ مراحل برنامه ریزی:
برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود:
1ـ تعیین أهداف اصلی و فرعی
2ـ فهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم
3ـ فهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف
4ـ تعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج)
5ـ زمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها
6ـ چینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، و اوقات هفته و ماه و سال
7ـ اجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه
8ـ ارزیابی پی در پی برنامه
تذکر 1: به جاست، برای موفقیت در برنامه ریزی و اجرای شایسته آن با یک یا دو نفر از استادان آگاه مشاوره داشته باشیم و از هدایت های آنان بهره مند شویم.
تذکر2: با یاری خداوند متعال و پایداری و پایبندی، به اجرای برنامه پرداخته و در صورت تخلف، برای خود تنبیه، جریمه و شیوه جبران مناسب در نظر بگیرند.
هـ ـ خواسته و نیازها:
سلسله نیازهای انسان به صورت های گوناگون تنظیم شده است. با توجه به فضای بحث حاضر (برنامه ریزی در راستای زندگی دانشجویی و طلبگی) به برخی از خواسته ها و نیازهای ضروری اشاره می نماییم:
1ـ خواسته ها و نیازهای جسمی
2ـ خواسته ها و نیازهای روحی و معنوی
3ـ خواسته ها و نیازهای خانوادگی و عاطفی
4ـ خواسته ها و نیازهای اجتماعی و سیاسی
5ـ خواسته ها و نیازهای اخلاقی و تربیتی
وـ فعالیت ها:
در دوران طلبگی یا دانشجویی هر یک از طلاب یا دانشجویان به فراخور استعدادها و توانمندی های خود فعالیت هایی را انجام می دهند. مجموعه فعالیت هایی که هر شخص در دوران طلبگی یا دانشجویی خود باید به آن بپردازد به طور کلی عبارتند از:
1ـ فعالیت های علمی و تحصیلی
2ـ فعالیت های تعلیمی و تربیتی
3ـ فعالیت های مطالعاتی و پژوهشی
4ـ فعالیت های ارتباطی، فرهنگی، تبلیغی
5ـ فعالیت های گروهی و جمعی
6ـ فعالیت های سیاسی و اجتماعی
7ـ فعالیت های هنری، مهارتی، فن آموزی
امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«بکوشید تا لحظه های زندگی تان چهار قسمت داشته باشد: یک قسمت برای مناجات با خدا و یک قسمت برای کسب معاش و یک قسمت برای معاشرت با برادران و معتمدینی که شما را به عیوبتان آگاه می کنند و با شما در ظاهر و باطن از سر اخلاص برخورد می کنند و بخشی را نیز به خوشی های حلال خود اختصاص دهید (بدانید که) با این قسمت بر سه قسمت دیگر قدرت می یابید.»
[4]

[1] . غرر الحکم، 3641. [2] . مفاهیمی در برنامه و برنامه ریزی وجود دارد که به اختصار عبارتند از: 1. توجه به آینده و پیش بینی آینده (حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)؛ 2. فراگرد و مداومت (ارزیابی و اصلاح مداوم برنامه)؛ 3. ارشاد و هدایت و کنترل فعالیت ها؛ 4. مفهوم تفکر و عقلانیت و خردمندانه بودن؛ با توجه به مفاهیم بالا، برنامه ریزی این گونه نیز تعریف شده است: «فرا گردی مداوم، حساب شده، منطقی، جهت دار و رونگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیت ها، برای رسیدن به هدف مطلوب» (یحیی فیوضات، مبانی برنامه ریزی آموزشی، تهران: نشر ویرایش، 1375) [3] . به سخن دیگر برنامه ریزی عبارت است از تدبیر و تقسیم امور «فالمدبرات امراً» (نازعات / 5) «فالمقسمات امراً» (ذاریات / 4) به بیانی دیگر «تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند». [4] . بحار الانوار، ج78، ص 321، روایت 3، باب 25.
مؤسسه امام خمینی (ره) - برنامه ریزی در راستای تحصیل و زندگی، ص 4

 

درس هفتم  

رموز تحصیل، کار و موفقیت

بر اساس تجربه و گزارش، افراد موفق برخی از قواعد تحصیل، کار و موفقیتشان به قرار زیر است:
1. به گذر سریع زمان معتقد باشید، گوش به زنگ و امیدوار باشید، به یاد داشته باشید که گذر زمان هم فرصت های جدیدی را فراهم می آورد و هم با گذشت زمان بسیاری از مشکلات حل می شود.
2. با ترس های خود روبرو شوید، آن ها را تحلیل کنید و تلاش کنید آن ها را به کنترل خود در آورید.
3. برای زندگی کردن فلسفه ای داشته باشید و خود را با شرائط فردی، اجتماعی، مادی و معنوی زندگی هماهنگ کنید.
4. در گرداب نگرانی ها غوطه ور نشوید (دست و پا نزنید). هر چه زودتر از افراد متخصص کمک بخواهید. آن ها آماده نجات شما هستند.
5. میان واقعیات و تخیلات خود تعادل برقرار کنید. هم اهل رؤیا باشید و هم اهل عمل، هم اهل آرزو باشید و هم سازنده، هم تخیل قوی داشته باشید و هم با واقعیتها روبرو شوید.
6. دوست نامناسب و غرق شدن در مادیات از پناهگاه های ناامن هستند، پس چشمان خود را باز کنید تا به دام نیفتید و به عبارت واضح تر خود را به دام نیندازید.
7. اگر شرایط موجود با اهداف شما سازگار نیست، سعی کنید تا شرایط کاری و تحصیلی را به سلیقه خود عوض کنید.
8. شیوه ناموفق قبلی را برای کار جدید دوباره نیازمایید.
9. اعتماد به نفس داشته باشید، مطمئن باشید که ضعیف نخواهید شد.
10. معتدل باشید، از افراط و تفریط بپرهیزید.
11. اصول انجام کار و تحصیل را از راه های مختلف باید بیاموزید.
12. هرگز مگذارید که به شکست عادت کنید.
13. برای خود سرگرمی و تفریح داشته باشید. سرگرمی هایی که علاقه شما را به خود جلب می کنند. به نظر ما ورزش و طبیعت از همه بهترند.
14. هم عاشق باشید و هم عاقل. امیال درونی انسان اگر به خوبی هدایت شوند، مشعل ابدیت را روشن می کنند.
15. انسان باید نیروی خود را بکار گیرد، نه این که نیرو، او را بکار گیرد.
16. انسان باید بر ساعات و روزهای خود حاکم باشد، نه بنده لحظات.
17. باید یاد بگیریم که هر کاری را به سرانجام برسانیم.
18. اگر می خواهیم به چیزی دست یابیم باید عمیقا و با جدیت تمام خواستار آن باشیم.
19. نظرات خود را با اهل فن در میان بگذارید، به آن ها اعتماد کنید و در احساس و اندیشه آن ها شریک شوید.
20. هر روز چیزی بیاموزید و مهارت و دانش خود را افزایش دهید.
21. از زندگی یکنواخت بپرهیزید.
22. به توان خود توجه داشته باشید و به مقدار توان خود تلاش کنید.
23. خدمات خود را به دیگران معرفی کنید.
24. آن چه را آموخته اید به دیگران هم انتقال دهید.
25. در عین حالی که به امور جزیی هم توجه دارید، نگران آن ها نباشید.
26. چارچوب تصمیم های خود را به سرعت و در اولین فرصت روشن کنید.
27. ورزش بویژه شنا و پیاده روی را که از نیازهای اساسی عضلات است به آن ها تقدیم کنید.
28. موفقیت را مهم تر از سرگرمی بدانید.
29. به شخصیت خود اهمیت دهید.
30. به یاری خداوند متعال امیدوار باشید.
- چند پیام مهم کاربردی:
ـ در هر چیز، جنبه روشن آن را ببین.
ـ از موفقیت دیگران همانقدر خوشحال باش که از موفقیت خودت خوشحال می شوی.
ـ چنان قوی باش که هیچ عاملی آرامش فکر تو را بر هم نزند.
ـ آن قدر بزرگ باش که نگران نشوی، آن قدر نجیب و موقر باش که خشمگین نشوی.
ـ منظم باش، قدمهای خود را یکی یکی بردار.
ـ اهل عمل باش، شغلت را بیشتر بشناس.
ـ اهل علم باش، مغز خود را بیش از جسم خود به کار گیر.
ـ پشتکار داشته باش، مسیر خود را از دست مده.
ـ در هر عملی که انجام می دهی هرگز جلب رضایت خالق را فراموش مکن.
مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی- در آستانه موفقیت

 

درس هشتم  

 

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، اتکا به نیروها و توانایی های خود و بهره گیری از این نیروهای خدادادی، در مسیر پر پیچ و خم زندگی و مشکلات و سختی ها بار خود را خویش به دوش کشیم، نه آن که دست نیاز به سوی دیگران بگشاییم و چشم به آن ها بدوزیم. اسلام نیز به این خوداتکایی و اعتماد به نفس با توکل به خدا، تاکید دارد.[1] اعتماد به نفس عزم انسان را راسخ می کند و انسان را به قله های سعود و پیشرفت می رساند.
ویژگی های افراد دارای اعتماد به نفس
1. داشتن احساس مثبت به خود، خدا، زندگی و مردم، و روابط با آن ها.
[2]
2. داشتن اعتدال و عزت نفس
3. توجه به باورهای دینی و نقش سازنده آن ها در زندگی.
4. در برابر مشکلات زندگی صبورند و شکست و سختی ها را مقدمه پیروزی می دانند.
5. مشورت با دیگران و استفاده از تجارب دیگران، برای زندگی خوب اهداف (ابتدائی، متوسط و نهایی) با توجه به اولویت دارند.
6. بهره مندی از نشاط روحی و سلامت جسمی و هر شب به مرور برنامه های روز خود می پردازند (برای رفع عیوب) ـ برنامه ریزی دارند.
[3]
7. نظارت و کنترل احساسات و عواطف: (محرک اصلی احساس ها و عواطف مغز است، با کنترل آن رفتار را نیز کنترل کرده ایم).
8. شجاع، با اراده و بلند همّت اند.
9. از نیازمندان دستگیری می کنند.
10. مسئولیت پذیرند و از بیکاری نفرت دارند.
11. توجه زیادی به خودشناسی دارند و به سادگی محدودیت های خویش را می پذیرند.
12. قدرت رهبری مقتدرانه گروه را دارند ولی ریاست طلب نیستند.
13. آن قدر برخود تسلط دارند که با توجه به انرژی درونی خود می توانند در هر زمان که لازم باشد در مقابل دیگران نه بگویند.
14. توانایی شکوفایی استعدادهای خود را دارند و می توانند از آن ها استفاده کنند.
راه کارهای تقویت اعتماد به نفس
1. ارزیابی امکانات و محدودیت های خود: تطابق واقع بینانه بین توانایی ها و محدودیت ها. اگر کسی پیش از توانایی خود از خود انتظار داشته باشد او گامی بر خلاف اعتماد به نفس برداشته است.
2. ثبت و یاد آوری نقاط درخشان زندگی: فهرستی از موفقیت های کوچک و بزرگ گذشته خود تهیه کنید. هر از گاهی آن را مرور کنید: یاد آوری و مرور آن به شما یک نوع مسرّت باطنی می دهد.
3. تلقین به نفس: در همه حال به خصوص قبل از خواب
[4] جملات مثبتی را به خود تلقین کنید؛ این امر اگر تکرار شود اثر بادوام در شخصیت شما بر جای می گذارد.
4. احراز شایستگی در عمل: کارهای محوّل شده به خود را (کوچک و بزرگ) به خوبی انجام دهید و با این کار مهر تأییدی از طرف دیگران بر رفتار و عمل خود دریافت کنید. معمولاً افرادی که کارهای خود را نیمه تمام رها می کنند، احساس خوبی در مورد خودشان ندارند. ملاک ارزیابی شخصیت صرفاً در کارهای بزرگ ظاهر نمی شود؛ بلکه در چگونگی انجام کار تجلّی می یابد.
5. مطالعه زندگینامه بزرگان: این کار به شما نیرو می دهد که در مقابل سختی ها سر فرود نیاورید و توانایی های خود را بسیج کنید و به جنگ ضعف های خود بروید. این کار باعث می شود که شما به جنبه های مثبت شخصیت، زندگی و انسان ها بیشتر توجه داشته باشید، اغلب انسان های موفق بر اثر تلاش، بردباری، تحمل فقر و نداری به مراتب عالی رسیده اند، فقط کافی است شما زندگی افراد موفق را مطالعه کنید این کار بهتر است به طور روزنامه و 5 الی 10 دقیقه انجام شود تا اثر بخش تر باشد.
6. توسعه اطلاعات عمومی: اطلاعات عمومی به شما فرصت می دهد که با آمادگی در مباحث گوناگون به بحث و تبادل نظر بپردازید و با تشویق های دیگر مواجه شوید و نیرو بگیرید تا گامی بلند تر بردارید.
7. تقویت ارتباط با خدا: برای موفقیت خود به خداوند توکل و توسل داشته باشید و از او بخواهید در تنهایی ها و نا امیدی ها دستگیری کند؛ چشم امید از غیر او بستن و به او پیوستن اعتماد به نفس شما را تقویت می کند.
[5]
8. تقویت اراده: اعتماد به نفس امری اکتسابی است.
[6] انسان های شاخص تنها با همت خویش آن اطمینان خاطر و اعتماد به نفس را ذره ذره اندوخته اند.
9. تمرکز فکر: مثل ذره بین عمل کنید، نور را متمرکز کنید و آتش ایجاد کنید؛ یعنی از پراکنده کاری پرهیز کنید. اگر توانایی های شما یک جا جمع شود موفق تر خواهید بود (به داشته های خود تمرکز بخشید.)
[7]
10. متین و جدی باشید، و با خودکم بینی و کمرویی مبارزه کنید؛ بدانید که کمرویی یک معلولیت اجتماعی است.
11. در جمع نظر دهید (جامعه پذیری).
12. خود را به نظم و دقت وادار کنید و سعی کنید همیشه خندان و متبسم باشید.
13. انتقاد پذیر باشید.
[8] جواب انتقاد را با انتقاد ندهید؛ سعی کنید با خوب شنیدن انتقادها زمینه خودشناسی (شناخت ضعف و نکات قوت) را فراهم آورید. و همچنین از انتقاد سازنده و محترمانه نترسید.
14. به زندگی خوش بین باشید و از یأس و ناامیدی دوری کنید.
15. خود را به قناعت و کم توقعی عادت دهید.
16. از کارهای کوچک شروع کنید و سپس به کارهای بزرگ و بهتر دست بزنید.
17. نقاط ضعف خود را بپذیرید و خصوصیات مثبت خود را تقویت نمایید.
18. از اعمال موفق خود تقدیر کنید و در صدد جبران شکست های خود بر آیید.
19. در فعالیت های اجتماعی بیشتر شرکت کنید و سعی کنید در جمع مؤثر باشید.
20. از زیر بار مسؤولیت هایی که به شما واگذار می شود شانه خالی نکنید.
21. بعد از تصمیم به انجام کاری قاطع باشید و به خدا توکل کنید و از او و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ یاری جویید.
22. در کارهای خود اهدافتان را مشخص کنید و انگیزه تان را تقویت کنید و طبق آن اقدام کنید.

