|
|
|
|
برنامه ریزی جهت اوقات فراغت
|
مفهوم شناسی اوقات فراغت فراغت در لغت به معنای آسایش، آسودگی، آسوده شدن از کار روزانه و غیر آن معنا شده است. اصولاً اوقات فراغت فرصت هایی است که انسان مسئولیت پذیر هیچ گونه تکلیف یا کار موظفی را عهده دار نبوده، زمان در اختیار اوست تا با میل و انگیزه شخصی به امر خاصی بپردازد.[1] در تعریف اوقات فراغت مفهوم رضایت، انگیزه و عامل انتخاب نقش اساسی دارد. در حقیقت بارزترین ویژگی اوقات فراغت این است که انسان از روی رضایت باطنی و انگیزه شخصی، از میان مجموعه متنوع و گسترده ای از فعالیت ها به اختیار خویش یکی را بر می گزیند.[2] ناگفته نماند که اوقات فراغت به معنی بیکاری، وقت آزاد یا وقت مرده نیست، بلکه اوقات فراغت را می توان فرصت هایی دانست که انسان رها از الزامات و وظایف شغلی، مدرسه ای و اجتماعی، آزادانه و از سر رضایت درونی عهده دار نحوه گذران عمر خویش می شود. اهمیت اوقات فراغت و نقش آن در تکامل انسان اوقات فراغت در زندگی انسان حساسیت فوق العاده ای دارد و اندکی بی تفاوتی و بی توجهی به آن می تواند آسیب ها و انحرافات فراوان به بار آورد، امام صادق ـ علیه السلام ـ در هشداری می فرمایند: انسان اگر به کاری مشغول نباشد از فرط خوشی و بیکاری و بیهودگی به کارهایی دست می زند که ضررش بر او و نزدیکانش بسیار است.[3] بنابر آن چه گذشت در می یابیم که اوقات فراغت بستر مناسبی برای شکل گیری و ظهور رضایت و انتخابگری هر فرد است، امری که لازمه احساس استقلال و خود شکوفایی و تعالی انسان است و این امر به نوبه خود در پیشرفت و کاکرد هر چه بیشتر اجتماع نیز مؤثر است. اگر برنامه های اوقات فراغت با جهت گیری صحیح و سالم انتخاب شود، بسیاری از نابسامانی های روحی و جسمی و اجتماعی درمان یافته و خلاقیت های فردی و اجتماعی را به بار خواهد آورد. کارکردهای مثبت اوقات فراغت 1ـ فهم مسئولیت پذیری و نقش فرد در سازندگی و اعتلای خویش و نیز شناخت نقاط ضعف و محدودیت های خود دانست. افراد خلاق، علاوه بر این که از هوش سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند از اوقات فراغت خود حداکثر استفاده را کرده اند و با آزاد اندیشی و تفکر مسائل مختلف را ارزیابی می کنند. 2ـ سلامت روانی فشارها و خستگی های جسمی و روحی ناشی از اشتغال مستمر و بدون وقفه به کارهای الزامی و اجباری به تدریج زمینه نشاط و شادابی و سرزندگی و تعادل حیاتی فرد را سلب کرده و چه بسا باعث اختلالات روانی همچون افسردگی، اضطراب و بیماری های روان تنی می گردد. در این میان تفریحات سالم عامل مهم مقابله با این اختلالات است. 3ـ شکل دهی شخصیت سالم: ساعات فراغت فرصتی است که انسان می تواند به ارزیابی عملکرد گذشته خویش بپردازد. عادت های ناپسند و زشت گذشته خویش را با رضایت و انگیزه باطنی ترک کند و فارغ از فشارهای روانی و خستگی های روحی و جسمی که در غیر اوقات فراغت همیشه با آن مواجه بوده، و با نشاط و سروری باطنی و روحیه ای عالی با کسب عادات خوب و شخصیت سالم بپردازد. اساساً می توان در پرتو برنامه ریزی و با توصیه های دینی، به فراغت گوارایی که امام سجاد ـ علیه السلام ـ آن را درخواست می کنند، دست یافت، فراغتی که از ویژگی های زیر برخوردار است: خداوندا! اگر برای ما فراغتی از کارهای دنیا مقدّر فرموده ای، پس آن را فرصتی همراه با سلامتی قرار ده که در آن رنجی حاصل نشود و ملامتی به وجود نیاید. تا این که فرشتگانی که به ثبت گناهان ما مأمورند با صحیفه ای خالی از گناه از پیش ما بروند و فرشتگان مأمور به نیکی ها، خوشحال از اعمالی که از ما نوشته اند، از نزد ما برگردند.[4] عوارض اوقات فراغت اوقات فراغت به سان شمشیر دو لبه برّانی می ماند که غفلت و بی توجهی یا کم توجهی نسبت به آن می تواند موجب انحراف وسقوط یک فرد یا اجتماع شود. اصولا ً هنگامی که انسان بیکار است زمینه مساعدی برای او فراهم است که دچار انحرافات اخلاقی و رفتاری گردد به همین علت در روایات ما وارد شده است که انسان نباید فراغت محض داشته باشد، چنانچه حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: سزاوار نیست که انسان زمانی داشته باشد که به هیچ کاری مشغول نباشد.[5] همچنین اگر برنامه ریزی درستی نسبت به اوقات فراغت انجام نگیرد و سرگرمی ها و تفریحات غیر سالمی برای فرد تدارک دیده شود، و نسبت به گروه هایی که افراد در آن شرکت می جویند، مطالعه ای صورت نگیرد در حقیقت زمینه انحراف فرد را فراهم می آورد.[6] بایسته های اوقات فراغت 1ـ برنامه های اوقات فراغت باید هم شادی آفرین، سرگرم کننده و لذت بخش باشد و هم متضمن رشد و کمال انسان. 