جزوه کمک آموزشی و پرورشی
تکنیکهای موفقیت(1)
سرگروه پرورشی شهرستان قدس
تهیه کننده:بهمنی
جزوه کمک آموزشی پرورشی-تکنیکهای موفقیت(۱) درس اوِِل
درس دوم مهارت خودشناسی | |||
شناخت آدمی از شخصیت خویشتن، همچون منشور کثیرالاضلاعی است که شامل جلوه ها و منظره های متنوع و متعددی می باشد. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خویشتن خود، مقدور نیست ولی برخی از مهمترین جنبه های خودشناسی عبارتند از: 1. معرفت نسبت به تواناییها و قابلیتها و استعدادهای درونی چنانچه این مرحله از شناخت برای انسان حاصل شود، راهنمای مطمئن و قابل اعتمادی برای جهت گیریهای جوانان در زندگی خواهد بود و علاوه بر آن، شناخت تواناییهای درونی، زمینه ساز اعتماد به نفس نسل جوان می باشد و عامل بازدارنده ای نیز در برابر شکستهای احتمالی روحی خواهد بود. 2. معرفت نسبت به ویژگیهای رشد و تحول (خصائص سنّی) با توجه به اینکه انسان در هر مرحله از دوران رشد، واجد ویژگیها و صفات خاصی می باشد، شناخت جوانان در این زمینه، می تواند به لحاظ تطبیق دادن جلوه های رفتاری با معیارهای رشد، ذهن نسل جوان را آرامش خاطر ببخشد و اطمینان بیافریند. به عنوان مثال جوانی که می داند از ویژگیهای این دوران، «خواهشهای متضاد» است، نسبت به جوان دیگری که فاقد چنین آگاهی می باشد، ساده تر و سریعتر می تواند با خود کنار آید. 3. معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی لازم به ذکر است که نیازهای انسان به طور عمده شامل نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه می باشد. نیازهای اولیه یا فیزیولوژیک (زیستی) عبارتند از نیاز به آب، غذا، اکسیژن، استراحت، خواب و برخی نیازهای غریزی دیگر، که معمولاً میان انسان و حیوان، مشترک می باشد. نیازهای ثانویه، عبارتند از: نیاز به ایمنی (امنیت خاطر)، نیاز به ابراز وجود، نیاز به داد و ستد عاطفی، نیاز به پیشرفت و موقعیت، نیاز به معناجویی، نیاز به تعلق (وابستگی) و در نهایت نیاز به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن، و چنانچه این نیازها به خوبی تأمین شود، علاوه بر آرامش درونی، حسّ اطمینان به دیگران نیز رشد نموده و رویکرد مثبتی نسبت به دنیا در آدمی ایجاد می کند. بدیهی است، این آثار زمانی تحقق می یابد که در نخستین مرحله، جوان به درستی نیازهایش را بشناسد و حد فاصل میان نیازهای منطقی را از نیازهای غیر ضروری، تمییز دهد. 4. معرفت نسبت به ضعفها و ناتوانیها و محدودیتهای وجود خویشتن این مرحله از خودشناسی، آدمی را قادر می سازد تا به تدریج با غلبه بر ضعفهای موجود، راه رشد و کمال خود را هموار نماید. لازم به ذکر است، این مرحله، نیاز بیشتری به جرأت و توانایی روحی دارد تا در پرتو آن، بتوان بر ضعفهای درونی غلبه نمود. تأثیر عملی خودشناسی انسان، موجودی غایتگر است و هر اقدامی را به جهت رسیدن به مقصودی انجام می دهد، که غالباً چنین مقصودی در جلب منفعت و یا دفع ضرر، خلاصه می شود. حال باید دید که چه آثاری بر خودشناسی مترتب است تا جوانان با انگیزه قویتری در دستیابی بدان و در نتیجه کسب هویت، تلاش نمایند. 1. خودشناسی در مقایسه با سایر معرفتها، مفیدترین آنهاست و همین مضمون در برخی روایات نیز آمده است که دلالت بر سودمندترین نوع شناخت دارد. یکی از وجوه مفیدتر بودن خودشناسی، نسبت به دیگر معرفتها این است که نگرش آدمی را نسبت به پدیده های جهان هستی، انسانها و خالق جهان متحول می نماید و به عبارت دیگر شناخت انفسی (دنیای درون)، مقدمه و زمینه ای برای شناخته آفاقی (جهان برون) می باشد. 2. خودشناسی، به شاخت قوتها و ضعفهای آدمی، منجر شده و در نتیجه، سطح انتظارات انسان از خویشتن به حد متعادل می رسد. زمانی که تعادل لازم و منطقی میان انتظارات آدمی از خویشتن و توانائیهایش برقرار شد، آرامش خاطر بر او مستولی می شود. از دیدگاه روانکاوی، کسانی که حسّ «عناد به خود» داشته و موجبات آزار خویشتن را فراهم می نمایند، غالباً آنهایی هستند که از خود بیش از اندازه، انتظار دارند و چون این گونه انتظارات افراطی معمولاً برآورده نمی شود، به شدت خود را مورد ملامت قرار داده و در نتیجه نیروی روانی خویش را کاهش می دهند و آمادگی اولیه را برای ابتلاء به مشکلات عصبی و روحی به دست می آورند. 3. همان گونه که اشاره شد، انتظارات متعادل از خویشتن از آثار منطقی «خودشناسی» است و این امر به نوبه خود، منجر به سازگاری شخصی (سازگاری با خویشتن) می شود. معمولاً درباره این افراد چنین گفته می شود: «آنها با خود در یک تفاهم نسبی بسر می برند.» 4. سازگاری با خویشتن به نوبه خود، منجر به سازگاری اجتماعی (سازگاری با دیگران) می شود، به این معنا که فرد به سهولت می تواند در مناسبات اجتماعی، حدود اختیارات و آزادی دیگران و نیز قلمرو وظایفش را به درستی شناخته و بدان ها عمل نماید. و همین پدیده، موجب رفتار سازگارانه او با محیط اجتماعی می شود. عبارت معروف «اگر آدمی با خویشتن بسازد و کنار بیاید، قادر به سازگاری با دیگران نیز خواهد بود» مشحون از حکمت است. 5. از نگاهی دیگر، خودشناسی، مقدمه ای برای خداشناسی است. به این مفهوم که شناخت واقعی خویشتن، زمینه توجه به خالق خویشتن یعنی خداوند حکیم را فراهم می آورد. 6. و در نهایت، خودشناسی، راه را برای خودسازی هموار می کند. الکسیس کارل می گوید: «فایده عملی خودشناسی، احیاء و نوسازی خویشتن است.» طرحی ساده برای خودشناسی نوجوانان و جوانانی که در عنفوان بهار زندگی شان، به موضوع مهمی همچون خودشناسی علاقمند شده و گام در این وادی می نهند، در حقیقت باید چنین گرایشی را سرآغاز کمال و پیشرفت روحی و فکری خود بدانند، و مطلع باشند که خودشناسی، علاوه بر اینکه مقدمه خداشناسی است، زمینه ساز رشد و تعالی، نیز محسوب می شود. اینک با طرح چند پرسش ذیل می توان، به صورت عملی جوانان را در زمینه خودشناسی یاری نمود: 1. آیا به روشنی می دانم که چه جنبه های خوب و سازنده ای در شخصیت من وجود دارد؟ 2. آیا توانسته ام این جنبه های مورد نظر را پرورش داده و به تقویت و توسعه آنها اقدام کنم؟ 3. تا چه اندازه به جنبه های منفی خود، آگاهی دارم؟ 4. آیا شجاعت روحی لازم را برای پذیرفتن آنها دارم؟ 5. آیا سعی می کنم که هر روز یکی از جنبه های منفی را در وجود خود محو نموده و مجموعه آنها را تقلیل دهم؟ 6. آیا تا به حال کاری کرده ام که به نفع خود و ضرر دیگری (دیگران) باشد؟ 7. آیا تا به حال عملی انجام داده ام که به ضرر خود و نفع دیگری (دیگران) باشد؟ 8. آیا در تفکرات خود، بیشتر به دیگران می اندیشم و یا در افکار شخصی خود غوطه ورم؟ 9. آیا چنانچه تذکّر خیرخواهانه ای از یکی از دوستانم در مورد نقاط منفی ام، دریافت نمایم، با روی خوش از آن استقبال خواهم نمود؟ 10. و بالاخره آیا توانایی آن را دارم که افکار خود را مرتب نموده و اولویت آنها را مشخص کنم؟ پاسخهای روشن و منصفانه به این سؤالات، می تواند «هویت فردی» جوانان را شفافتر نموده و آنان را در راه نوسازی شخصیت، مدد برساند. | |||
محمد رضا شرفی - جوان و بحران هویت، ص 30 |
درس سوم
سرگردانی در اهداف و برنامه ها |