[1] . ر.ک: شجاعی، محمد صادق، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، قم، مؤسسه امام خمینی ـ رحمه الله ـ، 1383، ص50. [2] . نینوایی، ژیلا، اعتماد به نفس راه خوشبختی، ندای فرهنگ، چاپ دوم، 1375، ص 24. [3] . جزوه شماره هفت مرکز مشاوره حوزه علمیه قم، آثار و راه های اعتماد به نفس، ص 5. [4] . مغز حتی در خواب نیز در حال فعالیت و پردازش اطلاعات است. [5] . شرفی، محمد رضا، مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، تزکیه، 1377، صص 9ـ 6 (اقتباس). [6] . شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، سروش، 1380، ص 14. [7] . حقیقی محمد علی، تکنولوژی و مهندسی فکر، انتشارات فراوان، چاپ چهارم، 1382، ص 241. [8] . اعتماد به نفس برتر، گیل لیندن فیلد، حمید و نگار اصغری پور، جوانه رشد، 1382، ص 136 (اقتباس).
محمدحسین قدیری - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

  

درس نهم 

تقویت اراده

خواستن و همّت و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است، یعنی این که اگر کسی علاقمند به انجام کاری باشد در مقابل سختی ها و مشقت های آن مقاومت می کند، پس گویا که از همین الان به مقصد و مقصودش رسیده است. یا در اشعار می خوانیم:
- همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیده اند
- همّت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود
نقش همّت و اراده در زندگی
هر کس به جائی رسیده (چه مقامات معنوی، چه مادی) از شاهرا همّت و اراده قوی رسیده است. دانشمندان، ره آوردهای علمی خود را نتیجه نیروی اراده می دانند. مرتاض های هندی که به قدرت های عجیبی دست یافته اند و در مکتب یوگائیسم در ورزش، آثار چشم گیر داشته اند و صاحبان کرامت که به مقامات والای معنوی و انسانی رسیده اند همه و همه اهمیت آن را گوشزد کرده اند، هر چند که در مسیر حرکت و مقصد و هدف با هم تفاوت دارند.
امروزه روان شناسان برای این که بیماری روانی را از چنگ بیماری هایی مثل پریشانی فکر، وسوسه، عدم تمرکز فکر و توجه، ضعف حافظه، افسردگی، کینه، غم و ... نجات دهند، سعی دارند نیروی اراده و همّت را در آن ها تقویت نمایند.
[1] خودسازی و جهاد با نفس که جهاد اکبر معرفی شده است، در پرتو نیروی اراده حاصل می گردد. در میدان جهاد و رزم حقیقت، شجاعت همان اراده و همّت پولادین است. با این حال انسان عاقل همّت خود را صرف آخرت می کند تا هم در دنیا و هم در آخرت به لذت و کمال مطلوب و پایدار برسد.
داشتن اراده قوی در تمامی مراحل زندگی نقشی اساسی در تعیین سرنوشت، هویت یابی وکمال و سعادت انسان دارد، روان شناسان معتقدند که اراده مظهر شخصیت انسان است.
[2] اگر فردی اراده قوی داشته باشد، شخصیت او در نظر دیگران شخصیت استوار و شکست ناپذیر بوده و در تحولات و طوفان های زندگی دچار تزلزل و شکست نخواهد شد.
راه کارهای تقویت اراده
برای این که بتوانید اراده قوی داشته باشید و برنامه هائی را که مد نظر دارید به اجرا در آورید، برنامه ای که در ذیل معرفی می شود اجرا نمایید:
1. تواناییهای بالفعل و بالقوه خود را بشناسید؛ موقعیت خانوادگی، اجتماعی، شغلی، وضعیت جسمانی و حالات روانی و به طور کلی شرایط زندگی و شخصیت خویش را به دقت مورد ارزیابی و مطالعه قرار دهید.
2. هدف های دراز مدت خود را مشخص کنید؛ از خود بپرسید: می خواهم چه نوع زندگی داشته باشم؟ دوست دارید زندگی شما در ده سال آینده چگونه باشد؟ زندگی خانوادگی، اجتماعی، هدف های شغلی و علاقه مندی های خود را مورد توجه قرار دهید.
3. هدف های فرعی و کوتاه مدت را نیز تعیین کنید؛ اگر هدف دراز مدت را بدون هدف های فرعی یا جزیی تر انتخاب کنید، نمی توانید تصمیم بگیرید و لذا ناامید می شوید. وقتی اهداف جزیی و فرعی شما مشخص شد، به ترتیب اولویت به آن ها بپردازید، پس از مدتی وقتی شاهد پیشرفت خود بودید، انگیزه در شما ایجاد می شود که برنامه خویش را ادامه دهید، و با این روش می توانید هم اراده قوی داشته باشید و هم اراده خویش را تقویت کنید. اگر اهداف جزیی را در نظر نگیرید، نمی دانید که کار را از کجا شروع کنید، لذا هیچ وقت نمی توانید تصمیم بگیرید که آن کار را شروع کنید و به مرور زمان اراده شما نسبت به آن کار از بین می رود.
4. تصمیم گیری؛ پس از آن که اهداف و توانمندی های خویش را مورد مقایسه و ارزیابی قرار دادید، و برنامه ای را در نظر گرفتید که شما را به اهدافتان نزدیک می کند، در اجرای آن تصمیم و قاطعیت داشته باشید. برخی از افراد، در اتخاذ تصمیم، دچار وسواس و تردید می گردند، در نتیجه این گونه افراد دچار وسوسه و خیالات واهی شده از گرفتن تصمیم که یکی از مقدمات اراده است، باز می مانند. در برابر این عده، گروه دیگری وجود دارند که دچار شتابزدگی در تصمیم هستند، این اشخاص در اتخاذ هر نوع تصمیمی بی مطالعه و دقت و بدون تعیین اهداف و شناخت توانمندی های خود، فوراً تصمیم می گیرند، زود اراده کرده و زود هم پشیمان می شوند، عیب این عده این است که گیج و بی فکر بوده هیچ نوع تفکر و تأملی در کارشان وجود ندارد.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «به فکر و تأمل خو کن، زیرا تو را از گمراهی نجات داده، کردار و رفتارت را سامان می بخشد.»
[3] در مورد دیگر می فرماید: «شتاب کننده در کارها خطا می کند، گرچه زمام آن کار به دست او باشد.»[4]
پس یکی از گام های اساسی در داشتن اراده قوی و موقعیت در زندگی این است که انسان در ابتدای هر کار تفکر و تأمل کند، اهداف خویش را معین کند، توانایی هایش را با دید واقع بینانه شناسایی نماید و آن گاه بدون تردید و وسواس بیش از حدّ، تصمیم گیری کند.
البته باید توجه داشت که: چه بسا خود فرد به تنهایی نتواند اهداف و توانایی های خود را بشناسد، در این صورت می بایست از پدر و مادر، افراد با تجربه و متخصص مشورت بگیرید.
5. استواری و پایداری در تصمیم؛ یکی از مراحل اساسی دست یابی به اراده قوی، استواری و پایداری در تصمیم است، سعی کنید در هر کاری که تصمیم می گیرید پایدار باشید؛ البته این نیاز به تمرین دارد. ابتدا از کارهای کوچک و جزیی شروع نمایید، مثلاً تصمیم بگیرید در طول یک هفته هر روز مسیری را که چندان طولانی هم نیست، پیاده بروید.
6. تمرکز بخشیدن به کارها؛ یکی از اموری که در تقویت اراده مؤثر است؛ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون زندگی است، باید از پراکنده کاری هایی که موجب به هدر رفتن نیروهای شما می شود جداً بپرهیزید.
7. تلقین؛ شیوه دیگری که در تقویت و استحکام اراده مؤثر است؛ تلقین به نفس است، به خود تلقین نمایید که اراده و توان این کار را دارید، در این صورت شکست مفهومی ندارد.
[5]
8. توجه به فوائد همّت و اراده بالا (در دنیا و آخرت)و توجه به ضررهای دنیوی و اخروی قدرت اراده.
9. مطالعه احادیثی که همّت بالا را ستوده اند؛ و مطالعه زندگی افراد موفقی که با همّت بالا به مراتب والائی رسیده اند. و دیگر این که بدانیم که همّت بالا از هوش و عقل قوی، کارآمد تر است. کما این که این امر در زندگی بیشتر افراد برجسته مشخص است.
[6]
10. آگاهی و شناخت؛ بین همّت و یادگیری و آگاهی همبستگی بالایی وجود دارد.
[7] مثلاً فردی که می داند که سعادت او در انجام دستورات الهی است، بیشتر از کسی که کورکورانه اعمال عبادی انجام می هد. در مقابل مشقات و سختی های آن ایستادگی می کند. یا بچه ای که نمی داند که چرا در زمین کشاورزی باید کار کند، کمتر از پدرش برای امرار معاش و ... زحمت می کشد. پس با یادگیری و آگاهی باید انگیزه را بالا برد که موتور پیشرفت و حرکت در کارهاست.
11. تمرین و پرورش روح و روان؛ همان گونه که تمرین باعث رشد و تقویت اندام جسمانی می شود. با پرورش روح و تمرین اراده می توانیم آن را تقویت نمائیم.
[8] البته ناگفته نماند که پرورش جسم و روح با هم بسیار مفید و کارآمدتر است، چرا که این دو بر هم اثر می گذارند.[9]
12. تنظیم جسم:
الف. اهمیت تغذیه، حذف خوراکی های مسموم که باعث کار پر مشقت درونی بدن می شوند که مستلزم صرف نیروی عصبی زیادی است. چون اکثر شکست های اراده ناشی از کمی تولید نیروی عصبی است. (غذای مسموم مثل سیراب و شیردان، کله پاچه، گوشت های پرچرب، کنسروها، شیرینی های خامه دار و شکلات زیاد. مواد غذایی توصیه شده مثل: سبزی تازه، پنیر سفید، خیار، کاهو، شلغم، هویج، برنج، سیب زمینی، اسفناج، میوه های خام و پخته.)
ب. اهمیت ورزش: با ارتباطی که روح و جسم با هم دارند و اثراتی که در هم دارند، با تقویت جسم و ورزیدگی آن، روح و روان آدمی نیز تقویت می یابد. ورزش باعث پاکسازی خون و اکسیژن دهی کافی به آن است. برای تقویت اراده ورزش هایی که به تمرکز بیشتر نیازمندند مثل ورزش یوگا و .... سودمندترند.
ج. دوش آب نسبتاً سرد (اگر حساس هستید، این امر باید تدریجی صورت گیرد یعنی آهسته آهسته دمای آب کمتر شود) این دوش باعث تحریک محرک های محیطی و تنظیم کارکرد عروق می شود.
13. تنظیم خواب: با خواب مناسب توانائی برای اندیشیدن، احساس و عمل کردن به حداکثر میرسد و فقدان برنامه صحیح خواب سبب فرسوده شدن انسان می شود. افراط و تفریط در میزان خواب هردو مضر است.
14. تغییر ارادی افکار: تمرکز روی یک شیء که کمتر به آن انس داریم، هرگاه فکر از آن شیء فرار کرد، دوباره با تمرکز به آن شیء فکر را مهار کنیم، این کار باید طوری صورت گیرد که فکر تنها به آن مشغول شود، هرگاه احساس خستگی کردید، کمی استراحت کنید، بعد دوباره شروع کنید. این تمرین بهتر است، هر روز و در ساعت مخصوص و جای کم سر و صدا صورت گیرد، و مدت آن ده دقیقه باشد بهتر است صبح و شب قبل از خواب صورت گیرد.
15. تمرین تنش زدائی: تنشزدائی به معنی استراحت تنها نیست. مثلاً صبح ها یک ساعت زودتر از خواب برخاستن، در بوستانی نشستن یا به راهپیمایی در جاده ای خلوت پرداختن و به مغز خود استراحت دادن.
16. بررسی وضع خود به طور گاه به گاه: اصلاح خطاهای گذشته، توجه به عواقب ناراحت کننده اشتباهات و عواقب تکرار آن.
17. پرهیز از عادات بد: چرا که کسب آن آسان است، ولی نجات از آن بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است. پس باید از ابتدای راهی که به آن ختم می شود، مسیر خودمان را عوض کنیم، مواد مخدر، دوستان ناباب.
18. کسب آرامش: خشم، عصبانیت، پریشانی تأثیرات زیان بخشی دارند و در واقع زالوهای حقیقی نیروی عصبی ما هستند که بستر شکست و سستی اراده می باشند. با آرامش می توانیم از این زیانها مصون باشیم، برخی از راه های آرامش:
18ـ 1. تنفس عمیق: باعث تضعیف هیجان های نامطلوب می شود.
18ـ 2. تأکید مثبت: استفاده از جملات مثبت تأکیدی، مثل من آرام و آسوده ام، اراده من قوی است و تکرار این جملات چون مغز این جملات را می گیرد و در ناخودآگاه تبدیل به باور می کند.
18ـ 3. عادت به مقاومت؛ همیشه توجه داشته باشیم که قطرات پی در پی آب می تواند سنگ محکم را سوراخ کند.
19. تأثیر دوستان: از افراد و دوستانی که افکار منفی القاء می کنند، دوری کنید و با افراد بلند همّت ارتباط نزدیک داشته باشید.
20. استعانت از عبادات و تزکیه نفس: مهم ترین راه تقویت و همّت و اراده، عبادات هستند، عباداتی که از طرف خداوند حکیم و بی نیاز و دلسوز برای ما واجب شده است و هدفی والاتر از تقویت همّت و اراده دارند و انسان با انجام آن به مقام قرب الهی می رسد. اگر در نماز، روزه و ... دقت کنیم لحظه لحظه آن را یک تمرین اراده و همّت می یابیم و این هوسبازها و افراد ضعیف النفس و اراده هستندکه نمی توانند مثلاً روزه بگیرند و بهانه های واهی و مختلف می گیرند. در واقع با تقوا و تزکیه نفس قدرت تسلط بر نفس و مالکیت نفس بالا می رود و این یعنی همان اراده و بر عکس گناهان مثل اسب چموش صاحب خود را به هر طرف می برد.
[10]
21. ریشه یابی ضعف اراده خود: مهم ترین راه تقویت همّت و اراده این است که ضعف و اراده خود را ریشه یابی کنیم. گاهی مواقع این بی ارادگی نوعی بیماری است (مثل وسواس هایی که با دارو درمان می پذیرد) گاهی بی ارادگی به خاطر غرق شدن در لذت نامشروع و حتی مشروع دنیایی است، گاهی از محیط به انسان سرایت می کند (در محیطی زندگی می کند که افراد آن اراده و همّت پایینی دارند) و گاهی منشأ ارثی دارد؛ مثل برخی از بیماران روانی و گاهی دو یا چند عامل باعث این امر شده اند که مشاوره های اخلاقی روان شناسی و پزشکی می تواند راه گشا باشد.
22. اعتماد به نفس داشته باشید. خود را بشناسید و به توانایی های خود ایمان بیاورید.
23. پرهیز از بلند پروازی: برای تمرین همّت بالا و اراده قوی حتماً از مراحل پایین شروع کنید. بلند پروازی در ابتدا می تواند باعث دلسردی و یأس شود.
24. استفاده از قرارداد مشروط با خود: برای تقویت اراده می توان از قرارداد مشروط مثل نذر، عهد و پیمان، استفاده کنید.
[11] مثلاً با کسی که برای شما خیلی محترم است، مطرح کنید که من باید این کار را انجام دهم و شما چون میدانید که نمی توانید از سخن خودتان نزد او برگردید، مجبور به انجام آن کار می شوید یا نذر کنید که اگر من فلان کار را انجام ندادم، باید این قدر پول به فلان فقیر یا مکان مقدس بدهم و یا مبغلی پول نزد کسی بگذارید. (پول یا چیزی که برای شما با ارزش است) بگوئید اگر این کار را نکردم این چیز برای شما.
25. حتماً از کلمه بعداً، بعداً این کار را می کنم، پرهیز کنید. مطمئن باشید بعداً به این زودی نمی آید. از همین حالای حالا استفاده کنید چون بعداً واقعاً دیر است.
نکته 1. توجه داشته باشید که امروزه بحث قدرت اراده بر خویش جزء ابتدائی ترین بحث های اراده است. از بحث های مهم اراده، بحث قدرت اراده فرد بر دیگری است که در این رابطه بحث های زیادی هم مطرح شده است (تلقین ذهنی، تله پاتی، هیپنوتیزم.... ) یعنی به فرد القاء می کنند که چنین کاری را انجام دهند مثلاً پزشک بیمار هیپنوتیزم شده خود را برای انجام عمل جراحی آرام می کند.
[12]
نکته 2. گفته روان شناسان: روان شناسان جدید اعتقاد دارند که هر اندیشه گرایش دارد که به عمل تبدیل شود و ضرب المثل قدیمی ها می گوید: هر چه از راه روح وارد شود از عضله ها خارج می شود، پس راه اندیشه با افکار بلند و همّت بالا را باز بگذارید.
[13]
نکته3: ایجاد انگیزه و علاقه قسمت عمده موفقیت در هر کاری است، بولوم در مثلثی بیان داشته که در هر کاری برای موفقیت نیاز به سه ضلع: «1. شناخت، 2. محبت وعاطفه، 3. عمل و کار» دارد که نیمی از موفقیت در هر کاری مرهون علاقه و محبت است، محبت به خود کار، محبت به صاحب کار (شخصی، عمومی و ...) محبت به همکاران و ... دیگر این که باید متوجه باشیم که برای تقویت اراده، ما باید از مجموع راه کارها استفاده کنیم و کلی نگر باشیم و از سوئی باید دقت داشته باشیم که ظرفیت و استعداد و ذوق فرد در هر کاری مهم است، مثلاً همت بالا داشتن در آموزش ریاضی، برای کسی که استعداد ریاضی ندارد، نتیجه خوبی ندارد و چه بسا باعث افسردگی، یأس و.... شود. ولی ممکن است همین فرد با همّت بالا در رشته مورد علاقه خود به درجه بالائی از آن رشته نائل آید. امّا چیزی که همه ظرفیت آن را دارند و از همه ما خواسته شده دوری از گناه و تزکیه و انجام واجبات الهی است.