2ـ این برنامه ها باید سعادت فردی و سلامت اجتماعی را به همراه داشته باشد. 3ـ برنامه های اوقات فراغت باید به گونه ای باشد که در جهت تقویت و تلطیف همه ارزش های اخلاقی و عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و سیاسی زندگی انسان مؤثر باشد. 4ـ این برنامه ها باید از نوعی تعادل برخوردار باشد و افراط و تفریط در آن مشاهده نشود، برای مثال نباید وقت زیادی را به تماشای تلویزیون اختصاص داد. 5ـ برنامه های اوقات فراغت نباید خلاف شرع و موازین اخلاقی باشند. این معیاری است که اگر رعایت شود جلوی بسیاری از انحرافات و کژروی ها گرفته می شود. راه های پر کردن اوقات فراغت 1ـ ورزش، در اسلام به ورزش خصوصاً ورزش هایی که علاوه بر تقویت بنیه فردی، به تقویت بنیه اجتماعی یک ملت بینجامد، تأکید شده است. ورزش هایی همچون تیر اندازی، اسب دوانی، شکار و شنا مورد توصیه دین است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمایند به فرزندانتان شنا و تیراندازی یاد دهید.[7] در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برنامه اسب دوانی را در مدینه و در مسافت بین حصبا و مسجد النبی و زیق اجرا نمودند و برای برنده اوّل ودوم و سوم یک درخت خرما جایزه قرار دادند.[8] 2ـ سیر و سفر و گشت و گذار در مناظر زیبا و دیدنی، سفر برون کرد از طبع ها خامی ها کباب پخته نگردد مگر به گردیدن (صائب تبریزی) قرآن مجید ما را به سیر و سفر در زمین و عبرت گیری از عاقبت پیشینیان و نیز تدبر در آیات الهی و آثار خدای سبحان فرا می خواند و می فرماید: «ای پیامبر به آنان بگو که در روی زمین سفر کنید و سپس بیاندیشید که نهایت کار گناهکاران و مجرمین چه شد»(انعام / 11) در سوره عنکبوت هم آمده است: در روی زمین سیر کنید تا از آفرینش خدا پی به قدرت او در معاد و حیات آخرت ببرید (عنکبوت/ 20). پیامبر گرامی اسلام هم سفر را عاملی مهم در تأمین تندرستی می شمارند و می فرمایند: سفر کنید تا صحت و سلامت داشته باشید. 3ـ برنامه های مفید تلویزیونی و رایانه ای، البته والدین باید بر این گونه برنامه ها نظارت داشته باشند. 4ـ بازی با همسالان، البته با نظارت و محدودیت زمانی و با همسالان با تربیت درست و مناسب. 5ـ کارهای دستی، فنی و هنری، این فعالیت ها از قبیل کیت های الکترونیکی، صحافی، سبد بافی، قالب سازی، سفالگری و نقاشی علاوه بر تقویت مهارت های حسی و حرکتی و نیز پرورش قوای تخیلی فرد، زمینه ورود او را به صحنه اجتماع فراهم آورد. 6ـ مطالعه کتاب و نشریات مهم، در این میان وجود کتابخانه ها عامل مؤثری در جذب جوانان به مطالعه و کتاب است. آمار کتابخانه ها و کتابخوان ها در هر جامعه با میزان فرهنگ و رشد و توسعه آن جامعه رابطه مستقیم دارد. بدین منظور علاوه بر کاهش قیمت کتاب و جذابیت چاپ و جلد آن و نیز عنوان های کتاب، ارایه کتاب ها منطبق با نیازهای افراد، و تأسیس، تجهیز و بهینه سازی فضای کتابخانه ها نیز تا حد زیادی می تواند مؤثر باشد. 7ـ پر کردن اوقات فراغت با فعالیت های مذهبی یکی از اشکال گذراندن اوقافت فراغت، استفاده از آن در جهت رشد و تربیت مذهبی است، در این زمینه باید بر رشد تفکر مذهبی و نیز رشد مهارت های دینی تأکید بیشتری داشته باشیم. دین اسلام برای تفکر و اندیشه ارزش بسیار والایی قائل است. چه خوبست فرزندانمان در جلساتی شرکت کنند که قدرت استدلال دینی آن ها را افزایش دهد و به آنان در مورد نحوه دریافت باورهای دینی کمک کند اوقات فراغت فرصتی است برای رشد مهارت های مذهبی از قبیل قرائت قرآن و ادعیه، درک معنای عبارات دینی، شرکت در مجامع مذهبی و انجام فرایض؛ اگر فرزندان نتوانند آداب مذهبی را با مهارت نسبی انجام دهند موجب دوری تدریجی آن ها از مذهب خواهد شد یکی از توصیه ها در زمینه فعالیت های مذهبی برگزاری جلسات مذهبی خانوادگی است. بهتر است، ساعاتی از هفته صرف برگزاری جلسات دینی از جمله قرائت قرآن در خانواده شود تا با تلاوت آیاتی چند، ضمن بهره گیری از ثواب اخروی، موجبات همدلی بیش تر اعضای خانواده فراهم آید. شرکت در فعالیت های اجتماعی دینی از قبیل کمک به مستمندان، ملاقات بیماران و افراد سالخورده و از کار افتاده، گردآوری کمک برای افراد نیازمند و غیر آن می تواند فرصت خوبی برای بهره گیری از وقت و نیز رشد فکری و اجتماعی باشد. اگر انسان بدون انگیزه های مادی و سودجویانه و تنها برای رضای خداوند و تأمین خیر و رفاه دیگران کار کند بسیار ارشمند است. 8ـ ارتباط با دوستان و آشنایان و صله رحم اوقات فراغت فرصت بیشتری را در اختیار می گذارد تا دوستان و آشنایان بیشتر یکدیگر را ببینند و به خصوص دوستان صمیمی مدت زیادتری را در کنار هم بگذرانند. دوستان صمیمی در چنین ایامی چنان غرق در یکدیگر می شوند که هر قدر هم کنار هم باشند باز زمان را کوتاه می یابند و از سپری شدن سریع زمان گله می کنند. نقش دوست در شکل گیری شخصیت و اهداف انسانی و راهی که او در رسیدن به اهداف خویش بر می گزیند، آنقدر مهم است که به یقین می توان آن را از اصلی ترین و مهم ترین عوامل به حساب آورد به همین سبب امام علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند: بهترین برادرانت کسی است که تو را به هدایتی رهنمون شود، تقوایی نصیبت کند و از پیروی هوای نفس بازت دارد.[9] توجه: هر چند در این صورت باید بر آسیب زایی این گونه ارتباطات نیز توجه داشت چه این که «دوستی و معاشرت با دوستان هم سازندگی است و هم تخریب و ویرانه سازی، هم مایه لذت و شادی است و هم عامل درد و رنج! هم کلید خوشبختی و سعادت است هم بدبختی و شقاوت، هم عامل دینداری و عشق به خداست و هم گریز از دین و روی گردانی از معبود.