اگر به قصد مسافرت به یکی از دفتر های فروش بلیط اتوبوس، قطار یا هواپیما مراجعه کنید، نخستین سوال فروشنده بلیط از شما این است که: «مقصد شما کجاست؟» تا شما این پرسش را به درستی جواب ندهید بلیطی برای شما صادر نمی شود. و اگر با اصرار شما و بدون اعلام مقصد، بلیطی را به شما بدهد احتمال این که شما با این بلیط به مقصد مورد نظر برسید بسیار بعید است هر چند که احتمال رسیدند شما به مقصد وجود دارد ولی هیچ کسی به این شیوه بلیط درخواست نمی کند. اما متأسفانه بسیاری از انسان ها با ارزش ترین، بزرگترین و مهمترین سفر خود یعنی سفر زندگی را بدون توجه به هدف و مقصد اعلای زندگی سپری می کنند!!! ـ هدف را با آرزوهایتان اشتباه نگیرید! برخی انسان ها، آرزوها و رؤیا های خود را با هدف اشتباه می گیرند و بدین علت در برخورد با مشکلات و حوادث ناگوار، معمولا روحیه خود را از دست می دهند و همواره از ناراحتی های پیش آمده گلایه کرده و ناله سر می دهند. ـ هدفتان را در زندگی مشخص کنید اگر کسی هدف مشخص داشته باشد و با انگیزه ی روشن زندگی کند، در مقابل مشکلات و حوادث نامساعد تسلیم نشده و موانع را با شهامت، تلاش فراوان و صبوری و شادابی، یکی پس از دیگری از پشت پای خود بر می دارد. ـ طبق اهدافتان عمل کنید افراد موفق پس از تعیین هدف یا اهداف مشخص و شفاف، با عمل و پشتکار، به آرمان ها و حتی رؤیا های خود واقعیت می بخشند. ـ هدف را همیشه در ذهن مجسم کنید در حقیقت اولین گام برای رسیدن به هدف توجه به هدف است. هدف همیشه باید در ذهن مجسم باشد و جزء باورهای در دسترس و همیشگی انسان قرار گیرد. ـ اهدافتان کاملا روشن، مشخص و دست یافتنی باشد. گروهی از انسان ها هدف یا اهدافی برای خود در نظر گرفته اند، اما این اهداف آن قدر نامشخص، کلی و در هم هستند که به راحتی نمی توان راه رسیدن به آن را بدست آورد. این گروه آنقدر سرگرمی، مشغولیت، گرفتاری و مشکلات برای خود درست کرده اند که فرصت اندیشیدن به هدف های خود را ندارند تا جایی که گویا هدف، از ذهن و آگاهی آنان محو گردیده است. از طرف دیگر این افراد آن قدر آرزو های دور و دراز دارند که جز خستگی روحی و جسمی چیزی عایدشان نمی شود، زیرا هدف آنان کاملاً مشخص نیست و علیرغم کار و تلاش فراوانی که انجام می دهند، نتیجه مطلوب بدست نمی آورند. گاهی چنان این خستگی در وجود آنان رخنه می کند که حتی شور و شوق و میل به زندگی را که یک امر فطری و طبیعی است، از دست می دهند. ـ نسبت به خود و اهدافتان تفکر مثبت داشته باشید آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز به آن می اندیشیده است. در حقیقت هر کسی نویسنده، تهیه کننده و سازنده افکار و تصاویر ذهنی خود می باشد و همواره بر این اساس عمل می کند. ـ به توانایی و کارایی خود ایمان داشته باشید دسته ای دیگر از انسان ها هدف مشخصی در زندگی دارند و از شور و شوق نیز برخوردارند، اما به علت آن که درباره توانایی و کارایی خود عقاید محدودی دارند، عملا اقدامی متناسب با هدف صورت نمی دهند و بنابر این خواسته های آنان تحقق نمی یابد، یعنی به هدف نمی رسند. این گروه امید دارند که بخت به آنان روی آورد و فرشته اقبال دستشان را بگیرد و آنان را به علم، ثروت، عزت و ... برساند و از یک زندگی آرام و لذتبخش بهره مند گردند و حال آن که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اگر هم بر خلاف قانون مندی های این جهانی چنین اتفاقی رخ دهد، چون برایش زحمت نکشیده، قدر آن را نمی داند و از دست خواهد رفت. ـ برای دست یابی به اهدافتان تلاش و جدیت کنید. افراد موفق لزوما شایسته ترین، سالم ترین و باهوش ترین ها نیستند. بلکه کسانی هستند که با انگیزه عالی تلاش و جدیت و با استفاده از تمامی امکانات موجود و همچنین ثبات و دوام و خستگی ناپذیری در جهت تحقق اهداف مشخص شده خود، گام بر می دارند و گام به گام به هدف نزدیک می شوند و سرانجام زندگی علمی و عملی خود را به شاهکاری بزرگ تبدیل می کنند. و به صورت تصاعدی بر موفقیت های آن ها افزوده خواهد شد. گام های دست یابی به موفقیت موفقیت یک امر تصادفی نیست بلکه برای موفقیت روش ها و شیوه های منطقی وجود دارد. این شیوه ها در دسترس همه قرار دارد به گونه ای که همه می توانند از نیروی معجزه آسا و شگفت انگیز درون خویش بهره برده و به انسان هایی موفق و برتر تبدیل شوند. این انسان ها به طریق زیر چهار مرحله یا گام را پشت سر می گذارند تا به آن چه که می خواهند، برسند. گام اول: هدف خود را مشخص کرده و می دانند دنبال چه چیزی هستند و چه می خواهند و نتیجه دلخواه را پیش بینی می کنند. گام دوم: قدم های عملی بر می دارند، یعنی عملاً مشغول به کار می شوند و در راه رسیدن به هدف حرکت می کنند. گام سوم: می دانند که فعالیت های انجام گرفته همیشه آن ها را به نتیجه مطلوب نمی رساند. لذا پیوسته راه های منتهی به هدف و نتایج را کنترل و بررسی کرده و آن چه که آن ها را از هدف دور می سازد از سر راه بر می دارند. گام چهارم: در تغییر رفتار انعطاف دارند و در مقابل شیوه های غلط مقاومتی از خود نشان نمی دهند. و پس از این که متوجه شدند فلان راه آنان را به مقصد مشخص شده نمی رساند، در صدد کشف راه جدید بر می آیند تا در آن مسیر حرکت کنند. یاد آوری: 1. انسان های برتر، سرمشق و شکست خورده ها، عبرت دیگران هستند. افراد موفق می دانند که هیچ کس از شکم مادر «برنده» یا «بازنده» زاییده نمی شود. برنده یا بازنده بودن، نتیجه تفکر و کردار خود ماست. 2. عزم و اراده انسان با انگیزه او همبستگی مثبت دارد. هر چه انگیزه انسان عالی تر و مشخص تر باشد، عزم و اراده او بر انجام امور راسخ تر خواهد بود. برای اعتلای انگیزه نیز باید نخست هدف والای زندگی را به روشنی و به طرز حکیمانه مشخص کرد. 3. حال ببینیم چه هدف هایی را دنبال می کنیم، همچنین در یابیم چه هدفهایی را باید دنبال کرد تا ضمن نجات از سرگردانی و گم گشتگی، راه موفقیت و رسیدن به اهداف از قبل تعیین یافته را پیروزمندان طی کنیم. طبعاً پیروزی، مستلزم صبر و استقامتی است که در آغاز راه و در تداوم حرکت به سوی هدف و پس از آن در پاسداری از ارزش های متعالی به کار می بندیم. اما این که هدف والای ما در زندگی چیست مقوله دیگری است که در فرصت مناسبتری باید به آن پرداخت. نکته: روانشناسان مهارت هدف گزاری و تعیین هدف را امروزه جز مباحث مهارت های زندگی به افراد مشتاق موفقیت آموزش می دهند. منبع کمکی: - سرگردانی، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی (ره). |
درس چهارم
هدف گذاری و روش های آن |
زندگی هم چون جاده پر پیچ و خمی است که به مقصدی منتهی می شود. بدون در نظر گرفتن مقصد و هدف، سراسر زندگی بیهوده خواهد شد. هدف آن است که همیشه ما را در حرکت نگه می دارد و به آینده امیدوار می سازد. از جمله مسائلی که با اهداف زندگی توأم است به قرار زیر می باشند: 1ـ هدف به زندگی جهت و معنا می بخشد. 2ـ هدف زندگی را جالب تر و مبارزه جویانه تر می کند. 3ـ هدف موجب جهت دار شدن تصمیمات در زندگی می شود. 4ـ هدف باید آن قدر مشخص باشد که به طور دقیق بتوان فهمید که برای دست یابی به آن چه باید کرد. 5ـ برای هدف محدودیت زمانی وجود دارد و در زندگی باید در زمان معینی به برخی موفقیت ها دست یافت، در غیر این صورت دیگر تحقق هدف معنی پیدا نمی کند. 6ـ تحقق هدف با کار گروهی بهتر قابل دسترسی است، به ندرت اتفاق می افتد که شخص بدون یاری دیگران به هدفی دست یابد. 7ـ افراد در زندگی یک مرتبه به هدف دست نمی یابند بلکه دسترسی به هدف گام به گام و به صورت تدریجی است. در راه رسیدن به اهداف زندگی لازم است موارد ذیل مورد توجه قرار گیرد: 1. فرصتی برای تأمل در آن چه انجام می شود. 2. ارزیابی مجدد میزان پیش رفت به سوی هدف. 3. مجالی برای مشورت با افراد مورد اعتماد. 4. بررسی مجدد نقشه و راه باقی مانده برای تحقق هدف. 5. بررسی عوامل مؤثر در ایجاد مشکل یا موانع تحقق هدف. 6. طراحی و اجرای نقشه برای از بین بردن موانع راه تحصیل و پیش گیری از عواملی که موجب انحراف باشد. 7. تأمل در پیشنهاد دیگران درباره ی چگونگی ادامه کار و فعالیت. 