[1] . محمّد آل اسحاق خوئینی، اسلام و روان شناسی، چ صدر، 1369، ج1، ص 384. [2] . مجید رشید پور، چگونه باید بود، انجمن اولیاء و مربیان، چاپ دوم، 1369، ص14. [3] . در آمدی بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373، ج4، ص 294. [4] . همان، ج1، ص 321. [5] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: پل زاکو، غلبه بر کم رویی، ترجمه: حسین بنی احمد، ققنوس، چاپ سوم، 1380، فصل پنجم (اراده استوار). [6] . برای مطالعه بیشتر: محمد رضا شرفی ، دنیای نوجوان، انتشارات تربیت، چاپ چهارم، 1376، ص 250 به بعد. [7] [8] . شهید مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدر، ص 320. [9] . جمعی ازنویسندگان، روانشانسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چاپ مهر، ج اول، ص 256، با کمی تغییر. [10] . همان، ص 275. [11] . اسلام و روان شناسی، ج1، ص 384. [12] . مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه دکتر علی اکبر سیف، تهران، نشر دوران، 1379، ص 139 (اقتباس). [13] . همان، ص 121، اقتباس.
محمدحسین قدیری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

 

 درس دهم 

تمرکز فکر
برخی از حکما، نظیر «دکارت»، مهمترین توانایی انسان را «درست راه بردن عقل» می دانند[1] و منظورشان دقیقا این است که فرد بتواند آن گونه که «اراده می کند و خود می خواهد بیاندیشد». چنان چه، شخصی بتواند موضوعی را برای اندیشیدن، انتخاب نموده و در قلمرو آن، تفکر کند و تا هر زمان که اراده کرده است، جریان فکر خود را تداوم بخشد، در حقیقت می توان او را فردی «متمرکز» نامید.
«پل ژاگو»، روانشناس فرانسوی معتقد است: «تمرکز فکری، عبارت از متوجه ساختن و ثابت نگاه داشتن فکر بر یک تصویر و یا مجموعه ای از اندیشه ها و افکار است.»
[2]
به لحاظ تأثیراتی که تمرکز فکر بر موفقیت آدمی دارد، جوانان بیش از سایرین به این پدیده علاقمندند و مایلند که این توانایی در آن ها، ایجاد شود. این آثار در دو جنبه زندگی شخصی و زندگی اجتماعی قابل تبیین است: اولین پیامد برجسته تمرکز فکری، هدایت آگاهانه زندگی است. فرد به درستی می داند که از زندگی چه انتظاراتی دارد؟ و چگونه می تواند بدان ها پاسخ دهد؟ از جهت سلامت روانی نیز، موضوع تمرکز فکر، نقش تعیین کننده ای دارد. زیرا اولین ویژگی انسان سالم از لحاظ روحی، روانی، «ادراک روشن تر و کار آمد تر واقعیت» است و دومین ویژگی آن «آزاد اندیشی بیشتر نسبت به تجربه» می باشد.
[3] و هر دو خصوصیت، همان گونه که مشهود است، به توانایی تفکر شخص، مربوط می شود، تأثیر دیگر «تمرکز فکری» را بر توانایی «حل مسأله»[4] می توان بیان کرد. این ویژگی که اولین بار به وسیله «جان دیویی» عنوان شد، عبارت است از «قابلیت شخص در این که، موقعیتی را که با آن روبرو شده به درستی بشناسد و بتواند راه حل مناسبی در آن زمینه ارائه کند»، «قدرت حل مسأله» بستگی کامل به بررسی همه جانبه موقعیت (مسأله)، بررسی راه حل ها و راه کارهای موجود و انتخاب بهترین راه کار ها و انجام راه حل مورد نظر دارد و این ها همه در پرتو فکر متمرکز انجام می پذیرد.
پرفسور «کارل سی شور» به عنوان یک روانشناس یادگیری می گوید: «شخص متوسط فقط ده درصد گنجایش طبیعی حافظه خود را به کار می برد و نود درصد آن را با بی اعتنایی به قوانین طبیعی حافظه ضایع می کند، این قوانین طبیعی عبارتند از «اثر»، «تکرار»، «تسلسل افکار» و «تمرکز فکر».
[5]
در جنبه اجتماعی نیز می توان گفت، به لحاظ پیامد های خاصی که تمرکز فکر می آفریند. نظیر نظم و ترتیب، برنامه ریزی، حسن تدبیر و خود رهبری، فرد واجد این خصوصیات، به سهولت می تواند اعتماد و اطمینان جامعه را به خود جلب نماید.
جوانان متمرکز به جهت مناسبات و روابط موفق و سنجیده ای که با دیگران برقرار می کنند، بهتر از سایرین می توانند، شایستگی ها و کفایت های خویش را در عمل اثبات نمایند. آنان به خبوبی می توانند درباره هر موضوعی عمیقا بیاندیشند و هر زمان که اراده کنند، خود را از فکری به فکر دیگر، منتقل نمایند.
پیشنهاد ها و راهکارها
شناخت و به کار بستن توصیه های زیر، جوانان را در دستیابی به تمرکز فکر یاری می بخشد:
1. وجود رابطه منطقی میان برنامه ریزی و تمرکز فکر، نسل جوان را به ضرورت برنامه ریزی، واقف می کند. اطرافیان می توانند با مساعدت در زمینه برنامه ریزی و آموزش راه کارهای مفید در این مورد، افکار جوانان را به تمرکز نیرومندی، برسانند.
2. نماز، منشوری هزار وجه است که یک جلوه آن، تمرکز اندیشه می باشد، جوانان در پرتو نماز، نه تنها به معنویتی سرشار و عمیق دست می یابند بلکه با حضور قلب در نماز که خود تجلی تمرکز اندیشه برای یاد خداست، می توانند، این توانایی را به سایر بخش های زندگیشان، منتقل نمایند.
3. توجه نسل جوان به آثار ارزنده فردی و اجتماعی تمرکز فکر، انگیزه آنان را در حصول این امر، افزایش می دهد. تمرکز فکر، موجب ذخیره نمودن قوای روحی جوانان می شود و به این ترتیب آنان می توانند به نوعی «اقتصاد نیروی روانی» دست یابند.
4. مشاهیر بزرگ تاریخ، غالباً، اندیشه ای قوی و تمرکزی نیرومند، داشته اند. مطالعه زندگی نامه آنان، چگونگی رمز موفقیتشان و نیز تأثیر تمرکز فکر را بر پیشرفتشان، برای جوانان بازگو می نماید.
5. «خلوت شخصی»، فرصتی به جوانان می دهد تا علاوه بر آرامش و امنیت روانی، به تمرکز فکر نایل شوند. در چنین موقعیتی، آنان می توانند بهتر از هر زمانی دیگر به ارزیابی خود، زندگی و آینده بپردازد.
6. «تمرکز فکر» یکی از توانایی های شخصیتی است که جنبه اکتسابی دارد. تمرکز را می توان از تمرین هایی در دقایق کوتاه و لحظه های زودگذر، آغاز نمود و به تمرکز مداوم و مستمر نایل شد. ثبات و پایداری در انجام تمرین ها می تواند، نتیجه مطلوبی به بار آورد.
7. استفاده از «تلقین مثبت» در جهت «تمرکز فکر برتر»، سودمند است. جوانان با تلقین افکار و اندیشه هایی در زمینه هدف مطلوب (تمرکز) می توانند، این خصیصه ارزشمند را در خود تقویت نمایند.
8. در جریان زندگی، سعی کنید هیچ گاه استحکام روحی خود را از دست ندهید و اگر بعد از مشورت به انجام کاری تصمیم گرفتید، نگذارید مجرای فکرتان به هیچ وجه تغییر یابد.
9. اگر هنگامی که به کار معینی اشتغال دارید، به شما خبری دادند، سکوت خود را حفظ کنید و نگذارید توجهتان به آن مسأله معطوف شود و اگر سعی کردند که عقیده شما را در آن مورد جویا شوند، تسلط و تمرکز خود را حفظ نمایید.
10. از پرگویی و اظهار نظرهای بی مورد خود داری کنید زیرا فکر شما پراکنده و مانع تمرکز فکر می شود.
11. وضع راحتی به خود بگیرید، عضلات را شل کنید و چشم ها را ببندید و در ذهن خود تصویر عدد 1 را مجسم کنید و وقتی که موفق شدید به رقم 2 بپردازید تا 10.
12. چیزی که دارای شکلی ساده باشد مثلاً یک بطری را در فاصله یک متری خود قرا دهید و در ساختمان آن به خوبی دقیق شوید، گاه گاهی چشم ها را ببندید و شکل آن را مجسم کنید.
13. یک برگ کاغذ در دو مداد بردارید سعی کنید با یک دست دایره و با دست دیگر مربعی رسم کنید.
14. هنگامی که در روی یک عکس یا خاطرات خود دقیق می شوید، تصویر شخصی را در روح خود مجسم کنید، اگر کسی باشد که او را زیاد ملاقات می کنید به محض این که چشم ها را بستید فورا تصویر او در روح شما ظاهر خواهد شد. البته نباید منتظر باشید که در قدم اول به این منظور نائل گردید، بلکه باید چندین بار به تکرار آن بپردازید.
[6]

[1]. محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ص 122. [2]. پل ژاگو، مانیتسیم شخصی، ترجمه مشفق همدانی، ص 242. [3]. آبراهام مازلو، به سوی روانشناسی بودن، ترجمه رضوانی، ص 176. [4]. problem solving [5]. دیل کارنگی، ناطقین زبردست، ترجمه دکتر عظیم عالم زاده، ص 58. [6]. پال ژاگو، قدرت اراده، ترجمه کاظم اعتمادی، ص 78.
محمد رضا شرفی - جوان و نیروی چهارم زندگی، ص53

 

درس یازدهم  

 