[10] انحرافات اخلاقی و آسیب پذیری های اجتماعی، با اوقات فراغت همبستگی مثبت دارد. به همین سبب لازم است که والدین، مربیان و رسانه ها، معیارهای صحیح دوست یابی و آداب معاشرت پسندیده و درست را به افراد آموزش دهند. ضمناً باید به گونه ای رفتار کرد که فرزندان حضور بزرگتر ها را پیوسته احساس کنند و آن ها را به طور کلی آزاد و رها نگذاشت. 9ـ گفتگوهای صمیمانه اوقات فراغت فرصتی است، برای جبران خلأهای ارتباطی بین اولیاء و فرزندان، فرصتی برای گفت و گو کردن با آنان، به ویژه گفت و گو بین پدر و فرزندان، پدری که اغلب بهانه ها و دلایل گوناگونی او را وا می دارد تا زمان زیادی را خارج از خانه سپری کند و بچه ها به تدریج با او بیگانه شوند. پدری که آرام آرام تکالیف را برعهده همسرش می گذارد و حتی برای تقاضای فرزندانش نیز مادر را واسطه نقل و انتقال خواست و جواب آن قرار می دهد. اوقات فراغت زمان خوبی است برای با بچه ها گفتن و از بچه شنیدن. منابع کمکی: افروز، غلامعلی- مباحثی در روان شناختی و تربیت کودکان و نوجوانان. احمد احمدی- روان شناسی نوجوانان و جوانان. شکیباسادات جوهری - ماهنامه شمیم یاس، خرداد 1385، ش 39، ص 48 [1] . افروز، غلامعلی، مباحثی در روان شناختی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص 123. [2] . همان، ص 124. [3] . بحار الانوار، ج3، ص 87. [4] . صحیفه سجادیه، دعای 11. [5] . غرر الحکم، 2684. [6] . احمد احمدی، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ص 135. [7] . هندی، کنزل العمال، ح 45342. [8] . مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ص 1196. [9] . غرر الحکم، ح 9485. [10]. بحار الانوار، ج74، روایت 12. |
|
|
نشاط و معنویت
|
هر کس ممکن است برداشت خاصی از مفهوم «نشاط» داشته باشد و متناسب با آن برای تحصیل و فراهم سازی مقدمات آن تلاش کند، امّا تعریفی که با رویکرد دینی از نشاط سازگاری داشته باشد این است که فرد در زندگی خود احساس رضایت و سعادتمندی داشته و از سلامت روانی برخوردار باشد. طبق این تعریف، سؤال در واقع برمیگردد به اینکه چه کار کنیم تا در زندگی، احساس رضایت و سعادتمندی داشته و سلامت روانی خود را حفظ کنیم. عمدهترین عواملی که نشاط انسان را در زندگی از وی سلب میکند و باعث اضطراب، افسردگی و انواع اختلالات روانی در فرد میشود. افتادن در دام غرایز، احساس پوچی و بیمعنایی و درماندگی در برابر حوادث و بحرانهای زندگی است.[1] بنابراین نشاط خود را در زندگی باید در مسایلی جستجو کنیم که بتوانید این عوامل بحرانزا را کنترل کند. به اعتقاد بسیاری از روان شناسان مهمترین عاملی که میتواند عوامل بحرانزای زندگی را کنترل کند و زمینه نشاط و احساس عزت نفس را در انسان به وجود آورد چیزی جز مذهب و اعمال و رفتار مذهبی نیست. پس باید برای کسب نشاط بیشتر و مصونیت از اضطراب و افسردگی به سوی دین و مذهب روی آوریم و با یاد خدا و انجام اعمال و رفتار مذهبی به احساس نشاط بیشتر دست یابیم. اسلام دین شادی و نشاط چه دستورات فردی و چه دستورات اجتماعی اسلام همگی براساس رضایت، شادی، نشاط و تحرک است. دقت در این احکام، جدا از عنصر رضایت که شادمانی همیشگی را تضمین میکند، نشاندهنده رفتارها و اعمال شادی بخش و نشاطآور است. اعیاد اسلامی مانند عید فطر، عید قربان، عید غدیر، رفتارها و اندیشههای شادمانه زیستن را القاء میکنند. با صحهگذاشتن اسلام بر عید نوروز و تأیید و تکمیل آن، نیز تاکید بر رفتارها و لحظههای شادی کردن برای انسانها است. دستورات اجتماعی اسلام برای خدمت به جامعه و خلق خدا، جدا از فلسفه بندگی و اطاعت، خدا موجب گسترش دوستیها، محبتها، و همدلیها بین انسانها میشود. وقتی انسانها به همدیگر خدمت میکنند، جو محبت و رضایت و شادمانگی در جامعه حاکم میشود و افراد آن جامعه از لحظه لحظه زندگی خود در آن جامعه، لذت میبرند. مؤمن، شادترین انسان از نظر اسلام و قرآن، مؤمن شادترین انسان است. چون هر گونه از سختی روزگار گلایه و شکوه و ناله نمیکند. دنیا را محل ماندن نمیداند، و یک توقفگاه موقت به حساب میآورد. سختیها را تحمل میکند. و در انتظار وصال پروردگار، لحظهها را با احساس رضایت و شادمانی سیری میکند. و خداوند تبارک و تعالی نیز به خاطر این رضایت و شادمانگی مؤمن، عاشقانه او را دعوت به بهشت مخصوص خود میکند. و لحظههای شادمانگی را برای او رقم میزند؛ یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی[2] - توصیه هایی برای شاد زیستن: 1. با یاد خدا به زندگی نشاط بدهید: از نظر اسلام زندگی که در آن یاد و ذکر خدا وجود نداشته باشد، هیچ لذّت و نشاطی ندارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً»[3] هر کس از یاد خداوند روی بگرداند، زندگی سخت و دشواری خواهد داشت. دوری از یاد خدا زندگی را دشوار و یاد خداوند زندگی را برای انسان با نشاط میسازد. این نشاط در زندگی ناشی از آرامش روانی است که با یاد خدا حاصل میشود خداوند میفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4] همانا با یاد خدا دلها آرامش مییابد. تبیین روان شناختی این مسأله آن است که یاد و ذکر خدا فرد را از امیال و تکانشهایی که برای او استرس و فشار روانی ایجاد میکند، باز میدارد و سبب میشود که به جای توجه صِرف به لذتهای دنیوی به تقویت رابطه با خدا و تقرُّب به او توجه کند. بروز مشکلات برای چنین فردی وی را از هدف اصلی باز نمیدارد[5] و چون خود را در مسیر رشد و تکامل معنوی احساس میکند، از زندگی لذت میبرد. بنابراین یکی از راههای اصلی دستیابی به نشاط بیشتر در زندگی آن است که همیشه و در هر حال به یاد خدا باشیم. 