8. بررسی و مطالعه عواملی که موجب شکست شده است. 9. سعی و تلاش بیشتر در تحقق اهداف بعدی. 10. بررسی میزان توانمندی و واقع بینانه عمل کردن. 11. ناامید و افسرده نشدن. 12. تغییر موضع و یا داشتن اهداف موازی در موارد ممکن. - رهنمودهای عملی برای رسیدن به هدف: 1. تعیین نوع و چگونگی هدف خود الف) تعیین هدف اصلی و هدف های بلند مدت. ب) تعیین هدف های فرعی و نزدیک تر (هدف های میان راه) که فرد را به هدف های اصلی مرتبط می سازد. در تعیین هدف ها به ملاک های زیر توجه شود: 1. نیازها و توانایی ها و علاقه شخصی. 2. خواسته ها و نیازهای اجتماعی. ـ خوب است هدف های حیاتی دقیق، مشخص و قابل ارزیابی و اندازه گیری باشد. ج) پس از تعیین هدف های فرعی باید میزان اولویت هر یک را با کدهای 1، 2و 3 معین کرد و سپس به هدف های مهم تر پرداخت. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «کسی که به غیر مهم مشغول شود، مهم تر را از دست می دهد.»[1] 2. مدت زمان لازم را برای رسیدن به هر یک از اهداف را باید معین نمود، بدون تعیین زمان لازم، حتی ساده ترین هدف ها دست نیافتنی می شوند. 3. کارها و فعالیت هایی که شما را به هدف هایتان می رساند در برنامه روزانه و هفتگی خود ـ در زمان معین ـ قرار دهید. توجه داشته باشید که در برنامه ریزی علاوه بر کارها و فعالیت ها باید به خواست ها و نیازهای شخصی و خانوادگی خود بنگرید و مدیریت زمان را با رعایت تعادل بین عبادت، تحصیل، کار، زندگی، تفریح و... به دست بگیرید. 4. اهداف خود را روی کاغذ بیاورید تجربه نشان داده است اغلب خواسته و اهداف تا زمانی که روی کاغذ آورده نشوند به واقعیت نمی پیوندند. 5. هدف های خود را در قالب جملات مثبت بگنجانید جملات مثبت برانگیزاننده و محرک هستند در حالی که جملات منفی حالت تحرک زایی را ندارند. به طور مثال: ـ من امروز نمی خواهم سیگار بکشم. (منفی) ـ من می خواهم بدن سالم و ریه های پاکیزه داشته باشم و خطر بیماری های سرطان زا را کاهش دهم. (مثبت) 6. برای هدف های خود ارزش قائل شوید وقتی برای اهداف خود ارزش قائل شویم پس حتماً واجد ارزش گذاری هستند، در آن صورت است که برای تحقق آن ها دست به تلاش می زنیم. 7. هدف های واقع بینانه داشته باشید انسان های موفق همین کار را کرده اند، شما هم بخواهید می توانید. اما اگر امروز را از هیچ آغاز کنید و توقع داشته باشید که تا هفته آینده به همه چیز برسید این توقع، واقع بینانه ای نخواهد بود. 8. اهداف خود را تصریح و مشخص کنید کافی است که به خود بگویید می خواهم مقداری پول جمع کنم. این که می خواهید چقدر پول جمع کنید؟ پول را برای چه مصرفی می خواهید؟ و ... باید به شرح جزییات آن بپردازید. 9. برنامه خود را مشخص کنید صرف نوشتن اهداف، دستیابی به آن ها را تضمین نمی کند. برای رسیدن به اهداف باید برنامه و استراتژی خاصی را دنبال کنید. 10. تمام توانایی خود را برای رسیدن به اهداف خود به کار گیرید در این راه ابتدا به یک هدف برتر متمرکز شوید و بعد از دست یابی به آن به هدف دیگر بپردازید. آثار و پیامدها ـ در زمان و وقت صرفه جویی می شود. ـ از پرداختن به فعالیت های حاشیه ای و غیر ضروری پرهیز می گردد. ـ از امکانات و سرمایه ها به نحو درست و شایسته استفاده می گردد. ـ باعث جلوگیری از اضطراب شده و موجب شادی و نشاط و آرامش فرد می گردد. ـ در تقویت احساس اعتماد به نفس، نقش مؤثری دارد. ـ خودباوری را افزایش داده و انگیزه تلاش بیشتر را تقویت می کند. ـ توجه به اصل انعطاف پذیری و تعدیل برنامه ها. ـ هدایت فرد در جهت رسیدن به مقصود. نمونه کارهایی که در جای خودش می تواند هدف باشد: ـ رسیدن به قرب الی الله (هدف عالی) ـ انتخاب رشته تحصیلی ـ انجام وظیفه ـ انتخاب شغل ـ رفتن به دانشگاه یا حوزه ـ زندگی با خانواده خود یا بطور مستقل ـ بچه دار شدن و تربیت فرزند ـ داشتن زندگی آرام ـ رفتن به مسافرت [1] غرر الحکم و دررالکلم، ص 253؛ الحیاه، ج1، ص 345. |
راهنمای آموزشی مهارت های اساسی زندگی- جمعی از نویسندگان، |
درس پنجم
تصمیم گیری صحیح و قوی |
تعریف تصمیم: تصمیم عبارت است از قضاوت یا انتخاب میان دو یا چند راه حل مختلف به اشکال نامحدود (از حل یک مشکل گرفته تا انجام یکسری اقدامات) که در شرایط مختلف انجام می گیرد. تعریف تصمیم خوب: اتخاذ یک تصمیم خوب یعنی آینده را دیدن و پی بردن به آنچه که پیش خواهد آمد. عوامل مؤثر در تصمیم گیری عبارتند از: اطلاعات رسانه ها تحقیق و تفکر آرزوها دوستان احساسات زمان مذهب دقت بحث و گفتگو (مشاوره) ارزش ها تفاهم پیامد فرهنگ مطلوب بودن شرایط به طور مثال تصمیم های مخاطره آمیز و نادرستی که ممکن است یک جوان در زندگی اتخاذ کند و پیامدهای نامطلوبی را برای همیشه بر جای بگذارد عبارتند از: قانون شکنی استعمال دخانیات الکل و مواد مخدر ترک تحصیلی رانندگی بدون گواهی نامه افراط در برخوردها و.... از آن جا که تصمیم گیری یک امر مهم و سرنوشت ساز است و با افزایش سن، جوانان با آن مواجه می شوند، باید هر کسی بیاموزد که چگونه تصمیم بگیرد و با عواقب آن زندگی کند. اما قبل از گرفتن هر تصمیم بهتر است، ابتدا پیامدهای آن را بررسی کند و در مواردی نیز پیش از تصمیم گرفتن، نظر و عقیده سایرین را در مورد آن جویا شود. در اتخاذ یک تصمیم رعایت این نکات ضروری است: 1ـ برخی تصمیم ها پیامد هایی دارد که به فرد اخطار می دهد بلافاصله انتخاب خود را تغییر دهد و به اصطلاح تصمیم خود را عوض کند. مهم ترین این پیامدها ممکن است به خطر افتادن سلامت زندگی خود یا دیگران، مثل: خطر دست گیری و زندانی شدن، خطر از دست دادن کار و فرصت موجود، خطر از دست دادن دوستان خوب و ... را در برداشته باشد. 2ـ پیامدهای منفی را که به احساسات، ارزش های انسانی، اجتماعی و اسلامی مربوط است، بشناسیم و در تصمیم ها مد نظر قرار دهیم؛ مثلاً احساس گناه برای انتخاب رفتاری خلاف ارزش های خود؛ احساس ناخوشایند به دلیل انجام عملی که اجتماع، مذهب، والدین و دوستان آن را تأیید نمی کنند؛ مثل: احساس مورد سوء استفاده قرار دادن دیگران و یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن. 3ـ هنگام رویارویی با دشواری های پیچیده و برانگیزنده جدی در انتخاب، می توان از مناسب ترین افراد، هم مانند مشاور و افراد اهل فن، معلم، رهبر مذهبی، پدر، مادر یا هر بزرگسال مورد اعتماد و یا دوست کمک گرفت. 4ـ تمام عواقب احتمالی هر انتخاب را مد نظر قرار داده، با کسانی که می توانند به ما کمک کنند مشورت کنیم. 5ـ یک بخش مهم در تصمیم گیری خوب آن است که تمام اطلاعات لازم را در مورد عواقب احتمالی تصمیم مد نظر قرار دهیم. 6ـ عواملی را که موجب آسانتر شدن امر تصمیم گیری می شوند بررسی کنیم. این عوامل می تواند آگاهی از ایستادگی در برابر فشار، اطمینان داشتن از ارزش ها و اهداف باشد. 7ـ اگر یکی از تصمیمات ما عواقب منفی به بار آورد، بهتر است تصمیمات خود را سنجیده تر کنیم و از اشتباه خود درس بگیریم. 8ـ در اهمیت دادن به عواقب تصمیم گیری، شایان توجه است که «اتخاذ یک تصمیم خوب یعنی آینده را دیدن و پی بردن به آنچه پیش خواهد آمد». هر جوانی باید قادر باشد عواقب احتمالی را با درجه مشخصی از صحت پیش بینی کند. 9ـ در نظر داشتن معادله رفتار؛ یعنی (تصمیم + تأثیرات دیگران = رفتار) در توضیح این معادله باید گفت گاهی برخی عوامل بر فرد تأثیر گذاشته و موجب می شوند که تصمیم او عوض شود، در نتیجه باعث بروز رفتاری در شخص شود که قبلاً قصد آن را نداشته است. 10ـ افراد بزرگسال، اغلب، از تصمیم گیری جوانان انتقاد دارند؛ در حالی که باید آن ها را تشویق کنند تا تصمیمات خوب بگیرند. 11ـ تصمیم گیری، معمولاً قسمت آسان کار است. پایدار ماندن در تصمیم، بسیار دشوارتر از تصمیم گیری است. |
راهنمای آموزشی مهارت های اساسی زندگی- جمعی از نویسندگان، ص53 |
درس ششم
نظم و برنامه ریزی |
