پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس گوییم؟

چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس گوییم؟ 

اساساً هر کشوری پایان جنگ و یا هر بحرانی را گرامی می دارد. مگر در پایان هشت سال دفاع مقدس ما پیروز مطلق میدان نبرد نبوده ایم که شروع جنگ که از تلخ ترین روزهای دفاع مقدس است را گرامی می داریم؟

در این مقاله ما سعی می کنیم که به این مسأله بپردازیم که چرا هفته اول جنگ به نام دفاع مقدس نام گذاری شده است؟

با تأکید بر این که بیش از نیمی از جمعیت کشور را جوانان زیر 30 سال تشکیل می دهند. و با توجه به اهمیتی که دوران دفاع مقدس در تاریخ معاصر ایران دارد که همواره در پی بروز هر جنگی، شاهد جدایی بخش هایی از این سرزمین پهناور به دست بیگانگان بوده است. به گونه ای که می توان گفت در دویست سال گذشته، یعنی از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به بعد، نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شده است. اما علی رغم پشتیبانی قدرت های بزرگ از عراق، روند مذکور در جنگ ایران و عراق ادامه پیدا نکرد و سر فصل جدیدی از تاریخ ایران را در صفحات تاریخی به ثبت رساند. در این جنگ نه تنها یک وجب از خاک ایران در دست نیروهای عراقی باقی نماند، بلکه عراق به عنوان کشور متجاوز به نظام بین الملل معرفی شد.

اعزام

پس چرا بسیاری از جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب کمترین توجه را به آن دارند و کمترین خاطره های آن دوران مهم را با خود ندارند. با توجه به این که هنوز نسلی که مستقیم در دفاع مقدس حضور داشته است زنده و گواه تاریخی این واقعه عظیم است.(رزمندگان ،آزادگان ،جانبازان و خانواده معظم شهدا)؟

مقاله حاضر به چهار بخش تقسیم گردیده است:

ابتدا وضعیت ایران قبل از جنگ ، در بخش دوم وضعیت ایران در شروع جنگ و بخش سوم پایان جنگ ، بخش چهارم بعد از جنگ.

 

بخش اول : وضعیت ایران قبل از شروع جنگ

انقلاب اسلامی که از جهات متعدد با سایر انقلاب ها متفاوت بود. و در تعارض مستقیم با قدرت های سلطه گر قرار داشت. و همین تفاوت و تعارض باعث شده بود که غیر پیش بینی باشد. و همین موضوع موجب نگرانی قدرتهای بزرگ شده بود.لذا از همان ابتدا با مقابله ی همه جانبه و جدی آنان مواجه شد. و قدرت های بزرگ برای اینکه کشورهای منطقه را همراه خود کنند صدور اندیشه های انقلاب اسلامی برای کشورهای منطقه را خطرناک عنوان می کردند و مدعی این بودند که انقلاب اسلامی درصدد سرنگونی حکومت های آنان است.

امام خمینی قدس سره در تشریح صدور انقلاب می فرماید « این معنی غلط را از صدور انقلاب برداشت نکنند که ما می‌خواهیم کشورگشایی کنیم. ما همه کشورهای مسلمین را از خودمان می‌دانیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند… معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملت ها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و تحت سلطه‌ای که هستند و از این که همه مخازن آنها دارد به باد می‌رود و خودشان به نحو فقر زندگی می‌کنند، نجات دهند… ما می‌خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد، این بیداری و اینکه خودشان را از ابرقدرت ها فاصله دادند و دست آنها را از مخازن خود کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولت‌ها واقع بشود، آرزوی ما این است.»

در این دوره کشور با بحران و چالش های فراوانی رو به رو بود. از لحاظ  سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی. که این فشارها عمدتاً از سوی قدرت های بزرگ و کشورهای منطقه ای به ایران تحمیل می شد. تا شاید بتوانند ایران را به پای میز مذاکره بکشانند.

در درون ایران گروه های سیاسی اعم از منافقین ، ملی مذهبی ها ، لیبرال ها و جریان های سیاسی دیگر که فکر می کردند بدون حمایت قدرت های بزرگ نمی شود. کشور را اداره کرد با ایجاد غائله گنبد ، کردستان ، ترور شخصیت ها و آدم های مؤثر انقلاب اسلامی با تلاش در حذف نیروهای انقلابی و وفادار به حضرت امام خمینی (ره) خواهان به دست گرفتن حکومت و جدایی دین از سیاست بودند. در حالی که حضرت امام خمینی (ره) تأکید بر پیوستگی دین و سیاست داشت.چرا که اندیشه دینی باعث استقلال و عزت بود.درحالی که جدایی دین از سیاست باعث همان وابستگی ها دوران طاغوت می شد. که تمامی این جریان ها وابسته به حمایت های قدرت های سلطه گر بود.اتفاقات دیگری هم  در این دوره رخ می دهد. تلاش برای کودتا توسط عوامل نظامی وابسته به خارج «کودتای نوژه» ،عملیات مستقیم نظامی (حمله به طبس) توسط آمریکا صورت گرفت.

از لحاظ ا قتصادی: مشکلات اقتصادی ایران در سالهای 58و 59 کمتر از مشکلات سیاسی نبود، در سالهای قبل از پیروزی به دلیل اعتصابات انجام گرفته در بخش های اقتصادی کشور بویژه در شرکت نفت که اقتصاد ایران به فروش آن بستگی داشت، عملاً اقتصاد کشور فلج شده بود، تقریباً تمامی بنگاه های تجاری و کارخانجات به علت وابستگی به خارج و بلوکه شدن دارایی های ایران در بانک های آمریکا و تحریم اقتصادی ایران از سوی آمریکا تعطیل بودند. اگرچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام راحل (ره) کارگران و کارمندانی فعالیت خود را از نو آغاز کردند. لکن به دلیل عدم انسجام سیاسی در داخل و تحریک گروهک های وابسته حرکت اقتصادی شکل مناسبی نداشت. کشور شدیداً در رکود اقتصادی به سر می برد.

هر چند شروع جنگ تلخ بود. اما این تلخی شیرینی را به این مردم هدیه داد و در حالت عادی برای رسیدن به آنها باید قرن ها تلاش کرد

از لحاظ فرهنگی هم دچار بحران بودیم زیرا درگذشته تقریباً فرهنگ غربی بر کشور حاکم بود.« متأسفانه هنوز آن نوع فرهنگ در جامعه ما جاری است» ولیکن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حال گذر و تطبیق خود با جامعه بود. که خود این دوگانگی فرهنگ تأثیر به سزایی در مراحل مختلف انقلاب و دفاع مقدس داشت.

 

بخش دوم :شروع جنگ و اوضاع نظامی ایران

اوضاع نظامی ایران در سالهای 58 و 59 به مراتب بدتر از اوضاع سیاسی و اقتصادی بوده است. ارتش جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 دچار تحولات عمده‌ای گردید. زیرا ساختار ارتش متناسب با منافع شاه و اولویت‌های سیاسی آمریکا در منطقه بوده است و با آن ساختار نمی‌توانست در خدمت اهداف انقلاب اسلامی قرار گیرد. حضرت امام خمینی(ره) ضمن تأکید بر حفظ انسجام ارتش، فرصت لازم را در اختیار این نیرو قرار داد تا ساختار جدید خود را بر مبنای معیارهای ارتش مکتبی توسعه دهد، اما به دلیل اینکه سازمان و ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از قطع وابستگی ها ،که تا عمق استخوان ارتش طاغوت نفوذ کرده بود و خروج کارشناسان نظامی و فرار فرماندهان نظامی به خارج از کشور که عمده فنون و تخصص‌های نظامی را در اختیار داشتند.

از ارتش و تصفیه امرای خائن و سر سپرده به خصوص بعد از کودتای نوژه و اقدامات دولت بازرگان مبنی بر کاهش نیروهای ارتش ، به طوری که در تاریخ 9/2/58 اعلام داشت که ایران به ارتش 500 هزار نفری نیازی ندارد و تعداد ارتشیان کاهش خواهد یافت. و از سوی دیگر کاهش مدت خدمت سربازی از 24 ماه به 12 ماه و اعزام کادرهای ارتش به محل های سکونت و زادگاه خود، و در اقدامی مشکوک در زمینه لغو قراردادهای نظامی، از قبیل لغو قرارداد خرید شش فروند زیر دریایی از آلمان و لغو قراردادهای نظامی آمریکا، که در مجموع کاهش توان نظامی و عدم امکان توسعه طرح های ساختاری ارتش هدف آن بوده است.

از دیگر اقدامات دولت بازرگان است که سازمان ارتش را دچار تزلزل کرد. و شعارهای انحلال ارتش از سوی گروهک های مخالف هماهنگ با سیاست کاهش توان دفاعی ارتش از سوی لیبرالها. و این موضوعات باعث نوعی از هم گسیختگی در مجموعه ارتش بوجود آورد. به دلیل شرایط خاص انقلاب اسلامی و مرحله دگرگونی و عبور ارتش از ارتش شاهنشاهی به ارتش اسلام به کندی پیش می رفت ولی بعدها با حذف بنی صدر با حاکمیت نیروهای خط امام بر ارتش این تحول با سرعت زیادتر انجام شد.« طارق عزیز وزیر امور خارجه عراق سه ماه قبل از حمله طی تحلیلی از اوضاع ایران می‌نویسد: امروز ارتش ایران از هم پاشیده شده است»

هویزه،جنگ،رزمنده

سپاه نیز بطور دائم درگیر با ضد انقلاب بود و فرصت برپایی تشکیلات و سازمانی که بتواند جلوی تهاجمی نظیر حمله عراق را بگیرد پیدا نکرده بود و همچنین در همین شروع جنگ جریان های حاکم بر کشور (گروه های لیبرال) بیشتر درصدد تضعیف سپاه بودند تا تقویت، چون سپاه وفادار به امام (ره) و نظام جمهوری اسلامی بود.

وضعیت بسیج هم مبهم بود ، با وجود این که سپاه پاسداران تشکیلات بسیج را سازماندهی کرده بود تا مدت ها این کشمکش وجود داشته که بسیج وابسته به سپاه باشد یا نباشد.

رژیم بعثی عراق با اطلاع کامل از وضعیت نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران در 31 شهریور 1359 با تصمیم و طرح قبلی و با هدف برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار را علیه ایران اسلامی آغاز کرد. صدام حسین رییس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربین‌های تلویزیون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر، آغاز تجاوز رژیم بعثی به خاک ایران را اعلام کرد . جنگی نابرابر در شرایطی به ایران اسلامی تحمیل شد که از جانب استکبار جهانی به ویژه آمریکا تحت فشار شدیدی قرار داشت و در داخل کشور نیز جناح ‌های وابسته به غرب و شرق، با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی و ایجاد درگیری‌های نظامی در صدد تضعیف نظام بودند.

امام خمینی قدس سره در مورخه 31 شهریور 1359، در پیامی به مناسبت باز شدن مدارس درباره ی آغاز جنگ تحمیلی فرمودند:

«این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچنین جنگی برخلاف رضای خداست. و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر این کسانی که بر ضد اسلام قیام کنند به واسطه ی همراهی با کفر.»

همچنین امام قدس سره اولین فرمان خود را درباره جنگ در تاریخ 1/7/1359، صادر فرمودند. (صحیفه نور)

در این میان، به دلیل حضور نیروهای لیبرال در رأس امور، از جمله وجود بنی صدر به عنوان ریاست جمهوری، تحریمی داخلی علیه مدافعان انقلاب، صورت گرفت. و به شدت جلوگیری می کرد از حضور سپاه و نیروهای مردمی در جنگ و همواره ادعا می کرد که این ها دخالت غیر تخصصی است.در امور جنگ و همین امر باعث شد که عراق موفق به تصرف شهرهای مرزی از شمالی ترین نقطه تا سر انجام خرمشهر گردید.سرانجام حضرت امام خمینی قدس سره با توجه به موضع منفی بنی صدر در قبال رزمندگان ارتش اسلام وی را در تاریخ 21/3/1360 از فرماندهی نیروهای مسلح عزل و بلافاصله مجلس عدم کفایت وی را تصویب کرد.

وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی کل قوا بر لزوم شکسته شدن حصر آبادان تأکید کردند ماشین پیشروی ایران در مسیر باز پس ‌گیری مناطق اشغالی شروع به حرکت کرد. پس از عملیات ثامن‌الائمه که به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریق‌القدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد کردند. لاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتح‌المبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزی‌ها در عملیات بیت‌المقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیات ‌ها به صورت مشترک و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا می‌شد….

 

بخش سوم : پایان جنگ

جنگ هشت ساله که با تحریک و حمایت همه جانبه استکبار جهانی، توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی ما اعم از شهرها و روستاها را در برگرفت.

امام خمینی قدس سره که فرمودند: جنگ تا پایان رفع فتنه .بنابراین ما نمی توانیم پایانی برای دفاع مقدس تصور کنیم.امام فرمودند جنگ نعمت است.آثار این برکت نعمت شیرینی آن همان آغاز جنگ(دفاع مقدس) است نه با پذیرش قطعنامه

تجاوز عراق به ایران که در31 شهریور1359(سپتامبر 1980)، آغاز شد و به مدت 8 سال ادامه یافت، طولانی ترین و بی سابقه ترین جنگ متعارف قرن حاضر به شمار می رود، چرا که جنگ جهانی اول و دوم مدتی کمتر از هشت سال ادامه یافتند و جنگ های دیگر، مانند جنگ ویتنام شمالی و جنوبی نیز به عنوان یک جنگ متعارف همانند جنگ ایران و عراق شناخته نشده است. تاریخ از هشت سال جنگ برای ایران، شرف و آزادگی و مقاومت و ایمان به خدا را در صفحات خود ثبت کرد، اما از متجاوز و متحدان او که طی هشت سال او را یاری و تشویق کردند، جز به زشتی یاد نخواهد کرد.

امام خمینی قدس سره فرمودند:

 هر روز ما در جنگ برکاتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‌ایم ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم. ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهان‌ خواران کنار زده‌ایم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته‌ایم. ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پربار اسلامی‌مان را محکم کردیم. ما در جنگ حس برادری و وطن‌ دوستی را در نهاد یکایک مردم مان باور کردیم. ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت‌ها می‌توان سالیان سال دفاع کرد.
 