مدیریت زمان

امام علی- علیه السلام- می فرماید: «فرصت چون ابر گذران است پس فرصت های نیک را غنیمت بشمارید.»[1]
زمان با ارزش ترین وجه زندگی و سرمایه ای است که خداوند متعال در اختیار انسان قرار داده است. بسیاری از امکانات ممکن است دوباره به دست آید، اما زمان همانند تیری که از کمان رها شود، هرگز باز نمی گردد. زمان را نه می توان حفظ کرد و نه دوباره تسخیر نمود.
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از ین حاصل اوقات بریم
[2]
در حقیقت موفقیت و شکست هر کس بستگی به نحوه استفاده او از وقت دارد. همان طور که هر فردی برای زندگی خود برنامه ریزی می کند، برای زمان نیز باید برنامه ریزی نماید. همان طور که سود و زیان هر چیزی محاسبه می گردد، زمان هم باید با دقت محاسبه شود که صرف چه اقدامی شده است. نباید فقط به صرفه جویی های زمانی بزرگ فکر کرد، بلکه باید به زمان های کوچک نیز اندیشید.
علمای بزرگ اسلام اتلاف وقت را گناه دانسته و مرابطه را به عنوان شرط ضروری رسیدن به درجات عالی عرفانی و اخلاقی مطرح نموده اند.
انسان ها همواره افسوس زمان از دست رفته را می خورند، ولی برای زمان حال و آینده، برنامه مؤثری طرح نمی کنند. برای استفاده از زمان باقی مانده باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که حتی یک لحظه هم تلف نشود. در غیر این صورت حاصل عمر پشیمانی خواهد بود.
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لهو گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست
اغلب انسان ها از کمبود وقت شکوه دارند، در حالی که در واقع، کمبود وقت وجود ندارد، در هر روز 24 ساعت یعنی 1440 دقیقه زمان داریم، مشکل در نداشتن مهارت صحیح برای استفاده از آن است.
تعریف مدیریت زمان:
استفاده بهینه از زمان و کوشش برای اجرای آن با جدیت و تلاش تمام و اجازه ندادن به دخالت ناروای امور و حادثه ها در جریان اجرای برنامه را مدیریت زمان می گویند. به تعبیر دیگر طبق برنامه درست، درست عمل کردن و از کارها و رفتارهای واکنشی، پراکنده و ناسنجیده پرهیز نمودن را مدیریت زمان می نامند.
بنابراین برای مدیریت زمان و به دست گرفتن کنترل آن و جلوگیری از اتلاف وقت باید بنگریم که:
الف) چگونه باید برای دقایق و ساعات زندگی خود، به درستی برنامه ریزی کنیم؟
ب) چگونه برای اجرای آن جدیت و اهتمام کنیم؟
ج) آفات اجرای برنامه ها را بشناسیم و حتی المقدور از دخالت بی جای امور و حوادث جلوگیری کنیم.
با پاسخ اندیشمندانه به سؤالات بالا و اجرای شایسته و مجدانه برنامه ها، می توانیم از عمر خویش که گران بهاترین سرمایه است هر چه بهتر و بیشتر بهره مند شویم و برای زندگی آخرت که حیات حقیقی و جاودانه ماست توشه و ذخیره بیندوزیم.
مزایا و فواید مدیریت زمان:
ارزش مدیریت زمان تنها در کنترل زمان در هر لحظه و تحصیل زمان بیشتر نیست، بلکه در شناخت راه هایی است که با توجه و عمل بدان می توان شرایط زندگی را بهبود بخشید و زندگی مطلوب تر و مفیدتری را برای خود رقم زد.
برخی از مزایای مدیریت زمان عبارت است از:
1. ایجاد انگیزه و احساس مطلوبیت و دستیابی به خلاقیت.
2. کاهش اضطراب و فشارهای روحی و روانی.
3. ایجاد تعادل میان فعالیت های شغلی و زندگی خصوصی.
4. موفقیت و تسریع در کسب هدف ها.
5. ذخیره و کنترل زمان.
الف) چگونه باید برای دقایق و ساعات زندگی خود به درستی برنامه ریزی کنیم؟
1. نخست باید هدف را به دقت تعیین نمود که بدون هدف سراسر زندگی بیهوده خواهد بود، هر برنامه ای تعیین مسیر حرکتی است از یک مبدأ که در آن قرار گرفته ایم به سوی مقصد و هدفی که در پایان حرکت به آن خواهیم رسید. به تعبیر دیگر هدف علت غایی حرکت است که در آغاز باید تصویر روشنی از آن داشته باشیم. بدین منظور باید به نکات زیر توجه شود:
ـ تعیین هدف اصلی و هدف های بلند مدت
ـ تعیین هدف های فرعی و نزدیک تر( هدف های میان راه) که فرد را به هدف های اصلی مرتبط می سازد.
ـ خوب است هدف های میانی دقیق و مشخص و قابل ارزیابی و اندازه گیری باشد.
ـ لازم است از مشاوره اساتید آگاه در تعیین اهداف و برنامه ریزی به سوی آنها استفاده شود.
2. پس از تعیین هدف های فرعی باید میزان اولویت هر یک را با کدهای یک، دو و سه معین کرد.
3. مدت زمان لازم برای رسیدن به هر یک از اهداف را باید معین نمود. بدون تعیین زمان لازم، حتی ساده ترین هدف ها دست نیافتنی می شوند.
4. کارها و فعالیت هایی که شما را به هدف هایتان می رساند در برنامه روزانه و هفتگی خود ـ در زمان معین ـ قرار دهید، توجه داشته باشید که در برنامه ریزی علاوه بر کارها و فعالیت ها باید به خواسته ها و نیازهای شخصی و خانوادگی خود بنگرید و مدیریت زمان را با رعایت تعادل بین عبادت و تحصیل و کار و زندگی و تفریح و.... به دست بگیرید.
5. در برنامه ریزی به توانایی و استعداد و ذوق و علاقه و امکاناتی که در اختیار دارید، به دقت توجه کنید، نیرو و توان خود را ارزیابی نمایید، ساعاتی را که می توانید به تحصیل و درس و مطالعه و ....بپردازید مشخص و از کار و تلاش بیش از حدّ توان که موجب خستگی و پژمردگی شما می شود، بپرهیزید.
ب) چگونه برای اجرای برنامه تلاش وکوشش کنیم؟
1. عظمت و قداست اهداف عالی انسانی را هر روزه در نظر آورید و با حضرت ولی عصر(عج) صبحگاه تجدید عهد و پیمان کنید، تا انگیزه و احساس مطلوبیت بیشتری در شما ایجاد شود و در نتیجه با انگیزه افزون تری به اجرای دقیق برنامه بپردازید.
2. تمام توانایی خود را در انجام وظایفی که در برنامه مشخص کرده اید، متمرکز کنید. از خویش بر خویش ناظری بگمارید تا بر اجرای وظایف نظارت کند. نظارت و مراقبت فرشتگان الهی، کرام الکاتبین را پیوسته به یاد آورید. خود را در محضر پروردگار متعال ببینید و عمر و زمان خویش را امانت او بدانید. در امانت داری بکوشید و فعالیت ها را طبق برنامه، دقیق تر و مطلوب تر انجام دهید.
3. هر روزه ـ در پایان کار ـ دقایقی را صرف نوشتن کارهایی که انجام داده اید بنمایید. میزان مطابقت آنها را با برنامه، بسنجید. کارهای خود را بر مبنای اهداف، اولویت ها، ساعات کار مطلوب، و تعادل میان خواسته ها و نیازها ارزیابی کنید. تصمیم بگیرید که فعالیت ها و کارهای خود را هر چه بیشتر به برنامه نزدیک کنید. راه کارهای بهتر دستیابی به اهداف برنامه را برای خود مشخص کنید. نیت و انگیزه های خود را در انجام کارها ببینید و در خدایی کردن نیت ها و انگیزه ها بکوشید.
در این نوشته روزانه می توانید به سؤالات زیر صادقانه پاسخ دهید:
ـ چه فعالیت هایی را بیرون از برنامه انجام داده اید؟ و چرا؟
ـ چه فعالیت هایی را درست طبق برنامه انجام نداده اید؟ علت چه بوده است؟
ـ چه آفات، حوادث و اموری شما را از اجرای برنامه باز داشته است؟
ـ آیا پیش بینی شما در زمان سنجی فعالیت ها درست بوده است؟
ـ چه عوامل درونی و یا بیرونی وقفه در کارتان پدید آورده است؟
4. در صورت موفقیت نسبی در اجرای برنامه خدا را شکر کنید و برای ادامه بهتر کار از او مدد بخواهید و خود را تشویق کنید و در صورت عدم موفقیت و انحراف از برنامه علل درونی و برونی را جستجو نمایید، برای تنبیه خود اقدام مناسبی را در نظر بگیرید، عوامل اتلاف وقت را شناسایی کنید و برای مبارزه با آنها تصمیم جدی بگیرید.
ج) آفات احتمالی اجرای صحیح برنامه و موجبات اتلاف وقت چه چیزهایی است؟
ریشه اصلی اتلاف وقت در خصلت های فردی ما نهفته است که غفلت از ارزش عمر و زمان و اشتغال به امور غیر مهم را می توان دو عامل اصلی آن به شمار آورد، حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به اباذر می فرمایند: «بر صرف عمر خویش بسیار بخیل باش، بخیل تر از صرف درهم و دینارت»
[3] و امام صادق (علیه السلام) نیز در این زمینه می فرمایند: «هیچ چیز عزیزتر از روح و وقت تو نیست»[4] بنابراین باید آفات اتلاف وقت و علل صرف بیهوده عمر را شناسایی نمود و برای رهایی از آنها کوشید.
در ذیل به برخی از آفات اخلاقی و رفتاری اتلاف وقت که عمومیت بیشتری دارند، اشاره می شود:
علل فردی و درونی اتلاف وقت
ـ تنبلی و بی حوصلگی
ـ بی فکری و عمل زدگی
ـ تسویف و اهمال کاری
ـ شتابزدگی
ـ سخت کوشی فرساینده
ـ رفاه زدگی آلاینده
ـ وادادگی به علت انحراف و بی علاقگی
ـ کنجکاوی و دخالت های غیرلازم در کار دیگران
ـ دغدغه ها و مشغولیت های ذهنی
ـ بی ارادگی و سست تصمیمی
ـ خستگی و دل زدگی
ـ پرحرفی و بیهوده گویی و بیکاری
ـ ناآشنایی و بی اعتمادی به توانایی های خویش
ـ اضطراب و نگرانی و فشارهای روحی و روانی
علل برونی اتلاف وقت:
ـ تعارف های بی جا و رو دربایستی های ناروا
ـ گفتگوی بیش از حد با دوستان و آشنایان
ـ مراجعات نابهنگام و مکالمات تلفنی
ـ مسافرت ها و تعطیلات بیش از حد
حوادث و اتلاف وقت:
حوادث عمدتاً پیش بینی نشده هستند و در صورت ضرورت می توانند برنامه روزانه فرد را به هم بزنند، مثلاً فوت یکی از بستگان، یا مراسم ازدواج یکی از دوستان یکی دو روز در برنامه تغییراتی ایجاد خواهد کرد، اما باید به سرعت به برنامه بازگشت و حتی المقدور از اتلاف وقت بیش از اندازه لازم و به هم ریختگی برنامه جلوگیری نمود. توصیف مدیریت زمان آسان و میدانی گسترده دارد اما عمل به اصول آن و هدایت کارها و رفتار بر این اساس، راهی باریک و پرخطر داشته و عزم والا و بلند می طلبد.
منابع کمکی:
1. مؤسسه امام خمینی (ره)- مدیریت برنامه ریزی و زمان، قم: مرکز انتشارات، 1385.
2. اسلامی، سعید، مدیریت کاربردی وقت، بی جا، 1373.
3. حقیقی، محمد علی، الگویی برای تنظیم وقت مدیریت، تهران؛ نشر عالم، 1377.
4. لی ورت، لوتار، مدیریت زمان، ترجمه غلامرضا خاکی، تهران؛ سازمان بهره وری، 1375.
[1] . نهج البلاغه، کلمه 21. [2] . حافظ. [3] . مکارم الاخلاق، ج 2، ص 364، 2661. [4] . لئالی الاخبار، ج1، ص 16.

 

درس دوازدهم   

عوامل اتلاف زمان و درمان آنها

اهمیت زمان و عمر بر هیچ خردمندی پوشیده نیست، به طوری که هیچ انسان موفقی را در عالم نمی توان یافت که توفیق خود را مرهون بهره وری درست از عمر خود نداند. امام حسین علیه السلام می فرماید: «زیانکار کسی است که لحظه، لحظه عمرش را از دست بدهد»[1]
ریشه اصلی اتلاف زمان در خصلت های فردی ما نهفته است، که باید علل و عوامل آن را شناخت و برای درمان آنها گام های مؤثری برداشت.
برخی از علل و عوامل اتلاف زمان و درمان آنها عبارتند از:
1. بی فکری و عمل زدگی
نداشتن طرح کاری از مصادیق بی فکری است. به منظور دوری از این آفت باید به برنامه ریزی و اولویت بندی کارها پرداخت. در مدیریت زمان، تعیین هدف ها و اولویت های مربوط به کار از مهم ترین امور به شمار می رود، که با توجه به آن می توان از به دام افتادن در امور جزیی و غیر ضروری نجات یافت.
برخی از علل و راه های درمان بی برنامگی
عللدرمان
آشنایی نداشتن نسبت به: اهمیت برنامه ریزی، مراحل و شیوه برنامه ریزی و ملاک های اولویت بندیتوجه داشته باشید هر یک ساعتی که صرف برنامه ریزی مؤثر شود، در مقام اجرا چهار ساعت زمان برایتان ذخیره می کند و نتایج بهتری هم ببار می آورد.
برداشت غلط درباره برنامه ریزی: وقت گیر پنداری برنامه ریزی، احساس موفقیت از بی برنامه گی، تصور به هم خوردن همه برنامه ها به خاطر کارهای غیرمنتظره، برنامه ریزی به کار جنبه انتزاعی می بخشد و....بدانید که اکثر افراد بر اساس همین برداشت های نادرست، وقت خود را تلف می کنند.
مهم ندانستن نوشتن برنامه و انجام دادن کارها بر اساس برنامه های ذهنی. هیچ حافظه ای مصون از خطا نیست، تعیین اولویت های برنامه با روی کاغذ آوردن آسان می شود بدون برنامه مکتوب ساعات روز با هر مسئله کوچک بی اثر،رها و منقطع می شود.

2. بی نظمی:
امام علی علیه السلام می فرماید: شما و تمام فرزندان و اهل بیتم و کسانی را که نوشته من به دست آنها می رسد را به تقوای الهی و نظم در کارها سفارش می کنم.
[2]
فرد نامنظم علاوه بر اتلاف زمان خود باعث اتلاف زمان دیگران نیز می شود. فرد منضبط هیچ گاه کاری را در نیمه راه رها نمی کند، بلکه اهدافی بلند بر می گزیند و با سعی و کوشش آن را به فرجام می رساند.
برخی از علل و راه های درمان بی نظمی
<><><><><><><>
عللدرمان
فقدان اهداف و برنامه صحیح تعیین اهداف در حوزه های اصلی و داشتن برنامه صحیح
عدم پیگیری برای کارهای خود مهلت تعیین کنید و برآوردهای دقیق از انجام کار داشته باشید، برای خود جریمه قرار دهید.
ناتمام گذاشتن کارهاپیش از کنار نهادن کارها، آن ها را به اتمام برسانید. به هر کاری یک بار بپردازید و در همان بار اول آن را تمام کنید.
آشفتگی و به هم ریختگی محل کار و تحصیلراه حل کلی، پدید آوردن سیستم منسجم و به هم پیوسته ای است که بر اساس آن هر چیزی جای مخصوص خود را بیابد.
بی نظمی شخصی خود را به نظم وادارید تا کنترل مؤثر وظایف برایتان میسر شود. در برخورد با اطلاعات، به نحو منظم و روشمند عمل کنید و مکرر در مکرر به خود بگویید که آدمی منظم و مرتب هستید و در این راه بکوشید.
ضعف جسمانی و خستگی (سرحال نبودن)در برنامه زندگی خود تغییر و تحول ایجاد کنید (غذا، خواب، نگرش، تفریح و ورزش، دوستان و...)
R1R2
یادآوری: هدف شما باید آن باشد که فکرتان را از هر چیز دیگری جز آن چه روی آن کار می کنید، پاک سازید. لوازم مهم و ضروری را همیشه به صورت منظم در دسترس قرار دهید. فضای کار و مطالعه را چنان سامان دهید که کارها با توجه به اولویت آنها در برابرتان قرار گیرد.