امام علی - علیه السلام - : «همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن.»[1] انسان باید کارها و فعالیت های خود را سامان دهد و جایگاه زمای همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین کند فرد منظم و با برنامه در تاروپود زمان و مکان فعالیت ها و اعمال خود را چنان به جا و به اندازه قرار می دهد که در نهایت بافته ای زیبا و لطیف پدید می آورد. او به خوبی می داند آرزوها و خواسته های انسان، و نیازهای انسان آن چنان گوناگون و متنوع است که انجام همه آن ها از قدرت و توانش بر نمی آید. تا آن جا که تأمین همه آن ها در ظرف کوچک شبانه روز نمی گنجد. از این رو است که او به ناچار از میان آن ها مهم ترین ها را بر می گزیند و برای انجام هر یک، ساعت و زمانی مشخّص می سازد تا در طول زمان به گونه ای مستمرّ به آن ها بپردازد. بر این اساس است که از پراکنده ساختن زمان و فرسودن خویش در گذر آن می پرهیزد و از عمر خود ـ که اصلی ترین سرمایه اوست ـ بهترین بهره ها را می برد. الف ـ تعریف برنامه ریزی: در تعریف واژه و اصلاح برنامه ریزی، تعاریف و شناسه های گوناگونی به کار رفته است. یکی از این شناسه ها چنین می گوید: «پیش بینی خردمندانه و تنظیم هدفمند فعالیت ها و نیازمندی ها در مدت زمان (شبانه روز، هفته، ماه و سال) بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده»[2] بر اساس این تعریف یک «برنامه خوب» چنین تعریف می شود: «چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجراء کننده».[3] ب ـ آثار و برنامه ریزی: برنامه ریزی آثار بسیاری را در بر دارد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود: ـ وظایف و کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقّت خردمندانه انتخاب می گردد. ـ خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجّه و گزینش قرار می گیرد. ـ بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آن ها مورد توجّه قرار می گیرد. ـ از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود. ـ عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد. ـ بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید. ـ با انجام پی در پی و بلند مدّت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند. ـ از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود. ـ ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پشرفت آن ممکن می شود. این آثار، رسیدن به اهداف تعریف شده را ـ با استمداد از پروردگار متعال ـ آسان و ممکن می کند. ج ـ ویژگی های یک برنامه ریزی خوب: یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود: 1ـ جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تأمین اهداف رفتاری. 2ـ فراگیری زمان مند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم بر اساس اولویت ها. 3ـ هماهنگی و تناسب با توانایی ها و خواسته ها. 4ـ رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان. 5ـ تنوّع و توجّه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسم و روح. د ـ مراحل برنامه ریزی: برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود: 1ـ تعیین أهداف اصلی و فرعی 2ـ فهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم 3ـ فهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف 4ـ تعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج) 5ـ زمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها 6ـ چینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، و اوقات هفته و ماه و سال 7ـ اجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه 8ـ ارزیابی پی در پی برنامه تذکر 1: به جاست، برای موفقیت در برنامه ریزی و اجرای شایسته آن با یک یا دو نفر از استادان آگاه مشاوره داشته باشیم و از هدایت های آنان بهره مند شویم. تذکر2: با یاری خداوند متعال و پایداری و پایبندی، به اجرای برنامه پرداخته و در صورت تخلف، برای خود تنبیه، جریمه و شیوه جبران مناسب در نظر بگیرند. هـ ـ خواسته و نیازها: سلسله نیازهای انسان به صورت های گوناگون تنظیم شده است. با توجه به فضای بحث حاضر (برنامه ریزی در راستای زندگی دانشجویی و طلبگی) به برخی از خواسته ها و نیازهای ضروری اشاره می نماییم: 1ـ خواسته ها و نیازهای جسمی 2ـ خواسته ها و نیازهای روحی و معنوی 3ـ خواسته ها و نیازهای خانوادگی و عاطفی 4ـ خواسته ها و نیازهای اجتماعی و سیاسی 5ـ خواسته ها و نیازهای اخلاقی و تربیتی وـ فعالیت ها: در دوران طلبگی یا دانشجویی هر یک از طلاب یا دانشجویان به فراخور استعدادها و توانمندی های خود فعالیت هایی را انجام می دهند. مجموعه فعالیت هایی که هر شخص در دوران طلبگی یا دانشجویی خود باید به آن بپردازد به طور کلی عبارتند از: 1ـ فعالیت های علمی و تحصیلی 2ـ فعالیت های تعلیمی و تربیتی 3ـ فعالیت های مطالعاتی و پژوهشی 4ـ فعالیت های ارتباطی، فرهنگی، تبلیغی 5ـ فعالیت های گروهی و جمعی 6ـ فعالیت های سیاسی و اجتماعی 7ـ فعالیت های هنری، مهارتی، فن آموزی امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «بکوشید تا لحظه های زندگی تان چهار قسمت داشته باشد: یک قسمت برای مناجات با خدا و یک قسمت برای کسب معاش و یک قسمت برای معاشرت با برادران و معتمدینی که شما را به عیوبتان آگاه می کنند و با شما در ظاهر و باطن از سر اخلاص برخورد می کنند و بخشی را نیز به خوشی های حلال خود اختصاص دهید (بدانید که) با این قسمت بر سه قسمت دیگر قدرت می یابید.»[4] [1] . غرر الحکم، 3641. [2] . مفاهیمی در برنامه و برنامه ریزی وجود دارد که به اختصار عبارتند از: 1. توجه به آینده و پیش بینی آینده (حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)؛ 2. فراگرد و مداومت (ارزیابی و اصلاح مداوم برنامه)؛ 3. ارشاد و هدایت و کنترل فعالیت ها؛ 4. مفهوم تفکر و عقلانیت و خردمندانه بودن؛ با توجه به مفاهیم بالا، برنامه ریزی این گونه نیز تعریف شده است: «فرا گردی مداوم، حساب شده، منطقی، جهت دار و رونگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیت ها، برای رسیدن به هدف مطلوب» (یحیی فیوضات، مبانی برنامه ریزی آموزشی، تهران: نشر ویرایش، 1375) [3] . به سخن دیگر برنامه ریزی عبارت است از تدبیر و تقسیم امور «فالمدبرات امراً» (نازعات / 5) «فالمقسمات امراً» (ذاریات / 4) به بیانی دیگر «تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند». [4] . بحار الانوار، ج78، ص 321، روایت 3، باب 25. |
مؤسسه امام خمینی (ره) - برنامه ریزی در راستای تحصیل و زندگی، ص 4 |
درس هفتم رموز تحصیل، کار و موفقیت |
بر اساس تجربه و گزارش، افراد موفق برخی از قواعد تحصیل، کار و موفقیتشان به قرار زیر است: 1. به گذر سریع زمان معتقد باشید، گوش به زنگ و امیدوار باشید، به یاد داشته باشید که گذر زمان هم فرصت های جدیدی را فراهم می آورد و هم با گذشت زمان بسیاری از مشکلات حل می شود. 2. با ترس های خود روبرو شوید، آن ها را تحلیل کنید و تلاش کنید آن ها را به کنترل خود در آورید. 3. برای زندگی کردن فلسفه ای داشته باشید و خود را با شرائط فردی، اجتماعی، مادی و معنوی زندگی هماهنگ کنید. 4. در گرداب نگرانی ها غوطه ور نشوید (دست و پا نزنید). هر چه زودتر از افراد متخصص کمک بخواهید. آن ها آماده نجات شما هستند. 5. میان واقعیات و تخیلات خود تعادل برقرار کنید. هم اهل رؤیا باشید و هم اهل عمل، هم اهل آرزو باشید و هم سازنده، هم تخیل قوی داشته باشید و هم با واقعیتها روبرو شوید. 6. دوست نامناسب و غرق شدن در مادیات از پناهگاه های ناامن هستند، پس چشمان خود را باز کنید تا به دام نیفتید و به عبارت واضح تر خود را به دام نیندازید. 7. اگر شرایط موجود با اهداف شما سازگار نیست، سعی کنید تا شرایط کاری و تحصیلی را به سلیقه خود عوض کنید. 8. شیوه ناموفق قبلی را برای کار جدید دوباره نیازمایید. 9. اعتماد به نفس داشته باشید، مطمئن باشید که ضعیف نخواهید شد. 10. معتدل باشید، از افراط و تفریط بپرهیزید. 11. اصول انجام کار و تحصیل را از راه های مختلف باید بیاموزید. 12. هرگز مگذارید که به شکست عادت کنید. 13. برای خود سرگرمی و تفریح داشته باشید. سرگرمی هایی که علاقه شما را به خود جلب می کنند. به نظر ما ورزش و طبیعت از همه بهترند. 14. هم عاشق باشید و هم عاقل. امیال درونی انسان اگر به خوبی هدایت شوند، مشعل ابدیت را روشن می کنند. 15. انسان باید نیروی خود را بکار گیرد، نه این که نیرو، او را بکار گیرد. 16. انسان باید بر ساعات و روزهای خود حاکم باشد، نه بنده لحظات. 17. باید یاد بگیریم که هر کاری را به سرانجام برسانیم. 18. اگر می خواهیم به چیزی دست یابیم باید عمیقا و با جدیت تمام خواستار آن باشیم. 19. نظرات خود را با اهل فن در میان بگذارید، به آن ها اعتماد کنید و در احساس و اندیشه آن ها شریک شوید. 20. هر روز چیزی بیاموزید و مهارت و دانش خود را افزایش دهید. 21. از زندگی یکنواخت بپرهیزید. 22. به توان خود توجه داشته باشید و به مقدار توان خود تلاش کنید. 23. خدمات خود را به دیگران معرفی کنید. 24. آن چه را آموخته اید به دیگران هم انتقال دهید. 25. در عین حالی که به امور جزیی هم توجه دارید، نگران آن ها نباشید. 26. چارچوب تصمیم های خود را به سرعت و در اولین فرصت روشن کنید. 27. ورزش بویژه شنا و پیاده روی را که از نیازهای اساسی عضلات است به آن ها تقدیم کنید. 28. موفقیت را مهم تر از سرگرمی بدانید. 29. به شخصیت خود اهمیت دهید. 30. به یاری خداوند متعال امیدوار باشید. - چند پیام مهم کاربردی: ـ در هر چیز، جنبه روشن آن را ببین. ـ از موفقیت دیگران همانقدر خوشحال باش که از موفقیت خودت خوشحال می شوی. ـ چنان قوی باش که هیچ عاملی آرامش فکر تو را بر هم نزند. ـ آن قدر بزرگ باش که نگران نشوی، آن قدر نجیب و موقر باش که خشمگین نشوی. ـ منظم باش، قدمهای خود را یکی یکی بردار. ـ اهل عمل باش، شغلت را بیشتر بشناس. ـ اهل علم باش، مغز خود را بیش از جسم خود به کار گیر. ـ پشتکار داشته باش، مسیر خود را از دست مده. ـ در هر عملی که انجام می دهی هرگز جلب رضایت خالق را فراموش مکن. |
مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی- در آستانه موفقیت |
درس هشتم
اعتماد به نفس |
اعتماد به نفس، اتکا به نیروها و توانایی های خود و بهره گیری از این نیروهای خدادادی، در مسیر پر پیچ و خم زندگی و مشکلات و سختی ها بار خود را خویش به دوش کشیم، نه آن که دست نیاز به سوی دیگران بگشاییم و چشم به آن ها بدوزیم. اسلام نیز به این خوداتکایی و اعتماد به نفس با توکل به خدا، تاکید دارد.[1] اعتماد به نفس عزم انسان را راسخ می کند و انسان را به قله های سعود و پیشرفت می رساند. ویژگی های افراد دارای اعتماد به نفس 1. داشتن احساس مثبت به خود، خدا، زندگی و مردم، و روابط با آن ها.[2] 2. داشتن اعتدال و عزت نفس 3. توجه به باورهای دینی و نقش سازنده آن ها در زندگی. 4. در برابر مشکلات زندگی صبورند و شکست و سختی ها را مقدمه پیروزی می دانند. 5. مشورت با دیگران و استفاده از تجارب دیگران، برای زندگی خوب اهداف (ابتدائی، متوسط و نهایی) با توجه به اولویت دارند. 6. بهره مندی از نشاط روحی و سلامت جسمی و هر شب به مرور برنامه های روز خود می پردازند (برای رفع عیوب) ـ برنامه ریزی دارند.[3] 7. نظارت و کنترل احساسات و عواطف: (محرک اصلی احساس ها و عواطف مغز است، با کنترل آن رفتار را نیز کنترل کرده ایم). 8. شجاع، با اراده و بلند همّت اند. 9. از نیازمندان دستگیری می کنند. 10. مسئولیت پذیرند و از بیکاری نفرت دارند. 11. توجه زیادی به خودشناسی دارند و به سادگی محدودیت های خویش را می پذیرند. 12. قدرت رهبری مقتدرانه گروه را دارند ولی ریاست طلب نیستند. 13. آن قدر برخود تسلط دارند که با توجه به انرژی درونی خود می توانند در هر زمان که لازم باشد در مقابل دیگران نه بگویند. 14. توانایی شکوفایی استعدادهای خود را دارند و می توانند از آن ها استفاده کنند. راه کارهای تقویت اعتماد به نفس 1. ارزیابی امکانات و محدودیت های خود: تطابق واقع بینانه بین توانایی ها و محدودیت ها. اگر کسی پیش از توانایی خود از خود انتظار داشته باشد او گامی بر خلاف اعتماد به نفس برداشته است. 2. ثبت و یاد آوری نقاط درخشان زندگی: فهرستی از موفقیت های کوچک و بزرگ گذشته خود تهیه کنید. هر از گاهی آن را مرور کنید: یاد آوری و مرور آن به شما یک نوع مسرّت باطنی می دهد. 3. تلقین به نفس: در همه حال به خصوص قبل از خواب[4] جملات مثبتی را به خود تلقین کنید؛ این امر اگر تکرار شود اثر بادوام در شخصیت شما بر جای می گذارد. 4. احراز شایستگی در عمل: کارهای محوّل شده به خود را (کوچک و بزرگ) به خوبی انجام دهید و با این کار مهر تأییدی از طرف دیگران بر رفتار و عمل خود دریافت کنید. معمولاً افرادی که کارهای خود را نیمه تمام رها می کنند، احساس خوبی در مورد خودشان ندارند. ملاک ارزیابی شخصیت صرفاً در کارهای بزرگ ظاهر نمی شود؛ بلکه در چگونگی انجام کار تجلّی می یابد. 5. مطالعه زندگینامه بزرگان: این کار به شما نیرو می دهد که در مقابل سختی ها سر فرود نیاورید و توانایی های خود را بسیج کنید و به جنگ ضعف های خود بروید. این کار باعث می شود که شما به جنبه های مثبت شخصیت، زندگی و انسان ها بیشتر توجه داشته باشید، اغلب انسان های موفق بر اثر تلاش، بردباری، تحمل فقر و نداری به مراتب عالی رسیده اند، فقط کافی است شما زندگی افراد موفق را مطالعه کنید این کار بهتر است به طور روزنامه و 5 الی 10 دقیقه انجام شود تا اثر بخش تر باشد. 6. توسعه اطلاعات عمومی: اطلاعات عمومی به شما فرصت می دهد که با آمادگی در مباحث گوناگون به بحث و تبادل نظر بپردازید و با تشویق های دیگر مواجه شوید و نیرو بگیرید تا گامی بلند تر بردارید. 7. تقویت ارتباط با خدا: برای موفقیت خود به خداوند توکل و توسل داشته باشید و از او بخواهید در تنهایی ها و نا امیدی ها دستگیری کند؛ چشم امید از غیر او بستن و به او پیوستن اعتماد به نفس شما را تقویت می کند.[5] 8. تقویت اراده: اعتماد به نفس امری اکتسابی است.[6] انسان های شاخص تنها با همت خویش آن اطمینان خاطر و اعتماد به نفس را ذره ذره اندوخته اند. 9. تمرکز فکر: مثل ذره بین عمل کنید، نور را متمرکز کنید و آتش ایجاد کنید؛ یعنی از پراکنده کاری پرهیز کنید. اگر توانایی های شما یک جا جمع شود موفق تر خواهید بود (به داشته های خود تمرکز بخشید.)[7] 10. متین و جدی باشید، و با خودکم بینی و کمرویی مبارزه کنید؛ بدانید که کمرویی یک معلولیت اجتماعی است. 11. در جمع نظر دهید (جامعه پذیری). 12. خود را به نظم و دقت وادار کنید و سعی کنید همیشه خندان و متبسم باشید. 13. انتقاد پذیر باشید.[8] جواب انتقاد را با انتقاد ندهید؛ سعی کنید با خوب شنیدن انتقادها زمینه خودشناسی (شناخت ضعف و نکات قوت) را فراهم آورید. و همچنین از انتقاد سازنده و محترمانه نترسید. 14. به زندگی خوش بین باشید و از یأس و ناامیدی دوری کنید. 15. خود را به قناعت و کم توقعی عادت دهید. 16. از کارهای کوچک شروع کنید و سپس به کارهای بزرگ و بهتر دست بزنید. 17. نقاط ضعف خود را بپذیرید و خصوصیات مثبت خود را تقویت نمایید. 18. از اعمال موفق خود تقدیر کنید و در صدد جبران شکست های خود بر آیید. 19. در فعالیت های اجتماعی بیشتر شرکت کنید و سعی کنید در جمع مؤثر باشید. 20. از زیر بار مسؤولیت هایی که به شما واگذار می شود شانه خالی نکنید. 21. بعد از تصمیم به انجام کاری قاطع باشید و به خدا توکل کنید و از او و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ یاری جویید. 22. در کارهای خود اهدافتان را مشخص کنید و انگیزه تان را تقویت کنید و طبق آن اقدام کنید. [1] . ر.ک: شجاعی، محمد صادق، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، قم، مؤسسه امام خمینی ـ رحمه الله ـ، 1383، ص50. [2] . نینوایی، ژیلا، اعتماد به نفس راه خوشبختی، ندای فرهنگ، چاپ دوم، 1375، ص 24. [3] . جزوه شماره هفت مرکز مشاوره حوزه علمیه قم، آثار و راه های اعتماد به نفس، ص 5. [4] . مغز حتی در خواب نیز در حال فعالیت و پردازش اطلاعات است. [5] . شرفی، محمد رضا، مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، تزکیه، 1377، صص 9ـ 6 (اقتباس). [6] . شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، سروش، 1380، ص 14. [7] . حقیقی محمد علی، تکنولوژی و مهندسی فکر، انتشارات فراوان، چاپ چهارم، 1382، ص 241. [8] . اعتماد به نفس برتر، گیل لیندن فیلد، حمید و نگار اصغری پور، جوانه رشد، 1382، ص 136 (اقتباس). |
محمدحسین قدیری - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه |
درس نهم
تقویت اراده |
خواستن و همّت و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است، یعنی این که اگر کسی علاقمند به انجام کاری باشد در مقابل سختی ها و مشقت های آن مقاومت می کند، پس گویا که از همین الان به مقصد و مقصودش رسیده است. یا در اشعار می خوانیم: - همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیده اند - همّت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود نقش همّت و اراده در زندگی هر کس به جائی رسیده (چه مقامات معنوی، چه مادی) از شاهرا همّت و اراده قوی رسیده است. دانشمندان، ره آوردهای علمی خود را نتیجه نیروی اراده می دانند. مرتاض های هندی که به قدرت های عجیبی دست یافته اند و در مکتب یوگائیسم در ورزش، آثار چشم گیر داشته اند و صاحبان کرامت که به مقامات والای معنوی و انسانی رسیده اند همه و همه اهمیت آن را گوشزد کرده اند، هر چند که در مسیر حرکت و مقصد و هدف با هم تفاوت دارند. امروزه روان شناسان برای این که بیماری روانی را از چنگ بیماری هایی مثل پریشانی فکر، وسوسه، عدم تمرکز فکر و توجه، ضعف حافظه، افسردگی، کینه، غم و ... نجات دهند، سعی دارند نیروی اراده و همّت را در آن ها تقویت نمایند.[1] خودسازی و جهاد با نفس که جهاد اکبر معرفی شده است، در پرتو نیروی اراده حاصل می گردد. در میدان جهاد و رزم حقیقت، شجاعت همان اراده و همّت پولادین است. با این حال انسان عاقل همّت خود را صرف آخرت می کند تا هم در دنیا و هم در آخرت به لذت و کمال مطلوب و پایدار برسد. داشتن اراده قوی در تمامی مراحل زندگی نقشی اساسی در تعیین سرنوشت، هویت یابی وکمال و سعادت انسان دارد، روان شناسان معتقدند که اراده مظهر شخصیت انسان است.[2] اگر فردی اراده قوی داشته باشد، شخصیت او در نظر دیگران شخصیت استوار و شکست ناپذیر بوده و در تحولات و طوفان های زندگی دچار تزلزل و شکست نخواهد شد. راه کارهای تقویت اراده برای این که بتوانید اراده قوی داشته باشید و برنامه هائی را که مد نظر دارید به اجرا در آورید، برنامه ای که در ذیل معرفی می شود اجرا نمایید: 1. تواناییهای بالفعل و بالقوه خود را بشناسید؛ موقعیت خانوادگی، اجتماعی، شغلی، وضعیت جسمانی و حالات روانی و به طور کلی شرایط زندگی و شخصیت خویش را به دقت مورد ارزیابی و مطالعه قرار دهید. 2. هدف های دراز مدت خود را مشخص کنید؛ از خود بپرسید: می خواهم چه نوع زندگی داشته باشم؟ دوست دارید زندگی شما در ده سال آینده چگونه باشد؟ زندگی خانوادگی، اجتماعی، هدف های شغلی و علاقه مندی های خود را مورد توجه قرار دهید. 3. هدف های فرعی و کوتاه مدت را نیز تعیین کنید؛ اگر هدف دراز مدت را بدون هدف های فرعی یا جزیی تر انتخاب کنید، نمی توانید تصمیم بگیرید و لذا ناامید می شوید. وقتی اهداف جزیی و فرعی شما مشخص شد، به ترتیب اولویت به آن ها بپردازید، پس از مدتی وقتی شاهد پیشرفت خود بودید، انگیزه در شما ایجاد می شود که برنامه خویش را ادامه دهید، و با این روش می توانید هم اراده قوی داشته باشید و هم اراده خویش را تقویت کنید. اگر اهداف جزیی را در نظر نگیرید، نمی دانید که کار را از کجا شروع کنید، لذا هیچ وقت نمی توانید تصمیم بگیرید که آن کار را شروع کنید و به مرور زمان اراده شما نسبت به آن کار از بین می رود. 4. تصمیم گیری؛ پس از آن که اهداف و توانمندی های خویش را مورد مقایسه و ارزیابی قرار دادید، و برنامه ای را در نظر گرفتید که شما را به اهدافتان نزدیک می کند، در اجرای آن تصمیم و قاطعیت داشته باشید. برخی از افراد، در اتخاذ تصمیم، دچار وسواس و تردید می گردند، در نتیجه این گونه افراد دچار وسوسه و خیالات واهی شده از گرفتن تصمیم که یکی از مقدمات اراده است، باز می مانند. در برابر این عده، گروه دیگری وجود دارند که دچار شتابزدگی در تصمیم هستند، این اشخاص در اتخاذ هر نوع تصمیمی بی مطالعه و دقت و بدون تعیین اهداف و شناخت توانمندی های خود، فوراً تصمیم می گیرند، زود اراده کرده و زود هم پشیمان می شوند، عیب این عده این است که گیج و بی فکر بوده هیچ نوع تفکر و تأملی در کارشان وجود ندارد. علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «به فکر و تأمل خو کن، زیرا تو را از گمراهی نجات داده، کردار و رفتارت را سامان می بخشد.»[3] در مورد دیگر می فرماید: «شتاب کننده در کارها خطا می کند، گرچه زمام آن کار به دست او باشد.»[4] پس یکی از گام های اساسی در داشتن اراده قوی و موقعیت در زندگی این است که انسان در ابتدای هر کار تفکر و تأمل کند، اهداف خویش را معین کند، توانایی هایش را با دید واقع بینانه شناسایی نماید و آن گاه بدون تردید و وسواس بیش از حدّ، تصمیم گیری کند. البته باید توجه داشت که: چه بسا خود فرد به تنهایی نتواند اهداف و توانایی های خود را بشناسد، در این صورت می بایست از پدر و مادر، افراد با تجربه و متخصص مشورت بگیرید. 5. استواری و پایداری در تصمیم؛ یکی از مراحل اساسی دست یابی به اراده قوی، استواری و پایداری در تصمیم است، سعی کنید در هر کاری که تصمیم می گیرید پایدار باشید؛ البته این نیاز به تمرین دارد. ابتدا از کارهای کوچک و جزیی شروع نمایید، مثلاً تصمیم بگیرید در طول یک هفته هر روز مسیری را که چندان طولانی هم نیست، پیاده بروید. 6. تمرکز بخشیدن به کارها؛ یکی از اموری که در تقویت اراده مؤثر است؛ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون زندگی است، باید از پراکنده کاری هایی که موجب به هدر رفتن نیروهای شما می شود جداً بپرهیزید. 7. تلقین؛ شیوه دیگری که در تقویت و استحکام اراده مؤثر است؛ تلقین به نفس است، به خود تلقین نمایید که اراده و توان این کار را دارید، در این صورت شکست مفهومی ندارد.[5] 8. توجه به فوائد همّت و اراده بالا (در دنیا و آخرت)و توجه به ضررهای دنیوی و اخروی قدرت اراده. 9. مطالعه احادیثی که همّت بالا را ستوده اند؛ و مطالعه زندگی افراد موفقی که با همّت بالا به مراتب والائی رسیده اند. و دیگر این که بدانیم که همّت بالا از هوش و عقل قوی، کارآمد تر است. کما این که این امر در زندگی بیشتر افراد برجسته مشخص است.[6] 10. آگاهی و شناخت؛ بین همّت و یادگیری و آگاهی همبستگی بالایی وجود دارد.[7] مثلاً فردی که می داند که سعادت او در انجام دستورات الهی است، بیشتر از کسی که کورکورانه اعمال عبادی انجام می هد. در مقابل مشقات و سختی های آن ایستادگی می کند. یا بچه ای که نمی داند که چرا در زمین کشاورزی باید کار کند، کمتر از پدرش برای امرار معاش و ... زحمت می کشد. پس با یادگیری و آگاهی باید انگیزه را بالا برد که موتور پیشرفت و حرکت در کارهاست. 