بخش چهارم : بعد از جنگ

جنگ با تمام فراز و فرودهای فراوانی که در طول هشت سال دفاع مقدس داشت .به آتش بس ختم شد. این آتش بس در هاله ای از ابهام قراردارد. تکلیف بندهای قطعنامه 598 چه شد؟ کدام یک از بندهای قطعنامه بطور جدی پیگیری شد. این دفاع مقدس از شروع تهاجم دشمن تا مقاومت و تنبه متجاوز ها در طول هشت سال بیش از90 عملیات کوچک و بزرگ را در خود جای داده ،تلخی ها و شیرینی های بسیاری را در یاد ها زنده می کند.

هر چند شروع جنگ تلخ بود. اما این تلخی شیرینی را به این مردم هدیه داد و در حالت عادی برای رسیدن به آنها باید قرن ها تلاش کرد.

بر پایه فرمایش حضرت امام خمینی قدس سره که فرمودند: جنگ تا پایان رفع فتنه .بنابراین ما نمی توانیم پایانی برای دفاع مقدس تصور کنیم.امام فرمودند جنگ نعمت است.آثار این برکت نعمت شیرینی آن همان آغاز جنگ(دفاع مقدس) است نه با پذیرش قطعنامه. چرا که علی رغم پیروزی قاطع رزمندگان اسلام (جمهوری اسلامی ایران)این پیروزی به ذائقه رزمندگان اسلام و ملت ایران خوش و شیرین نیامد. زیرا حضرت امام خمینی(ره) پذیرش قطعنامه را به جام زهر و تلخ تر از آن تعبیر کردند.

و در قسمتی دیگر از سخنان خود خطاب به رزمندگان می فرماید:

فرزندان انقلابی ام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادم تان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است.»

درحالی که شروع جنگ و ادامه آن را نعمت تلقی کردند.

رزمندگانی که در طول دفاع مقدس حضور داشتند به غیر تکلیف شرعی و احساس مسئولیتی که نسبت به دفاع مقدس داشتند.بعد از رضای خدا دوست داشتند رهبر و مولای آنها پایان دفاع مقدس را شیرین تلقی کرده تا آنها به این شیرینی افتخار کنند. در ضمن دفاع مقدس نه در جنگ بلکه در تمام عرصه های درون انقلاب خود را نشان داد.حتی در عرصه های امروز کشور خودنمایی می کند.

حتی حضرت امام(ره) 3/12/1367 هفت ماه بعد از پذیرش قطعنامه در جمع طلاب می فرماید. جنگ ما جنگ حق و باطل بود. و تمام شدنی نیست ،جنگ ما جنگ فقر و غنا بود.جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.

آیا با بیان این گفتار می شود پایانی برای دفاع مقدس را تصور کرد؟ که بر آن اساس بزرگ داشتی گرفت؟ « هدف از نامگذاری روزها و هفته‌های خاص، بزرگداشت ارزش‌ها و شناسایی پیوندهای دینی، ملی، فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است که منجر به نوعی همکاری عمومی می‌شود.»ولی آغاز آن را چرا؟ می شود به عنوان اولین گام برای دفاع از هرچه که بدست آورده ای جشن گرفت.

به قول شهید چمران وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد مشخص می شود.

نام گذری هفته اول شروع رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یعنی از 31 شهریورلغایت6 مهرماه به نام هفته دفاع مقدس به دلایل ذیل بهترین زمان می باشد.و از چند منظر قابل توجه است.

-اطاعت و فرمان پذیری از یک مجتهد دینی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه.

-ایجاد فضای امن بر اجرایی شدن شعارهای انقلاب در عرضه های داخلی و خارجی کشور

-ثبت انقلاب اسلامی و فراهم شدن زمینه های صدور آن.

-پالایش عناصر ضد انقلاب از عناصر انقلابی.

-ظهور و رشد روحیه استقامت، وحدت و پایداری در تمام سطوح جامعه ایرانی.

-اعتماد به جوانان و ظهور نخبگان جدید در اداره جنگ در تمامی سطوح

-رشد مهندسی دفاعی در قالب جهاد.

حضرت امام رحمت الله علیه می فرماید :

لازم است ملت شریف ایران عموماً و خصوصاً دولتمردان و گویندگان و نویسندگان و شاعران و هنرمندان از این قشرهای فداکار هریک به سهم خود قدردانی نمایند و مراحل مختلف پیروزی این حماسه آفرینان را با گفتار و نوشتار و کردار خود در معرض نمایش گذارند.و در محافل"هفته جنگ "فواید و نتایج و پیامدهای آن را برشمارند ،و روح شجاع این رزمندگان بزرگ را هرچه بیشتر تقویت کنند. این نگاه حضرت امام به هفته دفاع مقدس است .
 

منبع : ساجد

تنظیم : فرهنگ پایداری تبیان

کامل‌ترین جدول عملیات‌های دفاع مقدس

کامل‌ترین جدول عملیات‌های دفاع مقدس 


سرانجام عراق پس از مقدمه‌چینی‌های فراوان سیاسی و نظامی، در ساعت 14:15 دقیقه دوشنبه 31 شهریورماه 1359 با سه فروند میگ 23، به فرودگاه بین‌المللی مهرآباد تهران _ به تقلید از حمله هوایی اسراییل در جنگ شش‌روزه با اعراب _ حمله کرد.


سرانجام عراق پس از مقدمه‌چینی‌های فراوان سیاسی و نظامی، در ساعت 14:15 دقیقه دوشنبه 31 شهریورماه 1359 با سه فروند میگ 23، به فرودگاه بین‌المللی مهرآباد تهران _ به تقلید از حمله هوایی اسراییل در جنگ شش‌روزه با اعراب _ حمله کرد. 

کامل‌ترین جدول عملیات‌ها

هم‌زمان پایگاه‌های هوایی تبریز، همدان، دزفول، بوشهر، شیراز، اصفهان و فرودگاه‌های اهواز، کرمانشاه، سنندج و ارومیه، توسط 192 فروند جنگنده عراقی مورد حمله قرار گرفت. روز اول مهر 1359 نیز ارتش عراق با استعداد 48 یگان سازمان‌دهی شده در قالب تیپ‌ها و لشکرهای مکانیزه، زرهی و پیاده با برخورداری از پشتیبانی 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانک و نفربر، 400 قبضه توپ ضدهوایی و 3666 فروند هواپیما و 400 فروند هلی‌کوپتر به ایران حمله کرد. مقصود رهبران عراق از این تجاوز این بود که با شکست نظامی ایران اهداف خود مبنی بر لغو قرارداد 1975 الجزایر و تجزیه خوزستان را تأمین نماید. واینک مختصری از عملیات های 8 سال دفاع مقدس را بررسی می کنیم .

شادانیم از اینکه در برخورد با ظالمان برای ایمانمان ؛ سرزمینمان و عزتمان پیروز و سربلند گشتیم. و غمگینیم از اینکه در این 8سال بهترین جوانان این سرزمین را از دست دادیم . فرزندان شجاع و کاردانی از گروه ارتش و بسیج و سپاه که هر کدام آینده ساز این مملکت بودند هر چند آنان با رشادت هایشان بهترین آینده را برای ایران اسلامی رقم زدند و امانت دست ما سپردند...

امید که بار امانت را درست در دادگاه عدل الهی زمین گذاریم و شرمنده خون شهدا نگردیم .

 

ردیف

نام عملیات

 تاریخ

سال

ردیفنام عملیاتتاریخ سال
1

پدافندی قصرشیرین

59/6/31اول54پدافندی والفجر362/5/7

سوم

2

پدافندی خرمشهر

59/6/31

اول

3

پدافندی سوسنگرد

59/6/31

اول

55پدافندی والفجر462/7/27

چهارم

4

پدافندی شمال آبادان- ایستگاه حسینیه

59/6/31

اول

56پدافندی خیبر62/12/3

چهارم

5

پدافندی منطقه کرخه-شوش

59/6/31

اول

6

پدافندی میمک و مهران

59/7/2

اول

57پدافندی عاشورا63/7/25پنجم
7

پدافندی سومار

59/7/5

اول

58پدافندی ارتفاع40263/11/11

پنجم

8

پدافندی پای پل کرخه

59/7/23

اول

59پدافندی میمک63/11/20

پنجم

9

پدافندی شمال آبادان

59/8/3

اول

60پدافندی بدر63/11/20

پنجم

10

پدافندی پای پل کرخه

59/8/9

اول

61پدافندی حاج عمران64/4/7

پنجم

11

پدافندی آزاد سازی سوسنگرد

59/8/26

اول

62پدافندی نصر364/4/9

پنجم

12

پدافندی عاشورا

59/8/28

اول

63پدافندی ظفر564/4/13

پنجم

13

پدافندی سوسنگرد

59/9/2

اول

64پدافندی شرهانی64/4/20

پنجم

14

پدافندی قوچ سلطان

59/9/27

اول

65پدافندی قادر(1)64/4/23

پنجم

15

پدافندی کلینه و سید صادق(1)

59/9/28

اول

66پدافندی چوارتا64/6/6

پنجم

16

پدافندی تنگ حاجیان

59/10/14

اول

67پدافندی قادر(2)64/6/18

پنجم

17

پدافندی نصر

59/10/15

اول

18

پدافندی خوارزم(ضربت ذوالفقار)

59/10/19

اول

68پدافندی تپه سرخ(نصر8)64/7/3ششم
19

آفندی توکل

59/10/20

اول

69فندی والفجر864/11/20

ششم

20

آفندی کلینه و سید صادق(2)

59/12/15

اول

70آفندی والفجر964/12/5

ششم

21

آفندی رقابیه

59/12/25

اول

71پدافندی چوارتا64/12/16

ششم

22

آفندی چغالوند

59/12/26

اول

72پدافندی لولان 65/2/3

ششم

23

آفندی کانال هندلی

60/1/15اول73پدافندی شرهانی65/2/19

ششم

24

آفندی تپه چشمه(1)

60/1/15

اول

74پدافندی حاج عمران65/2/24

ششم

25

آفندی زغن

60/1/25

اول

75پدافندی مهران65/2/27

ششم

26

پدافندی قوچ سلطان

60/1/27

اول

76آفندی کربلاء165/4/9

ششم

27

آفندی بازی دراز(1)

60/2/2

اول

77پدافندی جزیره مجنون65/4/31

ششم

28

آفندی تپه چشمه(2)

60/2/11

اول

78آفندی کربلاء265/6/10

ششم

29

آفندی الله اکبر(خیبر)

60/2/31

اول

30

آفندی تپه های انگوش

60/2/31

اول

79آفندی کربلاء465/10/3هفتم
31

آفندی خیبر(قوچ سلطان)

60/3/5

اول

80آفندی کربلاء565/10/19

هفتم

32

پدافندی قوچ سلطان

60/3/17

اول

81آفندی کربلاء665/10/23

هفتم

33

آفندی فرمانده کل قوا خمینی روح خدا

60/3/21

اول

82آفندی تکمیل کربلاء565/12/3

هفتم

34

آفندی جاده ماهشهر-آبادان

60/3/31

اول

83آفندی کربلاء765/12/13

هفتم

35

پدافندی جنوب مریوان

60/4/30

اول

84آفندی کربلاء866/1/18

هفتم

36

آفندی طراح

60/5/5

اول

85آفندی کربلاء1066/1/25

هفتم

37

آفندی بازی دراز(2)

60/6/12

اول

86آفندی نصر266/3/13

هفتم

38آفندی شهید مدنی60/6/27

اول

87پدافندی شورشیرین66/3/16

هفتم

88پدافندی میمک66/5/2

هفتم

39آفندی ثامن الائمه60/7/5دوم89آفندی نصر666/5/10

هفتم

40آفندی طریق القدس*60/9/9

دوم

41آفندی مطلع الفجر(شیاکوه)60/9/20

دوم

90آفندی نصر966/9/2هشتم
42آفندی محمد رسول الله (ص)60/10/12

دوم

91آفندی بیت المقدس266/10/25

هشتم

43پدافندی چزابه60/11/17

دوم

92آفندی والفجر1066/12/29

هشتم

44آفندی چزابه60/12/1

دوم

93آفندی مهدی(عج)67/1/1

هشتم

45پدافندی شوش60/12/29

دوم

94آفندی بیت المقدس567/1/20

هشتم

46آفندی فتح المبین **61/1/2

دوم

95پدافندی فاو67/1/28

هشتم

47آفندی بیت المقدس ***61/2/10

دوم

96پدافندی شلمچه67/3/4

هشتم

48آفندی رمضان ****61/4/22

دوم

97پدافندی جزایر مجنون67/4/4

هشتم

98پدافندی طلائیه - کوشک67/4/4

هشتم

49آفندی مسلم بن عقیل61/7/9سوم99پدافندی فکه67/4/21

هشتم

50

آفندی محرم*****

61/8/10

سوم

100پدافندی تمر چین67/4/29

هشتم

51آفندی والفجر مقدماتی61/11/17

سوم

101پدافندی طلائیه - کوشک67/4/31

هشتم

52آفندی والفجر162/1/21

سوم

102پدافندی قصر شیرین67/4/31

هشتم

53آفندی والفجر262/4/29

سوم

103پدافندی مهران67/4/31

هشتم

104آفندی مرصاد67/5/3

هشتم

105پدافندی شرهانی67/5/30

هشتم

 

 

پی نوشت :

* طرح عملیاتی کربلای1

**طرح عملیاتی کربلای2

*** طرح عملیاتی کربلای3

****طرح عملیاتی کربلای4

*****طرح عملیاتی کربلای5

 

فرآوری: زینب سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: اطلس نبردهای ماندگار

ده خاطره خواندنی از جبهه

ده خاطره خواندنی از جبهه 


هرچه می‌گفتی چیزی دیگر جواب می‌داد. غیر ممکن بود مثل همه صریح وساده و همه فهم حرف بزند. بعد از عملیات بود، سراغ یکی از دوستان را از اوگرفتم چون احتمال می‌دادم که مجروح شده باشد،گفتم: «راستی فلانی کجاست؟» گفت بردنش «هوالشافی.» شستم خبردار شد که چیزیش شده و بردنش بیمارستان. بعد پرسیدم: «حال و روزش چطوره؟» گفت: «هوالباقی.»