2 . توکل به خدا: توکل به خدا، زیربنای یک زندگی شادمانه و توأم با احساس سعادت و خوشبختی است. انسانی که به خدا توکل میکند، با قدرت تمام در مقابل مشکلات می ایستد و هرگز احساس شکست و نگرانی نمیکند. اگر در کارها و برنامههای خود، توکل به خدا داشته باشیم، هم به موفقیت قابل توجهی دست مییابیم و هم طی کردن مسیرهای طولانی و سخت موفقیت، برای ما آسان و عملی میشود. انسانهایی که به خدا توکل میکنند در انجام کارهای سخت و بزرگ،کمترین فشارها را احساس میکنند و در برابر تندباد حوادث مانند کوهی استوار و مقاوم هستند. توکل، کلید در توفیق الهی است. انسانی که به خدا توکل میکند هر لحظه تحت عنایت و لطف بیکران خدا قرار میگیرد. 3. توسل به معصومین و اولیای خدا را فراموش نکنید: یکی دیگر از عوامل دستیابی به نشاط بیشتر در زندگی توسل به معصومین - علیهم السلام - و اولیای خدا است. 4 . به ارزشها پایبند باشید: پایبندی به ارزشها و اعتقادات ثابت و تعریف شده به موفقیت انسان در زندگی کمک میکند و همچنین شادمانگی را پایدار میسازد. انسان بیاعتقاد و هرهری مذهب، با زندگی احساس بیگانگی میکند. و به طرف پوچیگرایش پیدا میکند. احساس پوچی، یکی از علل اساسی افسردگیها و بی نشاطی انسان است. انسان بیاعتقاد، در هستی و خلقت، بیریشه است. و احساس شادی واقعی نخواهد کرد. همانگونه که انسان بیبرنامه نمیتواند در کارها، موفق عمل کند، انسان بیاعتقاد و فاقد ارزشهای متعالی نیز نمیتواند به طور مداوم از زندگی لذت برده و احساس خوشبختی نماید. 5 . از زندگی خود راضی باشید: رضایت از زندگی، یکی از عوامل شادمانه زیستن است. افرادی هستند که دارای موفقیت، ثروت و امکانات زیادی هستند ولی همواره از زندگی ناله میکنند. این افراد احساس شادمانگی نمیکنند. ولی افرادی هم هستند که جزء فقیرترین مردم هستند و مشکلات زیادی در زندگی دارند ولی شاد زندگی میکنند. چون از زندگی راضی هستند. پس، شادمانگی انسان صد در صد، وابسته به داشتنها و یا نداشتنها ، نیست بلکه تنها وابسته به رضایت یا عدم رضایت از روند زندگی است. رضایت از زندگی و روند آن، شادمانگی را تضمین میکند. علت نارضایتی انسان از زندگی، انتظارات خودساخته، است هر کسی انتظاری از روند زندگی و سرنوشت خود دارد، ولی وقتی اتفاقات مطابق میل انسان، پیش نمیرود، احساس نارضایتی میکند. بنابراین، به جای این که از اتفاقات زندگی شکایت کنیم، سعی کنیم با استفاده از قلب و عقل خود به زیبایی زندگی کنیم و قوانین هستی را رعایت نمائیم. این را نیز بدانیم ناملایمات زندگی نمک یک زندگی مطلوب و شاد است و انسان عاقل از این سختیها هم برای شیرین و شادمان کردن زندگی استفاده میکند. 6 . امید و تصویری زیبا از آینده داشته باشید: اگر انسان بتواند تصویرهای ذهنی خود را مدیریت کند و بجای تصاویر در هم و برهم، آشفته و منفی، تصاویری زیبا از آینده بسازد، احساسی شادمانه خواهد داشت. آنچه تاکنون در عرصه روانشناسی و تجارب زندگی، به اثبات رسیده است، این است که: «آینده را تصاویر ذهنی انسان میسازند. یعنی انسان هر انتظار و تصویری از آینده داشته باشد، به نوعی همان انتظار و تصویر تحقق خواهد یافت. امید، زیباترین ویژگی یک خیال است. اگر میخواهیم از زندگی لذت ببریم، بایستی با امید زندگی کنیم. این امید (تصویر مثبت از آینده) است که انسان را زنده نگه میدارد. بنابراین، باید تصویری زیبا از آینده بسازیم و همواره امیدوار باشیم و آینده را آن گونه که دوست داریم مجسم نماییم. و باور کنیم که روز به روز، موفقتر، شادتر و خوشبختتر میشویم. 7. در زندگی هدفمند باشید: هدفمندی نه تنها موفقیت انسان را تضمین میکند، بلکه موجب شادکامی انسان نیز میگردد. انسان بیهدف، مانند فردی سرگردان در کویری سوزان است. هیچ وقت احساس آرامش و شادمانی نخواهد کرد. بعضیها هدفمندی و هدفیابی را مساوی آرزوهای بزرگ و بیشتر میدانند. ولی اکثراً اینها در زندگی موفق نمیشوند. بایستی آرزوها شفاف و مشخص و تعریف شده باشد. آرزوی بزرگ بسیار خوب است ولی بایستی در درجه اول، بر اساس بزرگی آرزو، انرژی و توان لازم را مهیا کنیم و در درجه دوم، آن آرزو برای ما مشخص و شفاف باشد، که در این صورت حتماً موفق خواهیم شد. تصمیم قطعی برای رسیدن به یک هدف بسیار زیبا و مقدس، نباید شادکامی انسان را از بین ببرد، چون انسان وظیفهای جز عمل کردن ندارد. ما باید تلاش خود را برای