و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (بقره / 61)
نام قرآنی: فوم
نامهای متداول:فارسی، سیر، عربی: ثوم، تریاق الفقراء، عبری: شومیم؛ اردو، هندی، گجراتی، مراتی، سانسکریت: لهسن؛ سانسکریت: لاسونا؛ بنگالی: رُسوم؛ پنجابی: ثوم؛ تامیلی: ولیپّاندو؛ کشمیری: رُهَن؛ تلگو: ویلّولی؛ ملیالمی: ویّلوتولّی؛ انگلیسی:garlic؛ فرانسوی:ail؛ آلمانی: knoblauch؛ لاتینی:allium؛ ایتالیایی:aglio؛ یونانی:skordo؛ اسپانیایی:ajo؛ روسی: chesnok.
نام علمی:Allium sativum ( از تیره ی سوسنLiliaceae).
" و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا ممّا تنبت الارض من بقلها و قثآئها وفومها و عدسها و بصلها قال اتستبدلون الّذی هو ادنی بالّذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سالتم و ضربت علیهم الذلّة والمسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النبیین بغیرالحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون." (بقره/ 61)
و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. موسی گفت: آیا می خواهید آنچه را که برتر است به آنچه فروتر است بدل کنید؛ به شهری باز گردید که در آن جا هر چه خواهید به شما دهند. مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی و خشم خدا را بر خود هموار ساختند و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز ورزیدند.
در زبان عربی سیر را ثوم می نامند اما نام قرآنی آن فوم است. به هر حال، بعضی از مفسران قرآن این کلمه را به معنای کلمه عربی حنطه گرفته و آن را گندم ترجمه کرده اند. با وجود این علامه یوسف علی و مولانا عبداللطیف و چندین مترجم دیگر فوم را فقط سیر ترجمه کرده اند. بنابر نقل ابن مسعود تلفظ صحیح قرآنی «فومها» باید «ثومها» باشد. شواهد تاریخی نیز دلالت بر این دارد که آیه 61 سوره بقره اشاره به سیر است نه گندم.
نام علمی این گیاه آلیوم ساتیوُم است. مهمترین ماده اصلی سازنده قسمت پیازی شکل سیر، روغن فرّاری است به میزان 1 تا 3 درصد. این روغن که بویی بد و طعمی ناخوش دارد شامل موادی به نام دی سولفید پروپیل آلیل و دی سولفید دیالیل می باشد. غیر از این مواد که بخش اصلی گیاه از آن ساخته شده، غده زیرزمینی سیر شامل مقدار کمی نشاسته، ماده لعابی، پروتئین و قند است.
سیر را به علت خواص دارویی آن همه می شناسند و به علت فراوانی آن که در دسترس همه قرار دارد آن را به عربی تریاق الفقرا ( پادزهری برای فقیران) می نامند. سیر برای مداوای امراض مختلف و برای معالجه فشار خون مفید است. گیاهی است گرم، محرک، ضد نفخ، قاعده آور ( برای زنان) ضد درد استخوان، ضد کرم، مقوّی، و برای درمان تنگی نفس بسیار مؤثر است. سیر برای درمان ناراحتی های روده ای به عنوان ماده ای ضد عفونی کننده به کار می رود. در مورد سل ریوی عصاره سیر سرفه های شدید را کاهش می دهد. و به عنوان ماده ای خلط آور به کار می رود و برای سرباز کردن دمل نیز مؤثر است. مصرف آن با نمک طعام برای تسکین سردرد و آرامش اعصاب، نفخ معده و روده، هیستری و غیره مفید است. سیر برای درمان گلودرد، فلج، نقرس، سیاتیک و امراض پوستی مؤثر است. مصرف داخلی عصاره سیر برای درمان ناراحتی گوش و کری مفید است. در صورت دسترسی نداشتن به آنتی بیوتیک های معمولی، عصاره سیر را برای پیشگیری از عفونت باکتری ها و چرکی شدن زخم ها به کار می برند.
صادرات سیر هند هر سال بالغ بر دو کرور روپیه است که به عربستان، یمن، سومالی، امارات متحده عربی، مالزی، ژاپن و چک واسلواکی صادر می شود.
1- ابوایوب(ره) نقل کرده: «او ( پیامبر صلی الله علیه و آله) روزی خورشی را که محتوی سیر بود تناول نفرمود: از او پرسیدم «آیا حرام است.» فرمود: «خیر ولی من بوی آن را دوست ندارم.»
2- ابوسعید(ره) نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود «کسانی از شما که آن (سیر خام) را می خورید تا بوی آن برطرف نشده به مسجد نیایید.»
3- علی بن ابی طالب علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود خود را با سیر معالجه کنید که هفتاد مرض را شفا می بخشد.
و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بریک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (بقره/ 61)
نام قرآنی:عدس
نامهای متداول: فارسی، عربی: عدس، عبری: عدشه؛ اردو، هندی، پنجابی، گجراتی، مراتی، تامیلی: مَسوُر؛ سانسکریت: مسورک؛ بنگالی، کشمیری: مُسُور؛ تلگو: پپو؛ انگلیسی:Ientil؛ Ientille؛ لاتینی:Iens؛ آلمانی:Linse؛ ایتالیایی: Ienticchia؛ یونانی: Faki؛ اسپانیایی:Ienteja؛ روسی:Chechevitsa
نام علمی: Lens culinaris؛L.esculenta (از تیره نیام داران Leguminosae)
" و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا ممّا تنبت الارض من بقلها و قثآئها و فومها وعدسها و بصلها قال اتستبدلون الّذی هو ادنی بالّذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سالتم و ضربت علیهم الذلّة و المسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النبیین بغیرالحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون." (بقره/ 61)
و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. موسی گفت: آیا می خواهید آنچه را که برتر است به آنچه فروتر است بدل کنید؛ به شهری باز گردید که در آن جا هر چه خواهید به شما دهند. مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی و خشم خدا را بر خود هموار ساختند و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز ورزیدند.
این آیه اشاره ای است به واقعه فرار حضرت موسی و پیروانش از ظلم حاکمان (فرعون) مصر و ورود آنان به صحرای سینا. بنی اسرائیل در زمان اقامت در این دشت پس از تمام کردن همه خوراکیهایی که با خود آورده بودند احساس گرسنگی کردند. خداوند غذایی یکنواخت که همان منّ و سلوی بود بر ایشان نازل کرد. آنان با میل و لذت این غذا را خوردند اما پس از مدتی که منّ و سلوی می خوردند از پیامبرشان خواستند برای آنان غذایی فراهم کند که آنان در زمان زندگی در مصر می خوردند یعنی سبزی، خیار، سیر، عدس و پیاز.
در روزگاران قدیم عدس را برای تهیه نان به کار می بردند نه به عنوان حبوبات. ثروتمندان نان پخته شده از آرد گندم می خوردند و فقیران نان عدس و در یونان قدیم آن را رولانتای عربی (Revelanta Arabica) می نامیدند. با توجه به این حقیقت تاریخی عدس در آیه فوق باید چیزی باشد شبیه سیر نه گندم. بسیاری از مفسران قرآن مانند مولانا ابوالکلام آزاد، پیکتال، آربری، مولانا مودودی و مولانا عثمانی "فوم" را غله (گندم) نامیده اند و مولانا حقانی و یوسف علی "فوم" را سیر دانسته اند.
چهار نوع عدس در مصر، فلسطین و کشورهای مدیترانه ای می روید. نوع قرمز آن از همه معروفتر است. نوع دیگری از حبوبات در هندوستان می روید که "ملکه مسور" یا ملکه عدس نام دارد.
عدس شامل حدود 12% آب و 60% مواد قندی مختلف است که نیمی از این مواد نشاسته می باشد و 25% آن پروتئینی با کیفیتی خوب است همراه با مقدار کمی فسفر و پتاسیم.