سراپا وسعت دریا گرفتند

همان مردان که در دل جا گرفتند

تمام خاطرات سبزشان ماند

به بام آسمان مأوا گرفتند

به دوش ما چه ماند ای دل، که وقتی
خدا را شاهدی تنها گرفتند
چه شد ای دل، که در این راه رفته

جواز وصل را بی‌ما گرفتند

مگر مردان غریبی می‌پسندند

غریبانه ره دریا گرفتند؟ 

خاطرات جبهه

با تبریک به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، آنچه پیش روی شماست گزیده ای از دریای خاطرات دوران دفاع مقدس است . باشد که قلب هایمان با یاد آن روزها آرامش یابد .

1-هرچه می‌گفتی چیزی دیگر جواب می‌داد. غیر ممکن بود مثل همه صریح وساده و همه فهم حرف بزند. بعد از عملیات بود، سراغ یکی از دوستان را از اوگرفتم چون احتمال می‌دادم که مجروح شده باشد،گفتم: «راستی فلانی کجاست؟» گفت بردنش «هوالشافی.» شستم خبردار شد که چیزیش شده و بردنش بیمارستان. بعد پرسیدم: «حال و روزش چطوره؟» گفت: «هوالباقی.» می‌خواست بگوید که وضعش خیلی وخیم است و مانده بودم بخندم یا گریه کنم.

2- در عملیات فتح  المبین همان طور که ما با تمام توان وارد نبرد شده بودیم دشمن نیز هر چه در توان داشت به صحنه آورده بود و  از آن استفاده می کرد. هر پروازی را که انجام می دادیم هواپیماهای عراقی  از بالا به ما حمله می کردند و پدافند و توپخانه آنها نیز از راه زمینی  سعی در مقابله با ما داشتند. با آنکه دشمن را غافلگیر کرده بودیم ولی  وقتی حمله آغاز شد دشمن نیز شدیداً به مقابله پرداخت.

در گرما گرم  نبرد، هلی‌کوپتر "اسماعیل‌صحتی " و "ژولیده‌پور" هدف مستقیم گلوله دشمن قرار گرفت و سقوط کرد. ما که ناظر این برخورد بودیم بلافاصله فرود آمده و آنها را از محل سانحه برداشتیم و قبل از رسیدن عراقی ها آنها را تخلیه کردیم. در بین راه  با برج مراقبت تماس گرفتیم و وضعیت  دوستان خود را گزارش دادیم. برج  مراقبت با اعلام اینکه حمل مجروحین  از راه زمینی مستلزم زمان بیشتری خواهد بود از ما خواست که با همان هلی‌کوپتر، مجروحین را به بیمارستان  برسانیم. ما از برج مراقبت خواستیم  که با بیمارستان تماس بگیرد و محلی را برای فرود ما آماده نمایند .قبل  از رسیدن ما تمهیدات لازم صورت پذیرفته  بود و یک محل 5-6 متری برای فرود آماده  شده بود . بلافاصله در آن محل فرود آمدیم . تعدادی امدادگر برای حمل مجروحین  کنار هلی‌کوپتر آمدند. هلی‌کوپتر را خاموش کرده و با نگاه‌مان مجروحین  را بدرقه می کردیم. وقتی ژولیده پور  را روی برانکارد گذاشتند ، مرا  صدا کرد؛ با شرمندگی به طرف او رفتم. در حالی که به سختی نفس می کشید انگشترش را از انگشت در آورد و رو به من گفت :

* ملکوتی ! این انگشتر نامزدی من است. اگر زنده ماندم آن را در بیمارستان به من بده و اگر شهید شدم آن را به همسرم بده.

در حالی که بغض  گلویم را گرفته بود انگشتری  را گرفتم و با چشمان اشکبار برانکارد ژولیده پور را بدرقه کردم.

دقایقی بعد با توجه به حجم کار پروازی و نیاز پرسنل عملیات به ما ، به پایگاه خود  پرواز کرده و به تیم های عملیاتی  ملحق شدیم.

نزدیکی های غروب خبر دادند که ژولیده پور به شهادت  رسیده و به مهمانی خدا رفته است.

در حالی که بغض  گلویم را گرفته بود انگشتری  را گرفتم و با چشمان اشکبار برانکارد ژولیده پور را بدرقه کردم.

نزدیکی های غروب خبر دادند که ژولیده پور به شهادت  رسیده

آن انگشتری را که شهید به من داده بود طبق وصیّت آن بزرگوار به همسرش رساندم . همسر شهید وقتی انگشتری را گرفت با چشمان اشکبار گفت:" او قبل از رفتن به عملیات خواب شهادت دیده بود و به ما گفته بود که حتماً‌ شهید می شود " و در حالی که نگاهش همچنان به انگشتری بود ادامه داد و گفت: "این انگشتری به عنوان یادگاری آن شهید تا آخر عمر در دست من خواهد بود و به یاد ایشان و با بچه هایی که یادگار آن شهید هستند زندگی خواهم کرد."

3-"تپش قلبم مانند صیقل دهل صدا می کرد و احساس می کردم گوشهایم دارد کر می شود قدمهایم را محکم می کردم، اما راه صاف برایم از سنگلاخ بیابان بدتر بود. انگار کسی داد کشید: «برو، زودباش» و من چقدر سخت از آنجا گذشتم. حالا کوههای سر به فلک کشیده کردستان زیرپایم بود و من چه تنها می رفتم با کیفی بردوشم. به تهران رسیدم...

همه شاد بودند از اینکه به مقصد رسیده اند. اما من هوای رفتن دوباره به سرم زد... و چه وحشتناک بود تنهایی من از آن زمان به بعد!» (4 تیر 1359)

«از دفتر خاطرات شهید صدیقه رودباری - شهادت 28/5/59»

تنهایی ات خیلی زود تمام شد، چه زود به آرزوی وصال رسیده ای! هوای رفتن به کجا را داشته ای که اینقدر بی تاب بوده ای؟ چه رازی در این پرواز هست که همه نوشته اید و آرزو کرده اید و چندی بعد راهی سفر شده اید؟!

«شهناز گفت: دیشب خواب دیدم هر دومون لباس سفید پوشیده ایم. این یکی شهناز گفت: یعنی با هم شهید می شیم !فردا جنازه هر دوشان کنار گلفروشی افتاده بود.»

(شهناز حاجی شاه و شهناز محمدی زاده - شهادت بر اثر درگیری مسلحانه خرمشهر 8/7/59)حتماً آن روز گلهای گل فروشی از بوی یاس شما عروسان لبریز شده اند. 

خاطرات جبهه

4- قبل از حمید، برادرش راهی میدان جنگ شد، اما در آستان در خانه که ایستاد، به او گفتم: «حمید جون نمی شه تا اومدن برادرت از جبهه صبر کنی؟ آخه با هم که می روید، یک باره شرنگ تنهایی در جانم می ریزه. تازه اگر صیاد شهادت هر دوتای شما را صید کنه و ببره، کمر این پدر پیر می شکنه. »

اشکی که با آه و خون آمیخته بود، چشمان حمید، آن جوان مبارز را در آغوش گرفت. حرفش به زبان بود، اما گویا هر کلام به سختی از سد بغض گلویش عبور می کرد. سر بر شانه ام گذاشت؛ نمی خواست من اشک او را ببینم. آرام همان طور که باران بوسه اش بر سر و دوشم می ریخت، گفت: «مبادا که بوم تنهایی بر آشیان دلت منزل کند. پدر جان، به امام عاشورا (ع) توسل کن، امروز مرزهای ما گرمی گودال قتلگاه را به یاد می آره. صدها جوون مثل ماهی افتاده بر ساحل در خون می غلتند. پدرم، در جبهه به یاد گرمی دستان نوازشگر تو، از دستان پر مهر حسین (ع) یاری خواهم خواست. تو را هم به اون شافع روز جزا می سپارم.»

و این گونه حمید، من و مادرش را به خدا سپرد و قدم در راه پرمخاطره جهاد گذارد.

به نقل از پدر شهید حمیدرضا سعیدعرب

حمیدرضا در روز هفتم بهمن ماه سال 1365در سن 20 سالگی هنگام عملیات کربلای پنج در کربلای شلمچه کربلایی شد و از شراب طهور بهشتی سرمست گشت. مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قطعه 24 ردیف24 قرار دارد.

5- همه سرشان با صدای انفجار خمپاره ی 60 و سرو صدای پیک دسته  از سنگر ، بیرون آورده بودند . چهره وحشت زده پیک که به زحمت می توانست حرف بزند همه را ترسانده بود .

یکی از بچه ها که از سنگر بیرون پرید و رفت به سمت سنگر فرماندهی دسته . با چهره ی رنگ پریده برگشت و گفت : « غلامی شهید شد » محمد غلامی از بچه های گنبد بود که روز قبل جایگزین فرمانده شده بود . وقتی بالای سرش رفتم به پیک دسته حق دادم که آن طور ترسیده باشد . خمپاره درست به فرق سرش اصابت کرده بود . وقتی به دقت به پیکر شهید نگاه کردم ، در دستش خودکاری را دیدم که نوک آن روی دفترچه قرار داشت .

همان لحظه به کنجکاو شدم آخرین جمله ای را که نوشت بخوانم . خم شدم و خودکار و دفترچه را از دستش در آوردم . روی کاغذ را خون ، مغز و موی سر پوشانده بود و نوشته اصلاً معلوم نبود . صفحه کاغذ را پاک کردم . مو در بدنم سیخ شد . لرزش را در خودم احساس کردم . جمله پررنگ نوشته شده بود.« خدایا مرگ مرا شهادت درراه خود قرار بده »

آن روز آیه ، « ن والقلم و مایسطرون » برایم تفسیر شد و تا  امروز مرا در طلب آن قلم و دفتر ، سرگردان کوچه باغ های خاطرات کرده است .

یکی از بچه های  تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟ برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!

6- عید سال72 بود و بچه ها هم گرفته و پکر. چند روزی بود که هیچ شهیدی خودش را نشان نداده بود. هر روز صبح «بسم الله الرحمن الرحیم» گویان می رفتیم کار را شروع می کردیم و تا غروب زمین را می کندیم، ولی دریغ از یک بند استخوان. آن روز مهمانی از تهران برایمان آمد. کاروانی که در آن چند جانباز بزرگوار نیز حضور داشتند. از میان آنان، «حاج محمود ژولیده» مداح اهل بیت(علیه السلام) برجسته تر از بقیه بود. اولین صبحی که در فکه بودند، زیارت عاشورای با صفایی خواند.خیلی با سوز و آتشین. آه از نهاد همه برخاست. اشک ها جاری شد و دل ها خون شد به یاد کربلای حسینی، به یاد اباعبدالله در صحرای برهوت و پر از موانع و سیم خاردار فکه. فکه والفجر یک.

خاطرات جبهه

به یاد چند شب و چند روز عملیات در 112 و 143 و 146. به یاد شهدایی که اکنون زیر خاک پنهان بودند. زیارت عاشورا که به پایان رسید، «علی محمودوند» دو رکعت نماز زیارت خواند و قبراق و شاد، وسایل را گذاشت عقب وانت تویوتا. تعجب کردم. گفتم: «با این عجله کجا؟» شادمان گفت: «استارت کار خورد، دیگه تمام شد. رفتم که شهید پیدا کنم». و رفت.

دم ظهر بود که با صدای بوق وانتی که از دورمی آمد، متعجب از سوله ها بیرون آمدیم. علی محمودوند بود که شهیدی یافته بود. آورد تا به ما نشان دهد که زیارت عاشورا چه کارها می کند

7- دوستان شهدا، لحظه و آنی بی‌یاد آن‌ها به سر نمی‌بردند. همه‌ی هوش و حواسشان به آن‌ها بود. یکی از راه‌های حفظ این ارتباط و مؤانست، پوشیدن لباس شهدا و بستن سربند آن‌ها به سرشان بود. گاهی می‌شد یک لباس یا سربند را چندین شهید پشت در پشت پوشیده یا بر سر بسته بودند و به نفر دیگر رسیده بود

8- در جبهه غرب روی تپه ای مستقر بودیم. ملخ ها زاد و ولد داشتند و همه را به ستوه آورده بودند. هر کجا را که پا می گذاشتی پر از ملخ بود. حتی داخل چکمه و پوتین ها و پاچه شلوار و ... خلاصه هر کجا که راهی می یافتند وارد می شدند، ظاهراً چاره نبود جز آن که به شهر برویم و چند جوجه خریده و با خود به منطقه بیاوریم. همین کار را هم کردیم. جوجه ها آنقدر ملخ خورده بودند که شکم هایشان باد کرده بود. تازه داشتیم از شر ملخ ها تا حدودی خلاص می شدیم که سر و کله چند گربه در آن حوالی پیدا شده و در کمین جوجه ها نشسته بودند، و حالا مشکل ما دو تا شده بود. 

9- ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم. حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند، توضیح می داد که وقتی به عبارت ”یا ذوالجلال و الاکرام ”رسیدید، که در ادامه آن جمله ”حرّم شیبتی علی النار ”‌ می آید، با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید. هنوز حرف حاجی تمام نشده ، یکی از بچه های  تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟ برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!

10-یک مجروح را روی برانکارد برزنتی حمل می‌کردند و نمی‌دانستند در شلوغی فضای بیمارستان، او را کجا بگذارند. من متوجه آن‌ها شدم. اشاره‌ای کردم و آن‌ها برانکارد را در کنار من بر زمین گذاشتند. با پارچه‌ی خاک گرفته‌ای شکمش را پوشانده بودند. به آرامی پارچه را کنار زدم. مجروح علی‌رغم این‌که سعی می‌کرد فریاد نزند ولی از ته گلویش فریاد دردآلودش را حس می‌کردم. به قدری لب و دهانش را از شدت درد گاز گرفته بود که خون‌های خشک شده روی لب‌هایش به خوبی دیده می‌شد.

پارچه را که برداشتم روده‌هایش بیرون زد. قسمتی از روده که از شکم خارج بود، در موقع حمل، لای میله‌های برانکارد گیر کرده و در اثر سایش سیاه شده بود. او را نیز به اطاق عمل هدایت کردم و خودم برای عمل، به اطاق عمل رفتم. همکارانم در سطح بیمارستان به شدت مشغول فعالیت بودند.