11. تمرین و پرورش روح و روان؛ همان گونه که تمرین باعث رشد و تقویت اندام جسمانی می شود. با پرورش روح و تمرین اراده می توانیم آن را تقویت نمائیم.[8] البته ناگفته نماند که پرورش جسم و روح با هم بسیار مفید و کارآمدتر است، چرا که این دو بر هم اثر می گذارند.[9] 12. تنظیم جسم: الف. اهمیت تغذیه، حذف خوراکی های مسموم که باعث کار پر مشقت درونی بدن می شوند که مستلزم صرف نیروی عصبی زیادی است. چون اکثر شکست های اراده ناشی از کمی تولید نیروی عصبی است. (غذای مسموم مثل سیراب و شیردان، کله پاچه، گوشت های پرچرب، کنسروها، شیرینی های خامه دار و شکلات زیاد. مواد غذایی توصیه شده مثل: سبزی تازه، پنیر سفید، خیار، کاهو، شلغم، هویج، برنج، سیب زمینی، اسفناج، میوه های خام و پخته.) ب. اهمیت ورزش: با ارتباطی که روح و جسم با هم دارند و اثراتی که در هم دارند، با تقویت جسم و ورزیدگی آن، روح و روان آدمی نیز تقویت می یابد. ورزش باعث پاکسازی خون و اکسیژن دهی کافی به آن است. برای تقویت اراده ورزش هایی که به تمرکز بیشتر نیازمندند مثل ورزش یوگا و .... سودمندترند. ج. دوش آب نسبتاً سرد (اگر حساس هستید، این امر باید تدریجی صورت گیرد یعنی آهسته آهسته دمای آب کمتر شود) این دوش باعث تحریک محرک های محیطی و تنظیم کارکرد عروق می شود. 13. تنظیم خواب: با خواب مناسب توانائی برای اندیشیدن، احساس و عمل کردن به حداکثر میرسد و فقدان برنامه صحیح خواب سبب فرسوده شدن انسان می شود. افراط و تفریط در میزان خواب هردو مضر است. 14. تغییر ارادی افکار: تمرکز روی یک شیء که کمتر به آن انس داریم، هرگاه فکر از آن شیء فرار کرد، دوباره با تمرکز به آن شیء فکر را مهار کنیم، این کار باید طوری صورت گیرد که فکر تنها به آن مشغول شود، هرگاه احساس خستگی کردید، کمی استراحت کنید، بعد دوباره شروع کنید. این تمرین بهتر است، هر روز و در ساعت مخصوص و جای کم سر و صدا صورت گیرد، و مدت آن ده دقیقه باشد بهتر است صبح و شب قبل از خواب صورت گیرد. 15. تمرین تنش زدائی: تنشزدائی به معنی استراحت تنها نیست. مثلاً صبح ها یک ساعت زودتر از خواب برخاستن، در بوستانی نشستن یا به راهپیمایی در جاده ای خلوت پرداختن و به مغز خود استراحت دادن. 16. بررسی وضع خود به طور گاه به گاه: اصلاح خطاهای گذشته، توجه به عواقب ناراحت کننده اشتباهات و عواقب تکرار آن. 17. پرهیز از عادات بد: چرا که کسب آن آسان است، ولی نجات از آن بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است. پس باید از ابتدای راهی که به آن ختم می شود، مسیر خودمان را عوض کنیم، مواد مخدر، دوستان ناباب. 18. کسب آرامش: خشم، عصبانیت، پریشانی تأثیرات زیان بخشی دارند و در واقع زالوهای حقیقی نیروی عصبی ما هستند که بستر شکست و سستی اراده می باشند. با آرامش می توانیم از این زیانها مصون باشیم، برخی از راه های آرامش: 18ـ 1. تنفس عمیق: باعث تضعیف هیجان های نامطلوب می شود. 18ـ 2. تأکید مثبت: استفاده از جملات مثبت تأکیدی، مثل من آرام و آسوده ام، اراده من قوی است و تکرار این جملات چون مغز این جملات را می گیرد و در ناخودآگاه تبدیل به باور می کند. 18ـ 3. عادت به مقاومت؛ همیشه توجه داشته باشیم که قطرات پی در پی آب می تواند سنگ محکم را سوراخ کند. 19. تأثیر دوستان: از افراد و دوستانی که افکار منفی القاء می کنند، دوری کنید و با افراد بلند همّت ارتباط نزدیک داشته باشید. 20. استعانت از عبادات و تزکیه نفس: مهم ترین راه تقویت و همّت و اراده، عبادات هستند، عباداتی که از طرف خداوند حکیم و بی نیاز و دلسوز برای ما واجب شده است و هدفی والاتر از تقویت همّت و اراده دارند و انسان با انجام آن به مقام قرب الهی می رسد. اگر در نماز، روزه و ... دقت کنیم لحظه لحظه آن را یک تمرین اراده و همّت می یابیم و این هوسبازها و افراد ضعیف النفس و اراده هستندکه نمی توانند مثلاً روزه بگیرند و بهانه های واهی و مختلف می گیرند. در واقع با تقوا و تزکیه نفس قدرت تسلط بر نفس و مالکیت نفس بالا می رود و این یعنی همان اراده و بر عکس گناهان مثل اسب چموش صاحب خود را به هر طرف می برد.[10] 21. ریشه یابی ضعف اراده خود: مهم ترین راه تقویت همّت و اراده این است که ضعف و اراده خود را ریشه یابی کنیم. گاهی مواقع این بی ارادگی نوعی بیماری است (مثل وسواس هایی که با دارو درمان می پذیرد) گاهی بی ارادگی به خاطر غرق شدن در لذت نامشروع و حتی مشروع دنیایی است، گاهی از محیط به انسان سرایت می کند (در محیطی زندگی می کند که افراد آن اراده و همّت پایینی دارند) و گاهی منشأ ارثی دارد؛ مثل برخی از بیماران روانی و گاهی دو یا چند عامل باعث این امر شده اند که مشاوره های اخلاقی روان شناسی و پزشکی می تواند راه گشا باشد. 22. اعتماد به نفس داشته باشید. خود را بشناسید و به توانایی های خود ایمان بیاورید. 23. پرهیز از بلند پروازی: برای تمرین همّت بالا و اراده قوی حتماً از مراحل پایین شروع کنید. بلند پروازی در ابتدا می تواند باعث دلسردی و یأس شود. 24. استفاده از قرارداد مشروط با خود: برای تقویت اراده می توان از قرارداد مشروط مثل نذر، عهد و پیمان، استفاده کنید.[11] مثلاً با کسی که برای شما خیلی محترم است، مطرح کنید که من باید این کار را انجام دهم و شما چون میدانید که نمی توانید از سخن خودتان نزد او برگردید، مجبور به انجام آن کار می شوید یا نذر کنید که اگر من فلان کار را انجام ندادم، باید این قدر پول به فلان فقیر یا مکان مقدس بدهم و یا مبغلی پول نزد کسی بگذارید. (پول یا چیزی که برای شما با ارزش است) بگوئید اگر این کار را نکردم این چیز برای شما. 25. حتماً از کلمه بعداً، بعداً این کار را می کنم، پرهیز کنید. مطمئن باشید بعداً به این زودی نمی آید. از همین حالای حالا استفاده کنید چون بعداً واقعاً دیر است. نکته 1. توجه داشته باشید که امروزه بحث قدرت اراده بر خویش جزء ابتدائی ترین بحث های اراده است. از بحث های مهم اراده، بحث قدرت اراده فرد بر دیگری است که در این رابطه بحث های زیادی هم مطرح شده است (تلقین ذهنی، تله پاتی، هیپنوتیزم.... ) یعنی به فرد القاء می کنند که چنین کاری را انجام دهند مثلاً پزشک بیمار هیپنوتیزم شده خود را برای انجام عمل جراحی آرام می کند.[12] نکته 2. گفته روان شناسان: روان شناسان جدید اعتقاد دارند که هر اندیشه گرایش دارد که به عمل تبدیل شود و ضرب المثل قدیمی ها می گوید: هر چه از راه روح وارد شود از عضله ها خارج می شود، پس راه اندیشه با افکار بلند و همّت بالا را باز بگذارید.[13] نکته3: ایجاد انگیزه و علاقه قسمت عمده موفقیت در هر کاری است، بولوم در مثلثی بیان داشته که در هر کاری برای موفقیت نیاز به سه ضلع: «1. شناخت، 2. محبت وعاطفه، 3. عمل و کار» دارد که نیمی از موفقیت در هر کاری مرهون علاقه و محبت است، محبت به خود کار، محبت به صاحب کار (شخصی، عمومی و ...) محبت به همکاران و ... دیگر این که باید متوجه باشیم که برای تقویت اراده، ما باید از مجموع راه کارها استفاده کنیم و کلی نگر باشیم و از سوئی باید دقت داشته باشیم که ظرفیت و استعداد و ذوق فرد در هر کاری مهم است، مثلاً همت بالا داشتن در آموزش ریاضی، برای کسی که استعداد ریاضی ندارد، نتیجه خوبی ندارد و چه بسا باعث افسردگی، یأس و.... شود. ولی ممکن است همین فرد با همّت بالا در رشته مورد علاقه خود به درجه بالائی از آن رشته نائل آید. امّا چیزی که همه ظرفیت آن را دارند و از همه ما خواسته شده دوری از گناه و تزکیه و انجام واجبات الهی است. [1] . محمّد آل اسحاق خوئینی، اسلام و روان شناسی، چ صدر، 1369، ج1، ص 384. [2] . مجید رشید پور، چگونه باید بود، انجمن اولیاء و مربیان، چاپ دوم، 1369، ص14. [3] . در آمدی بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373، ج4، ص 294. [4] . همان، ج1، ص 321. [5] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: پل زاکو، غلبه بر کم رویی، ترجمه: حسین بنی احمد، ققنوس، چاپ سوم، 1380، فصل پنجم (اراده استوار). [6] . برای مطالعه بیشتر: محمد رضا شرفی ، دنیای نوجوان، انتشارات تربیت، چاپ چهارم، 1376، ص 250 به بعد. [7] [8] . شهید مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدر، ص 320. [9] . جمعی ازنویسندگان، روانشانسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چاپ مهر، ج اول، ص 256، با کمی تغییر. [10] . همان، ص 275. [11] . اسلام و روان شناسی، ج1، ص 384. [12] . مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه دکتر علی اکبر سیف، تهران، نشر دوران، 1379، ص 139 (اقتباس). [13] . همان، ص 121، اقتباس. |
محمدحسین قدیری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه |
درس دهم
تمرکز فکر |
برخی از حکما، نظیر «دکارت»، مهمترین توانایی انسان را «درست راه بردن عقل» می دانند[1] و منظورشان دقیقا این است که فرد بتواند آن گونه که «اراده می کند و خود می خواهد بیاندیشد». چنان چه، شخصی بتواند موضوعی را برای اندیشیدن، انتخاب نموده و در قلمرو آن، تفکر کند و تا هر زمان که اراده کرده است، جریان فکر خود را تداوم بخشد، در حقیقت می توان او را فردی «متمرکز» نامید. «پل ژاگو»، روانشناس فرانسوی معتقد است: «تمرکز فکری، عبارت از متوجه ساختن و ثابت نگاه داشتن فکر بر یک تصویر و یا مجموعه ای از اندیشه ها و افکار است.»[2] به لحاظ تأثیراتی که تمرکز فکر بر موفقیت آدمی دارد، جوانان بیش از سایرین به این پدیده علاقمندند و مایلند که این توانایی در آن ها، ایجاد شود. این آثار در دو جنبه زندگی شخصی و زندگی اجتماعی قابل تبیین است: اولین پیامد برجسته تمرکز فکری، هدایت آگاهانه زندگی است. فرد به درستی می داند که از زندگی چه انتظاراتی دارد؟ و چگونه می تواند بدان ها پاسخ دهد؟ از جهت سلامت روانی نیز، موضوع تمرکز فکر، نقش تعیین کننده ای دارد. زیرا اولین ویژگی انسان سالم از لحاظ روحی، روانی، «ادراک روشن تر و کار آمد تر واقعیت» است و دومین ویژگی آن «آزاد اندیشی بیشتر نسبت به تجربه» می باشد.[3] و هر دو خصوصیت، همان گونه که مشهود است، به توانایی تفکر شخص، مربوط می شود، تأثیر دیگر «تمرکز فکری» را بر توانایی «حل مسأله»[4] می توان بیان کرد. این ویژگی که اولین بار به وسیله «جان دیویی» عنوان شد، عبارت است از «قابلیت شخص در این که، موقعیتی را که با آن روبرو شده به درستی بشناسد و بتواند راه حل مناسبی در آن زمینه ارائه کند»، «قدرت حل مسأله» بستگی کامل به بررسی همه جانبه موقعیت (مسأله)، بررسی راه حل ها و راه کارهای موجود و انتخاب بهترین راه کار ها و انجام راه حل مورد نظر دارد و این ها همه در پرتو فکر متمرکز انجام می پذیرد. پرفسور «کارل سی شور» به عنوان یک روانشناس یادگیری می گوید: «شخص متوسط فقط ده درصد گنجایش طبیعی حافظه خود را به کار می برد و نود درصد آن را با بی اعتنایی به قوانین طبیعی حافظه ضایع می کند، این قوانین طبیعی عبارتند از «اثر»، «تکرار»، «تسلسل افکار» و «تمرکز فکر».[5] در جنبه اجتماعی نیز می توان گفت، به لحاظ پیامد های خاصی که تمرکز فکر می آفریند. نظیر نظم و ترتیب، برنامه ریزی، حسن تدبیر و خود رهبری، فرد واجد این خصوصیات، به سهولت می تواند اعتماد و اطمینان جامعه را به خود جلب نماید. جوانان متمرکز به جهت مناسبات و روابط موفق و سنجیده ای که با دیگران برقرار می کنند، بهتر از سایرین می توانند، شایستگی ها و کفایت های خویش را در عمل اثبات نمایند. آنان به خبوبی می توانند درباره هر موضوعی عمیقا بیاندیشند و هر زمان که اراده کنند، خود را از فکری به فکر دیگر، منتقل نمایند. پیشنهاد ها و راهکارها شناخت و به کار بستن توصیه های زیر، جوانان را در دستیابی به تمرکز فکر یاری می بخشد: 1. وجود رابطه منطقی میان برنامه ریزی و تمرکز فکر، نسل جوان را به ضرورت برنامه ریزی، واقف می کند. اطرافیان می توانند با مساعدت در زمینه برنامه ریزی و آموزش راه کارهای مفید در این مورد، افکار جوانان را به تمرکز نیرومندی، برسانند. 2. نماز، منشوری هزار وجه است که یک جلوه آن، تمرکز اندیشه می باشد، جوانان در پرتو نماز، نه تنها به معنویتی سرشار و عمیق دست می یابند بلکه با حضور قلب در نماز که خود تجلی تمرکز اندیشه برای یاد خداست، می توانند، این توانایی را به سایر بخش های زندگیشان، منتقل نمایند. 3. توجه نسل جوان به آثار ارزنده فردی و اجتماعی تمرکز فکر، انگیزه آنان را در حصول این امر، افزایش می دهد. تمرکز فکر، موجب ذخیره نمودن قوای روحی جوانان می شود و به این ترتیب آنان می توانند به نوعی «اقتصاد نیروی روانی» دست یابند. 4. مشاهیر بزرگ تاریخ، غالباً، اندیشه ای قوی و تمرکزی نیرومند، داشته اند. مطالعه زندگی نامه آنان، چگونگی رمز موفقیتشان و نیز تأثیر تمرکز فکر را بر پیشرفتشان، برای جوانان بازگو می نماید. 5. «خلوت شخصی»، فرصتی به جوانان می دهد تا علاوه بر آرامش و امنیت روانی، به تمرکز فکر نایل شوند. در چنین موقعیتی، آنان می توانند بهتر از هر زمانی دیگر به ارزیابی خود، زندگی و آینده بپردازد. 6. «تمرکز فکر» یکی از توانایی های شخصیتی است که جنبه اکتسابی دارد. تمرکز را می توان از تمرین هایی در دقایق کوتاه و لحظه های زودگذر، آغاز نمود و به تمرکز مداوم و مستمر نایل شد. ثبات و پایداری در انجام تمرین ها می تواند، نتیجه مطلوبی به بار آورد. 7. استفاده از «تلقین مثبت» در جهت «تمرکز فکر برتر»، سودمند است. جوانان با تلقین افکار و اندیشه هایی در زمینه هدف مطلوب (تمرکز) می توانند، این خصیصه ارزشمند را در خود تقویت نمایند. 8. در جریان زندگی، سعی کنید هیچ گاه استحکام روحی خود را از دست ندهید و اگر بعد از مشورت به انجام کاری تصمیم گرفتید، نگذارید مجرای فکرتان به هیچ وجه تغییر یابد. 9. اگر هنگامی که به کار معینی اشتغال دارید، به شما خبری دادند، سکوت خود را حفظ کنید و نگذارید توجهتان به آن مسأله معطوف شود و اگر سعی کردند که عقیده شما را در آن مورد جویا شوند، تسلط و تمرکز خود را حفظ نمایید. 10. از پرگویی و اظهار نظرهای بی مورد خود داری کنید زیرا فکر شما پراکنده و مانع تمرکز فکر می شود. 11. وضع راحتی به خود بگیرید، عضلات را شل کنید و چشم ها را ببندید و در ذهن خود تصویر عدد 1 را مجسم کنید و وقتی که موفق شدید به رقم 2 بپردازید تا 10. 12. چیزی که دارای شکلی ساده باشد مثلاً یک بطری را در فاصله یک متری خود قرا دهید و در ساختمان آن به خوبی دقیق شوید، گاه گاهی چشم ها را ببندید و شکل آن را مجسم کنید. 13. یک برگ کاغذ در دو مداد بردارید سعی کنید با یک دست دایره و با دست دیگر مربعی رسم کنید. 14. هنگامی که در روی یک عکس یا خاطرات خود دقیق می شوید، تصویر شخصی را در روح خود مجسم کنید، اگر کسی باشد که او را زیاد ملاقات می کنید به محض این که چشم ها را بستید فورا تصویر او در روح شما ظاهر خواهد شد. البته نباید منتظر باشید که در قدم اول به این منظور نائل گردید، بلکه باید چندین بار به تکرار آن بپردازید.[6] [1]. محمد علی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ص 122. [2]. پل ژاگو، مانیتسیم شخصی، ترجمه مشفق همدانی، ص 242. [3]. آبراهام مازلو، به سوی روانشناسی بودن، ترجمه رضوانی، ص 176. [4]. problem solving [5]. دیل کارنگی، ناطقین زبردست، ترجمه دکتر عظیم عالم زاده، ص 58. [6]. پال ژاگو، قدرت اراده، ترجمه کاظم اعتمادی، ص 78. |
محمد رضا شرفی - جوان و نیروی چهارم زندگی، ص53 |
|