عدس ماده ای است مُدر و مسهلی ملایم. خمیر عدس برای معالجه آبله مرغان ، آبله و جوشهای پوست مفید است
و با آن برایتان کشتزار زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند. (نحل/11)
نام قرآنی: نخل، نخیل
نامهای متداول: فارسی: نخل، خرما؛ عربی: نخل، تمر؛ عبری: تمر؛ اردو: خرم، کهجور؛ هندی، گجراتی، مراتی: پِند کهجور، بنگالی: کهجور؛ پنجابی: پِند؛ تلگو: کرجورو؛ کشمیری: کهریز؛ ملیالمی: انتها؛ سانسکریت:کرجور؛ تامیلی پریچای؛ انگلیسی:date-palm؛ فرانسوی:datte-dattier؛ ایتالیایی:dattero؛ لاتینی:palma؛ روسی:finik؛ اسپانیایی:palmera,datil؛ آلمانی:Dattelpalm ؛ یونانی:finiks khurmas
نام علمی:Phoenix dactylifera ( از تیره نخل Palmaceae , Arecaceae)
"ایود احدکم ان تکون له جنة من نخیل و اعناب تجری من تحتها الانهار له فیها من کل الثمرات و اصابهُ الکبر و له ذریة ضعفاء فاصابها اعصار فیه نار فاحترقت کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون. ( بقره/266)"
"آیا ازمیان شما کسی هست که دوست داشته باشد که او را بوستانی ازخرما و انگور بوده باشد، و جویها در پای درختانش جاری باشد، و هر گونه میوه ای دهد. و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان داشته باشد، بناگاه گردبادی آتشناک در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان می کند، باشد که بیندیشید."
2- "وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون." (انعام/99)
"اوست خدایی که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتی را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه ای سبز و از آن دانه هایی بر یکدیگر چیده و نیز ازجوانه های نخل خوشه هایی سر فروهشته پدید آوردیم، و نیز بستانهایی از تاکها و زیتون و انار، همانند و ناهمانند. به میوه هایش آنگاه که پدید می آیند و آنگاه که می رسند بنگرید که در آنها عبرتهاست برای آنان که ایمان می آورند. "
3-"و هوالذی انشا جنات معروشات و غیرمعروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان متشابها و غیرمتشابه کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین."( انعام/141)
"و اوست که باغهایی آفرید نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست، و درختخرماو کشتزار، با طعمهای گوناگون، و زیتون و انار، همانند، در عین حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد. "
4-"و فی الارض قطع متجاورات و جنات من اعناب و زرع و نخیل صنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد و نفضل بعضها علی بعض فی الاکل ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون.( رعد/ 4)"
"و بر روی زمین قطعه هایی است در کنار یکدیگر و باغهای انگور و کشتزارها ونخلهایی که دوتنه از یک ریشه رسته است یا یک تنه از یک ریشه و همه به یک آب سیراب می شوند و در ثمره، بعضی را بر بعضی دیگر برتری نهاده ایم. هر آینه در اینها برای خردمندان عبرتهاست."
5-"ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل والاعناب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون.( نحل/11)"
و با آن برایتان کشتزار و زیتون ونخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند.
6-"و من ثمرات النخیل والاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا ان فی ذلک لایة لقوم یعقلون." ( نحل/67)
و از میوه هانخلها و تاکها شرابی مستی آور و رزقی نیکو به دست می آورید، و خردمندان را در این عبرتی است.
7- "او تکون لک جنة من نخیل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجیرا."( اسراء/91)
"یا تو را بستانی باشد از درختانخرما و انگور که در خلالش نهرها جاری گردانی."
8-"واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب و حففنا هما بنخل و جعلنا بینهما زرعا."( کهف/32)
برایشان داستان دو مرد را بیان کن که به یکی دو تاکستان داده بودیم و بر گرد آنهانخلها و در میانشان کشتزار کرده بودیم.