رسیدن به بهترین اهداف انجام دهیم. اگر به آن اهداف برسیم، احساس شادمانی خواهیم کرد و اگر نرسیم غیر شاد خواهیم بود. بنابراین لازم است انسان در زندگی، اهداف مشخص و شفافی داشته باشد. 8. خوشبختی خود را باور کنید: بزرگترین مشکل انسانهای بی نشاط و افسرده و ناراضی این است که نه خودشان را باور کردهاند و نه خوشبختی و شاد زیستن خود را. انسانی که خود را باور کند، میتواند شاد زندگی کند. ما باید باور کنیم که میتوانیم خوشبخت بشویم و خوشبخت و شاد هستیم. چون ما خوشبخت و شاد آفریده شدهایم، باور کنیم که زندگی زیبا و لذت بخش است. باور کنیم که سرنوشت تابع اندیشههای زیبای ماست، باور کنیم که خدا، عاشق ماست. و مهربانترین است. 9. برنامهریزی و نظم در زندگی را فراموش نکنید: نظم و انضباط و داشتن برنامه در زندگی انسان، شادمانگی او را حفظ میکند. انسانهای منظم و دارای برنامه، بسیار موفقتر و شادتر هستند. اهمیت نظم آن قدر زیاد است که امام علی ـ علیه السّلام ـ به فرزندان خود میفرمایند: شما را به دو چیز توصیه میکنم، اول تقوای الهی، دوم ، نظم در کارها. امروزه در دانش مدیریت، به برنامهریزی تأکید جدی میشود و هیچ فعالیتی بدون برنامه ریزی و عمل به آن برنامه، نتیجهای مثبت نخواهد داشت. انسانهایی که با برنامه عمل کنند، هم موفقیت و پیروزی را در آغوش خواهند کشید و هم زندگی شادمانه خواهند داشت. 10. با تشریفات زائد و غلط خود را به زحمت نیاندازید: راحت بودن در زندگی، موجب شادمانگی است. انسانها هر چه خود را با آداب و رسوم و تشریفات زائد و غلط به زحمت و عذاب میاندازند، همانقدر از شادمانگی دور میشوند. خیلی از افراد. زندگی ساده، زیبا و راحت را، بسیار مشکل، بغرنج و سخت میکنند. سنتها و آداب اگر در مسیر فطرت پاک الهی انسان باشند، بسیار نیز عزیز و قابل احترام هستند، ولی تشریفات زائد و غلط اصلاً قابل قبول نیستند. هر چه زندگی پیچیدهتر و تشریفات بیشتر میشود. تنشها و فشارهای روحی شدت مییابد. بنابراین، اگر زندگی شادمانهای میخواهیم، باید تشریفات زاید را کنار گذاشته و خیلی راحت و خودمانی زندگی کنیم. 11. صداقت و راستی داشته باشید: صداقت، مانند آب زلالی است که چمنزار زندگی شادمانه را سیراب میکند، و گلهای خوشبختی و لذت را شکوفا میسازد. انسانهای صادق، لحظههای شادمانهای را تجربه میکنند و از لحظه لحظه زندگی لذت میبرند. انتخاب صداقت، به معنی انتخاب «شادمانگی» است. یکی از زیباترین پیامهای دین زیبای اسلام، صداقت است. انسان صادق، از همه گرفتاریها و مشکلات نجات پیدا خواهد کرد. ریا، نفاق، دوروئی و تظاهر شایسته مقام الهی انسان نیست. و مطمئناً انسان را رسوا میسازد. اگر انسان حتی در مقام دشمنان خود صادقانه رفتار نماید، به نفعاش تمام خواهد شد، انسان صادق، قابل اعتماد است. بنابراین اگر در همه اعمال و زندگی خود، صداقت را پیشه کنیم همواره زندگی شادمانهای خواهیم داشت و هم چنین مورد احترام همه انسانها خواهیم بود. 12. از بیکاری بپرهیزید: بیکاری، یکی از مشکلات عمده جوامع بشری است که امنیت شهرها و کشورها را تهدید میکند. بنابراین همه نهادها و سازمانهای دولتی باید مشکل بیکاری را حل کنند. فعال و مشغول بودن یکی از راههای شاد زیستن است. و از نظر امام علی ـ علیه السّلام ـ بهترین تفریح، کار است. هم بایستی وقت خود را با فعالیت و مشغولیت معنیدار و مفید پر کنیم و هم کمک کنیم دیگران از بیکاری، نجات پیدا کنند تا جامعهای شاد و فعال داشته باشیم. بررسیها نشان میدهد که انسانهای فعال و مشغول، بسیار سالمتر و شادتر هستند. 13. داوری مثبت داشته باشید: داوری مثبت و زیبا، یکی از بهترین راههای شادمانه زیستن است. اگر انسان یاد بگیرد که مثبت داوری کند. و از داوریها و پیشداوریهای منفی و بدبینانه و خودخواهانه پرهیز نماید، عصبانی نخواهد شد، حرص نخواهد خورد. بلکه در همه موقعیتها، احساس شادمانگی خواهد کرد و با همه انسانها شادمانه خواهد زیست ن: 632 م . 14. توجه به سیره بزرگان و الگوهای جامع: با مطالعه و بررسی شیوه زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی اهلبیت - علیهم السلام- و نیز علما و بزرگان، به روشنی در می یابیم که همانگونه که آنها اهمیت به عبادات و واجبات الهی داشتند در کنار آن اهتمام ویژه ای به نشاط و امور جانبی و تفریحات سالم داشته اند. اینجاست که می توان جامعیت دین مبین اسلام را جستجو نمود و به این حقیقت پی برد که تعای و تکامل روح در پرتو توجه به تمامی جوانب و نیازها است که هر کدام اگر در حد و شان خود انجام شوند قطعا آثار مبارکی به دنبال دارد. [1] . محمود میرنسب، بررسی رابطه توکل به خدا... با اضطراب و افسردگی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379، ص 57ـ20. [2] . فجر، آیه 27 الی آخر. [3] . طه، 124. [4] . رعد، 28. [5] . امان الله خلجی موحّد، روان درمانی با کلام آسمانی، شهر اندیشه، چاپ اول، 1379، فصل اول و سوم. |
حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه |
تقویت اراده
|