3. تنبلی[3] و بی حوصلگی:
امام باقر علیه السلام می فرماید: «من از کسی که در امور دنیویش تنبلی کند بیزار هستم، زیرا کسی که در امور دنیایش تنبل باشد در امور مربوط به آخرتش تنبل تر است.»
[4]
امام علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: «شاخصه تنبلی به تأخیر انداختن کار است»
[5] فرد تنبل چون اهل کار نیست، حتی هدف های قابل دسترس و آسان را دست نایافتنی می بیند و به همین دلیل اوقات خود را به بطالت می گذراند.
برخی علل و راه های درمان تنبلی
عللدرمان
عوامل گرایشی مانند: عدم تمایل به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، عزت نفس کم، افسردگی، ملالت، خجالت، احساس تقصیر و... باید در خود نگرش مثبت ایجاد کرد و به خود تلقین نمود (تلاش می کنم، فراد یعنی هرگز، مهم امروز است، تنبلی مانع موفقیت است، خواستن توانستن است.
موانع شناختی مانند: اطلاعات ناکافی، مشخص نبودن اولویت ها، تردید داشتن، مطمئن نبودن درباره مسئله و ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع، تفکر منفی، هدف های مبهم و ...علت مسامحه کاری خود را شناسایی کنید، برای خود برنامه ریزی دقیق داشته باشید، مسائل را تجزیه، خرد و تحلیل نمائید، اقدام کنید، توجه داشته باشید که انسان های موفق دفع الوقت نمی کنند، تنبل نیستند و تنبلی را مانع موفقیت می دانند.
شرایط محیط یا عوامل خارجی مانند: سر درگمی، نبود تشکیلات، سرو صدا، فشار کاری بیش از اندازه و....ابزار و مواد لازم را تهیه کنید، محل کار و فعالیت علمی خود را مرتب و منظم نمائید،دمای محل کار را بین 20 تا 26 درجه نگهدارید، عوامل حواس پرتی را با مهندسی محیط حذف کنید، تمرکز خود را روی یک هدف یا یک فعالیت قرار دهید و از انجام کارهای پراکنده پرهیز نمائید.
موانع جسمانی موجود بر سر راه مانند: خستگی، استرس، بیماری، ورزش نکردن، بی تحرکی در طول روز، پشت میز نشستن و .... هر روز یا یک روز در میان 20-15 دقیقه ورزش کنید و بدانید تنها ورزش پایان هفته نه تنها کافی نیست، بلکه از جهاتی مضر است، تغییر حالت دادن در نشستن و راه رفتن و تنفس کردن، به حالت آرام در آمدن، 20-15 دقیقه خواب در میان روز، توجه به برنامه غذایی مخصوصاً مصرف قند، توجه به صبحانه کامل، تلقین و ....

4. پذیرش درخواست ها و خواهش ها: (تعارف بی جا و رودربایستی)
تعارف بی جا و رودربایستی داشتن در حقیقت یک نوع دروغگویی است. وقتی فرد نمی تواند و یا نمی خواهد کاری را انجام دهد و آن کار را بپذیرد، باعث اتلاف زمان، سرمایه ها و تضییع حقوق دیگران خواهد شد.
مرحوم مجلسی در بحارالانوار از کتاب دعوات راوندی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: وقتی از رسول خدا (ص) چیزی را می خواستند چنانچه اراده اش بر انجام آن کار تعلق می گرفت، می فرمود: «آری» و اگر نمی خواست آن را انجام دهد سکوت می کرد و هرگز کلمه «نه» را بر زبان جاری نمی ساختند.
[6]
برخی علل و راه های درمان پذیرش درخواست ها و خواهش ها
<><><><><><><>
عللدرمان
تمایل به خشنود کردن دیگراناولویت کارهای خود را مرور کنید و بدانید که پذیرش هر کار جدید زیر پا گذاشتن آن اولویت هاست
کسب توانایی از تقاضاهای دیگرانخود را بیش از حد ضعیف نشان ندهید. بر تلاش هایتان اتکا کنید
بی اطلاعی نسبت به شیوه های نپذیرفتن به دقت گوش کنید و دریابید که از شما چه چیزی خواسته می شود، قبل از گفتن «بله» تا ده را بشمارید، دلایل خود را بیان کنید، اگر قصد نپذیرفتن دارید این کار را با قاطعیت و ادب انجام دهید، با پاسخ متزلزل امید کاذب در قلب درخواست کننده ایجاد نکنید، راه حل ها و جایگزین های تازه ای عرضه کنید.

5. تسویف و اهمال کاری: (کار امروز را به فردا افکندن)
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «ای ابوذر از اهمال کاری نسبت به اهداف خود برحذر باش زیرا تو امروزت را در اختیار داری نه آینده ات را»
[7]
تسویف منجر به سنگین تر شدن بار فرداها می شود و نگرانی از کارهای مانده و دشواری انجام آنها به مرور زمان، منجر به بیماری های عصبی و یا بی تفاوتی نسبت به امور می شود، و به دنبال آن بی نظمی و عدم تعهد نسبت به مسؤولیت ها رخ می دهد. و از همه مهم تر فرصت ها از دست می رود.
برخی از علل و راه های درمان تسویف
عللدرمان
اعتقاد به اینکه من تحت فشار بهتر کار می کنم توجه داشته باشید این تصور یک توجیه محض است، برای انجام کار و مطالعه خود مهلت زمان مشخص کنید، بر شروع کار به جای پایان آن تأکید کنید، قاطع باشید و اولویت ها را مشخص کنید.
ترس از شکستباید به توانایی ها و امکانات و استعداد خود توجه بیشتر نمود.
فقدان علاقه به موضوع درسی، یا فردی خاصبه موضوع مورد علاقه خود بپردازید، به عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه توجه داشته باشید.
عادت به انجام امور ساده و سپس به تعویق انداختن امور دشواروقتی که در اوج انرژی روزانه خود هستید، کاری را که مهم تر است انجام دهید، توجه داشته باشید که کار کنار گذاشته شده ممکن است حیاتی تر بوده باشد و با تأخیر آن خسارت بزرگی متحمل شوید.
6. ناآشنایی و بی اعتمادی به توانایی ها و استعدادهای خویش
این حالت منجر به عدم توانایی در تصمیم گیری و وسواس در عمل می شود. جرأت لازم برای اجرا از دست می رود. بیشتر زمان افرادی که دارای تصویر منفی از خود هستند به سرزنش خود میگذرد و به علت روحیه منفی در کارها، بی انگیزه بوده و به اتلاف زمان در هر کار می پردازند. فرد باید خود را با میزان توانی که دارد بپذیرد.(لیس للانسان الا ما سعی)
در مقابل آگاهی از توانایی ها و استعدادهای خود و نگرش نسبت به خود مزایای زیر را در بر دارد:
اشتیاق را تحریک می کند. خلاقیت را زیاد می کند و شخصیت انسان را به نحو احسن شکوفا می سازد.
برخی از علل و راه های درمان نا آشنایی و بی اعتمادی به توانایی ها و استعدادهای خویش
عللدرمان
عقده حقارتخود را بهتر ببینید از طریق: بهتر کردن پوشش آرایش مو و ظاهر حفظ تندرستی تصویر ذهنی مثبت از خود داشتن
در نقش انسان موفق بازی کنید
پیچیده و شلوغ بودن برنامه های کار و مطالعه تا می توانید ساده کنید مسایل را ساده کنید:
(مسائل و مشکلاتی که در رابطه با اموال، اشخاص، تعهدات و.... دارید یا ساده کنید).
عوامل منفیاز عوامل منفی جدا شوید (مشکلات را به خداوند واگذارید خود را سرگرم کنید. هرکار را به موقع خودش انجام دهید. ورزش کنید. به خنده و شوخی متوسل شوید. زندگی را ساده تر کنید. فکرتان را روی مسائل مثبت متمرکز کنید. به دیگران کمک کنید. وقت خود را با یک دوست بگذرانید).
7. تلاش بیش از حد
امام علی علیه السلام می فرماید: «کار کمی که ادامه یابد، از کار زیادی که ملال آور باشد، امید بخش تر است.»
[8]
پذیرفتن و پرداختن به کارهای مختلف بیش از توان منجر به بیماری های جسمی و روحی می شود. بنابراین هر کس باید توجه به توان و ظرفیت خویش قبول مسؤولیت نماید.
برخی از علل و راه های درمان تلاش بیش از حد
عللدرمان
اعتماد بیش از حد به خود (من از عهده انجام هر کاری بر می آیم)از خود بپرسید چه چیزی را می خواهید ثابت می کنید. واقع گرا باشید. عاقبت اندیش باشید. خودتان را هلاک نکنید.
ناتوانی در نپذیرفتن درخواست هااز پذیرفتن مسؤولیت صرفاً به خاطر مورد تحسین واقع شدن خودداری کنید.
تخمین نادرست از انجام کار در محدوده زمان بدانید که هر کاری بیش از آن چه می پندارید نیاز به وقت دارد (زمان کار، زمان تنفس، 20 درصد زمان تخمینی)
ناتوانی در واگذاری امور به دیگران اگر کارها را بیشتر بر عهده بگیرید، بدین جهت که فکر می کنید شخص دیگری قادر به انجام آن نیست، بی تردید در انبوه کارها غرق و در انجام کارها دچار اشتباه خواهید شد.
8. خستگی
فرد خسته، کارآیی کمتری خواهد داشت. خستگی مستقیماً بر میزان وقت، حوصله، خلاقیت و پشتکار و ... فرد تأثیر می گذارد. افرادی که فکر می کنند با کار ممتد و بدون استراحت کافی می توانند کار بیشتری انجام دهند در اشتباه هستند؛ زیرا خستگی حالتی است که سبب کم شدن کار بدنی و فکری می شود.
برخی از علل و راه های درمان خستگی
عللدرمان
بی میلی و بی علاقگی به کار و مطالعه و خستگی هنگام مطالعه انگیزه خود را مرور کنید. به خود تلقین مثبت بکنید. به خواندن شعر مورد علاقه بپردازید. کتاب های مورد علاقه تان را بخوانید. در وقت مطالعه تغییر حالت بدهید. به نقطه نا معلوم نگاه کنید. با صدای بلند مطالعه کنید.
خستگی اعضای بدن و به دنبال آن خستگی فکری تفریح سالم و منظم، تحول در خواب و خوراک و ... ورزش در هر روز یا یک روز در میان بطور منظم 15-20 دقیقه، پس از یک یا دو ساعت مطالعه در روی زمین دراز بکشید و کلمه راحتی را در مغز خود مجسم کنید و خود را لمس نمائید.
تشویش، اضطراب، عجله و نگرانی باید عوامل آن را شناسایی کرد و از چرخه کار حذف نمود.
بی نظمی، بی برنامگی، پرخوری، کم خوابی، ضعف چشم، سطحی مطالعه کردن
تلقین های منفی توانایی ها و استعدادهای خود را مرور کنید، خود را بشناسید.
9. عدم توانایی در تصمیم گیری و تصمیم گیری نادرست:
امام علی علیه السلام می فرماید: «هر کس تصمیمش بد باشد تیرش به خودش بر می گردد»
[9] قدرت و سرعت در تصمیم گیری از شاخصه های مهم برای مدیر است، ناتوانی در تصمیم گیری باعث اتلاف وقت خود و دیگران می شود. کسی که عادت دارد در هر موردی خود را کوچک بشمارد و در هر کاری با ضعف و بی قدرتی اظهار نظر کند، ضعیف و محجوب بار می آید.
برخی از علل و راه های درمان عدم توانایی در تصمیم گیری
<><><><><><><>
عللدرمان
روشن نبودن جوانب کار با افراد موفق، آگاه و با تجربه مشورت کنید.
دو دل بودن بهترین راه رسیدن به هدف را بررسی کنید، سپس نسبت به انجام آن کار تصمیم بگیرید.
وابستگی به دیگران اجازه ندهید دیگران به شما بگویند چه باید انجام دهید.
ترس از عاقبت کار از تعلیل و وقت گذاری بیهوده جداً خودداری کنید. با تصمیم گیری های کوچک، خود را در تصمیم گیری قوی تر کنید.
10. رفاه زدگی آلاینده:
رفاه طلبی و پرداختن بی حد و اندازه به امور رفاهی، انسان را از اهداف مهمتر و والاتر باز داشته و از این طریق بسیاری از فرصت ها از دست خواهد رفت.
منابع کمکی:
1- اسلامی، سعید؛ مدیریت کاربردی وقت. بی جا، بی تا، 1373.
2- بلس، ادوانس؛ روان شناسی تنبلی. ترجمه: مهدی قراچه داغی، تهران: نشر دایره، 1379.
3- معاونت تربیتی ـ فرهنگی مؤسسه امام خمینی(ره)، مدیریت برنامه ریزی و زمان، قم: مرکز انتشارات، 1385.
4- چایمن، الودون، نگرش مثبت و نحوه بهبود آن. ترجمه: غلامعلی سرمد، تهران: مرکز آموزش بانکداری، 1368.
5- حقیقی، محمد علی؛ الگویی برای تنظیم وقت مدیریت. تهران؛ نشر عالم، 1377.
6- لی ورت، لوار؛ مدیریت زمان. ترجمه تألیف: غلامرضا خاکی، تهران: سازمان بهره وری، 1375.
7- مکنزی، الک؛ مدیریت بهره وری از زمان. ترجمه: محمد رضا رضاپور، تهران: معارف 1374.
[1] . معانی الاخبار، 243. [2] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج17، ب47، ص50. [3] . تنبلی یعنی به تعویق انداختن انجام کاری که باید همین حالا انجام شود. (دوانس بلس، ترجمه مهدی قراچه داغی، روان شناسی تنبلی، ص 14) [4] . محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 393. [5] . غرر الحکم، 4471. [6] . سید محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص 70. [7] . بحار، ج77، ص 75 و الحیاه، ج 1، ص 359. [8] . نهج البلاغه، قصار الحکم، کلمه 278.

 درس سیزدهم  

 