9-"فاجاءها المخاض الی جذع النخلة قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً".( مریم/23)
درد زاییدن او را به سوی تنهدرخت خرمایی کشانید. گفت ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم.
10- "و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیاً."( مریم/25)
نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده برایت فرو ریزد.
11- "قال امنتم له قبل ان اذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلا قطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ولاصلبنکم فی جذوع النخل و لتعلمن اینا اشد عذابا و ابقی."( طه/71)
"فرعون گفت: آیا پیش از آن که شما را رخصت دهم به او ایمان آوردید؟ او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است. دستها و پاهایتان را از چپ و راست می برم و بر تنهدرخت خرما به دارتان می آویزم. تا بدانید که عذاب کدام یک از ما سخت تر و پاینده تر است."
12-" فانشانا لکم به جنات من نخیل و اعناب لکم فیها فواکه کثیرة و منها تاکلون."( مؤمنون/19)
با آن برایتان بوستانهایی ازخرما و انگور پدید آوردیم. شما را در آن باغها میوه های بسیاری است که از آنها می خورید.
13- "و زروع و نخل طلعها هضیم."( شعراء/148)
و کشتزارها ونخلها با آن شکوفه های نرم و لطیف؟
14- "و جعلنا فیها جنات من نخیل و اعناب و فجرنا فیها من العیون".( یس/ 34)
"و در آن باغهایی ازنخلها و تاکها پدید آوردیم و چشمه ها را روان ساختیم."
15- "والنخل باسقات لها طلع نضید."( ق/10)
"ونخلهای بلند با خوشه های بر هم چیده."
16- "تنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعر."( قمر/20)
"که مردمان را از زمین، همانند ریشه های از جای کندهنخل، بر می کند."
17-" فیها فاکهة و النخل ذات الاکمام."( رحمن/11)
"در آن میوه هاست ونخلها، با خوشه هایی که درغلافند."
18- "فیهما فاکهة و نخل و رمان."( رحمن/68)
"در آن دو، میوه هست ونخل هست و انار هست."
19- "سخرها علیهم سبع لیال و ثمانیة ایام حسوما فتری القوم فیا صرعی کانهم اعجاز نخل خاویة."( حاقه/7)
"آن عذاب را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنان بگماشت . آن قوم را چون تنه های پوسیدهخرما می دیدی که افتاده اند و مرده اند."
20-"و زیتونا و نخلاً."( عبس/29)
"و زیتون و نخل."
در قرآن مجید نام بسیاری از میوه ها و درختان میوه آمده است. ولی نام نخل بیش از همه اینها تکرار شده است. کلمه نخل( جمع آن نخیل) و نخله در بیست آیه قرآن آمده است که همه این آیات در این مورد نقل شد. شایان ذکر است که در هشت آیه نام نخل به تنهایی ذکر شده در دوازده آیه دیگر در جمع میوه هایی دیگر مانند زیتون، انار و انگور ذکر شده است. بجز کلمه نخل نام نوعی خاص از درخت خرما به نام لینة در سوره حشر/5 آمده است. در دو آیه( 53 و 124) سوره نساء کلمه " نقیر" آمده که به معنای " گودیی بر پشت هسته خرما" می باشد؛ یعنی چیزی بی ارزش. " قطمیر" کلمه دیگری است که در قرآن در سوره فاطر/13 آمده است نیز به معنای چیزی بی اهمیت است هر چند در لغت به معنای پوست نازک بین خرما و هسته آن می باشد. کلمه " نوی" در سوره انعام /95 را علامه عبدالله یوسف علی در ترجمه قرآن خود هسته خرما معنی کرده است هر چند بسیاری از دیگر مفسران آن را هسته هر نوع میوه ای می دانند. همچنین کلمه "عرجون" به معنی چوب هلالی شکل خوشه خرماست که خشکیده و به شکل داس برآمده است که در سوره یس/39 هلال ماه به آن تشبیه شده است. کلمات " حبل" و " دُسُر" را که در سوره لهب/5 و قمر/13 به ترتیب آمده است علامه یوسف علی، لیف خرما معنی کرده است.
نام علمی درخت خرما " فونیکس داکتیلی فرا" از تیره نخل است ( کتاب نخلهای جهان از مک کورا). درخت خرما در زبان عربی " نخل" و میوه آن" تمر" نامیده می شود. هر چند در بسیاری از کشورهای عربی و آفریقایی کلمه هندی " کهجور" و کلمه فارسی " خرما" برای میوه این درخت کاربردی عام دارد.
تصور می شود که پرورش و کاشت درخت خرما 6000 تا 8000 سال قبل در بین النهرین آغاز شد. احتمالاً هیچ درخت میوه دیگری در آن زمان بجز درخت خرما در جایی کاشته نمی شد و شاید به همین علت خرما همیشه با تمدن و فرهنگ بشری همراه بوده است. فونیکس اسم عمومی خرما همچنین نام پرنده ای افسانه ای ( ققنوس) است. نقل شده که این پرنده چندین هزار سال قبل در صحرای کبیرعربستان وجود داشته است. سن متوسط این پرنده پانصد تا ششصد سال بود و پس از آن خود را می سوزاند و دوباره از خاکستر خودش برای دوره زندگی جدید ظاهر می شد. ادبیات یونان و روم قدیم پر از داستانهایی است درباره امکان ارتباط بین درخت خرما و ققنوس.
بنابر ضرب المثل کهنی عربی فواید درخت خرما به اندازه تعداد روزهای سال است. و ظاهراً نیز چنین است، زیرا خرما واقعاً فواید گوناگونی دارد. از چوب آن در بنّایی استفاده می شود و برگهای بزرگ آن( که گاهی شاخه نامیده می شود) برای ساختن چندین کاردستی مانند بادبزن، طناب، چوبدستی، حصیر و غیره به کار می رود. بنابر سنتی قدیمی، عادت اعراب بر این بود که در مراسم شادمانی همگانی برگهای درخت خرما را در دست می گرفتند و به صورت دسته هایی از معابر می گذشتند. هسته خرما اگر خیسانده و آرد شود غذای مناسبی برای دام می باشد. خرما علاوه بر آن که میوه ای شیرین و لذیذ است بهترین ماده غذایی برای انسان است. خرما شامل بیش از 60% قند تبدیل شده و دکستروز به اضافه مقدار زیادی ساکاروز و پروتئین، پکتین، تانین، سلولز، نشاسته و چربی به نسبتهای متفاوت است(30). مقدار زیادی ویتامینهایA وB وC نیز در آن وجود دارد. به علاوه ترکیبات معدنی آهن، سدیم، کلسیم، گوگرد، کلر و فسفر در خرما دیده می شود. خرمای خوراکی، مانند عسل، در ساختن شیرینی، نوشابه، شکر و شربتهای شیرین به کار می رود.
خرما از نظر پزشکی بسیار با ارزش است( دائرة المعارف پزشکی اسلام) آرام بخش و ملیّن و محرک قلب است و از فراموشی جلوگیری می کند. برای ناراحتیهای تنفسی به طور کلی و به ویژه برای تنگی نفس( آسم) مفید است. خرما لینت آور، مدِرّ و مقوی قویه باه است. و با توجه به تمام خواص و ترکیباتش می توان آن را غذایی کامل و نیروبخش دانست. ضماد آرد هسته خرما برای شفای بیماریهای چشمی مخصوصاً ورم قرنیه و چشم درد مفید است. حضرت محمد(ص) برای حفظ سلامتی، مردم را به خوردن منظم خرما توصیه می کند. هر چند نقل شده که یک بار حضرت علی (ع) را در دوران نقاهت از خوردن خرما نهی فرمود( کتاب سنن ترمذی) و این توصیه کاملاً بر پایه ای علمی استوار است زیرا خرما دارای الیافی غذایی است و کسانی که دوره نقاهت را می گذرانند و معده ای ضعیف دارند هضم این الیاف برایشان مشکل است. بعضی از مفسران قرآن مانند مولانا عبدالماجد دریابادی اشاره کرده اند که خرما برای زن باردار بسیار مفید است به همین جهت هنگامی که حضرت مریم درد زاییدن گرفت برایش خرما آماده شد. ( سوره مریم/23-25)
خرما درختی دو پایه است یعنی درخت نر و ماده آن بر دو ساقه جداگانه می روید و گرده افشانی بین گلهای دو درخت سبب تولد میوه می شود. یک درخت خرمای نر برای گرده افشانی یکصد درخت ماده کافی است. باغ خرما نخلستان نامیده می شود که به معنی واحه نیز می باشد. مشهور است که اگر در نخلستانی درختان خرمای نر وجود نداشته باشد هیچ یک از درختان آن نخلستان میوه نخواهد داد. پیش از ظهور اسلام مردمان قبایل عربستان، درختان خرما مخصوصاً درختان خرمای نر قبایلی را که با آنان دشمنی داشتند قطع و نابود می کردند. مسلمانان با این عمل قطع درختان مخالفت و آن را منع کردند. این گونه رفتار با درختان را فساد فی الارض می دانستند. حتی به هنگام جنگ به امیران لشکری دستور می دادند که به مردم بی گناه آزار نرسانند و درختان سبز را نبرند. این حساسیت شدید نسبت به حفظ درختان اندیشه ای انقلابی بود و راهی عملی برای گسترش جامعه ای انسانی. یک بار، به هنگام مقابله با بنی نضیر، مسلمانان ناچار شدند درختان خرمای دشمن را ببرند تا پیشرفت نیروها را ممکن سازد. این عمل آنان را به شدت اندوهگین کرد. در آن هنگام بود که آیه 5 از سوره حشر نازل شد و اندوه مسلمانان را تسکین بخشید و در شرایط دشوار اجازه انجام چنین کاری به آنان داد.
درخت خرما را سلطان واحه می نامند. مردم معتقدند خرمای خوب را وقتی می توان چید که ریشه درخت در آب غوطه ور باشد و ساقه و برگ آن در معرض تابش آفتاب گرم تابستان. طول درخت خرما به 16 تا 20 متر می رسد. بر هر خرمابنی معمولاً یک شاخه می روید. اما گاهی در طبیعت دیده می شود که چند شاخه از یک ریشه می روید. از دو نوع درخت: صنوان و غیر صنوان در قرآن در سوره رعد/4 نام برده شده است. سن متوسط درخت خرما حدود دویست سال است، اما درختان میوه دار خوب معمولاً عمری حدود یکصد سال دارند. درختان خرما از طریق دانه و هم از طریق پاجوش تکثیر می شوند و درختی که به روش پاجوش تکثیر شده باشد خرمای بهتری می دهد. پاجوش معمولاً در پای درختان جوان می روید. درخت خرما درختی بلند است، اما ریشه های مستحکم آن گاهی تا عمق بیش از دو متر در زمین فرو نمی رود. درخت خرما از نظر ریشه در مقایسه با گیاهانی مانند گز( اثل) و خارشتر( الحاج) درختی ضعیف است . زیرا این هر دو گیاه به عمق تقریباً ده متر در زمین ریشه دارند. در سوره قمر /18-20 که می گوید:" ما بر آنها( قوم عاد) در روزی نحس و طولانی بادی سخت فرستادیم که مردمان را از زمین، همانند ریشه های از جای کنده نخل، بر می کند" اشاره ضمنی به این خصوصیت درخت خرما دارد.
ظرافت و زیبایی نخسلتانها منظره ای بدیع می آفریند. بسیاری از شاعران عرب و آفریقایی و حتی اروپایی وصف نخل را در اشعار معروف خود آورده اند. هومر در حماسه اودیسه کلمه تمر را برای نمایاندن زیبایی به کار برده است. چاسر و شکسپیر نیز در اشعار خود از نخل نام برده اند.
از نظر جغرافیای گیاهی منطقه کاشت نخل، گستره ای است از غرب هندوستان تا شرق آفریقا. اما مهمترین ناحیه تولید این محصول عراق، عربستان، ایران و مصر می باشد . در ناحیه گجرات و پنجاب هند اخیراً پرورش چند نوع مرغوب نخل معمول شده است و امید می رود هندوستان در سالهای آینده از نظر تولید خرما خودکفا شود. هم اکنون واردات سالانه خرما به هندوستان در حدود شصت هزار تا هشتاد هزار تن است با ارزشی بالغ بر پانزده میلیون دلار. اهمیت خرما را می توان از این حقیقت درک کرد که تقریباً نیم میلیون تن خرما در بازار جهانی خرید و فروش می شود. در آریزونا و کالیفرنیای امریکا درختان خرما در گستره وسیعی روییده اند. به علت اهمیت روز افزون خرما در جهان سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد( فائو) در سال 1357/1978 مؤسسه تحقیق و توسعه نخل را در بغداد تأسیس کرد.
از زمانهای بسیار قدیم بصره، شهر بندری عراق، مرکز خرید و فروش دو نوع تمر بوده است. یکی تمر درخت خرما، کالای صادراتی مهم بصره و دیگری تمرهندی که از هندوستان وارد می شود. تمرهندی در عراق و کشورهای خاورمیانه به عنوان ماده ای غذایی، به ویژه برای ساختن شربت معروف است. کلمه انگلیسیTamarind به معنای تمرهندی مشتق از کلمه عربی تمرالهند است.
حدود 60 گونه نخل در سرتاسر بخشهای گرمسیر آفریقا و آسیا وجود دارد. در هندوستان نخل جنگلی معمولی ترین گونه ای است که به طور خودرو و هم به صورت پرورشی در سرتاسر این سرزمین دیده می شود و به آن " نخل هندی" یا " نخل خودرو" می گویند. از شیره این گیاه نوعی شکر زرد( گور) مرغوب تهیه می شود. برخی از دانشمندان بر این باورند که درخت خرمای خاورمیانه گونه تکامل یافته این نخل هندی یا نخل جنگلی( نخل خودروی هندی) است. دلیل اصلی این نظریه آن است که درخت خرمای خوراکی هرگز به صورت خودرو در هیچ نقطه ای از جهان مشاهده نشده است.
علاوه بر ارزشهای غذایی و طبی از نظر تاریخی و فرهنگی درخت خرما را می توان " لطفی الهی" نسبت به " آدمی" دانست و شاید به همین علت است که در قرآن مجید به طور مکرر با احترام از آن یاد شده است. در چندین آیه از کتاب مقدس احترام به نخل دیده می شود. برای مثال در آیه 12 از مزمور نود و دوم کتاب مزامیر داود آمده است: " عادل مثل درخت خرما خواهد شکفت".
1- ابوبصیر(ره) روایت کرده :" ما به او، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، کره و خرما هدیه کردیم زیرا او آن دو را با هم دوست داشت."( سنن/ ابن ماجه/ سنن ابن داود)
2- انس بن مالک از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود:" از خوردن غذای عشاء خودداری نکنید، حتی اگر شامل چند دانه خرما باشد. غفلت از خوردن غذای عشاء عمر را کوتاه می کند."( سنن، ابن ماجه)
3- محمد بن احمد ذهبی از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود:" اگر برایتان ممکن شد صبحانه را همراه خرما تناول کنید." (سنن/ نسایی)
4- محارب بن دثار از عمر روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود:" مثل مؤمن مانند نخل است."( صحیح بخاری)
5- أمّ منذر روایت کرده که زمانی رسول خدا(ص) به علی(ع) سفارش کرد که زیاد خرما مخور زیرا به تازگی از بیماری شفا یافته ای و ضعیف هستی.( مسند احمد حنبل، سنن/ ابن ماجه)
6- جابربن عبدالله روایت کرده که رسول خدا(ص) توصیه فرمود کشمش و خرما را با هم نخورید.(سنن/ ابن داود)-تبیان