خواستن و همّت و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است، یعنی این که اگر کسی علاقمند به انجام کاری باشد در مقابل سختی ها و مشقت های آن مقاومت می کند، پس گویا که از همین الان به مقصد و مقصودش رسیده است. یا در اشعار می خوانیم: - همّت بلند دار که مردان روزگار از همّت بلند به جائی رسیده اند - همّت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود نقش همّت و اراده در زندگی هر کس به جائی رسیده (چه مقامات معنوی، چه مادی) از شاهرا همّت و اراده قوی رسیده است. دانشمندان، ره آوردهای علمی خود را نتیجه نیروی اراده می دانند. مرتاض های هندی که به قدرت های عجیبی دست یافته اند و در مکتب یوگائیسم در ورزش، آثار چشم گیر داشته اند و صاحبان کرامت که به مقامات والای معنوی و انسانی رسیده اند همه و همه اهمیت آن را گوشزد کرده اند، هر چند که در مسیر حرکت و مقصد و هدف با هم تفاوت دارند. امروزه روان شناسان برای این که بیماری روانی را از چنگ بیماری هایی مثل پریشانی فکر، وسوسه، عدم تمرکز فکر و توجه، ضعف حافظه، افسردگی، کینه، غم و ... نجات دهند، سعی دارند نیروی اراده و همّت را در آن ها تقویت نمایند.[1] خودسازی و جهاد با نفس که جهاد اکبر معرفی شده است، در پرتو نیروی اراده حاصل می گردد. در میدان جهاد و رزم حقیقت، شجاعت همان اراده و همّت پولادین است. با این حال انسان عاقل همّت خود را صرف آخرت می کند تا هم در دنیا و هم در آخرت به لذت و کمال مطلوب و پایدار برسد. داشتن اراده قوی در تمامی مراحل زندگی نقشی اساسی در تعیین سرنوشت، هویت یابی وکمال و سعادت انسان دارد، روان شناسان معتقدند که اراده مظهر شخصیت انسان است.[2] اگر فردی اراده قوی داشته باشد، شخصیت او در نظر دیگران شخصیت استوار و شکست ناپذیر بوده و در تحولات و طوفان های زندگی دچار تزلزل و شکست نخواهد شد. راه کارهای تقویت اراده برای این که بتوانید اراده قوی داشته باشید و برنامه هائی را که مد نظر دارید به اجرا در آورید، برنامه ای که در ذیل معرفی می شود اجرا نمایید: 1. تواناییهای بالفعل و بالقوه خود را بشناسید؛ موقعیت خانوادگی، اجتماعی، شغلی، وضعیت جسمانی و حالات روانی و به طور کلی شرایط زندگی و شخصیت خویش را به دقت مورد ارزیابی و مطالعه قرار دهید. 2. هدف های دراز مدت خود را مشخص کنید؛ از خود بپرسید: می خواهم چه نوع زندگی داشته باشم؟ دوست دارید زندگی شما در ده سال آینده چگونه باشد؟ زندگی خانوادگی، اجتماعی، هدف های شغلی و علاقه مندی های خود را مورد توجه قرار دهید. 3. هدف های فرعی و کوتاه مدت را نیز تعیین کنید؛ اگر هدف دراز مدت را بدون هدف های فرعی یا جزیی تر انتخاب کنید، نمی توانید تصمیم بگیرید و لذا ناامید می شوید. وقتی اهداف جزیی و فرعی شما مشخص شد، به ترتیب اولویت به آن ها بپردازید، پس از مدتی وقتی شاهد پیشرفت خود بودید، انگیزه در شما ایجاد می شود که برنامه خویش را ادامه دهید، و با این روش می توانید هم اراده قوی داشته باشید و هم اراده خویش را تقویت کنید. اگر اهداف جزیی را در نظر نگیرید، نمی دانید که کار را از کجا شروع کنید، لذا هیچ وقت نمی توانید تصمیم بگیرید که آن کار را شروع کنید و به مرور زمان اراده شما نسبت به آن کار از بین می رود. 4. تصمیم گیری؛ پس از آن که اهداف و توانمندی های خویش را مورد مقایسه و ارزیابی قرار دادید، و برنامه ای را در نظر گرفتید که شما را به اهدافتان نزدیک می کند، در اجرای آن تصمیم و قاطعیت داشته باشید. برخی از افراد، در اتخاذ تصمیم، دچار وسواس و تردید می گردند، در نتیجه این گونه افراد دچار وسوسه و خیالات واهی شده از گرفتن تصمیم که یکی از مقدمات اراده است، باز می مانند. در برابر این عده، گروه دیگری وجود دارند که دچار شتابزدگی در تصمیم هستند، این اشخاص در اتخاذ هر نوع تصمیمی بی مطالعه و دقت و بدون تعیین اهداف و شناخت توانمندی های خود، فوراً تصمیم می گیرند، زود اراده کرده و زود هم پشیمان می شوند، عیب این عده این است که گیج و بی فکر بوده هیچ نوع تفکر و تأملی در کارشان وجود ندارد. علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «به فکر و تأمل خو کن، زیرا تو را از گمراهی نجات داده، کردار و رفتارت را سامان می بخشد.»[3] در مورد دیگر می فرماید: «شتاب کننده در کارها خطا می کند، گرچه زمام آن کار به دست او باشد.»[4] پس یکی از گام های اساسی در داشتن اراده قوی و موقعیت در زندگی این است که انسان در ابتدای هر کار تفکر و تأمل کند، اهداف خویش را معین کند، توانایی هایش را با دید واقع بینانه شناسایی نماید و آن گاه بدون تردید و وسواس بیش از حدّ، تصمیم گیری کند. البته باید توجه داشت که: چه بسا خود فرد به تنهایی نتواند اهداف و توانایی های خود را بشناسد، در این صورت می بایست از پدر و مادر، افراد با تجربه و متخصص مشورت بگیرید. 5. استواری و پایداری در تصمیم؛ یکی از مراحل اساسی دست یابی به اراده قوی، استواری و پایداری در تصمیم است، سعی کنید در هر کاری که تصمیم می گیرید پایدار باشید؛ البته این نیاز به تمرین دارد. ابتدا از کارهای کوچک و جزیی شروع نمایید، مثلاً تصمیم بگیرید در طول یک هفته هر روز مسیری را که چندان طولانی هم نیست، پیاده بروید. 