ارتقاء سلامت روان و موفقیت

دو اصل، زیر بنای راهنمای رسیدن به سلامت روان هستند. اگر بدانید که چگونه از این دو اصل استفاده بکنید به موفقیت می رسید.
اصل اول مربوط به ارزش گذاشتن بر خود می شود.
اصل دوم رسیدن به این باور است که می توانید خود را تغییر بدهید. فرآیند تغییر امری ناچاری است. مانند زمان، تغییر هم متوقف شدنی نیست.
برای ایجاد تغییر مفید سه شرط وجود دارد:
1. حال حاضر را درک کنید. از حقایق پنهان نشوید، اما حال را به روشنی ببینید.
2. تحت تأثیر گذشته ها فلج نشوید. گذشته را نمی توانید تغییر بدهید. اجازه ندهید که گذشته سد راهتان شود.
3. نامطمئنی آینده را بپذیرید. بخش قابل ملاحظه ای از آینده در اختیار ما نیست. باید نامطمئنی را بپذیریم و بیاموزیم که چگونه با اطمینان با آینده رو به رو گردیم.
هفت مهارت اولیه
برای رسیدن به سلامتی روان به هفت مهارت احتیاج دارید. این مهارت ها به شما کمک می کنند که هم روحیه و هم اثر بخشی خود را بهتر کنید.
مانند تمامی مهارت ها، با تمرین در شرایط بهتری قرار می گیرید. این قسمت را بخوانید و دوباره خوانی کنید.
آن هفت مهارت عبارتند از:
1. مدیریت بر خود و اوقات زندگی
2. رو به رو شدن با مسئله
3. رفتار درست با خود
4. حل مسئله: راهکاری برای تغییر
5. توجه به تناسب: کمک گرفتن از شناخت درمانی
6. توجه به اعتماد به نفس و عزت نفس
7. قرار گرفتن در آرامش
مهارت اول: مدیریت برخود و اوقات زندگی
1. اصل اساسی مدیریت زمان این است: از فرصت های خود برای انجام دادن کارهایی استفاده کنید که برای آن ها ارزش قائلید. کارهایی انجام دهید که شما را به هدف تان نزدیک کند.
2. بنابر این مهم است که از ارزش ها و هدف هایتان مطلع باشید.
3. دوست دارید دوستان، بستگان و یا همکارانتان درباره شما چه نظری داشته باشند؟
4. ارزش های مورد نظرتان را جایی یادداشت کنید تا در زمان نیاز به آن مراجعه نمایید.
5. پس از مشخص ساختن ارزش و هدف هایتان، با توجه به آن ها حرکت کنید.
6. فعالیت هایتان را با توجه به اهمیت داشتن و اضطراری بودن آن ها طبقه بندی کنید.
7. سعی کنید بیشترین وقت خود را صرف کارهای مهم بکنید.
ـ از انجام دادن کارهای غیر مهم اجتناب کنید.
ـ از فرصتیکه به دست می آورید برای انجام دادن کارهای غیر اضطراری اما مهم استفاده کنید.
8. از ابزار و قواعد مدیریت زمان خود به سود خود استفاده کنید.
چند ابزار و قاعده:
8 . 1. هر چه سریع تر موتورتان را روشن کنید.
8 . 2. کار روزمره را در خدمت خود بگیرید.
8 . 3. هر آری جواب نه به کار دیگر است.
8 . 4. به سرعت تصمیم بگیرید.
8 . 5. زمان شروع و ختم کار را مشخص کنید.
8. 6. زمانی را برای برنامه ریزی در نظر بگیرید.
8 . 7. بیشترین تلاش خود را بکنید اما کمال طلب نباشید.
مهارت دوم: رو به رو شدن با مشکلات
بپذیرید که مشکلی وجود دارد: بنابه دلایل ذیل بهتر است که به جای اجتناب کردن از مسائل با آن ها رو به رو شویم.
1. اجتناب کردن بر دامنه مسئله اضافه می کند و شرایط بدتری را به نمایش می گذارد.
2. اجتناب کردن مسائلی جدید خلق می کند.
3. اجتناب کردن در زندگی شما اختلال ایجاد می کند.
مشخص کنید که چرا اجتناب می کنید
گاه وقتی از مشکلات اجتناب می کنیم برایمان مشخص است که مشکلاتمان از چه مقوله است، اما در مواقعی نیز این را نمی دانیم.
پیام نانوشته
وقتی از چیزی اجتناب می کنیم، پیامی نانوشته به خود مخابره می کنیم. مضمون این پیام این است: «وحشتناک است.» با اجتناب کردن از مسئله متوجه دلیل هراسمان نمی شویم. فرض کنیم که سرکارتان به شدت استرس زده می شوید، به طوری که به فکرتان می رسد که باید کاری صورت دهید. نمی دانید که چه کاری باید بکنید. با دیگران هم در این خصوص حرف نمی زنید. نگرانید که اگر مسائلتان را با آن ها در میان بگذارید درباره تان چه فکری می کنند، به جای آن سعی می کنید که بیشتر کار کنید تا کسی متوجه نشود که اشکالی در کارتان وجود دارد. اجتناب شما سبب می شود که راه حلی برای مشکلتان پیدا نکنید زیرا هرگز فرصتی پیدا نمی کنید که به مسئله خود بیندیشید. از نظریات دیگران هم برخوردار نمی شوید و از آن ها کمک نمی گیرید.
بنابر این بهترین کار رو به رو شدن با مسائل مان مهم است که به احساسات ناخوشایند خود توجه کنیم و بفهمیم که این مشکلات از چه مقوله ای هستند.
آیا از مشکلات اجتناب می کنید؟
گاه تعین این که آیا به راستی از مشکلات اجتناب می کنید دشوار است، بنابر این مفید و مؤثر است که متوجه نشانه های اجتناب باشیم. برای اطلاع از این مورد می توانید از سه راهنمای زیر استفاده کنید.
1. با احساسات خود مشورت کنید. اجتناب شما ممکن است شکل پنهان و زیرکانه داشته باشد. اگر به این دلیل کاری را صورت نمی دهید زیرا با انجام دادن آن نگران و مشوش می شوید. احتمال این که از مشکل اجتناب می کنید وجود دارد. از خود بپرسید چه می توانم بکنم تا احساس اطمینان بیشتر پیدا کنم.
2. به تماشای رفتار خود بنشینید. اگر احساس می کنید که میان دو کار گیر کرده اید یا میان دو کار تاب می خورید، ببینید آیا از چیزی اجتناب می کنید. در این صورت به این فکر کنید که چگونه می توانید از این اجتناب دست بکشید.
3. به اندیشه خود توجه کنید. آیا انتظار بدترین اتفاق ها را می کشید؟ آیا مصیبتی را پیش بینی می کنید؟ آیا فکر می کنید اتفاق ناخوشایندی رخ خواهد داد؟ آیا فکر می کنید که به شکلی نتوانید با مشکل رو به رو شوید؟ این افکار مبالغه آمیز و هولناک ممکن است مانع از آن شوند که با مسئله رو به رو شوید و یا حتی اقدامی در این راستا صورت دهید.
هر چه زودتر به مسئله بپردازید
اجتناب از مسئله نه تنها از حل شدن آن جلوگیری می کند، بلکه به احتمال زیاد بر شدت آن می افزاید و برخورد با آن را دشوارتر می کند. هرچه مسئله را سریع تر شناسایی کنید. سریع تر می توانید با آن برخورد نمایید و طرز برخوردتان با مسئله مؤثرتر می شود. تا زمانی که با مسئله برخورد مؤثر نکنید، مانند دمل چرکین زیر پوستتان باقی می ماند تا فکری به حال آن بکنید.
مهارت سوم: رفتار درست با خود
1. از پاداش ها به سود خود استفاده کنید: پاداش دادن به خود بر خشنودی شما می افزاید و بهتر می توانید تغییر مورد نظر را در خود ایجاد کنید.
2. به جای عادت سرزنش کردن خود، عادت پاداش دادن به خود را ایجاد نمایید.
3. پاداش دادن مؤثّر به خود از سه بخش تشکیل می شود:
ـ پاداش های مناسب انتخاب کنید.
ـ شرایط را به سود خود شکل بدهید.
ـ مجازات نکنید. (تحمیل کردن کار زیاد به خود به خاطر دیگران).
مهارت چهارم: حل مسأله: چهار راهنمایی برای حل مسئله
1. وقت خود را صرف مسائل حل نشدنی نکنید.
2. در هر زمان تنها به یک مسئله توجه کنید.
3. به جای تغییر دادن دیگران، روی تغییر دادن خود حساب کنید.
دست کم در لحظه حاضر اقدامی صورت ندهید.
حل مسئله روشی ساده اما قدرت مند است. از مراحل زیر برای آگاهی از خلاصه مطالب استفاده کنید.
سه مرحله حلّ مسئله
1. مسئله را به روشنی شناسایی کنید.
2. هر اندازه که امکانش وجود دارد راه حل ارائه دهید. در این مرحله هیچ راه حلی را رد نکنید.
3. راه حلی را انتخاب کنید، آن را به اجرا بگذارید، نتیجه آن را ارزیابی نمایید و آنقدر مداومت به خرج دهید تا به احساس بهتر برسید.
مهارت پنجم: کمک گرفتن از شناخت درمانی
ـ برای دیدن اشیاء و امور همیشه بیش از یک راه وجود دارد.
معنایش این است که گرچه ممکن است نتوانید واقعیت ها را انتخاب کنید، می توانید انتخاب کنید که چگونه به آن ها واکنش نشان بدهید. می توانید به خود کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشید. می توانید به طرز دیگری به آن ها نگاه کنید. روش هایی را که در این جا توضیح داده شده اند به شما می گویند که چگونه اندیشه و احساس با هم ارتباط دارند و چگونه این افکار و این احساسات روی روحیه شما اثر می گذارند. اگر به این نکته توجه داشته باشید، می توانید نوع اندیشه ای را که به شما کمک می کند تا به احساس بهتری برسید انتخاب کنید. وقتی این نکات را رعایت می کنید، بد نیست سؤال هایی از خود بپرسید. اولین سؤال شما می تواند این باشد: «آیا می توانم به طرز دیگری به این مسئله نگاه کنم؟»
گام اول: اندیشه های خود را شناسایی کنید و ببینید که اندیشه ها و احساسات شما چگونه با هم در ارتباط هستند.
سوالات کلیدی برای گام اول:
ـ در آن زمان از ذهن من چه گذشت؟
ـ حالا اوضاع را چگونه می بینم؟
ـ چه موضوعیست که برای من اهمیت دارد؟
ـ این حادثه برای من چه معنا و مفهومی دارد؟
گام دوم: اندیشه های خود را مورد بازبینی مجدد قرار دهید. خواهید دید که می توانید با دیدگاه های مختلف به مسائل نگاه کنید. داشتن چشم اندازهای مختلف به شما امکان می دهد که با مشکل خود برخوردی سازنده تر داشته باشید.
سوالات کلیدی برای گام دوم:
پرسش هایی درباره اندیشه: دیگر چه نقطه نظرهایی وجود دارد؟ دیگران در این خصوص چه فکر می کنند؟ دیگر چگونه می توانم به این موضوع فکر کنم؟ اگر حالم بهتر بود چگونه فکر می کردم؟
پرسش هایی درباره واقعیت: واقعیت های درباره موضوع کدامند؟ از کجا بدانم که چه طرز فکری با واقعیت همخوانی بیشتری دارد؟ چه مدرک و چه دلیلی در اختیار دارم؟
پرسش هایی درباره اندیشه های مخدوش: آیا ممکن است درباره موضوع برداشت اشتباه داشته باشم؟ آیا درست فکر می کنم؟ آیا گرفتار یکی از خطاهای سیزده گانه شناختی هستم؟ آیا خودم را زیر فشار گذاشته ام؟ آیا به زبان افراط و تفریط حرف می زنم؟
پرسش هایی درباره مقابله: بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ چقدر به من لطمه می زند؟ وقتی این اتفاق می افتد چه می توانم بکنم؟ چگونه می توانم کمک بگیرم.
مهارت ششم: توجه به اعتماد به نفس و عزت نفس
حتی اگر از کودکی از اعتماد به نفس خوب محروم بوده اید می توانید آن را در خود ایجاد کنید.
چهار نکته مهم در این خصوص عبارتند از:
1. اعتماد به نفس تنها یک چیز به خصوص نیست. همه ما در بخشی از زندگی خود فاقد اعتماد به نفس هستیم و در زمینه هایی از اعتماد به نفس کافی برخورداریم.
2. اشخاصی که به نظر با اعتماد به نفس می رسند به آن حدی که شما فکر می کنید با اعتماد به نفس نیستند.
3. با تمرین کردن و دست به کار شدن به اعتماد به نفس می رسیم.
4. اگر به اشخاص بگویید که خوب نیستید، ممکن است حرف شما را باور کنند.
شش راهکار راهنما به شما کمک می کنند تا از اعتماد به نفس خوب برخوردار باشید:
1. تمرین.
2. طوری رفتار کنید که انگار از حدی که فکر می کنید اعتماد به نفس بیشتری دارید.
3. در رفتار خود انعطاف داشته باشید.
4. از اشتباهات خود درس بیاموزید. تنها راه اجتناب از اشتباه بی حرکت ماندن و اقدام نکردن است.
5. از سرزنش کردن خود، خودداری نمایید. با خود شجاعانه حرف بزنید.
6. با خود مهربان باشید.
اعتماد به نفس با احساس ما نسبت به توانایی هایمان در ارتباط است. اما عزت نفس تا حدودی متفاوت است. عزت نفس بستگی به این دارد که تا چه اندازه برای خود ارزش قائل هستید.
پنج راه کار زیر به شما کمک می کنند تا عزت نفس بیشتر پیدا کنید:
1. به تعصباتی که سبب می شوند خود را کم ارزش ارزیابی کنید حمله ور گردید.
2. منتقد درون را سرکوب کنید.
3. قاضی منتقد را دفن کنید و اجازه ندهید که با معیار دوگانه با خود و با دیگران برخورد کنید.
4. بیشترین تلاشتان را بکنید اما کمال طلب نباشید.
5. با اشخاصی که به شما احساس خوب می دهند معاشرت کنید.
مهارت هفتم: قرار گرفتن در آرامش
قرار گرفتن در آرامش یک نگرش، یک عادت و یک اقدام بازسازی کننده و در کنار همه این ها یک مهارت است. سعی کنید این اقدام را بخشی از زندگی روزانه خود قرار دهید.
1. حالتی آرام را انتخاب کنید. آیا هرگز متوجه شده اید که روی لبه صندلی می نشینید؟ تنش می تواند نیروی قابل ملاحظه ای را هدر بدهد. از این رو هرگاه می توانید به بدنتان امکان استراحت بدهید.
2. از شتاب و عجله پرهیز کنید. شتاب و عجله به شما سرعت می دهد و با این حال خیلی ها به این نتیجه رسیده اند که اگر کارهایشان را به آرامی انجام دهند، می توانند از کارایی مطلوبی برخوردار باشند.
3. عادت کنید که فعالیت های آرام بخش انجام دهید. در فعالیت های روزانه خود کارهای آرام بخش را اضافه کنید.
4. به تفریح و کارهای خوشایند بها بدهید. هرچه در زندگی لذت بیشتری ببرید، احساس آرامش بیشتری می کنید.
5. مخاطرات را توزیع کنید. همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
6. به خود زنگ تنفّس بدهید. از زنگ های تنفس کوتاه مانند نیم ساعت صحبت کردن با یک دوست و نیز از تعطیلات به سود خود استفاده کنید.
برگرفته از کتاب راهنمای سلامت روان- ترجمه مهدی قراچه داغی

 