مجروح هجده سال بیشتر نداشت. جوان نیرومند و قوی هیکل و برازنده‌ای بود، از خطه گیلان. با وجود خون زیادی که از او رفته بود، از نظر جسمی و مهم‌تر از آن، از نظر روحی مقاومت خوبی از خود نشان می‌داد. او را به سرعت از نظر مایع، احیا کردم تا بتواند بیهوشی را تحمل کند. به زحمت توانستم دو واحد خون برایش تهیه کنم.

و بالاخره عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید. بسیار خوشحال بودم که توانسته‌ام برایش کاری بکنم.

زینب سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان

چرا ایستادیم ؟

چرا ایستادیم ؟ 

چرا ایستادیم ؟

ایرانیان، در طول تاریخ پر نشیب و فراز خود، جنگ‌های بسیاری را تجربه‌ کرده‌اند. دور از واقع نیست اگر بگوییم بیش از نیمی از تاریخ این سرزمین به جنگ‌های گرم و کشمکش‌های سرد گذشته است. هنوز غبار سم اسبان مغول، ننشسته بود که تیموریان تاختند، و پس از آن غُزها و سپس صلیبیون و از آن پس عثمانی‌های آناتولی و چندی بعد، سپاه دریایی پرتغال و بلژیک از جنوب، و آنگاه روس و انگلیس و ... . چنین است که در جویبار سرنوشت این ملت مظلوم، هماره خون جاری بوده است، و بدین روی بر بام حیاتشان همیشه پرچم مقاومت در رقص و اهتزاز.

چرا و چیست آنچه موجب خشم و تجاوز دیگران است، و چگونه است که بوم جنگ هرگز از بام ما برنمی‌خیزد؟ آیا سرزمین ما را مواهبی است که همگان را به طمع می‌اندازد؟ آیا ایرانی مسلمان و مسلمان ایرانی، سخنی دارد که باید خاموش گردد و پنبه سکوت در دهانش کرد؟ آیا کاستی‌های ما، چنین سرنوشت ناراستی بر ما رقم زده‌ است؟ ما چگونه مردمی بودیم که باید در روستای گلستان و ترکمن‌چای، پای عهدنامه‌هایی را امضا می‌کردیم که هنوز داغ آن سینه‌ها را می‌سوزاند و دل‌ها را می‌شوراند؟

دریغا که مغول را راندیم، اما تیمور را سفره تسلیم گستراندیم؛ صلیب‌ها را شکستیم، اما از جنگ با همسایه عثمانی طرفی نبستیم؛ پرچم مشروطه افراشتیم، اما پانزده سال بعد، با همان پرچم، چکمه‌های رضاخان را برق انداختیم. چرا؟

پاسخ را باید از آنان پرسید که تاریخ می‌دانند و مردم‌شناسی خوانده‌اند و جهان را آن‌گونه که بوده است، می‌شناسند. آنچه در این نوشته کوتاه بر ماست، اشارت به دفاعی است مقدس و شکوهمند که چراغ آثارش هنوز می‌درخشد و تا روزی که ایرانی می‌زید، از این نور، پرتو غیرت و معرفت می‌گیرد.

در آخرین روزهای گرم تابستان 1359، جغد شومی در آسمان آبی ایران پدیدار شد و از آن پس مارهای بسیاری به سوی مرزهای جنوب و غرب ایران خزیدند. هنوز ریشه‌های انقلاب دینی، اندیشه‌های مردم را نپیموده بود که دست‌های آهنین جور، جنبیدن گرفت و نهال تازه سرازخاک برآورده را آماج تبرهای خشم و کینه دیرینه خود کرد. چه می‌باید می‌کردند مردمی که هنوز طعم انقلاب خویش را هم نچشیده بودند که ناگاه بر سر و روی‌شان تیر و بمب و گلوله، باریدن گرفت؟ جنگیدند و دفاع را این‌بار بر خود همچون نماز و روزه فریضه انگاشتند. چنین بود که نخستین برگ‌ها از دفتر دفاع مقدس ورق خورد و آن شد که دیدیم یا شنیدیم، و پس از ما سینه‌به‌سینه، نَقل و نُقل مجالس خواهد شد. از جنگ و دفاع گریزی نداشتیم و این «ناگزیر» را به فال نیک گرفتیم؛ زیرا باید که یکبار و برای همیشه، جهانیان را خبر می‌کردیم که از معجون ایران و اسلام، جز غیرت و آزادگی برنمی‌خیزد.

اگر می‌نشستیم و آن می‌شد که مهاجمان می‌خواستند، اکنون ما نیز این نبودیم که هستیم. زبونی و تسلیم و وادادگی تا پستوخانه روحمان ریشه می‌دواند و بی‌اذن و اشارت بدخواهانمان، به سوی هیچ خیر و شری نمی‌رفتیم

چرا ایستادیم؟

اگر می‌نشستیم و آن می‌شد که مهاجمان می‌خواستند، اکنون ما نیز این نبودیم که هستیم. زبونی و تسلیم و وادادگی تا پستوخانه روحمان ریشه می‌دواند و بی‌اذن و اشارت بدخواهانمان، به سوی هیچ خیر و شری نمی‌رفتیم. ایستادیم و گوهر جان را گرامی‌تر از ایمان و عزت نشمردیم تا قلم سرنوشت ما در دست بدخواهان و نارفیقان ما نباشد.

گر نثـار قـدم یار گرامی نکنـم

گوهر جان به چه کار دگرم بازآید

در جغرافیایی به نام جبهه، همه تاریخ ایران و گستره فرهنگ دینی آن، گرد هم آمدند تا آن کنند که سزاوار مردمی دیندار و ایمان‌گرا است. اگر نشانی از آن روزهای داغ و خونین، در دفتر سرنوشت ما نبود، و اگر شلمچه و چزّابه را هم تبدیل به ترکمانچای و گلستان می‌کردیم، تا آخرین روز دنیا باید سر به زیر می‌افکندیم و حسرت ایمان و باورهایی را می‌خوردیم که از سرزمین خاکی و روحی ما رخت بربسته‌اند.

چرا ایستادیم ؟

ایستادیم؛

1. زیرا کتاب آسمانی ما، قرآن گرامی، جهاد را رستگاری بزرگ نامیده است؛

2. از آن رو که علی (ع) سرور آزادگان جهان، مجاهدت در راه خدا را دری از درهای بهشت خوانده است؛

3. زیرا ناموس و شرف و غیرت‌مان، جز این راهی برای‌مان نمی‌گذاشت؛

4. زیرا شهرها و تاریخ خود را دوست می‌داشتیم؛

5. تا جهانیان را خبر شود که فرق است بین مردمی که رعیت پادشاهان جابرند با مردمی که دست ارادت به مردی از تبار عالمان ربانی داده‌اند؛

6 . چراکه اگر جز این می‌کردیم، پاسخی برای نسل‌های آینده نداشتیم؛

7. زیرا همه اصالت و نجابت خود را در گرو این جنگ می‌دیدیم؛

8. . تا فضیلت‌های پنهان و نهفته در سویدای جان شهیدان و جوانان میهن آشکار شود؛ همانان که خمینی بزرگ در مدحشان گفت:«تاریخ اسلام، جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانی مثل جوان‌های ایران ما سراغ ندارد.» (صحیفه نور، ج13، ص195)

ایستادیم و از جان و مال خویش چشم پوشیدیم تا مواهب بسیاری نیز نصیب بریم. راستی آیا مگر در جنگ و ستیز هم منفعتی است؟ آری؛ جنگ و دفاع را مواهب و آثاری است که هنوز همه آنها را کسی نشمرده و احصا نکرده است. برخی را همگان می‌دانند و برخی را باید به تور تحقیق صید کرد. آنچه مانع از چنین تحقیقاتی می‌شود کراهت چهره جنگ و ناخواستگی آن است. بدین رو کمتر کسی را رغبت است که از فواید و مواهب جنگ دفاعی سخن بگوید. اما انصاف و حقیقت آن است که گفتنی‌های بسیاری دراین‌باره ناگفته مانده است.

عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو

نفی حکمت مکن از بهر دل عامی‌ چند

آری؛ جنگ در آیین رحمانی اسلام، به‌هیچ روی مطلوبیت ذاتی ندارد، مگر آنکه ضرورتی رخ نماید، یا گزیری از آن نباشد. اگر صیانت از کیان دین و کشور، خشونت است و جنگ‌طلبی، همه انسان‌های غیرتمند و تعالی‌جو، جنگ‌ طلبند! اما اگر حفظ آشیانه و دلسوزی برای دین و آیین، مقدس است، هرچه در این مسیر رخ دهد، قداست‌بار است؛ هرچند جنگ و خونریزی باشد. دفاع، ما را امتی زنده و ملتی لایق زیست اجتماعی کرده است. پس باید شأن و شکوهش را پاس داریم و در سالروزش، سر از پا نشناسیم.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


دور از واقع نیست اگر بگوییم بیش از نیمی از تاریخ این سرزمین به جنگ‌های گرم و کشمکش‌های سرد گذشته است. هنوز غبار سم اسبان مغول، ننشسته بود که تیموریان تاختند، و پس از آن غُزها و سپس صلیبیون و از آن پس عثمانی‌های آناتولی و چندی بعد، سپاه دریایی پرتغال و بلژیک از جنوب، و آنگاه روس و انگلیس و ... . چنین است که در جویبار سرنوشت این ملت مظلوم، هماره خون جاری بوده است، و بدین روی بر بام حیاتشان همیشه پرچم مقاومت در رقص و اهتزاز


هفته ای برای دفاع از دفاع مقدس

هفته ای برای دفاع از دفاع مقدس 

 

هفته ای که گذشت یاد و خاطره ی سال های خون و حماسه را برای همگان زنده کرد. باید اندیشید که آیا یک هفته از شهدا و ایثارگری جانبازان گفتن کافی است؟ آیا فقط گفتن و شنیدن کفایت می کند ؟

برای آشنایی هر چه بیشتر با حماسه های این هشت سال پایداری درس آشنایی با دفاع مقدس در دانشگاه ها تدریس می شود و اکنون بخوانید دست نوشته ی یکی از استادان این درس را ...

 

مشکل اصلی من این است که بیشترین وقت و انرژی ام در کلاس درس و در ارتباط با دانشجویانم، به جای تدریس دفاع مقدس، صرف دفاع از دفاع مقدس می شود، مهدی یمینی

 

 آقای دکتر یمینی استاد دانشگاه که از سراداران سلحشور جنگ نیز بوده است، امروز در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: مشکلی اصلی من این است که بیشترین وقت و انرژی ام در کلاس درس و در ارتباط با دانشجویانم، به جای تدریس دفاع مقدس، صرف دفاع از دفاع مقدس می شود، وقتی در مقابل انبوه پرسش های دانشجویان محاصره می شوم که چرا جنگیدید؟ و چرا باید بجنگیم؟

عملیات کربلای یک

این حقیقت ماجرا است. ولی این که چه شد که چنین شد و چرا ما امروز با نسل جوان و نوجوانی مواجه ایم که برخلاف انتظار ما چنین پرسش هایی مطرح می کنند و آن چنان که ما متوقعیم، تصور و تصویر باشکوهی از آن حماسه بی ‏نظیر تاریخ ساز در ذهن ندارند، باید قبل از فرافکنی و پیش کشیدن بحث هایی چون تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و... خودمان را پای میز محاکمه بنشانیم و از خودمان بازجویی کنیم که ما پس از جنگ چه کردیم؟

 

همه آن چه که در دورهای حاکمیت گروههای مختلف در حوزه های سیاست ، فرهنگ و اقتصاد بر جامعه گذشت را مرور کنیم و نتایج و دستاوردهای هر دوره را در هریک از حوزه های فوق استخراج و تجزیه و تحلیل کنیم و به پاسخ های علمی و منطقی برسیم، آن گاه اگر منصف باشیم به نسل سوم و چهارم این حق را می دهیم که یقه ما را بگیرند که چرا جنگیدید؟ و چرا از جنگی که این همه درد و رنج و محرومیت و خسارت برای ما به بار آورده است، تجلیل می کنید؟

هیچ کس به نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتاد حقیقت جنگ را نگفت و هیچ نهاد و ارگان و سازمانی خود را متولی این امر مهم ندانست و هیچ اراده و همتی جدی شکل نگرفت تا راه "آنان که رفتند و کار حسینی کردند" را پس از پایان حماسه کربلای جبهه ها ادامه دهند و "کار زینبی" کنند.

نسل سوم و چهارم انقلاب که نه آن قطعه از بهشت (دفاع مقدس) را دیده بودند و نه از اهلش روایت حقیقتی آن را شنیده بودند و به جای ارمغان و میراث سال های دفاع مقدس (ارزشهای مبارزه و جهاد در راه خدا و معنویت و فرهنگ ایثار و شهادت) که لا به لای چرخ های توسعه اقتصادی خاندان کارگزاران سازندگی خرد و خمیر شد و پس از آن در دوره های مختلف به فراموش خانه تکنوکرات های متحول و دگر اندیش شده سپرده شد، حالا فقط شاهد خسارت ها، کمبودها، عقب ماندگی ها و خرابی ها و نا به نجاری های ناشی از تبعات منفی هشت سال جنگ هستند حق دارند پدران خود را محاکمه کنند که چرا جنگیدید؟

همه ما پدران و مادران نسل سوم و چهارم انقلاب متهمیم. همه ما که پس از جنگ، تفنگ را زمین گذاشتیم اما قلم و قدم و دوربین و ... برنداشتیم و تریبون و آنتن و منبر و پرچم و خاکریزهای فرهنگی و هنری بر نیفراشتیم تا از ارزش های سال های دفاع مقدس با ابزارهایی که دم دست مان بود - و هست- پاسداری کنیم، متهم هستیم. همه ما که پس از جنگ، سنگرهای فرهنگی و اعتقادی را خالی کردیم و سرگرم جمع آوری غنایم شدیم متهم هستیم. همه ما که در برابر جریان هایی که مسیر انقلاب را از خط و ارزش های دفاع مقدس منحرف کرد سکوت مصلحت ‏اندیشانه اختیار کردیم، متهم هستیم. همه ما که پس از جنگ میراث معنوی دفاع مقدس را به موزه‏های اندیشه های خود سپردیم و با توسل ریا کارانه به روایت معصوم که «فرزند زمان خویشتن باش» پنجره های آرزوهای خود را به روی رفاه و تجمل و عافیت و مصلحت و دنیاطلبی گشودیم، متهم هستیم.

پس بیایید یک بار بی حب و بغض خودمان را تماشا کنیم و اشتیاق روزافزون جوانان سرزمین مان به حضور آگاهانه و عاشقانه در کاروان های راهیان نور هر سال را با چشم دل ببینیم و عادلانه و عاقلانه تفسیر کنیم و مدام تکرار نکنیم نسل سوم با دفاع مقدس بیگانه است.

همه با هم بگوییم: ما متهمیم.

 

مشرق نیوز

تنظیم : فرهنگ پایداری تبیان

بهبود بخشیدن به مدریت مدرسه

بهبود بخشیدن به مدریت مدرسه 

 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه     

 

چکیده مقاله :

دیدگاه های مختلفی در مورد شیوه مدیریت مدارس وجود دارد عده ای از مدیران مدارس ریشه بسیاری از مشکلات و راه حل های مدارس را در منابع مالی ، فیزیکی و بودجه آن می دانند این افراد بیشترین توجه خود را به ورودی های سیستم   مدرسه معطوف می دارند عده ای دیگری اعلام می دارند که اگرچه توجه به منابع موجود در ورودی های سیستم ازاهمیت بالایی برخوردار است اما باید به فرایند سیستم توجه بیشتری معطوف داشت آن ها در فرایند سیستم به محتوی ، روش ها ، چگونگی تدریس ، نحوه ی مدیریت و ارزشیابی تاکید می نمایند.

 

در مدیریت کیفیت جامع که خود محصول مدیریت فرایند مداراست تلاش می کند برنامه ریزی استراتژیک را وارد رفتار روزانه مدارس کند در این روش که به مشارکت همه کارکنان تاکید می ورزد روش ها، ابزار و مدل های مناسبی برای بهبود بخشیدن به کیفیت کار مدرسه به مدیران و کارکنان ارائه می دهد که لازم است مدیران و کارکنان با آموزش این شیوه ها تغییرات عمده ای را در روشهای کاری خود به وجود آورند و همزمان با این تغییرات برنامه ریزی مناسبی را معمول واجرا نمایند .

در این مقاله ضمن تاکید به مدیریت فرایند مدار و ارائه تعریفی از مدیریت کیفیت جامع راه کارهایی را برای دستیابی مدیریت به این شیوه ارائه داده است .

 

مقدمه :

از بررسی و مطالعه ی آثار گذشتگان روشن می شود که مدیریت از قدیم الایام در جوامع مختلف بشری وجودداشته است و بزرگان ورهبران ملل وادیان مختلف ضرورت وجود مدیریت ورهبری را نیز یک امر مسلم شمرده اند در قرون اخیر هم نهضت های مختلفی در امر مدیریت ظهور کردند که می توان به نظریه مدیریت علمی نظریه مدیریت نهضت روابط انسانی نظریه سیستم ها در مدیریت ونظریه ترکیبی مدیریت اشاره کرد. 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

از آغاز کار تعلیم و تربیت انسان نیز از روش های مختلف مدیریت در امر آموزش بهره برده است اما از آنجایی که تحولات اجتماعی جدید تغییراتی را در ابعاد مختلف جامعه از جمله در زمینه های مختلف فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی ایجاد کرده خود به خود نیازهای جدیدی راهم بوجود آورده است لذا برای پاسخگویی به این نیازهای جدید افراد جامعه تغییر و دگرگونی در روش های مدیریت مدارس وتلاش برای بهبود بخشیدن به کیفیت مدیریت مدارس ضروری است .

 

امروزه در این دنیای درحال تغییر و پیشرفت ، مدارس نیاز به تغییر ودگرگونی دارند واین تغییر باید ابتدا در مدیریت ایجاد شود چرا که واقعیات امروز جامعه را نمی توان با روش های  دیروز فهمید بلکه باید با تجدید نظر در روش ها وبرنامه های گذشته نظریه ها و روش های نوینی را جایگزین کنیم در حال حاضر مدیریت آموزشی رویکرد جدید فرآیند مدار محور را برای اثر بخش کردن مدارس آغاز نموده است در این مقاله برآنیم تا این رویکرد جدیدرا روشن و راهبردهای مناسب آن را بیان نماییم .

 

تعریف ومفهوم مدیریت :

با رشد و پیشرفت جامعه انسانی ، سازمان هایی به وجود آمده است که افراد هر سازمان برای دست یافتن به هدف های آن فعالیت می کنند و می دانیم تامین هدف های یک سازمان بدون طرح وتنظیم برنامه های دقیق، ایجاد تشکیلات منظم و هماهنگ ورهبری وکنترل فعالیت های دسته جمعی افراد میسر نیست بنابراین می توان مدیریت را علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن رهبری وکنترل فعالیت های دسته جمعی به منظور تامین هدف یا هدف های مشترک خاصی تعریف نمود. علمای علم مدیریت تعاریف متعددی از مدیریت بیان کرده اند که به چند تعریف اشاره می شود .

 

مدیریت یعنی گردآوری اطلاعات و تنظیم آن ها در جهت انجام کارهای سازمانی یا مدیریت عبارت است از هماهنگی منابع انسانی و مادی ، در جهت دست یافتن به هدف های سازمان و در تعریف دیگر مدیریت یعنی  به وجود آوردن یا تامین یک محیط مناسب ، برای افراد سازمانی درجهت هدف های سازمان می باشد .

در مدیریت کمال مطلوب این است که بالاترین بهره از کار گرفته شود و این امر به زور امکان نخواهد داشت زیرا وفاداری ، علاقه به کار و ابتکار عمل را بازور نمی توان در افراد ایجاد کرد بطور خلاصه باید گفت مدیران موسسات مدرن امروزی با داشتن آخرین اطلاعات و تکنولوژی وقتی با انسان ها سروکار پیدا می کنند باید در درجه نخست به نیازهای آنان توجه داشته باشند تا بتوانند از ابتکار عمل آنان در بالا بردن سطح کارآیی وافزایش بازده کار موسسات استفاده کنند .

 

وظایف مدیر آموزشی

 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

هدف اصلی مدیریت آموزشی تسهیل و پیشبرد امر آموزش و یادگیری است که برای رسیدن به این هدف مدیران  آموزشی باید وظایف زیر را انجام دهند.

الف - وظایف عمومی

برنامه ریزی عبارت است از تعیین اهداف وتدارک فعالیتها ، امکانات ووسایل برای تحقق اهداف لذا داشتن طرح وبرنامه کار هفتگی ، ماهانه وسالانه از وظایف مهم یک مدیر موفق آموزشی است.

 

سازماندهی : فرا گرد سازماندهی یعنی جریان نظم وترتیب دادن به کار وفعالیت ، تقسیم و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار وتحقق هدفهای معینی می باشد . مدیر آموزشی بدین منظور باید هماهنگی های لازم را بین افراد و واحدهای مختلف به وجود آورد .

 

هدایت و رهبری : رهبری در مدیریت ، فراگرد اثر گذاری ونفوذ در رفتاراعضای سازمان برای یاری وهدایت آنها در ایفای وظایفشان است .لذا یک مدیر مدرسه باید قبل ازهرچیز یک رهبر آموزشی باشد چرا که رهبر آموزشی با برقراری   ارتباط متقابل با کارکنان انگیزه کار و فعالیت را در آن ها به وجودمی آورد وهمواره مشکلات وکشمکش های آنها را حل می نماید .

 

نظارت و کنترل : نظارت و کنترل فراگرد ارزشیابی عملکرد فردی وسازمانی است برای آن که معلوم شود آیا هدفهای سازمان تحقق پیدا کرده یا نه . یک مدیر خوب ابتدا ملاکها   وروشهای سنجش عملکرد را تعیین می کند وآنگاه برعملکردها نظارت وآنهارا اندازه گیری می کند ودر ادامه نتایج حاصله را مقایسه ودر پایان برای تصحیح عملکرد ها اقدام می نماید .

- یکی دیگر از وظایف عمومی مدیر آموزشی برقراری   ارتباط مناسب   با افراد سازمان است که می بایست ضمن روشن نمودن هدف ومنظور پیام پیامهارا بدون ابهام ارسال نماید وهمواره قابلیت پذیرش ومیزان اثرگذاری آن را از سوی مخاطبان   مورد بررسی قرار دهد .

2- وظایف خاص

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

برنامه آموزشی و تدریس

 

 یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه ارائه خدمات اداری وسرپرستی امور دانش آموزان را به عهده دارد وهم وظیفه شناسایی توانایی ها ، علایق و نیازها و پرورش آن ها را عهده دار می باشد .

 

امور کارکنان : مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان وراهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیت های آموزشی وبررسی وافزایش بازده مدارس کمک کنند .

 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

یکی دیگر از وظایف مدیران برقراری ارتباط موثر میان مدرسه واجتماع است هدف از ایجاد این رابطه ، ایجاد اعتماد متقابل ازطریق اطلاع رسانی به مردم درباره ی وضعیت کار مدارس است تا بدین وسیله حمایت آنان را برای حل وفصل مشکلات گوناگون مدارس جلب نمایند مردم   باکسب آگاهی بیشتر از اهمیت آموزش وپرورش به مشارکت در سرنوشت آموزشی وتربیتی فرزندان خود تشویق می شوند مدرسه هم متقابلا" از نظرات ونیازهای مردم واجتماع مطلع می شود لذا تشکیل انجمن های اولیا ومربیان ، تشکیل شوراهای آموزشی محلی ، برقراری ارتباط با موسسات فرهنگی دینی ، اجتماعی و... ازاهمیت  بسزایی برخوردار است .

 

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه و تدارک امکانات، تسهیلات  و تجهیزات ویژه است دراین زمینه می توان به ساختمان و تاسیسات  مدرسه ، زمین بازی و ورزش ، آزمایشگاه ، کتابخانه و وسایل وابزار کمک آموزشی ، میز و نیمکت - وسایل آموزشی - بهداشتی وورزشی ، تعمیر و نگهداری ساختمان و تاسیسات حرارتی وتهویه وتامین امکانات آب ، برق ، گاز ، تلفن و.... اشاره کرد .

 

امور مالی واداری : ارائه خدمات آموزشی وفعالیتهای مدرسه منوط   به اداره موثر امور وتامین منابع مالی وبودجه است بنابراین اداره موثر امور گوناگون مدرسه ، ثبت نام ، تقسیم کار باتوجه به شرح وظایف  کارکنان   ابلاغ آیین نامه ها ، بخشنامه ها ودستورالعمل ها ، نظارت بردفاتر و مدارک مدرسه ونگهداری از آنها ، تامین منابع مالی مدرسه چه از طریق دولتی یا مردمی نیز از وظایف مدیران به شمار می رود .

 

اجزا سیستم مدرسه

اجزا سیستم یک واحد آموزشی به چهار قسمت زیر تقسیم می شود

1-   ورودی های سیستم مدرسه

2-   فرایندهای مدرسه

3-   خروجی های سیستم مدرسه

4-   بازخورد

 

ورودی های سیستم مدرسه عبارتند از دانش آموزان ، معلمان ، منابع فیزیک ، منابع مالی ، دانش نظری وعلمی فنی و پژوهشی

 

فرایند های مدرسه عبارتند از : تدریس ، مدیریت ، ارزشیابی ، محتوا و روش ها به سخن دیگر آنچه در حد فاصل ورود دانش آموزان به مدرسه تا خروج آنان در پایان سال تحصیلی اتفاق می افتد واز آنها فرد مورد نظر ومعطوف به هدف را می سازد فرایند نامیده می شود .

خروجی های سیستم مدرسه هم   همان دانش آموختگان وفارغ التحصیلان هستند .

 

مثلا" دانش آموزان به عنوان ورودی های سیستم ، تحت آموزش قرار گرفته ودر مسیر وجریان یاددهی - یادگیری ،تغییر رفتار داده ودر پایان سال تحصیلی به مرتبه و قابلیت هایی می رسند( خروجی )

 

منظور از بازخورد رابطه ای است که بین برونداد، درونداد وفرایند، باعملیات سیستم برقرار می گردد تا براساس مقتضیات محیطی ونیازها به کار سیستم اصلاح گردیده وآن را در تعادل نگهدارد.

 

دیدگاه های موجود در مدیریت آموزشی  

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

باتوجه به بررسی ومطالعه شیوه های مدیریت ودیدگاههای مدیران آموزشی نسبت به حل مشکلات ومعضلات واداره مدرسه به دودیدگاه مهم در زیر اشاره می شود:

الف – برخی مدیران مدارس ریشه بسیاری از مشکلات و نیز راه حل ها را در ورودی های سیستم مدرسه می جویند آنها معتقدند که اگر ظرفیت های ورودی مدرسه ازقبیل  منابع مالی ، فیزیک وپول افزایش یابد می توان همه ی تنگناها ومشکلات   مدرسه راحل کرد دراین نگاه سنتی مدیریت کار وقتی خوب انجام شده که درصد قبولی از بالاترین میزان برخوردار باشد اغلب مدیران ومعلمان هم دانش آموزان را افرادی بی انگیزه وناتوان از شناخت نیازهایشان می دانند دانش آموزان هم تصور می کنند کارشان فقط   حفظ مفاهیم کتابها و آوردن نمره قبولی است .

ب- دسته دوم براین باورند که گرچه توجه به منابع موجود ومورد انتظار در ورودی های سیستم مدرسه حایز اهمیت وتاثیر بسیار است اما باتمرکز در فرآیند سیستم مدرسه وبهبود ارتقای مستمر فرایند ها همراه با تعیین استراتژی ها وراهکارهای مرتبط می توان بسیاری از حفره های آشکار و پنهان راحتی در ورودی های سیستم مدرسه بهبود بخشد و برطرف کرد .

در مدیریت فرایند محورهمه ی تلاش وهدف مدرسه ومدیر معطوف به رضایت دانش آموزان وتوسعه ی یادگیری است وتاوقتی رضایت دانش آموزان ومعلمان حاصل نشده باشد در مدرسه کاری انجام نگرفته است دراین شیوه مدیریت دانش آموزان ار باب وسرور هستند.

 

مدیریت کیفیت جامع

قبل از اینکه مدیریت کیفیت جامع را تعریف کنیم لازم است بدانیم مدارس کیفی جامع چیست ؟

مدارس کیفی جامع محصول مدیریت فرایند مدار ومدیریت کیفیت جامع است دراین مدارس بین همه کارکنان ازجمله معلمان و دانش آموزان ارتباط مطلوبی   برقرار است   به معلمان ، دانش آموزان ، خانواده ها وکارکنان قدرت می دهند تا فرصت را برای توسعه ی کیفیت در مدرسه درک کرده وبا ابزارهای مدیریت موجبات توسعه مدارس را فراهم آورند دراین   مدارس همه کارکنان درغنی سازی وارتقای کیفیت مدرسه مشارکت دارند بهسازی همه ی عناصر وعوامل مدرسه ازجمله برنامه های درسی ، آموزشی ، امور پرورشی ، فوق برنامه ، منابع انسانی ارتباط با والدین وروش های   ارزشیابی  ، اصول ناظر بر مدارس کیفی جامع است .

مدیریت این مدارس   فرایند مداراست وتلاش می کند برنامه ریزی استراتژیک را وارد رفتار روزانه مدارس کند این مدارس به رهبران ومدیران اثر بخش نیاز دارند مدیرانی که آینده گرا بوده  و دیدگاه های آینده را بررسی کرده وایده هایی را برای تغییر پیشنهاد کنند پذیرای ایده های جدید بوده وبرای دیگران بویژه دانش آموزان ومعلمان امید وخوش بینی ونشاط فراهم کنند.

 

حال می توان گفت که مدیریت کیفیت جامع یک نظریه نیست بلکه یک حرکت ونهضت همگانی است، یک راه صحیح   کار است که همه افراد بایددر این نهضت مشارکت کنند در واقع مدیریت کیفیت جامع ، روش مدیریت گروهی انجام دادن کار برای بهبود مداوم کیفیت وبهره وری قابلیت ها واستعداد های مدیریت ونیروی انسانی کار است.

 

توجه به نیازها

پاسخ به نیازها و انتظارات دانش آموزان یکی از مسائل مهم و جدی است که باید در مدیریت مدرسه به آن توجه   شود چرا که یکی از بهترین راه ها برای کسب توفیق پایدار در زمینه ی تعلیم وتربیت ، پاسخ به انتظارات ونیازهای دانش آموزان است دانش آموزان نیازهای متفاوتی دارند ولی اکثر آنها نیازمند کیفیت یادگیری هستند عده ای از آنها مایلندمدرسه ای شاد داشته باشند وجمعی دیگر علاقمندند که از تکنولوژی روز در آموزش برخوردار شوند وتعدادی دیگر به ارتقای فردی خود می اندیشند اما همه ی آن ها می خواهند مدرسه ای باکیفیت وبانشاط داشته باشند ویادگیری عمیق را بهبود بخشند .

 

متمرکز شدن برخواسته های دانش آموزان باعث ایجادرضایت در دانش آموزان شده وکارکرد مدرسه مفید ویادگیری دانش آموز را عمیق وموثر می سازد مدیریت فرایند محور بر دانش آموز تمرکزدارد واین کمک می کند تا مدیر مدرسه در کارهای خود مطابق اهداف برنامه ریزی شده پیش رود واز حاشیه روی پرهیز نماید وهمیشه منافع دانش آموز را موردتوجه قرار دهد .

 

ارتقای مستمر کیفیت

در مدیریت کیفیت جامع فقط به تعیین اهداف در برنامه های آموزشی ودرسی اکتفا نمی شود چرا که اهداف به تنهایی نمی توانند منجر به نتایج پایدار وقابل اعتماد شوند .

ارتقای مستمر کیفیت مشارکت همه ی مدیران ، معلمان ، کارشناسان ، متخصصان ، دانش آموزان و والدین آنها را برای ارتقا برنامه ی درسی وآموزشی مدرسه با تاکید بررضایت دانش آموزان مورد توجه قرار می دهد به عبارت دیگر ارتقای مستمر کیفیت برمشارکت همه ی عوامل دست اندرکار ، برای جلب رضایت دانش آموزان ، تاکید برتحول وتغییر در شناخت ، نگرش فردی وجمعی همه ی کارکنان مدرسه به طور مستمر وتوجه به تکنولوژی در فرایند برنامه های مدرسه تاکید دارد . دریک مفهوم کلان ، ارتقای مستمر کیفیت شامل ایجاد زیر ساخت مناسب وتیم های ارتقا برای ارتقای فرایند ها است.

آشنایی مدیران با روش ها ، ابزارها ومدل ها و بهره مندی از آن ها به طور عملی مورد انتظار است.

از آنجایی که مدیریت کیفیت ، حرکتی است از بالا به پایین لذا مدیران باید قبل از کارکنان آموزش ببینند وبااین روش ها ،ابزار ومدلهاآشنا شوندچرا که اگر مدیران شخصا" درگیر فرایند ارتقا نشوند ولو همه ی معلمان و کارکنان تحت نظر آنها در فعالیت های ارتقا مشارکت کنند، کار به جایی نخواهد رسید .

 

مشارکت همگانی درمدرسه 

 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

مشارکت که از آن به عنوان دخالت در فرایند تصمیم گیری ها وت صمیم سازی ها یادشده است موجب افزایش بهره وری در کار ، یگانگی وافزایش اعتماد افراد به یکدیگر می شود .

مدیریت کیفیت جامع فقط نمی تواند به قابلیت وتوانایی مدیران متکی باشد بلکه به مشارکت افراد وکارگروهی واستفاده از خرد جمعی برای بهینه سازی فرهنگ سازمانی مدرسه تاکید دارد ، جو سازمانی دوستانه ، حسن مناسبات وارتباطات   بین نیروهای انسانی ، شناخـت و اعتماد مدیراز گروه وکارگروهی می تواند زمینه ساز و فراهم آورنده ی آموزش وپرورش با نشاط وموثر در مدرسه باشد .

مدیران مدارس باید مهارت کار گروهی در مدرسه را فراگیرند وبرای ایجاد محیطی مشارکت پذیر نگرش خود رانسبت به سازماندهی کارها تغییر دهند چراکه در کار گروهی می توان از خرد ، هوش وابتکار همه ی کارکنان بهره مند شد .

آنچه که دانستن آن می تواند راهگشا باشد روشهای فعال شدن کار گروهی درمدرسه است که می توان به نام گذاری گروه ، درک اعضای گروه از سوی رهبر گروه ، توجه به نیازهای مادی ومعنوی آنان ، محبت وصداقت ورزیدن به آنان ، عدم شتاب دررسیدن به نتیجه ،  برداشتن گامهای آهسته ولی پیوسته ، اداره ی خودب وفعال جلسات گروه اشاره کرد .

 

چگونگی فرایند حرکت 

 

در مدیریت کیفیت جامع تغییر دائمی در روش مورد نظر است بطوری که این حرکت آهسته   ولی پیوست باشد وزمانی این حرکت به نتیجه می رسد که مدیر در اجرای آن مشارکت فعال وموثر داشته باشد .

 

مدیر موفق کسی است که قبل از اجرای کار زمینه را برای آن آماده کند برای زمینه سازی توجه به موارد زیر ضروری است : تغییر دادن عادت های قدیمی ، حاکم کردن تفکر سیستمیک ( توجه به کل نه به جزء ) صبور بودن ، به منافع درازمدت اندیشیدن ، ازبین بردن ترس بعنوان منابع تغییر ، حمایت کامل و جدی رهبر مدرسه و منطقه آموزشی ، تهیه برنامه استراتژیک وراهبردی درمدرسه ، گسترش رویکرد مشارکتی   در مدرسه   وجایگزین کردن برنامه محوری به جای موضوع محوری .علاوه برموارد فوق  می بایست به نکات کلیدی دیگری در فرایند حرکت مدیریت کیفیت جامع توجه نمود از آن جمله می توان به مشارکت مدیر مدرسه بعنوان یکی از مهمترین عوامل دست اندر کار حرکت ، بالابردن وگسترش آگاهی کلیه کارکنان از موضوع ، ایجاد تغییر در نگرش کارکنان وبالا بردن مهارت های آن ها اشاره کرد پس از زمینه سازی نوبت به تهیه برنامه ی اجرایی بهبود مدرسه می رسد ابتدابه مطالعه   موقعیتی که در آن قرار داریم می پردازیم در این مرحله ترسیم چشم انداز - ماموریت رسالت مدرسه ، چالش ها و نهایتا" موقعیتی که می خواهیم به آن برسیم را مورد توجه قرار می دهیم به عبارت دیگر وضعیت موجود مدرسه ووضعیت مطلوب مدرسه شناسایی می گردد .

 

در مرحله دوم از طریق ابزارهای مختلف به شناسایی مشکلات پرداخته و فاصله ی بین وضعیت موجود ومطلوب را مشخص می نماییم در مرحله سوم به شناسایی ، انتخاب وتحلیل فرایندهای مدرسه برای بهبود وارتقای فرایندها می پردازیم در ادامه استراتژی های بهبود مدرسه را تعیین می کنیم   درمرحله پنجم برای بهبود مدرسه برنامه ریزی می کنیم این برنامه ریزی   شامل زمان بندی پروژه ها وفعالیت ها ، اولویت گذاری ، سازماندهی و بسیج منابع وامکانات برای هرچه بهتر انجام شدن  برنامه ها و... است در مراحل   بعدی به اجرا برنامه های اجرایی و تفصیلی ، ارزیابی در حین اجرای برنامه ها ونهایتا" اقدام برای برنامه ریزی مجدد و  دوره ی بعدی می پردازیم .

 

ویژگی های مدیر مدرسه کیفی جامع 

 

پس از مشخص کردن هدفهای میانی وسالانه مدرسه نوبت به سازماندهی می رسد برای اینکار کمیته ای تحت عنوان کمیته مدیریت کیفیت جامع در مدرسه تشکیل می شود که وظیفه ی آن هدایت و اشاعه ی مدیریت کیفیت جامع است مدیر مدرسه به عنوان متولی اصلی فرایند بهبود در مدرسه می بایست بعنوان   رییس این کمیته شخصا" فعالیت را در دست گیرد مدیر مدرسه باید دارای ویژگی های زیر باشد.

 

1-     تلاش ، فداکاری ووقت گذاری برای کار

2-     تلاش مستمر  در جهت افزایش هوش و ذکاوت خود داشتن

3-     بخشندگی نسبت به دیگران وسخت گیری نسبت به خود داشتن

4-  با غلبه برنفس خود ، فاتح دیگران شدن

5-  نمونه بودن درفضیلت و عادت های پسندیده داشتن

6-   روحیه ی مشارکت داشتن

7-  برای اندیشه دیگران ارزش قائل شدن

8- دادن آزادی خطر پذیری به نیروهای کاراندیشگر واندیشمند

9-  نظارت هوشمندانه داشتن

10- احساس فداکاری شدید داشتن

11-  حضور بیشتر در کنار کارکنان داشتن

12- شخصیت دادن به کارکنان

13- کمک به دیگران تاخودشان کار را انجام دهند

14- تشویق همکاران به استفاده از فکر خودشان

15-توانایی سرمایه گذاری در انتقال فن آوری اطلاعات

16- روحیه نوآوری داشتن وتغییرات منطقی را پذیرفتن

17-اندیشه های کارکنان را بارورساختن ومشارکت دادن آنها در برنامه ریزی

18- به ارتقای مستمر کیفیت اندیشیدن

19- بینشی مبتنی برجامعیت کار داشتن

 

سخن پایانی ( نتیجه گیری ) 

با رشد و پیشرفت تکنولوژی وفن آوری اطلاعات ، جامعه انسانی دگرگون شده وبسرعت دچار تغییر می شود این تغییرات خود به خود نیازهای جدید را نیز بوجود می آورد دست اندرکاران تعلیم وتربیت می بایست همزمان با این تغییرات برنامه ریزی نمایند و خود نیز ضمن کسب اطلاعات و آگاهی های جدید به روش های مناسب ونوین آموزشی و پرورشی مجهز شوند یکی از مواردی که در امر آموزش و تربیت دانش آموزان نقش اساسی دارد فراهم آوردن وسایل و امکانات سخت افزاری ونرم افزاری است اما در زمان های مختلف دیدگاه های افراد صاحب نظر متفاوت بوده است عده ای در مدیریت آموزش وپرورش ریشه بسیاری از مشکلات و حتی راه حل های آن را در ورودی های سیستم مدرسه می جویند به عبارت دیگر امکانات سخت افزاری را مهمتر قلمداد می کنند و معتقدند که اگر ظرفیت های ورودی مدرسه از قبیل منابع مالی ، فیزیکی و پول افزایش یابد می توان همه تنگناها و مشکلات مدرسه را حل کرد عده دیگری هم براین باورند که گرچه ورودی های سیستم مدرسه و منابع مالی و فیزیکی حایز اهمیت وموثر هستند اما باید بیشتر به فرآیند سیستم توجه شود این گروه تدریس ، مدیریت ، ارزشیابی ، محتوی وروشها را بعنوان امکانات   نرم افزاری موثر تر می دانند .

 

باتوجه به آنچه گذشت ضمن تاکید بر روش دیدگاه دوم در مدیریت مدرسه توجه بیشتر را به کیفیت و فرآیند محوری می دهد تاکید می نماییم که در پیشبرد امور وبهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه باید به همه موارد ، امکانات و روش ها توجه نمود .

 

چراکه اگر در مدیریت مدرسه فقط امکانات سخت افزاری مانند ساختمان ، حیاط مدرسه ، سالن ، اتاق ها ، وسایل کمک آموزشی ، آزمایشگاه و کارگاه و.. را فراهم نماییم اما برنامه مناسب ، روش صحیح و محتوای ارزشمند نداشته باشیم هیچ نتیجه و بهره ای نخواهیم برد برعکس هم اگر به فرایند سیستم توجه جدی نماییم اما امکانات سخت افزاری که بعنوان پشتیبانی سیستم مدرسه هستند را تامین ننماییم چندان در کارخود توفیقی نخواهیم داشت زیرا به عقیده روانشناسان حتی اکسیژن هوا، نور کافی ، رنگ وضعیت فیزیکی ، شکل وابعاد کلاس در یادگیری موثرند پس نتیجه می گیریم که در اولویت اول داشتن برنامه توجه به روش های تدریس ، ارزشیابی مستمر از روش ها و میزان دست یابی به اهداف و تقویت مدیریتی که نتیجه ی همه ی تلاش ها و اقدامات آن معطوف به رضایت دانش آموزان و توسعه ی یادگیری باشد ودرمرحله دوم توجه به پشتیبانی و تامین امکانات مالی وفیزیکی واز همه مهمتر رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمانی که در راستای اهداف فوق مجددانه تلاش می نمایند در بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه مهم وضروری است .

 

پیشنهادات راهبردی  

1-   در آموزشگاه کمیته ی مدیریت کیفیت را تشکیل دهید وسعی نمایید مدیر مدرسه خودشخصا" مدیریت و رهبری این کمیته را به عهده گیرد وضمن استفاده از همه ی معلمان ودانش آموزان در برنامه ریزی ، فرایند نتایج را مرتبا" ارزیابی نماید .

2-   مدیر مدرسه ضمن توجه جدی به مدیریت روابط انسانی در اداره ی مدرسه ، سبک مدیریتی خود را برپایه ی مشارکت قرار دهد تا از این طریق در قلب و روح کارکنان ودانش آموزان نفوذ نماید . 

بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه

3-   مدیرمدرسه می بایست با مشاهده وبازدید از کارها وتجارب موفق سایر مدیران برتجارب خود بیفزایند وطرح ها والگوهای مناسب مدیران موفق را شناسایی وپس از مطالعه وارزیابی باتوجه به شرایط مدرسه خود بعداز تغییرات لازم اجرا نماید .

4-   کیفیت بخشی مدرسه ، مستلزم تنظیم اهدافی مشخص است که باید در راستای اهداف وزارت آموزش وپرورش (مصوب شورای عالی آموزش وپرورش ) باشد لذا اهداف وزارت آموزش وپرورش بسیار کلی است ومدیران باید برحسب دوره تحصیلی وبانگاه به اهداف کلی ، اهداف اختصاصی وتفصیلی وقابل دست یابی را تدوین کنند .

5-   برای آموزش کارکنان مدرسه وآشنایی آنها با مدیریت کیفیت دوره های آموزشی لازم برگزار شود وبرای کسانی که در این زمینه پیشقدم هستند وتلاش می کنند جوایزی در نظر گرفته شود .

6-   باید کارها وفعالیت های خوب وطرح های ارزنده مدرسه درجلسه ای به افراد وگروههای ذیربط ارائه گردد تا از این طریق دیگران با تجارب واندیشه های دیگران آشنا شوند .

7-   برای ارائه تجارب واندیشه های نو وپیشنهادهای مفید می توان از وسایلی نظیر اسلاید ، فیلم ، گراف ، ویدئو ، پروژکتور و .... استفاده نمود .

8-   کارگروهی را به معلمان آموزش دهید برخوردی باز داشته باشید و جلسات بحث های نظری تشکیل دهید سعی کنید تا از مزایای کارگروهی بهره مند شوید وبه جای پاداش  دادن به عملکردهای فردی به عملکرد های گروهی پاداش دهید .

9-   شوراهای مدرسه وتشکلات دانش آموزی را تشکیل دهید و با واگذاری مسوولیت های مختلف حتی اداره مدرسه وکلاس به دانش آموزان زمینه پرورش حرفه ای آنها را فراهم کنید .

10- مدیر مدرسه می بایست به معلمان وکارکنان مدرسه برای رفتار درست آنها پاداش دهد این کار باعث می شود تا نتایج مثبت بیشتر شود همچنین باید به کارهای برجسته به خلاقیت های کاربردی ، به ساده کردن کار ، به کیفیت کار ، به کارهای تیمی و نهایتا" به کسانی که رفتار موثر دارند پاداش داد این پاداش می تواند هم مادی وهم معنوی باشد.

11- معلمان می بایست در بهبود فرایند یاددهی – یادگیری فعالیت های آموزشی مدرسه وارتقای شایستگی های حرفه ای معلمان از پژوهش مشارکتی که یکی از اثر بخش ترین نوع پژوهش در حین عمل می باشد استفاده نمایند برای اینکار لازم است آموزش های لازم را به معلمان ارائه داد.

12-  مدیر مدرسه باید به همان اندازه که به زیردستان ( معلمان وکارکنان مدرسه) آزادی عمل می دهد به همان اندازه هم اقتدار خود را به کار گیرد ونظارت لازم را برکارآنها داشته باشد.

13- مدیر مدرسه به کارکنان ومعلمان اجازه می دهد تا درحوزه محدودیت های تعیین شده توسط او تصمیم گیری وانجام وظیفه نمایند .

14- مدیران باید به جای سخت کار کردن ، کاغذ بازی و بوروکراسی اداره به زیبا کردن ، وهمچنین درست ونرم وروان کارکردن بپردازند .

15- مدیران باید از پیشداوری در مورد معلمان ، کارکنان ودانش آموزان اجتناب نموده وبه کسی برچسب نزنند ، وطوری رفتار کنند تا همه افراد در کارها وحل مشکلات همدیگر را یاری کنند .

16- در مدارس کیفیت جامع مدیر باید تلاش کند خود رهبر آموزشی باشد و هم مهارت های رهبری را به معلمان خود بیاموزد .

 

منابع و مآخذ :

1- عزتخواه ، نوروزی ، مدیریت مراکز پیش دبستانی ، 1375

2- علاقه بند ، علی ، مقدمات مدیریت آموزشی ، 1374

3- صافی ، احمد ، سازمان و مدیریت در آموزش وپرورش ، 1379

4- تورانی ، حیدر ، مدیریت فرآیندمدار در مدرسه ، 1382

5- شوجی ، شیبا ، رویکرد نوین مدیریت کیفیت در آمریکا ،

مترجم دکتر اقدسی ، محمد ، 1380

6- تورانی ، حیدر، کیفیت بخشی آموزش وپرورش دوره ابتدایی ...، 1380


گردآورنده : موسی مباشری

مرکز یادگیری سایت تبیان - تجمیع و تنظیم: نوربخش

: مهمترین وظیفه مدیران آموزشی هدایت جریان آموزش ویادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد وپرورش دانش آموزان است مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را باروشن بینی اجرا نمایند و هدف های خود را بصورت قابل فهم وعملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت  معنی دار ، تقسیم هدفهای کلی به هدف های فرعی ، تبدلی هدف ها به هدف های عملی در کلاس به کمک معلمان ، بالا بردن روحیه کارکنان و... می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کار معلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه براین مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس وفعالیت های آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی وکارایی معلمان ومیزان  تحقق هدف های آموزشی را مشخص ودر زمان های معینی از تغییر و تجدید نظر در برنامه آموزشی مدرسه استفاده کند .

مهارت های یادگیری

مهارت های یادگیری 

مهارت های یادگیری

  

مفهوم یادگیری

 

هر نوع فعالیت آموزشی یا تدریس با امید به اینکه منجر به یادگیری گردد، انجام می شود. معلمی که می خواهد فعالیت و یا مهارتی را در کلاس دنبال کند باید توجه داشته باشد. هدف از این فعالیت ها باید ایجاد زمینه های یادگیری است. در همین راستا،  در ادامه، مطلب کوتاهی ارائه خواهد شد. 

 

در زمینه یادگیری  و این که  یادگیری چیست ؟ چه نوع تحولی را در دانش آموز یا دانشجو باید ایجاد کنیم که به آن یادگیری گفته شود. در زمینه یادگیری روانشناسان تربیتی و متخصصان تعلیم و تربیت، تعاریف زیادی ارائه داده اند که امکان بحث و بررسی آن ها در این مقوله امکان پذیر نیست...  

مهارت های یادگیری

لذا تعریفی را که  یکی از روانشناسان و همکار وی به نام هیلگارد و مارکوس که در اکثر کتاب ها نیز آورده شده و تعریف جامعی از یادگیری است ارائه می شود.

 

در این تعریف هیلگارد اشاره می کند :

« یادگیری عبارت است از تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد که در اثر تجربه حاصل می شود»

 

پس یادگیری تغییر است و اگر ما در جریان آموزش فعالیتی را انجام دهیم که منجر به تغییر نشود نمی توانیم آن را یادگیری تلقی کنیم.

 

به عنوان مثال :

دانش آموزی که وارد کلاس من می شود و ویژگی هایی مثل «الف» دارد اگر در پایان آموزش من «الف» آن تبدیل به «ب» نشود. تغییری در آن صورت نگرفته،  پس در نتیجه می گوییم یادگیری در او رخ نداده است.

 

 «شایان ذکر است که هرنوع تغییر در شاگرد و فراگیر، لزوما یادگیری نیست.»

 

تعاریفی وجود دارد که حدود  یادگیری را مشخص می کند.

  1. ـ تغییرات باید نسبتاً ثابت باشد.
مهارت های یادگیری

حال سؤال اینجاست اگر دانش آموزی وادار گردد، امروز مفهومی را حفظ کند و فردا  این مفاهیم را از یاد ببرد، و معنایی از آن در ذهن وی نمانده باشد، آیا می توان گفت یادگیری صورت گرفته؟

 براساس این تعریف جای تأمل است. به قول یکی از متخصصان تعلیم و تربیت که می گوید:

 

«شاگردان ما قبل از امتحان همه چیز دارند، اما ورقه های امتحان هیچ چیز ندارند، ‌اما بعداز امتحان ورقه های ما همه چیز دارند،  ولی شاگردان دیگر چیزی ندارند.»

 

 این طنز، به این نوع یادگیری های ناپایدار اشاره دارد.

 

در محیط اطراف ما برخی از تغییرات ثابتند. مثل تغییرات رشدی و تغییرات زیست محیطی

آیا می شود این تغییرات را یادگیری دانست؟

 

 هیلگارد می گوید:

« خیر . وی می افزاید،  تغییراتی که در اثر رشد ایجاد شود یادگیری نیست هرچند ثابت و پایدار باشد. اما رشد و مراحل آن تأثیر زیادی در یادگیری دارد.»

 

توجه به چند نکته خالی از لطف نیست:

  1. 1.تغییرات حاصل از رشد، یادگیری نیست هرچند پایدار باشد.
  2. 2.تغییرات حاصل از مواد شیمیایی و دارو، یادگیری نیست.
  3. 3. تغییراتی که بر اثر واکنش هایی که در انسان پدیدار می گردد، مثل خشم، ‌عصبانیت، هیجان و ...  یادگیری نیست.

 

هیلگارد می گوید:

«تغییراتی که بر اثر تجربه فرد حاصل شده باشد یادگیری است یا به عبارتی تغییرات رفتار بالقوه در مقابل رفتار بالفعل است. »

 

بعضی ها عنوان می کنند یادگیری یعنی تغییرات قابل مشاهده و اندازه گیری، اگرچه هیلگارد هم نوعی رفتار گرا است، اما گامی را فراتر گذاشته و می گوید:

«رفتار قابل مشاهده یادگیری نیست. بلکه رفتار بالقوه، یعنی آن تغییراتی که در درون ذهن ارگانیسم ایجاد می شود و مهارت هایی که ذهن کسب می کند یادگیری است.»

 

به عنوان مثال :

میزان انرژی در فنر تا شده مشخص و قابل مشاهده نیست. اما به محض اینکه دست باز شود و فنر آزاد گردد. میزان انرژی ذخیره شده مشخص می گردد. پس وقتی ما آن عمل یا رفتار را تبدیل می کنیم قابل مشاهده و درک است. براساس این، این تفاریف و مثال ها یادگیری قابل مشاهده نیست اما عملکرد آن قابل یادگیری است.

 

 

هیلگارد، عملکرد را نتیجه یادگیری می داند نه خود یادگیری.

البته این انتقاد وارد است که اگر تغییرات، بالقوه درون ذهن است پس چگونه می توانیم بفهمیم و یا اندازه بگیریم که فرد چیزی را یاد گرفته؟

 

پاسخ اینست: از روی عملکرد فرد.

دقت کنید عملکرد همیشه مساوی با یادگیری نیست، چون عملکرد شرایط و موقعیت می خواهد. 

مهارت های یادگیری

حال بحث اینجاست که آیا دانش آموز تنها در محیط آموزشی و در کلاس مسائل را یاد می گیرد؟

خیر! زیرا انسان از بدو تولد و وقتی که با محیط در تعامل هست شروع به یادگیری می کند.مهارت های یادگیری

 

سؤال دیگری که مطرح می شود اینست که چرا آموزش می دهیم و یا تدریس می کنیم؟

 

و پاسخ اینست که شاید ما می خواهیم با اینکار شرایط را مطلوب و تغییرات علمی بوجود آوریم...

 

عوامل مؤثر در یادگیری را می توان به صورت زیر برشمرد:

  1. - آمادگی

یعنی دانش آموز از نظر مراحل رشد، به آمادگی لازم برسد. زیرا چنانچه فرد از نظر مراحل رشد به آن درجه نرسیده باشد که بتوانم  مفاهیم  انتزاعی را درک کند، یادگیری دچار خلل می گردد.

کاری که در مدارس گذشته انجام می شد.

یعنی دانش آموز در مراحل ابتدایی کلمات بسیار انتزاعی و مفاهیم ذهنی که قابل لمس نباشد را نمی فهمد. آنها مفاهیمی را می فهمند که قابل دسترس باشد و تجربه کند.

 

دو کودک در سن 4 و 5 سالگی را در نظر بگیرید. دو لیوان را پر از آب کنید. یک لیوان با قطر بیشتر یک لیوان با قطر کمتر اما ارتفاع بیشتر و بعد به کودک بگویید آب کدام لیوان بیشتر است ، وی به آن لیوانی که ارتفاع بیشتری دارد اشاره خواهد کرد. تصمیم او بر اساس دیداری بودنش است.

 

مهارت های یادگیری

بنابراین در مطالبی که آموزش داده می شود می بایست مراحل رشد در نظر گرفته شود، مخصوصاً آمادگی علمی بچه ها.

و باید دقت کنیم و ببینم که:

  1. 1.آیا فرد زمینه درک و فهم آن را از لحاظ رشد ذهنی دارد؟
  2. 2.آیا پایه علمی (پیش زمینه ) دارد یا خیر؟ اگر به این مراحل آموزش توجه نکنیم. نمی توانیم انتظار یادگیری  داشته باشیم.
  3. -انگیزش

ما آن قسمت از مفاهیم و پدیده ها را به ذهن می سپاریم که برای ما انگیزه ایجاد کند و آن را دوست بداریم و یا براساس نیاز ما باشد.

بنابراین در کلاس درس یا هر محیط دیگری، اگر موضوع درس و آموزش مورد رغبت و علاقه شاگرد نباشد نمی توان انتظار یادگیری داشت.

لذا انگیزش نیروی است که به فعالیت های ما جهت و شدت می بخشد

 و هر قدر فعالیت های آموزشی همره با محرک باشد. برانگیزاننده تر خواهد بود و میزان یادگیری هم در این راستا بالا می رود.

  1. -افکار متعارض

دقت کنید آنجایی که بچه ها خود به یادگیری و کشف می پردازند، برایشان ایجاد انگیزه می کند ولی آنجایی که معلم اطلاعات بسته بندی شده را در ذهن او پر می می کند برایش جالب نیست، و انگیزه نخواهد داشت.

لذا معلم باید سبک های یادگیری و علائق و رغبت های شاگرد را بشناسد

و براساس آن آموزش دهد. 

محیط های آموزشی اگر محیط پرچالش همراه با فعالیت و کنجکاوی باشد مطلوب است نه اینکه در یک مکانی بنشیند و فقط حرف هایمان را یاداشت کند.

 

اما افکار متعارض چیست؟

افکار متعارض زمانی به وجود می آید که دانش آموزان چیزهای تازه و حیرت انگیز، متناقض و پیچیده را تجربه کنند. انسان وقتی به فکر فرو می رود و به تلاش ذهنی می پردازد که مسائل برایش روشن نباشد و پیچیدگی داشته باشد. لذا یکی از راه هایی که می توانیم انگیزه ایجاد کنیم، طرح سؤال برای اوست.

 

بنابر این معلم خوب معلمی نیست که هر روز یک مشت اطلاعات را به خورد شاگرد بدهد بلکه معلم خوب، معلمی نیست که روش یادگیری را به بچه ها بیاموزد.

  1. -اسنادها ی علمی
  2. مهارت های یادگیری

شاید این لغت ناآشنا باشد، اما تئوری را در روانشاسی داریم تحت عنوان تئوری اسنادها.

به زبان ساده تر، اسنادها این است که ما موفقیت و شکست خود را به چه عواملی نسبت می دهیم؟

 

اگر دانش آموزی باشم که شکست خود را به عواملی نسبت بدهم که خارج از کنترل من است، دراینجا من برای موفقیت بیشتر تلاش نمی کنم چون فکر می کنم نه شانس دارم،  نه معلم دراختیار من است. بنابر این برای بهبود وضعیت خود تلاش چندانی از خود نشان نمی دهم.

 

باید به شاگردان یاد بدهیم شکست یا موفقیت خود را به تلاش خود نسبت بدهند

و واقعاً‌ مسوولیت شکست را بپذیرند، زیرا تلاش و کوشش در اختیار خودش است.

 

مهارت های یادگیری

این کار باعث خواهد شد تلاش بیشتری از خود نشان دهد. زیرا اگر به عواملی غیر از خود نسبت بدهد دچار افسردگی خواهد شد.

اکثراً می بییم که فرد بدگمان می گوید: من بدشانسم!

  1. -هدف آموزش

اهداف آموزش عامل مهم  در امر یادگیری است شما می دانید هر چند هدف ها ارزشمند باشد، انسان تلاش بیشتری از خود نشان خواهد داد.

به عنوان مثال ما در گذشته وقتی که دانش آموز بودیم بیشتر تلاش می کردیم، چون اهداف ما مشخص و در عین حال ارزشمند بود،‌ می خواستیم موقعیت خود را ارتقاء دهیم اما امروزه هدف برای دانش آموزان مبهم است.

بنابراین معلم باید فعالیت ها را طوری تنظیم کند که براساس نیاز باشد.  در آن صورت است که شاگرد احساس می کند، برای رشد لازم باید حرکت و فعالیت کند. به همین دلیل تنظیم هدف هاو  ایجاد هدف های با ارزش فوق العاده در یادگیری افراد مؤثر است.

 

به عنوان مثال:

دانش آموزی که برای رفتن به دانشگاه درس می خواند در مقایسه با دانش آموزی که تنها به فکر گرفتن دیپلم است فعالیت بیشتری از خود نشان می دهد و بیشتر تلاش می کند، پس هرچه هدف ارزشمند تر باشد. تلاش بیشتری صورت می گیرد.

 

مهارت های یادگیری

-تجارب گذشته فرد

یعنی اینکه من مفاهیم را بگونه ای می فهمم که زمینه فهم آن را داشته باشم .

به عبارت دیگر جهان بیرون را براساس ساخت شناختی خودم می فهمم . اگر پابه علمی نداشته باشم مفاهیم را نمی فهمم.

محیط یادگیری، تجهیزات، فضای عاطفی و علمی مطلوب کلاس نیز بسیار مهم و مؤثر است. همچنین روش تدریس معلم بسیار حائز اهمیت است.هستند معلمینی که با روش های خوب ایجاد انگیزه می کنند و بعضی از معلمین با روش های نامطلوب موجب رکود یادگیری شاگرد می شوند.

  1. -سبک های یادگیری

ما سبک های مختلفی برای یادگیری داریم.

به عنوان مثال، بعضی ها در حال قدم زدن بهتر یادگیرند و یا اینکه زیر نوشته کتاب خط بکشند. و یا اول صبح بخوانند این ها سبک های یادگیری گفته می شود.

معلم باید بفهمد سبک های یادگیری بچه ها چگونه است. و تلاش کند فضای تربیتی را به گونه ای سازماندهی کند که با سبک های یادگیری بچه ها همراه باشد.

بنابراین عوامل بی شماری در یادگیری بچه ها دخیل است. تنها تدریس معلم ملاک نیست، بلکه بعضی از عوامل را معلم می تواند دستکاری کند و بعضی خارج از کنترل او است. ولی چنانچه معلم محدودیت ها را بشناسد و فضای آمورشی را بنحو مطلوب تنظیم نماید،  می تواند موجبات یادگیری بهتر و آسانتر دانش آموز را ایجاد کند. 

 


مرکز یادگیری سایت تبیان 

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم 

سلام والدین گرامی،

صدای پای مهر ماه می‌آید...

صدایی که برای هر یک از ما دارای خاطرات خوشایند و ناخوشایند، دوران تحصیل خودمان را تداعی می‌کند.

 

یادتان است روز اول مهر ماه را، روزی که پر از هیجان بودید  از روزهای و مخصوصاً شب قبل از اول مهر ماه، چه هیجاناتی را تجربه می‌کردید!!!

چه افکاری از ذهن شما مانند قطار عبور می‌کرد؟

گاهی با این افکار شاد و پرانرژی و گاهی ناشاد می‌شدید... 

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم

 

به عنوان نمونه، فردا چه می‌شود؟ در کدام کلاس می‌افتم؟

کدام بچه‌ها را می‌بینم؟

معلم‌مان اخلاقش چگونه است؟

و اگر در سال‌های اول و دوم ابتدایی بودید به خود می‌گفتید، از مامان باید جدا شوم، چه اتفاقی می‌افتد؟

نکند کسی مرا اذیت کند؟ و...

 

حالا ما خود در نقش والدینی هستیم که باید بچه‌های خودمان را راهی مدرسه کنیم...

چه‌قدر برای این مسأله مهم و 9 ماه فعالیت خودمان و فرزندمان آمادگی داریم؟

وقتی از آمادگی مدرسه رفتن صحبت می‌کنیم، شاید عده‌ای بگویند که چه لزومی دارد که آمادگی در خود و فرزندمان به وجود آوریم. خوب اول مهر می‌شود و او به مدرسه می‌رود!!!

 

بنابراین در مورد لزوم آمادگی مدرسه رفتن و چگونگی آن در این مبحث با هم صحبت خواهیم کرد. اگر بچه‌ها آماده به مدرسه رفتن شده باشدند، به راحتی مدرسه را می‌پذیرند و خود را با وظایفی که در مدرسه به عهده آن هاست، تطبیق می‌دهند.

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم

 

در نتیجه فشار و استرس کمتری را تجربه کرده و این مسأله موجب شکوفایی استعداد آنها می‌شود و رابطه خوب با معلم و مدرسه را به وجود می‌اورد. در اینجاست که والدین نیز با آمادگی بیشتر، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و 9 ماه فعالیت تحصیلی دانش‌آموزان به خوبی سپری می‌شود. انشالله

 

مزایای ایجاد آمادگی:

همان طور که در بالا به نکاتی اشاره شد، در این جا نیز مزایایی که آمادگی دانش‌آموزان برای آن ها در پی دارد را می‌آوریم.

  1. 1- گسترش نگرش مثبت به مدرسه:

با ایجاد آمادگی، دانش‌آموزان نگرش مثبت‌تری نسبت به مدرسه پیدا می‌کنند و آن جا را محل امنی برای خود می‌یابند.

  1. 2- ایجاد ارتباط بهتر با هم‌سالان:

که باعث تعامل بهتر و همکاری بیشتر دانش‌آموزان با همکلاسی‌ها می‌شود و لذت با هم بودن را تجربه می‌کنند.

  1. 3- ایجاد ارتباط بهتر با معلم و سایر کادر اجرایی مدرسه:

در این صورت آن ها معلم را بیشتر دوست دارند و بیشتر به توصیه‌های او گوش می‌کنند.

  1. 4- نگرش مثبت به درس:

که باعث کارآیی بهتر ذهنی و پیشرفت تحصیلی آن ها می‌شود. 

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم
  1. 5- کاهش اضطراب و فشار روانی:

هر شخصی وقتی بداند که کجا می‌خواهد برود و چه کار می‌خواهد بکند، راحت‌تر با آن مسأله کنار می‌آید و اضطراب کم‌تری را تجربه می‌کند.

  1. 6- بروز استعداد دانش‌آموزان:

وقتی که فشار روانی روی دانش‌آموزان کم‌تر باشد، استعداد آن ها بهتر شکوفا می‌شود.

  1. 7- آمادگی ذهنی برای یادگیری:

یکی از مسائلی که روی یادگیری تأثیر منفی دارد، اضطراب است، وقتی دانش‌آموز آماده رفتن به مدرسه باشد و اضطراب کم‌تری داشته باشد، به طور طبیعی توانایی ذهنی او برای یادگیری افزایش می‌یابد.

  1. 8- فشار روانی و استرس کم‌تر والدین:

والدینی که خود و فرزندشان را برای مدرسه آماده کرده باشند. فشارهای ناشی از اضطراب کودک و نشناختن راهی را که می خواهند بروند، کم‌تر می‌کنند.

  1. 9- بالا رفتن اعتماد به نفس کودک و در نتیجه آن افزایش عزت نفس کودک:

با آمادگی کودک به توانایی‌های خود اعتماد بیشتری دارد و در پرتو آن، خودپنداره و گناه مثبت (با پذیرش نقاط قوت و ضعف) نسبت به خود پیدا می‌کند.

 

معایب عدم آمادگی کودک:

در مقابل مزایایی که برای آمادگی کودک ذکر شد معایبی نیز در نقطه مقابل آن ها وجود دارد که به آن ها اشاره می کنیم.

  1. 1- اضطراب و فشار روانی شدید کودک:

که می‌تواند ناشی از جدایی از والدین باشد یا ناشی از حضور جمعی که نمی‌شناسد، باشد.

  1. 2- اضطراب والدین:
چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم

که وقتی اضطراب و ناراحتی کودک را مشاهده می‌کنند آن ها نیز دچار فشار روانی می‌شوند.

  1. 3- برقراری رابطه نامناسب با هم‌سالان:

کودکی که آماده مدرسه رفتن نباشد و در محیط‌های اجتماعی نیز با کودکان قرار نگرفته باشد، نیاز به زمانی دارد که بتواند با هم‌سالان رابطه مناسب برقرار کند.

  1. 4- عدم رابطه با معلم:

کودک به دلیل واهمه از مدرسه به علت آماده نبودن، نمی‌تواند زود با معلم رابطه برقرار کند. معمولاً کودکان کلاس اولی زمان مناسب حدود دو هفته نیاز دارند تا با معلم ارتباط برقرار کنند. ولی کودکان دارای اضطراب از مدرسه، به زمان بیشتری وقت نیاز دارند.

  1. 5- پایین آمدن سطح یادگیری:

به علت اضطراب و عدم آمادگی و وابستگی شدید به والدین مخصوصاً مادر، ذهن این کودکان انباشته از این نگرانی‌ها است، و مانع یادگیری آنها می‌شود.

 

چطور فرزند خود را برای مدرسه رفتن آماده کنیم؟

برای اینکه فرزند خود را آماده مدرسه رفتن کنیم باید سطح رشد او را بدانیم تا نقاط ضعف او را برطرف کنیم و علاوه بر آن متناسب با سطح رشد او از او انتظار داشته باشیم. بدین‌منظور مراحلی که فرزند ما نیازمند است تا از نظر ذهنی - عاطفی - اجتماعی - جسمی آمادگی مدرسه رفتن را پیدا کند. در این ویژه‌نامه ارائه می‌شود.

هم‌چنین راه‌حل‌هایی برای مشکلات احتمالی ارائه می‌شود که رئوس مطالب در سه مرحله، 

چگونه فرزندان‌مان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم

 

1- آمادگی‌های فردی،

2- آمادگی‌های اجتماعی و ارتباطی،

3- آمادگی‌های تحصیلی ارائه می‌شود.

 

امید است که با به کار بردن توصیه‌های داده شده، فرزندان‌مان را با آمادگی بیشتر و نشاط و سرزندگی روانه مدرسه کنیم...

 

 


مرکز یادگیری سایت تبیان -

شعر استاد شهریار و خواب ایت الله مرعشی نجفی

شعر استاد شهریار و خواب ایت الله مرعشی نجفی 

آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین علیه السلام با جمعی حضور دارند.

حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.

فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد.

حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!

شهریار این شعر را خواند:

 

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را

****

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم به خدا قسم خدا را

****

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

****

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

****

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

****

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

****

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

****

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

****

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

****

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

****

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

****

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

****

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

****

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»

****

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

 

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد؛ از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟

گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می کند.

گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.

چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده ام.

از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام.

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین علیه السلام تشریف دارند. حضرت, شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.

شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید: من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.

آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.

ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل, به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهراسلام الله علیها است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.

 

منبع: سایت فطرت