6. تمرکز بخشیدن به کارها؛ یکی از اموری که در تقویت اراده مؤثر است؛ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون زندگی است، باید از پراکنده کاری هایی که موجب به هدر رفتن نیروهای شما می شود جداً بپرهیزید. 7. تلقین؛ شیوه دیگری که در تقویت و استحکام اراده مؤثر است؛ تلقین به نفس است، به خود تلقین نمایید که اراده و توان این کار را دارید، در این صورت شکست مفهومی ندارد.[5] 8. توجه به فوائد همّت و اراده بالا (در دنیا و آخرت)و توجه به ضررهای دنیوی و اخروی قدرت اراده. 9. مطالعه احادیثی که همّت بالا را ستوده اند؛ و مطالعه زندگی افراد موفقی که با همّت بالا به مراتب والائی رسیده اند. و دیگر این که بدانیم که همّت بالا از هوش و عقل قوی، کارآمد تر است. کما این که این امر در زندگی بیشتر افراد برجسته مشخص است.[6] 10. آگاهی و شناخت؛ بین همّت و یادگیری و آگاهی همبستگی بالایی وجود دارد.[7] مثلاً فردی که می داند که سعادت او در انجام دستورات الهی است، بیشتر از کسی که کورکورانه اعمال عبادی انجام می هد. در مقابل مشقات و سختی های آن ایستادگی می کند. یا بچه ای که نمی داند که چرا در زمین کشاورزی باید کار کند، کمتر از پدرش برای امرار معاش و ... زحمت می کشد. پس با یادگیری و آگاهی باید انگیزه را بالا برد که موتور پیشرفت و حرکت در کارهاست. 11. تمرین و پرورش روح و روان؛ همان گونه که تمرین باعث رشد و تقویت اندام جسمانی می شود. با پرورش روح و تمرین اراده می توانیم آن را تقویت نمائیم.[8] البته ناگفته نماند که پرورش جسم و روح با هم بسیار مفید و کارآمدتر است، چرا که این دو بر هم اثر می گذارند.[9] 12. تنظیم جسم: الف. اهمیت تغذیه، حذف خوراکی های مسموم که باعث کار پر مشقت درونی بدن می شوند که مستلزم صرف نیروی عصبی زیادی است. چون اکثر شکست های اراده ناشی از کمی تولید نیروی عصبی است. (غذای مسموم مثل سیراب و شیردان، کله پاچه، گوشت های پرچرب، کنسروها، شیرینی های خامه دار و شکلات زیاد. مواد غذایی توصیه شده مثل: سبزی تازه، پنیر سفید، خیار، کاهو، شلغم، هویج، برنج، سیب زمینی، اسفناج، میوه های خام و پخته.) ب. اهمیت ورزش: با ارتباطی که روح و جسم با هم دارند و اثراتی که در هم دارند، با تقویت جسم و ورزیدگی آن، روح و روان آدمی نیز تقویت می یابد. ورزش باعث پاکسازی خون و اکسیژن دهی کافی به آن است. برای تقویت اراده ورزش هایی که به تمرکز بیشتر نیازمندند مثل ورزش یوگا و .... سودمندترند. ج. دوش آب نسبتاً سرد (اگر حساس هستید، این امر باید تدریجی صورت گیرد یعنی آهسته آهسته دمای آب کمتر شود) این دوش باعث تحریک محرک های محیطی و تنظیم کارکرد عروق می شود. 13. تنظیم خواب: با خواب مناسب توانائی برای اندیشیدن، احساس و عمل کردن به حداکثر میرسد و فقدان برنامه صحیح خواب سبب فرسوده شدن انسان می شود. افراط و تفریط در میزان خواب هردو مضر است. 14. تغییر ارادی افکار: تمرکز روی یک شیء که کمتر به آن انس داریم، هرگاه فکر از آن شیء فرار کرد، دوباره با تمرکز به آن شیء فکر را مهار کنیم، این کار باید طوری صورت گیرد که فکر تنها به آن مشغول شود، هرگاه احساس خستگی کردید، کمی استراحت کنید، بعد دوباره شروع کنید. این تمرین بهتر است، هر روز و در ساعت مخصوص و جای کم سر و صدا صورت گیرد، و مدت آن ده دقیقه باشد بهتر است صبح و شب قبل از خواب صورت گیرد. 15. تمرین تنش زدائی: تنشزدائی به معنی استراحت تنها نیست. مثلاً صبح ها یک ساعت زودتر از خواب برخاستن، در بوستانی نشستن یا به راهپیمایی در جاده ای خلوت پرداختن و به مغز خود استراحت دادن. 16. بررسی وضع خود به طور گاه به گاه: اصلاح خطاهای گذشته، توجه به عواقب ناراحت کننده اشتباهات و عواقب تکرار آن. 17. پرهیز از عادات بد: چرا که کسب آن آسان است، ولی نجات از آن بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است. پس باید از ابتدای راهی که به آن ختم می شود، مسیر خودمان را عوض کنیم، مواد مخدر، دوستان ناباب. 18. کسب آرامش: خشم، عصبانیت، پریشانی تأثیرات زیان بخشی دارند و در واقع زالوهای حقیقی نیروی عصبی ما هستند که بستر شکست و سستی اراده می باشند. با آرامش می توانیم از این زیانها مصون باشیم، برخی از راه های آرامش: 18ـ 1. تنفس عمیق: باعث تضعیف هیجان های نامطلوب می شود. 18ـ 2. تأکید مثبت: استفاده از جملات مثبت تأکیدی، مثل من آرام و آسوده ام، اراده من قوی است و تکرار این جملات چون مغز این جملات را می گیرد و در ناخودآگاه تبدیل به باور می کند. 18ـ 3. عادت به مقاومت؛ همیشه توجه داشته باشیم که قطرات پی در پی آب می تواند سنگ محکم را سوراخ کند. 19. تأثیر دوستان: از افراد و دوستانی که افکار منفی القاء می کنند، دوری کنید و با افراد بلند همّت ارتباط نزدیک داشته باشید. 