درس چهاردهم   

چگونه بهتر بخوابیم

مقدمه
خواب به عنوان یک پدیده مهم آفرینش تقریبا یک سوم از زندگی هر انسانی را تشکیل می دهد و نه تنها انسان ها بلکه حیوانات نیز برای بدست آوردن آمادگی لازم جهت کار و فعالیتی به آن نیاز دارند. خواب به موقع و به اندازه، راز سلامت و طول عمر انسان می باشد و بهترین وسیله برای آرامش اعصاب و روان است. هم چنان که خداوند متعال می فرماید: و جعلنا نومکم سباتا.
[1] یعنی خواب نعمتی است که آن را مایه آرامش و استراحت شما قرار دادیم. اما آیا به هم خوردن سلامتی است که باعث بد خوابی (اختلال خواب از هر نوع آن) می شود یا بدخوابی است که باعث اختلال در سلامتی می گردد؟ ظاهراً در این حالت نوعی تأثیر دوره ای به وجود می آید به صورتی که اختلال در سلامتی باعث بدخوابی می شود و خواب اولین مسأله ای است که از اختلال در سلامتی متأثر می شود و متقابلا بدخوابی سلامتی را مختل می سازد به این صورت که مقاومت شخص را کاهش می دهد. به هر صورت، نقطه شروع چندان مهم نیست. موضوع با اهمیت این است که بدانیم چگونه از این نعمت الهی بهره مند شویم، و چگونه می توان بر بدخوابی غلبه کرد. که در این خصوص مطالبی را خدمتتان تقدیم می نماییم.
آثار بدخوابی کدامند؟
الف: آثار جسمی؛
1. کاهش مقاومت بدن در برابر انواع سموم، میکروب ها و بیماری ها.
2. کاهش نیروی جسمی، خستگی جسمی، و ایجاد اختلال در گوارش و هضم غذا.
3. اختلال در عملکرد حواس و سیستم قاعدگی.
ب: آثار روانی و عاطفی؛
1. ایجاد اضطراب، پرخاشگری، غمگینی، افسردگی، مشاجرات خانوادگی.
2. منفی نگری و همه چیز را بد و تاریک دیدن، احساس نارضایتی از زندگی.
3. تضعیف اعتماد به نفس و پایین آمدن احساس حرمت خود، مشکل در روابط اجتماعی، پیشرفت و کارآمدی شخصی و صمیمیت.
ج: آثار فکری و ذهنی:
اختلال تفکر، تضعیف قدرت ادراک، ضعف تمرکز، ضعف حافظه و یادگیری.
اختلالات خواب کودکان:
اغلب اوقات مشکلات خواب کودک از بدو تولد کودک بوده و ممکن است در تداوم بیدار شدن برای تغذیه باشد. ممکن است کودک مشکل خاصی نداشته باشد فقط به طور موقتی و عوامل موقعیتی مانند جدایی، تغییر محل خواب، آشفتگی عاطفی و یا بیماری دچار ناراحتی شود.
بنابر این این اختلال باید به دقت مورد توجه و ارزیابی واقع شود. برای تشخیص نوع اختلال باید ابتدا مشخص شود که مشکل از چه زمانی شروع شده و تا چه مدتی ادامه داشته است. و در نهایت با پزشک یا مشاور مشورت گردد.
چگونه می توان خواب راحتی داشت؟
1. رختخواب محل تماشای تلویزیون، مطالعه و یا کار نیست. از رختخواب تنها موقع خواب استفاده کنید.
2. اگر پس از 30 دقیق به خواب نرفتید. سعی در ادامه خواب نداشته باشید. رختخواب را ترک کنید و به کار دیگری مشغول شوید و تا کاملا احساس خواب آلودگی نکرده اید به رختخواب برنگردید. در غیر این صورت نهایتاً محل خواب خود را تغییر دهید.
3. قبل از خواب از روش های آرام سازی، ماساژ یا دوش آب خنک استفاده کنید.
4. همیشه و حتی روز های تعطیل نیز در ساعت معینی بخوابید و بیدار شوید.
5. از چرت زدن در طول روز به ویژه اول شب حتی اگر خسته باشید خودداری کنید.
6. بطور منظم هفته ای 4 ـ 3 بار ورزش کنید. اما اگر ورزش در خواب اختلال ایجاد می کند. در انجام آن بیشتر احتیاط نمایید.
7. از ساعت 4 بعد از ظهر به بعد، از مصرف کافئین (شکلات، کولا، قهوه، چای، سیگار) و سایر موادری که باعث بی خوابی می شوند، پرهیز کنید.
8. با شکم گرسنه به رختخواب نروید و بلافاصله پیش از خواب نیز غذای سنگین نخورید. سعی کنید همیشه هوای تازه در اتاق جریان داشته باشید.
9. از خواب در محل های پر سر و صدا یا در معرض بو های تند و روشنایی زیاد اجتناب کنید.
بهداشت خواب
الف) برخی از توصیه های اسلامی
1. رفتن به دستشویی: این عمل باعث سلامت جسم و آرامش روان و خواب راحت می شود.
2. نظافت: پاکیزه نمودن اعضای بدن از آلودگی های ظاهری و شستشوی دست ها و صورت قبل از رفتن به رختخواب.
3. انجام وضو: سفارش فراوانی نسبت به انجام وضو هنگام خواب شده به گونه ای که در صورت ناتوانی از وضو، می تواند تیمم کند.
4. قرائت قرآن و دعا: هنگامه خواب، پر کشیدن روح به مرتبه ای عالی است، لذا توصیه به خواندن برخی دعا ها و سوره های قرآن مثل: توحید، تکاثر، واقعه و ... شده است.
5. نحوه خوابیدن: خوابیدن به پشت یا به سمت راست و رو به قبله و پرهیز از خوابیدن به روی شکم.
[2]
ب) توصیه های روانی ـ جسمانی
ـ نکاتی که قبل از خواب باید رعایت نمود:
1. اگر چه فعالیت بدنی فرد را برای خواب آماده می سازد تا در شروع خواب با مشکلی مواجه نشود ولی قبل از خواب نباید فعالیت سنگین و شدید که خسته کننده است. انجام داد.
2. از نظر احساسی و عاطفی باید یک ساعت قبل از خواب، از هر گونه هیجان مثل تماشای فیلم های هیجانی، یاد آوری خاطرات تلخ و ... دوری نمود.
3. مطالعه کتاب به ویژه کتاب های مذهبی (قرآن و ...) که آرام بخش است، مفید خواهد بود.
4. قبل از خواب در مورد مسایل و کارهایی که بایستی فردا انجام داد، نباید فکر کرد. بلکه از قبل و طبق برنامه ریزی نمود.
5. پوشیدن لباس مناسب و آزاد که حساسیت و مانعی برای بدن ایجاد نکند.
6. محل خواب باید جای آرام و بدون سر و صدا باشد.
7. نور، حرارت و رطوبت اتاق خواب مناسب باشد.
ـ رژیم غذایی مناسب
تأثیر تغذیه بر خواب بسیار زیاد است. رژیم غذایی نامناسب یکی از علل اختلال در خواب محسوب می شود. علل بی خوابی در بسیاری موارد همان ناراحتی های گوارشی هستند. از سوی دیگر هرمون های خواب و رویا نیز به کمک پروتئین های مواد غذایی ساخته می شوند. بنابر این ایجاد تغییرات در روش تغذیه بسیار مفید می باشد. از جمله این که:
1. کاهش مقدار کل مواد غذایی به ویژه گوشت قرمز و شکر توصیه می شود.
2. مصرف سبزی و میوه به صورت سالاد، آش یا پوره و همچنین کاهو در اول وعده غذایی مفید است.
3. شیر، پنیر، ماست که به راحتی هضم می شوند، موثر هستند.
4. طریقه غذا خوردن، خوب جویدن غذا و آرامش روحی در موقع غذا برای خوابی راحت بسیار مفید است.
[3]
واقعاً به چه میزان خواب نیازمندیم؟
میزان خواب از هر فردی به فرد دیگر متغیر است و با سن هر فرد نیز رابطه دارد. یک کودک معمولا روزانه پانزده تا شانزده ساعت می خوابد و به همین ترتیب مقدار خواب کاهش می یابد و آن گاه که دوره رشد و نمو پایان یافت مثلا در بیست سالگی حدود هفت تا هشت ساعت خواب مورد نیاز است و در سنین بالاتر مقدار نیاز به خواب کم می شود. پژوهشگران کسانی را که در شبانه روز کمتر از شش ساعت می خوابند «کوتاه خواب» و کسانی که نه ساعت یا بیشتر می خوابند «بلند خواب» می نامند و بر این باورند هم چنان که نیاز به خواب در اشخاص متفاوت است نیاز افراد به خواب در مواقع مختلف متفاوت است. ممکن است در مواقع استرس یا به هنگام افزایش فعالیت های ذهنی نیز به خواب بیشتری احساس شود.
[4]
به خاطر داشته باشید که اگر احساس می کنید هوشیاری و بازده شما در طول روز کاهش نیافته است. می توانید تا حدودی مطمئن باشید که مقدار و کیفیت خوابتان کافی است.
در مجموع می توان گفت: پرهیز از افراط و تفریط در خواب و ایجاد تعادل مطلوب برای آن لازم است و توصیه این است که انسان ساعات ارزشمند عمر خود را به بهانه های مختلف و با خواب بیش از مقدار لازم از دست ندهد و سنت ناب اسلامی، خوابیدن در آغازین ساعت شب و بیداری در صبح گاهان را توصیه می نماید.
منابع کمکی:
1. هاری، پیتر، خواب و بی خوابی، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: نشر گفتار، 1376.
2. جیمز ب . ماس؛ نیروی خواب، ترجمه جهانگیر بهارمت، عطار، 1379.

[1]. نبأ/ 9. [2]. لقمانی، احمد: مجموعه پرسش ها و پاسخ ها درباره خواب رؤیا. تعبیر . قم عطر سعادت 1380. [3]. جیمز ب . ماس؛ نیروی خواب، جهانگیر بهارمت، چاپ اول، 1379، ناشر: عطار. [4]. هاری، پیتر، خواب و بی خوابی، مهدی قراچه داغی، تهران، نشر گفتار. 1376.
مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی- چگونه بهتر بخوابیم، ص 1 -

تکنیک های موفقیت -ابراز وجود قاطعانه در روابط

ابراز وجود قاطعانه در روابط 

شادی، خوشبختی، عزت نفس و توانایی ما برای شکوفا شدن تا حدود زیادی تحت تأثیر روابط ما هستند.
برای این که بتوانید روابط خود را بهبود بخشید:
1. برای تغییر دادن خود و نه تغییر دادن دیگران تلاش کنید.
2. بدانیدکه تغییر کردن وقت گیر است.
3. دیگران را به همان شکلی که هستند بپذیرید.
سه نکته مهم برای رسیدن به روابط خوب عبارتند از:
1. با خود و با دیگران منصف باشید.
2. متوجه تأثیرات گذشته باشید.
3. بدانید که روابط نظم و نظامی دارند.
اصل اول برای رسیدن به روابط خوب:
با خود و با دیگران منصف باشید.
برای آن که با خود و با دیگران منصفانه رفتار کنید، لازم است که نگرش منصفانه بودن را با مهارت های ابراز وجود قاطعانه در هم بیامیزید. «نگرش ها» چارچوبی برای مهارت ها فراهم می آورند که مانند سایر مهارت ها به تمرین احتیاج دارد. مقایسه آن با ورزش در این جا مفیداست. در ورزش برای این که به عملکردی خوب برسیم باید به طور منظم تمرین کنیم تا برای حادثه ای که در پیش داریم آماده باشیم. ابراز وجود قاطعانه هم از همین کیفیت برخوردار است. سه اقدام برای ایجاد این چارچوب ضرورت دارد که ابتدا آن ها را شرح می دهیم. به دنبال آن به توضیح شش مهارت می پردازیم.
سه اقدام برای ایجاد چارچوب
اقدام شماره 1: اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزایش دهید
اگر عزت نفس شما پایین باشد، در هر زمینه ای به شما لطمه می زند. انگار که ندای درون شما نظریاتی غیر منصفانه درباره شما می دهد و مصمم است که هر طور می تواند شما را نابود کند: «من ضعیف، احمق، یک شکست خورده هستم و خود را مسخره کرده ام» «مردم می دانند که من آدم خوبی نیستم، مرا دوست ندارند، مرا نادیده می انگارند.»
تمرین شماره 1: فهرستی از نکات و جنبه های خوب خود تهیه کنید. به نکاتی درباره وضع ظاهر، مهارتی که در خود ایجاد کرده اید، مطلبی درباره شخصیت خود و دست کم یک مورد از موفقیتی که کسب کرده اید، اشاره کنید. به خاطر داشته باشید که می دانید این کیفیات را به دشواری به دست آوریده اید. از این رو به خودتان اعتبار بدهید.
تمرین شماره 2: به مدت یک هفته در یک دفترچه یادداشت تنها جنبه های مثبت خود را وارد کنید ـ موفقیت هایی که داشته اید، پیروزی هایی که کسب کرده اید، کسانی که با شما رفتار دوستانه به نمایش گذاشتند، با شما مهربان بودند و به شما کمک کردند. بعد به این دفترچه و آن چه در آن نوشته اید نگاه کنید. هرگاه احساسی خوب دارید، مطالبی را به آن اضافه کنید و هر وقت حالتان خوب نبود، آن را بخوانید.
تمرین شماره 3: هر روز از کسی تعریف کنید. دقت کنید که تعریف هایتان صادقانه باشد. توجه داشته باشید که قرار نیست چاپلوسی کنید، قرار نیست از کسی تعریف بی مورد بکنید. تعریف تان باید منصفانه باشد. به این توجه کنید که اشخاص هر کدام در قبال دریافت تعریف و تمجید واکنش متفاوت نشان می دهند. وقتی کسی از شما تعریف می کند، تعریف او را بپذیرید. نخندید و نگویید که «مهم نیست شانس خوبی داشتم.» آن را به حساب نظر دیگران درباره خودتان بگذارید. آن را منصفانه بدانید. دلیلی نیست که خجالت بکشید و ناراحت شوید.
اقدام شماره 2: خواست خود را مشخص کنید
داشتن «قاطعیت» بدین معناست که خواسته خود را به روشنی مشخص کنید. نه در خودتان فرو روید و نه به دیگران زور بگویید. «شخصیت های انفعالی» ممکن است بدانند چه خواسته ای دارند، اما نمی توانند خواسته خود را مطالبه کنند. حال آن که «پرخاشگرها» اغلب از آن رو پرخاشگری می کنند که از خواسته خود اطلاعی ندارند، کارشان شبیه مشتریانی استکه از خدمات بدی به تصورشان دریافت می کنند به صدای بلند شکایت دارند. با کسی که احتمالاً مسئولیتی ندارد درگیر می شوند و بعد به قدری گستاخی و بی ادبی نشان می دهند که همه را ناراحت می کنند و کسی به نظر خشنود نمی رسد. اشکال اینجاست که این اشخاص دقیقاً نمی دانند که چه خواسته ای دارند. آیا می خواهند معامله را بر هم بزنند؟ آیا خواهان تخفیف قیمت هستند؟ می خواهند کالایشان را با متاعی دیگر عوض کنند؟ عذرخواهی می طلبند؟ قاطعیت یعنی آن که دقیقاً از خواسته خود آگاه باشید و آن را بدون بار احساسی مطرح کنید. این به مراتب مفیدتر و مؤثر تر از ابراز خشم است. مرتب از خودتان بپرسید: چه می خواهم؟
اقدام شماره 3: حقوق حقه خود را مطالبه کنید
داشتن قاطعیت مستلزم آن است که شما معتقد باشیدکه به قدر دیگران علائق و خواسته هایی دارید و این علائق محترم شناخته می شوند.
تمرین. با دیگران در این مورد صحبت کنید که آیا آن ها به اندازه شما حق و حقوق دارند یا ندارند. از آن ها بپرسید به نظرشان کدام حق را مهم می دانند. اگر فکر می کنید دیگران حقوقی دارند که شما ندارید، در این صورت با خود منصف نیستید. اگر برایتان دشوار است که به دیگران اجازه بدهید حقوقشان را مطالبه کنند، در این صورت با آن ها منصف نیستید.
شش مهارت ویژه
نگرش ها و مهارت ها دست در دست یکدیگر حرکت می کنند. گاه کار کردن روی مهارت ها به شکل گیری نگرش ها کمک می کند، اما گاهی موضوع بر عکس می شود. به عبارت دیگر ایجاد نگرش کار ایجاد مهارت ها را ساده تر می سازد. اگر فرانسویان را دوست داشته باشید، زبانشان را به راحتی بیشتری فرا می گیرید. از سوی دیگر با یاد گرفتن زبان فرانسه، آشنایی شما با آن ها بیشتر می شود و مردم فرانسه را بیشتر دوست می دارید. قاطعیت داشتن به زبان شباهت دارد که ارتباط و درک را افزایش می دهد، قاطعیت هم مانند زبان موارد استفاده فراوان دارد و مهارت های مختلفی را در بر می گیرد. در ادامه مطلب به شش مهارتی که به ایجاد قاطعیت کمک می کند اشاره می کنیم.
1. به دیگران گوش بدهید.
بار دیگر به پرخاشگرها توجه کنید که بدون توجه به این که دیگران چه می خواهند خواسته هایشان را با تغیر مطرح می سازند. این اشخاص بدون این که موفق شوند بر دیگران مسلط گردند، خود را در موضع ضعف و آسیب پذیری قرار می دهند و از گوش دادن باز می مانند. گوش دادن دقیق به گفته دیگران مستلزم آن است که با تمام وجود به سخنان شان گوش بدهید. مستمع خوب حرف های گفته شده را می شنود. ممکن است لازم باشد که از برداشت خود از گفته طرف مقابل مطمئن شوید: «به نظر می رسد نگران این موضوع هستی.» یا «به نظرم به شدت ناراحت کننده است.»
راهنمای خوب گوش دادن
ـ با نگاه کردن به کسی که صحبت می کند، با سر تکان دادن و یا گفتن کلماتی مانند «آه ـ آها» و غیره نشان بدهید که به صحبت او گوش می دهید. ـ چند کلمه ای از گفته های طرف مقابل را تکرار کنید: «خسته بودی»، «نه بابا» «این کار را نکردی؟» ـ آنچه را شنیده اید خلاصه کنید: «آن ها خواستند که تو به آن ها ملحق شوی.» ـ وقتی با نظر آن ها موافقید، موافقت خود را اعلام کنید. به خصوص وقتی بحث داغ می شود. باید به دیگران اطلاع بدهید که با نظرشان موافقید. ـ دقت کنید که منظور اصلی صحبت کننده را بفهمید. به این توجه کنید که او چه منظوری دارد که آن را به کلام نمی آورد. بعد سعی کنید استنباط خود را به تأیید برسانید. ـ صحبت طرف مقابل را تا به انتها بشنوید. ـ چشم بندها را از روی چشمانتان بردارید. بی جهت عجولانه فرضیه سازی نکنید.
2. از «من غیر خودخواهانه» استفاده کنید
اگر بگویید «می خواهم ساعت پنج بعد از ظهر به خانه بروم» و معتقد باشیدکه حرف منصفانه ای زده اید خودخواهانه نیست. منصفانه این است که نظرتان را به طور واضح ابراز کنید. نیازی به صحبت کردن در لفافه نیست. مبهم حرف نزنید. خجالت هم نکشید. اگر دیگران حق دارند که حرفشان را بزنند و خواسته خود را با شما در میان بگذارند، شما هم این حق را دارید. تصور کنید که می خواهید با کسی درباره موضوعی حرف بزنید که شما را آزار می دهد. ممکن است بتوانید کمک مورد نظرتان را به راحتی بگیرید، اما تا زمانی که خواسته خود را به روشنی مطرح نسازید بعید است که به این مهم برسید: «برای تصمیم گیری در این مورد به خصوص به کمک احتیاج دارم.» «باید عصبانیتم را تخلیه کنم.» «باید درباره تعطیل آخر هفته با هم حرف بزنیم.»
احساسات خود را به همان شکلی که هستند بپذیرید. اگر احساس خشم می کنید این احساس شماست. دلیلی وجود نداردکه به خودتان بگویید خشمگین نیستید. احساستان را تصدیق کنید، به طوری که بتوانید آن را به درستی ابراز نمایید. همین مطلب در مورد دیگران هم باید صدق کند. آن ها هم احساس خودشان را دارند. حق آن هاست که احساس خودشان را داشته باشند. حق دارند احساساتشان را تصدیق کنند. اما حق ندارند بر خلاف میل شما با احساسات خود، شما را بمباران کنند.
3. به نکات مهم توجه کنید
آنتونی فلو، فیلسوف، در گذشته به این نکته اشاره داشت که «چندین بحث جزئی و بی اهمیت به امید کسب نتیجه در یک مورد مهم صورت خارجی پیدا می کند.» البته این اتفاق نمی افتد. آنچه شما از همان اول به آن احتیاج دارید، توجه به نکات مهم است. به عبارت دیگر، ده سطل سوراخ کار یک سطل سالم را نمی کند . در زمینه گفتگو باید گفت که مباحث جزئی و بی اهمیت در واقع بحث را به انحراف می کشند.
تصور کنید که کسی برای تعطیل آخر این هفته شما را به یک میهمانی دعوت می کند. فرض کنیم که شما از فردا به مدت دو هفته به مرخصی می روید. از این رو به دوستتان می گویید که نمی توانید دعوت او را بپذیرید. زیرا برای گذراندن مرخصی به جایی می روید. این دلیلی کاملاً موجه برای نرفتن به مهمانی است.
اما حالا تصور کنید که شما را به یک مهمانی دعوت می کنند که علاقه ای به شرکت در آن ندارید. از این رو شروع می کنید به بهانه آوردن: مطمئن نیستید که آن روز چه برنامه ای خواهید داشت، باید آن روز صبح به جایی بروید و نمی دانید که آیا تا شب کارتان را تمام می کنید یا نمی کنید. روز بعد باید صبح زود از خواب بیدار شوید و به همین دلیل نمی خواهید شب تا دیر وقت بیدار بمانید. احساس می کنید دارید سرما می خورید. این توجیهات هیچ کدام به قدر کافی مجاب کننده نیستند و دعوت کننده می تواند به هر کدام ایرادی بگیرد. اگر مطمئن نیستید که چه خواهید کرد، چرا دعوت را نپذیرید؟ می توانید دیر به مهمانی بروید و یا زودتر آن را ترک کنید.
مجاب کننده ترین جواب ها، جواب رک و راست و مستقیم است: «متشکرم، اما کار دیگری دارم.» این طرز پاسخ گویی مشکلی تولید نمی کند. تصمیمتان را اعلام کرده اید و دلیل روشنی دارید. اگر جوابتان پذیرفته نشود، پیامتان را تکرار کنید. می توانید یا دقیقاً همان کلمات قبلی را به کار ببرید و یا از کلماتی کمی متفاوت استفاده کنید: «نه، متأسفانه نمی توانم.» «متأسفم، اما خیلی کار دارم.» «خیلی دلم می خواست می توانستم شرکت می کردم، اما نمی توانم.» این راهکار به شدت مناسبی است که می توانید از آن به خوبی استفاده کنید.
برای این که موفق شوید احتیاج به تمرین دارید.
4. با انتقادات و شکایت ها رو به رو شوید
انتقادات و شکایات خواه پرخاشگرانه ایراد شوند ـ «آدم هایی مثل تو این گونه رفتار می کنند»، «تو آدم بی مصرفی هستی»، «تو در هیچ کاری خوب نبوده ای» ـ یا به شکل انفعالی و از روی رنجش و خشم یا سرزنش، احساسات را جریحه دار می کنند.
باید قبل از هر کار میان انتقاد و ترور شخصیت تفاوت قائل شوید. همه در مواقعی اشتباه می کنند، همه در مواردی لحن توهین آمیز دارند، رفتاری ناشایسته و بی ادبانه را به نمایش می گذارند. اما بی فایده است اگر بخواهیم این ها را تعمیم دهیم و روی آن ها نتیجه بگیریم و بعد به استناد آن به اشخاص برچسب بد بودن بزنیم. به همین شکل اگر کسی یک بار کار درستی انجام داد، تعمیم مبالغه آمیز درباره او کار درستی نیست. بهتر این است که بتوانیم بدون مبالغه و تعمیم، درباره نقطه ضعفی قضاوت کنیم. در ادامه مطلب سه راهکار متفاوت برای برخورد با انتقاد را توضیح داده ایم.
برچسب خوردن را قبول نکنید. انتقاد کننده می گوید «تو همیشه غیر منطقی هستی.» می توانید در جوابش بگویید «بعضی وقت ها حرف های غیر منطقی می زنم، اما در اغلب موارد حرف هایم درست و حساب شده است.»
با انتقاد کننده موافقت کنید و از او به طرز مناسبی عذر خواهی نمایید. منتقد می گوید «باز هم دیر کردی.» و شما جواب بدهید «بله، متأسفم ـ امروز از همه کارهایم عقب ماندم.»
توضیح بخواهید. انتقاد کننده می گوید «تو سازمان یافته نیستی». و شما می گویید «چه عاملی سبب شدکه تو این گونه قضاوت کنی؟» یا «می خواهی چه کاری را انجام بدهم؟»
اگر می خواهید از کسی انتقاد کنید، سه نکته را رعایت نمایید.
مرحله 1: مسئله را نام ببرید. «صدای موسیقی تو نگذاشت که دیشب بخوابم.» «امسال افزایش دستمزد نداشته ام.» «این کار تکمیل شده است.» «برایم بلیت های اشتباه فرستاده ای.»
قواعد کلی. خلاصه، موجز، مشخص و روشن حرف بزنید. درباره نگرش ها و انگیزه های دیگران متوسل به حدس و گمان نشوید. به حقایق توجه کنید.
مرحله 2: احساسات یا نقطه نظرهایتان را بیان کنید. «به راستی ناراحت کننده بود.» «بسیار نومید و ناراحت هستم.» «فکر می کنم باید جایی اشتباه شده باشد.»
قواعد کلی. تنها احساسات و نقطه نظرهای خودتان را بیان کنید. مواظب باشید که راه مبالغه نروید. بی جهت دیگران را سرزنش نکنید. خجالت ندهید. توجه داشته باشید که از ضمیر «من» به جای ضمیر «تو» استفاده کنید.
مرحله 3: خواسته خود را به طور مشخص مطرح کنید. «ممکنه دستگاه ضبط را بعد از نیمه شب خاموشی کنی؟» «می توانی به من بگویی که چرا این طور است؟»
قواعد کلی. تغییرات مشخصی را طالب شوید. در هر زمان تنها خواستار یک تغییر باشید به طوری که دیگران بتوانند تغییرات مورد نظر شما را انجام دهند.
5. از بدن خود به عنوان یک حامی استفاده کنید.
رفتار قاطعانه جنبه فیزیکی هم دارد. میزان قاطعیت شما در حالت بدنی، تماس چشمی، لحن صدا، ژست ها و حرکات، حالت چهره و فاصله ای که میان خود و دیگران در نظر می گیرید، مشخص می شود. تمرینات زیر به شما کمک می کند تا درباره این عوامل آگاهی بیشتری به دست آورید. برای ابراز قاطعیت تنها یک راه وجود ندارد. به طور کلی برای ابراز قاطعیت بیشتر باید قامتی راست، رفتاری قاطع، و نگاهی مستقیم داشته باشید.
تمرین شماره 1. به شخصی قاطعی که می شناسید فکر کنید. حالا از جای خود برخیزد و مانند او در اتاق راه بروید. وقتی فرصت مناسبی دست داد، به این توجه کنید که رفتار های قاطعانه اش چگونه است. متوجه چه می شوید؟
تمرین شماره 2. این تمرینات را تکرار کنید. اما حالا به رفتارهای پرخاشگرانه و انفعالی توجه کنید. تفاوت های میان آن ها را به مبالغه بگیرید. مثلاً وقتی به رفتار انفعالی توجه می کنید، ببینید که این اشخاص از برقراری تماس چشمی خودداری می ورزند، وقتی به رفتار پرخاشگرها توجه می کنید، ببنید که به شما خیره نگاه می کنند. این حالات را در صحبت خود با کسانی که آن ها را می شناسید، به کار گیرید و واکنش آن ها را ببینید. از آن ها بپرسید آیا متوجه تفاوت شده اند. بعد ببینید آیا می توانید رفتاری قاطعانه به نمایش بگذارید؟ آیا می توانید زبان تن خود را شناسایی کنید؟ آیا چیزی هست که بخواهید در زبان تنتان آن را تغییر دهید؟ اگر هست آن ها را به روشنی مشخص نمایید و رفتار جدید را به دفعات تمرین کنید.
6. با اطمینان خاطر «نه» بگویید
وقتی دیگران از ما می خواهند که کاری صورت دهیم، اغلب تحت فشار قرار می گیریم که به آن ها جواب مثبت بدهیم. چرا این طور است؟ شاید بتوان به سه نکته اشاره کرد. اول این که ممکن است از اولویت های خود مطلع نباشیم، دو این که می ترسیم شخص طرف مقابل از نه گفتن ما ناراحت شود، و سوم این که اگر طرف مقابل دوست ما باشد می خواهیم او را از خودمان خشنود سازیم.
مشخص کردن اولویت ها. هرگاه به موضوعی جواب «آری» می دهید، مجبورید که به موضوعی دیگر جواب «نه» بدهید. حتی اگر زندگی پر مشغله ای نداشته باشید باز هم این در مورد شما صدق می کند. از این رو صرفاً به آن دسته از خواسته هایی جواب آری بدهید که واقعاً می خواهید این کار را بکنید. بی جهت جواب آری ندهید، آن هم به این دلیل که بخواهید دیگران را از خود راضی و خشنود کرده باشید.
با خود منصف باشید. نیازها و خواسته های خود را با خواسته های دیگران متعادل سازید. جواب «نه» دادن لزوماً نشانه بی توجهی و بی علاقگی نیست. به جای آن بدین معناست که شما برای خواسته های خود هم ارج و قربی قائل هستید.
جواب نه را مؤدبانه بدهید. اگر کسی از شما می خواهد کاری بکنید که شما به آن کار علاقه ندارید، در این صورت تنها کاری که باید بکنید این است که به آن جواب نه بدهید. هیچ مجبور نیستید که دلیلی برای نه گفتن خود بیاورید. این حق شماست که جواب نه بدهید. اما بسیاری از اشخاص می توانند بدون این که تولید رنجش و دلخوری بکنند جواب نه بدهند. نیازی به برخورد و رویارویی و استفاده از روش های انحرافی وجود ندارد. بعضی ها ممکن است جواب نه را از ما نپذیرند. راه کارهای جواب نه دادن مؤدبانه می تواند به رفتار منصفانه شما کمک کند.
به چند روش می توانید جواب نه دادن را ساده تر کنید، باید کاری کنید که هم خودتان در موضع راحت تری قرار بگیرید و هم دیگرن جواب نه شما را به راحتی بیشتر بپذیرند.
ـ بگویید از این که از شما چنین درخواستی شده است متشکرید: «متشکرم که از من چنین درخواستی کردی.» «به من لطف دارید. متشکرم.» «خوشحالم که از من خواستید این کار را بکنم.»
ـ اولویت های دیگران راتصدیق کنید: «می دانم که موضوع برای شما مهم است.» «متوجه مشکل موجود هستم، اما....»
ـ توضیحی روشن برای نپذیرفتن خود بدهید: «من قبلاً مسئولیتی را پذیرفته ام که....» «به وقت بیشتری از آن چه من دارم نیاز دارد.» «نمی دانم چگونه باید این کار را بکنم.»
ـ به شخص مقابل کمک کنید تا مشکلش را برطرف سازد. می توانید پیشنهاد بدهید که می توانید کس دیگری را توصیه کنید.
زود هنگام متعهد نشوید. بلافاصله به درخواست های مهم جواب مثبت ندهید. جواب را به زمان بعد موکول کنید. در این فاصله می توانید به اولویت هایتان توجه کنید. کمی دقت و تأمّل کردن می تواند از تأسف های بعدی جلوگیری کند.
با تلخیص از کتاب راهنمای سلامت روان- ترجمه مهدی قراچه داغی، ص 166-