20. استعانت از عبادات و تزکیه نفس: مهم ترین راه تقویت و همّت و اراده، عبادات هستند، عباداتی که از طرف خداوند حکیم و بی نیاز و دلسوز برای ما واجب شده است و هدفی والاتر از تقویت همّت و اراده دارند و انسان با انجام آن به مقام قرب الهی می رسد. اگر در نماز، روزه و ... دقت کنیم لحظه لحظه آن را یک تمرین اراده و همّت می یابیم و این هوسبازها و افراد ضعیف النفس و اراده هستندکه نمی توانند مثلاً روزه بگیرند و بهانه های واهی و مختلف می گیرند. در واقع با تقوا و تزکیه نفس قدرت تسلط بر نفس و مالکیت نفس بالا می رود و این یعنی همان اراده و بر عکس گناهان مثل اسب چموش صاحب خود را به هر طرف می برد.[10] 21. ریشه یابی ضعف اراده خود: مهم ترین راه تقویت همّت و اراده این است که ضعف و اراده خود را ریشه یابی کنیم. گاهی مواقع این بی ارادگی نوعی بیماری است (مثل وسواس هایی که با دارو درمان می پذیرد) گاهی بی ارادگی به خاطر غرق شدن در لذت نامشروع و حتی مشروع دنیایی است، گاهی از محیط به انسان سرایت می کند (در محیطی زندگی می کند که افراد آن اراده و همّت پایینی دارند) و گاهی منشأ ارثی دارد؛ مثل برخی از بیماران روانی و گاهی دو یا چند عامل باعث این امر شده اند که مشاوره های اخلاقی روان شناسی و پزشکی می تواند راه گشا باشد. 22. اعتماد به نفس داشته باشید. خود را بشناسید و به توانایی های خود ایمان بیاورید. 23. پرهیز از بلند پروازی: برای تمرین همّت بالا و اراده قوی حتماً از مراحل پایین شروع کنید. بلند پروازی در ابتدا می تواند باعث دلسردی و یأس شود. 24. استفاده از قرارداد مشروط با خود: برای تقویت اراده می توان از قرارداد مشروط مثل نذر، عهد و پیمان، استفاده کنید.[11] مثلاً با کسی که برای شما خیلی محترم است، مطرح کنید که من باید این کار را انجام دهم و شما چون میدانید که نمی توانید از سخن خودتان نزد او برگردید، مجبور به انجام آن کار می شوید یا نذر کنید که اگر من فلان کار را انجام ندادم، باید این قدر پول به فلان فقیر یا مکان مقدس بدهم و یا مبغلی پول نزد کسی بگذارید. (پول یا چیزی که برای شما با ارزش است) بگوئید اگر این کار را نکردم این چیز برای شما. 25. حتماً از کلمه بعداً، بعداً این کار را می کنم، پرهیز کنید. مطمئن باشید بعداً به این زودی نمی آید. از همین حالای حالا استفاده کنید چون بعداً واقعاً دیر است. نکته 1. توجه داشته باشید که امروزه بحث قدرت اراده بر خویش جزء ابتدائی ترین بحث های اراده است. از بحث های مهم اراده، بحث قدرت اراده فرد بر دیگری است که در این رابطه بحث های زیادی هم مطرح شده است (تلقین ذهنی، تله پاتی، هیپنوتیزم.... ) یعنی به فرد القاء می کنند که چنین کاری را انجام دهند مثلاً پزشک بیمار هیپنوتیزم شده خود را برای انجام عمل جراحی آرام می کند.[12] نکته 2. گفته روان شناسان: روان شناسان جدید اعتقاد دارند که هر اندیشه گرایش دارد که به عمل تبدیل شود و ضرب المثل قدیمی ها می گوید: هر چه از راه روح وارد شود از عضله ها خارج می شود، پس راه اندیشه با افکار بلند و همّت بالا را باز بگذارید.[13] نکته3: ایجاد انگیزه و علاقه قسمت عمده موفقیت در هر کاری است، بولوم در مثلثی بیان داشته که در هر کاری برای موفقیت نیاز به سه ضلع: «1. شناخت، 2. محبت وعاطفه، 3. عمل و کار» دارد که نیمی از موفقیت در هر کاری مرهون علاقه و محبت است، محبت به خود کار، محبت به صاحب کار (شخصی، عمومی و ...) محبت به همکاران و ... دیگر این که باید متوجه باشیم که برای تقویت اراده، ما باید از مجموع راه کارها استفاده کنیم و کلی نگر باشیم و از سوئی باید دقت داشته باشیم که ظرفیت و استعداد و ذوق فرد در هر کاری مهم است، مثلاً همت بالا داشتن در آموزش ریاضی، برای کسی که استعداد ریاضی ندارد، نتیجه خوبی ندارد و چه بسا باعث افسردگی، یأس و.... شود. ولی ممکن است همین فرد با همّت بالا در رشته مورد علاقه خود به درجه بالائی از آن رشته نائل آید. امّا چیزی که همه ظرفیت آن را دارند و از همه ما خواسته شده دوری از گناه و تزکیه و انجام واجبات الهی است. [1] . محمّد آل اسحاق خوئینی، اسلام و روان شناسی، چ صدر، 1369، ج1، ص 384. [2] . مجید رشید پور، چگونه باید بود، انجمن اولیاء و مربیان، چاپ دوم، 1369، ص14. [3] . در آمدی بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373، ج4، ص 294. [4] . همان، ج1، ص 321. [5] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: پل زاکو، غلبه بر کم رویی، ترجمه: حسین بنی احمد، ققنوس، چاپ سوم، 1380، فصل پنجم (اراده استوار). [6] . برای مطالعه بیشتر: محمد رضا شرفی ، دنیای نوجوان، انتشارات تربیت، چاپ چهارم، 1376، ص 250 به بعد. [7] [8] . شهید مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدر، ص 320. [9] . جمعی ازنویسندگان، روانشانسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چاپ مهر، ج اول، ص 256، با کمی تغییر. [10] . همان، ص 275. [11] . اسلام و روان شناسی، ج1، ص 384. [12] . مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه دکتر علی اکبر سیف، تهران، نشر دوران، 1379، ص 139 (اقتباس). [13] . همان، ص 121، اقتباس. |
محمدحسین قدیری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه |