|
|
|
راه های رسیدن به موفقیت
|
مقدمه: قبل از شروع بحث لازم است اشاره ای به مفهوم موفقیت و ابزارهای آن کنیم. سپس به فرق علاقه و استعداد بپردازیم و بعد ابزارهای درونی و بیرونی موفقیت مورد بحث قرار خواهد گرفت. موفقیت(SUCCESS) مفهوم موفقیت یک امر نسبی (از فرد تا فرد از فرهنگ تا فرهنگ، و از مکتب جهان بینی و ایدئولوژی، تا مکتب فرق دارد) و یک امر تشکیکی (یعنی ممکن است شخصی نسبت به گذشته اش موفق باشد ولی در عین حال مراتب بالاتری از موفقیت را در پیش دارد که البته این امر بیشتر در امور اخلاقی و ارزشی مثل کمال، علم خواهی بیشتر نمود دارد) است. در فارسی واژهای مترادف آن ظفر، پیروزی و کامیابی و... است. ابزار موفقیت موفقیت محبوب عمومی بشر است. همه افراد بشر در هر رشته و مقامی که هستند به دنبال وسیله، ابزار و راه رسیدن به موفقیت هستند؛ ولی افراد بشر دریافتن این وسیله یکسان نیستند، افرادی که هیچ واقع بینی ندارند و درک صحیحی از روابط علی و معلولی حوادث ندارد، بحث شانس و بخت را به میان میکشند، برخی دیگر وسیله موفقیت را در عوامل موجود خارجی جستجو میکنند. ولی در میان عوامل خود (استعدادها، علائق، حوصله و پشتکار و ...) را فراموش میکنند. برخی موفقیت را به نبوغ نسبت میدهند، یعنی فکر میکنند تنها عامل موفقیت نبوغ است و گمان میکنند مثلا فلان مخترع ظرف چند روز یا چند ساعت به فلان کشف رسیده، ولی از پشتکار، صبر و تحمل سختیهای راه آنها بیخبرند. الکساندر هامیلتن میگوید: مردم به من نابغه میگویند، من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط میدانم شخص زحمتکشی هستم. دانشمند بزرگ فرانسوی پاستور، شعار زندگیش کار بود.[1] فرق استعداد و علاقه از جمله عواملی که برای رسیدن به موفقیت حیاتی است استعداد و علاقه است. هر کاری را که انسان بتواند (استعداد بالفعل و بالقوه) آنرا بهتر و عالیتر انجام دهد در آن استعداد دارد. و هر کاری و امری که با شور و شعف و لذت و بدون خستگی انجام دهد را بدان علاقه دارد. گاهی ممکن است استعداد باشد (حس شعری) و علاقه نباشد (شعر نگفتن و انگیزه آن را نداشتن) بیشتر مواقع انسان با استعداد متوسط و یا کمتر از آن ولی با علاقه بالا و پشتکار به موفقیتهایی نایل میشود، اما اگر هر دو _ استعداد و علاقه _ در یک امر باشند، موفقیت چند برابر خواهد بود.[2] برای رسیدن به موفقیت توجه و به کارگیری ابزارهای درونی و بیرونی بسیار مهم است. عمده این شیوه ها از زندگی افراد و الگوهای موفق جوامع به دست آمده، کسانی که خود شاهد موفقیت را در آغوش خود لمس کردهاند. در ذیل به این ابزارها اشاره میکنیم: الف. ابزارهای درونی فرد: ابزارهای درونی ابزارهایی هستند که خداوند در نهاد انسان قرار داده و انسان وظیفه دارد از آنها به بهترین نحو برای رسیدن به کمال استفاده کند: 1. خواستن موفقیت: اولین قدم خواستن خود فرد است. انسان اگر به طور جدی خواهان امری باشد دنبال راهکارها میرود و با پشت سرگذاشتن سختیها به آن میرسد. 2. نیاز و انگیزه: دو اهرم روانی هستند که به انسان قدرت، پویایی و حرکت میبخشد و انسان را به سوی هدف (موفقیت) میکشانند. گاهی انسان میتواند در خود ایجاد انگیزه و نیاز کند مثلا آن را وظیفه و مسئولیت دینی خود بداند که انجام ندادن آن عقاب دارد یا با افراد موفق معاشرت کند و تصمیم خود را به دیگران بگوید، به موفقیتهای خود پاداش بدهد و تنبلیهای خودش را تنبیه و جریمه کند، مثلا مطالعه نکردم، سه ماه از پول تو جیبیم صرف نظر میکنم و از کلمات تاکیدی مثبت استفاده کند، مثلاً بگوید من میتوانم، من خسته نمی شوم، خدا همراه من است. 3. پرهیز جدی از تاخیر: هر گاه تصمیم گرفتید کاری را انجام دهید، بلافاصله قدمهای اولیه را معقولانه بردارید. مطمئن باشید آن فردایی که میگویید نخواهد آمد، همین الان را غنیمت بشمارید. 4. تقویت اراده: عزم و اراده و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. از خوردن غذاهای پرچرب و انرژی زیاد پرهیز کنید. ورزش و تمرین را جدی بگیرید. از طبیعت لذت ببرید. با تقویت بعد معنوی (نماز، توسل و...) بر بعد غریزی خود مسلط شوید تا اسیر خواسته های مزاحم نشوید، اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که انسان دارای نیروهای بیکران است. 5. نظم در امور فردی و اجتماعی و برنامه ریزی[3] 1 _ 5. دفتر مخصوص برنامه ریزی داشته باشید تا ساعات مفید و غیرمفید خود را محسوستر ببینید و برنامه خود را به متخصصها نشان دهد. 2 _ 5. از دو طرح بلند مدت (رسیدن به هدف) و کوتاه مدت (ساعات کار، مطالعه، رفع موانع فعلی) استفاده نماید. 3 _ 5. در برنامه ریزی خود امور مهم را مقدم بشمارید. 4 _ 5. بر برنامه خود کنترل و مراقبه داشته باشید و در صورت خارج شدن از برنامه، سریع اصلاح کنید و از سستیهای خود نگذرید. هر روز و هر هفته محاسبه کنید و ارزیابی کنید که موفق بودید یا نه. 5 _ 5. توجه داشته باشید که مانعها و پیشامدها توجه و تمرکز شما را به هم نزند. عمده توجه و انرژی خود را به مشکل گشایی و حل آن اختصاص دهید و در آن مضطرب نشوید. اضطراب زیادی کار شما را مختل میکند. 6 _ 5. در ساعات خود به صرف انرژی اهمیت زیادی بدهید.[4] تماشای زیاد تلویزیون، گردشهای نامناسب، جلسه های طولانی غیر علمی عمده انرژی شما را صرف میکند. در موقع نشاط به اصل برنامه خود بپردازید و در اوقات دیگری انرژی خود را شارژ کنید (تفریح، طبیعت، حمام آب گرم، تغذیه مناسب با کیفیت، خواب متناسب، ورزش ملایم نشاط بخشند). 6. استعدادیابی: با توجه به تمرکز کاری خود در گذشته، علایق، اهمیت دادنها، بررسی دروس مورد علاقه و نمرات آنها استعداد خود را به دست آورید. گاهی مواقع شکست موجب استعدادیابی می شود، همانگونه که مثلاً میگویند شکسپیر به خاطر فقر دزدی کرد، وقتی به زندان افتاد، شعری در مذمت ظلم حاکم گفت و همان جا متوجه ذوق شعری خود شد و یا هجرتهای او از زن و فرزندانش اگرچه تلخ بود، اما شیرینها به همراه داشت (رنجها گنج آورند). شکست مقدمه پیروزی است. از سختی ها نباید ترسید. باید بدانیم که از پس هر سختی، آسایش و راحتی است. (إن مع العسر یُسرا). 7. تمرکز بر موضوع:[5] نقش ذره بین را در تمرکز نور و سوزاندن ایفا میکند. با حوصله و صبر از پراکنده کاری به شدت دوری کنید. حضرت میفرمایند: کار کمی که دوام داشته باشد از کار زیاد ملال آور برتر است. حوصله و صبر به قول شهید مطهری درکارهای بزرگ دخالت زیادی دارد. از شاخه به شاخهای دیگر پریدن مانع موفقیت است. مردم در اختراعها اول چیزی که به ذهنشان خطور میکند نبوغ، هوش و فکر بلند مخترع است. فکر میکنند با نبوغ میتوان ظرف چند روز یا ساعت به موفقیت رسید. و هیچ متوجه یک رکن اساسی در موفقیت یعنی حوصله زیاد نیستند. صفات بد اخلاقی (حسد، کینه، غیبت، ...) سلامت روانی و ذهنی و حتی جسمی ما را به هم میزند و مانع تمرکز میشود؛ چرا که این صفات بد دائماً با صفات عالی انسانی ما که اصلاحگر هستند، در جنگ روانی میباشند (صفات عالی مثل فطرت الهی، وجدان، دل و عقل) و حتی گاهی این امر به صورت سردرد، زخم معده و ... بروز میکند. 8. مستقل و خلاق بودن: انسان نباید شخصیت زده باشد، باید حرف دیگران را به دلیل و تفکر، تحلیل و بررسی نمود، حتی افراد مورد علاقه خود. باید خلاق بود یعنی همیشه نباید دنبال رو بود، از شکستهای دیگران درس گرفت. باید شجاعت و شهامت داشت؛ چه بسا به خاطر احتمال خطر نامعقول ازکارهای خوب و اهداف عالی باز ماند.[6] 9. حفظ تعادل در ابعاد شخصیت: تعادل امری است که در زندگی بسیار ضروری است. انسان دارای دو بعد ملکوتی و جسمانی است و اسلام به تغذیه هر دو بعد توجه و تاکید دارد، عدم ارضای معقول و مشروع هر کدام میتواند مصیبت آور باشد. البته چون که اصل و جوهره انسان روح اوست، باید به آن توجه بیشتر شود و این بعد باید بر جسم (غرائز و نفس اماره) غلبه داشته باشد و این یعنی حقیقت اراده، چون بی ارادگی بیشتر با غلبه غرائز (شهوت، پرخوری، خواب، تنبلی و...) نمود پیدا میکند. پس باید با نماز، ادعیه، نیایش، تامل در خلقت، انفس و آفاق و نعمتها بعد روحانی خود را قوی نمود و غرائز را بطور مشروع ارضاء کرد، عدم تعادل رشد سرطانی شخصیت و انحراف را به همراه دارد.[7] 10. حذف عادت های پست: باید عادتهای بد را حذف کنید و خود را به کارهای خوب، با تکرار و تمرین عادت دهید. بهتر است برای عادت حذف شده، جایگزین بگذارید). 11. مرد عمل بودن: عاقل باشیم نه عالم فقط، عاقل عالم به تجزیه تحلیل میپردازد و به دانسته های خود عمل میکند، ولی عالم مثل طوطی محفوظات را در ذهن انبار میکند و جلوی خلاقیت خود را میگیرد.[8] 12. غنیمت شمردن فرصتها: حضرت علی _ علیه السلام _ میفرمایند: فرصتها را غنیمت بشمارید که مثل ابر گذرا هستند. از گذشته درس و عبرت برای خود بگیرید (افرادی که دائما در گذشته و خاطرات آن و آینده و حوادث و... آن سیر میکنند از سلامت روانی برخوردار نیستند). توجه به نشاط جوانی، توجه به عدم مشغله های زندگی قبل از کار و ازدواج، استفاده از دوستان اهل مطالعه، توجه به الگوهای سالم موفق و هجرت لازم از وطن برای ارتقاء .... 13. لیست موفقیتها و توجه به نقش کلمات در موفقیت: لیستی از موفقیتهای کامل و نسبی از گذشته خود تهیه کنید و با نگاه به آنها به تواناییهای خود اعتماد کنید. به کلماتی که به کار می برید عنایت داشته باشید، به جای گفت «بدبخت شدم» بگوید صدمه دیدم، به جای گفتن کار تمام شد و بیچاره شدم، بگوید: از وقت میتوانستم بهتر استفاده کنم. از دوستانی که دائماً آیه یأس می خوانند و منفی بافی اند به شدت پرهیز کنید. نسبت به موفقیت دیدگاه مثبتی داشته باشید تا از یأس و درنتیجه تنبلی و شکست در امان باشید. 14. توکل به خدا: در هر کاری بعد از تصمیم گیری و اراده قاطع، باید به خدا توکل کرد و قدم های استوار برای رسیدن به هدف برداشت. ب. ابزارهای خارج از فرد 1. الگوهای موفق و عینی: به الگوهای زنده اطراف خود توجه کنید، راز موفقیت آنها را جستجو کنید. البته به تفاوتهای فردی توجه داشته باشید. گاهی برخی شیوه ها مخصوص و منحصر به فرد یک نفر است. از شیوه های عمومی موفقیت کمک بگیرید. 2. مطالعه زندگی نامه افراد موفق: بهتر است کتابهای افراد موفق و ویژگیهای شخصیتی را آنها به طور مداوم هر چند اندک مطالعه کنید. 3. دوستان کوشا، مثبت اندیش و متعادل (جسمی و روحی) انتخاب کنید، از دوستان تنبل منفی اندیش فاصله بگیرید. 4. با توجه به استعداد و علاقه خود، به الگوهای مثبت عشق بورزد. ارادت و عشق به الگوهای زنده بر شیوه کار شما حتی حالات شما اثر میگذارد و شما را همانند او میکند. 5. از شانس و اقبال تعریف جدیدی ارائه دهید:[9] تلاش زیاد همراه با فکر صحیح = موفقیت و شانس 6. در انتخاب شغل دقت کنید (مفید، استعداد، علاقه). در انتخاب همسر کوشش کنید به معیارهای کاری و ارزشی شما نزدیک باشد و شما را در امر موفقیت و هدف کمک کند. 7. آموختن شیوه ها: (شیوه های هر کاری را از اساتید مجرب و کتابهایشان بخواهید) ندانستن شیوه هر کار مثل مطالعه، یعنی دقت هدردادن، یعنی لقمه دور سر چرخاندن و دانستن یعنی راه میانبر. 8. به رقابت و مقایسه مثبت توجه کنید؛ چرا که در دستورات دینی ما هست که در کارهای خوب نسبت به یکدیگر پیشی بگیرید و یا خودتان را با معیارها و الگوهای صالح تطبیق و مقایسه دهید، رقابت منفی (حسد،...) سلامت روحی _ روانی و جسمی ما را به هم میزند و به تمرکز که رکن بسیار مهمی است، در موفقیت لطمه وارد میکند. باید از فنون ارتباط سالم و سازنده با دیگران (سلام، تبسم، عدم تحقیر، صدا زدن اسم که خصوصیترین امری است که از اول زندگی با آنها بوده و... استفاده کنید. نکته: برای موفقیت خود و جامعه خود حرکت از درون (موفقیت شخصی) به بیرون (موفقیت عمومی) بسیار حائز اهمیت است، چرا که این فرد است که جامعه را میسازد و جامعه یعنی آحاد جامعه. نکته پایانی: لازم به تذکر است که باید همه این راهکارها را در کنار هم دید تا تعادل در تمام ابعاد شخصیت و استعدادها را به هم نزنیم و استفاده بیشتر از بحث ببریم. دیگر اینکه به گفته بزرگان و افراد موفق اخلاص و توسل به اهل بیت _ علیهم السلام _ نمک موفقیت است. کمااینکه در کتابها و حکایات و عنایات اهل بیت به آنها اشاره شده است. دیگر اینکه باید با تامل و تفکر به موفقیت دنیوی و اخروی حرکت صورت گیرد؛ پس باید دنبال موفقیتهای لذت آور و پایداری بود که کمال آور هم هستند (از خوشگذرانیهای مقطعی صرف نظر نموده و یا حساب ویژه برای صرف وقت و انرژی برای آنها در نظر نگرفت). منابع کمکی: 1. تکنولوژی موفقیت، حیدر محمدی، نشر هستی نما. 2. رمز پیروزی مردان بزرگ، مؤلف آیت الله جعفر سبحانی، انتشارات اسلامی. 3. خود سازی، ابراهیم امینی، انتشارات شفق. [1] . نگارش، حمید، رمز موفقیت، شهید مطهری، موسسه فرهنگی انتشارات امام عصر، با تغییر و اضافه، ص 98. [2] . عرفانی فر، داریوش، اخلاق موفقیت در زندگی، قم، نشر خرم، 1378، ص 135 با کمی تغییر. [3] . شان کاوی، هفت قدم در راه موفقیت نوجوانان، مترجم ساناز قاسمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1380، ص 194. [4] . اگر موفقیت یک بازی است اینها قواعد بازی هستند، مترجم، منیژه شیخ جوادی، انتشارات همایش اندیشه، 1381، ص114. [5] . رمز موفقیت شهید مطهری، ص 98. [6] . همان، ص 91 و 92. [7] . مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز، تهران، موسسه نشر وتحقیقات ذکر، 1378، ص 56 با کمی تغییر. [8] . مطهری، مرتضی، رمز موفقیت، ص 78 با کمی تغییر. [9] . آنتونی رابینز، یادداشتهای یک دوست، مترجم مهدی مجردزاده کرمانی، موسسه فرهنگی راه بین، ص 38. |
حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه |
نظم و برنامه ریزی
|
امام علی - علیه السلام - : «همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن.»[1] انسان باید کارها و فعالیت های خود را سامان دهد و جایگاه زمای همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین کند فرد منظم و با برنامه در تاروپود زمان و مکان فعالیت ها و اعمال خود را چنان به جا و به اندازه قرار می دهد که در نهایت بافته ای زیبا و لطیف پدید می آورد. او به خوبی می داند آرزوها و خواسته های انسان، و نیازهای انسان آن چنان گوناگون و متنوع است که انجام همه آن ها از قدرت و توانش بر نمی آید. تا آن جا که تأمین همه آن ها در ظرف کوچک شبانه روز نمی گنجد. از این رو است که او به ناچار از میان آن ها مهم ترین ها را بر می گزیند و برای انجام هر یک، ساعت و زمانی مشخّص می سازد تا در طول زمان به گونه ای مستمرّ به آن ها بپردازد. بر این اساس است که از پراکنده ساختن زمان و فرسودن خویش در گذر آن می پرهیزد و از عمر خود ـ که اصلی ترین سرمایه اوست ـ بهترین بهره ها را می برد. الف ـ تعریف برنامه ریزی: در تعریف واژه و اصلاح برنامه ریزی، تعاریف و شناسه های گوناگونی به کار رفته است. یکی از این شناسه ها چنین می گوید: «پیش بینی خردمندانه و تنظیم هدفمند فعالیت ها و نیازمندی ها در مدت زمان (شبانه روز، هفته، ماه و سال) بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده»[2] بر اساس این تعریف یک «برنامه خوب» چنین تعریف می شود: «چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجراء کننده».[3] ب ـ آثار و برنامه ریزی: برنامه ریزی آثار بسیاری را در بر دارد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود: ـ وظایف و کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقّت خردمندانه انتخاب می گردد. ـ خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجّه و گزینش قرار می گیرد. ـ بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آن ها مورد توجّه قرار می گیرد. ـ از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود. ـ عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد. ـ بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید. ـ با انجام پی در پی و بلند مدّت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند. ـ از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود. ـ ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پشرفت آن ممکن می شود. این آثار، رسیدن به اهداف تعریف شده را ـ با استمداد از پروردگار متعال ـ آسان و ممکن می کند. ج ـ ویژگی های یک برنامه ریزی خوب: یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود: 1ـ جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تأمین اهداف رفتاری. 2ـ فراگیری زمان مند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم بر اساس اولویت ها. 3ـ هماهنگی و تناسب با توانایی ها و خواسته ها. 4ـ رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان. 5ـ تنوّع و توجّه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسم و روح. د ـ مراحل برنامه ریزی: برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود: 1ـ تعیین أهداف اصلی و فرعی 2ـ فهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم 3ـ فهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف 4ـ تعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج) 5ـ زمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها 6ـ چینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، و اوقات هفته و ماه و سال 7ـ اجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه 8ـ ارزیابی پی در پی برنامه تذکر 1: به جاست، برای موفقیت در برنامه ریزی و اجرای شایسته آن با یک یا دو نفر از استادان آگاه مشاوره داشته باشیم و از هدایت های آنان بهره مند شویم. تذکر2: با یاری خداوند متعال و پایداری و پایبندی، به اجرای برنامه پرداخته و در صورت تخلف، برای خود تنبیه، جریمه و شیوه جبران مناسب در نظر بگیرند. هـ ـ خواسته و نیازها: سلسله نیازهای انسان به صورت های گوناگون تنظیم شده است. با توجه به فضای بحث حاضر (برنامه ریزی در راستای زندگی دانشجویی و طلبگی) به برخی از خواسته ها و نیازهای ضروری اشاره می نماییم: 1ـ خواسته ها و نیازهای جسمی 2ـ خواسته ها و نیازهای روحی و معنوی 3ـ خواسته ها و نیازهای خانوادگی و عاطفی 4ـ خواسته ها و نیازهای اجتماعی و سیاسی 5ـ خواسته ها و نیازهای اخلاقی و تربیتی وـ فعالیت ها: در دوران طلبگی یا دانشجویی هر یک از طلاب یا دانشجویان به فراخور استعدادها و توانمندی های خود فعالیت هایی را انجام می دهند. مجموعه فعالیت هایی که هر شخص در دوران طلبگی یا دانشجویی خود باید به آن بپردازد به طور کلی عبارتند از: 1ـ فعالیت های علمی و تحصیلی 2ـ فعالیت های تعلیمی و تربیتی 3ـ فعالیت های مطالعاتی و پژوهشی 4ـ فعالیت های ارتباطی، فرهنگی، تبلیغی 5ـ فعالیت های گروهی و جمعی 6ـ فعالیت های سیاسی و اجتماعی 7ـ فعالیت های هنری، مهارتی، فن آموزی امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «بکوشید تا لحظه های زندگی تان چهار قسمت داشته باشد: یک قسمت برای مناجات با خدا و یک قسمت برای کسب معاش و یک قسمت برای معاشرت با برادران و معتمدینی که شما را به عیوبتان آگاه می کنند و با شما در ظاهر و باطن از سر اخلاص برخورد می کنند و بخشی را نیز به خوشی های حلال خود اختصاص دهید (بدانید که) با این قسمت بر سه قسمت دیگر قدرت می یابید.»[4] [1] . غرر الحکم، 3641. [2] . مفاهیمی در برنامه و برنامه ریزی وجود دارد که به اختصار عبارتند از: 1. توجه به آینده و پیش بینی آینده (حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)؛ 2. فراگرد و مداومت (ارزیابی و اصلاح مداوم برنامه)؛ 3. ارشاد و هدایت و کنترل فعالیت ها؛ 4. مفهوم تفکر و عقلانیت و خردمندانه بودن؛ با توجه به مفاهیم بالا، برنامه ریزی این گونه نیز تعریف شده است: «فرا گردی مداوم، حساب شده، منطقی، جهت دار و رونگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیت ها، برای رسیدن به هدف مطلوب» (یحیی فیوضات، مبانی برنامه ریزی آموزشی، تهران: نشر ویرایش، 1375) [3] . به سخن دیگر برنامه ریزی عبارت است از تدبیر و تقسیم امور «فالمدبرات امراً» (نازعات / 5) «فالمقسمات امراً» (ذاریات / 4) به بیانی دیگر «تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند». [4] . بحار الانوار، ج78، ص 321، روایت 3، باب 25. |
مؤسسه امام خمینی (ره) - برنامه ریزی در راستای تحصیل و زندگی، ص 4 |
رموز تحصیل، کار و موفقیت
|
بر اساس تجربه و گزارش، افراد موفق برخی از قواعد تحصیل، کار و موفقیتشان به قرار زیر است: 1. به گذر سریع زمان معتقد باشید، گوش به زنگ و امیدوار باشید، به یاد داشته باشید که گذر زمان هم فرصت های جدیدی را فراهم می آورد و هم با گذشت زمان بسیاری از مشکلات حل می شود. 2. با ترس های خود روبرو شوید، آن ها را تحلیل کنید و تلاش کنید آن ها را به کنترل خود در آورید. 3. برای زندگی کردن فلسفه ای داشته باشید و خود را با شرائط فردی، اجتماعی، مادی و معنوی زندگی هماهنگ کنید. 4. در گرداب نگرانی ها غوطه ور نشوید (دست و پا نزنید). هر چه زودتر از افراد متخصص کمک بخواهید. آن ها آماده نجات شما هستند. 5. میان واقعیات و تخیلات خود تعادل برقرار کنید. هم اهل رؤیا باشید و هم اهل عمل، هم اهل آرزو باشید و هم سازنده، هم تخیل قوی داشته باشید و هم با واقعیتها روبرو شوید. 6. دوست نامناسب و غرق شدن در مادیات از پناهگاه های ناامن هستند، پس چشمان خود را باز کنید تا به دام نیفتید و به عبارت واضح تر خود را به دام نیندازید. 7. اگر شرایط موجود با اهداف شما سازگار نیست، سعی کنید تا شرایط کاری و تحصیلی را به سلیقه خود عوض کنید. 8. شیوه ناموفق قبلی را برای کار جدید دوباره نیازمایید. 9. اعتماد به نفس داشته باشید، مطمئن باشید که ضعیف نخواهید شد. 10. معتدل باشید، از افراط و تفریط بپرهیزید. 11. اصول انجام کار و تحصیل را از راه های مختلف باید بیاموزید. 12. هرگز مگذارید که به شکست عادت کنید. 13. برای خود سرگرمی و تفریح داشته باشید. سرگرمی هایی که علاقه شما را به خود جلب می کنند. به نظر ما ورزش و طبیعت از همه بهترند. 14. هم عاشق باشید و هم عاقل. امیال درونی انسان اگر به خوبی هدایت شوند، مشعل ابدیت را روشن می کنند. 15. انسان باید نیروی خود را بکار گیرد، نه این که نیرو، او را بکار گیرد. 16. انسان باید بر ساعات و روزهای خود حاکم باشد، نه بنده لحظات. 17. باید یاد بگیریم که هر کاری را به سرانجام برسانیم. 18. اگر می خواهیم به چیزی دست یابیم باید عمیقا و با جدیت تمام خواستار آن باشیم. 19. نظرات خود را با اهل فن در میان بگذارید، به آن ها اعتماد کنید و در احساس و اندیشه آن ها شریک شوید. 20. هر روز چیزی بیاموزید و مهارت و دانش خود را افزایش دهید. 21. از زندگی یکنواخت بپرهیزید. 22. به توان خود توجه داشته باشید و به مقدار توان خود تلاش کنید. 23. خدمات خود را به دیگران معرفی کنید. 24. آن چه را آموخته اید به دیگران هم انتقال دهید. 25. در عین حالی که به امور جزیی هم توجه دارید، نگران آن ها نباشید. 26. چارچوب تصمیم های خود را به سرعت و در اولین فرصت روشن کنید. 27. ورزش بویژه شنا و پیاده روی را که از نیازهای اساسی عضلات است به آن ها تقدیم کنید. 28. موفقیت را مهم تر از سرگرمی بدانید. 29. به شخصیت خود اهمیت دهید. 30. به یاری خداوند متعال امیدوار باشید. - چند پیام مهم کاربردی: ـ در هر چیز، جنبه روشن آن را ببین. ـ از موفقیت دیگران همانقدر خوشحال باش که از موفقیت خودت خوشحال می شوی. ـ چنان قوی باش که هیچ عاملی آرامش فکر تو را بر هم نزند. ـ آن قدر بزرگ باش که نگران نشوی، آن قدر نجیب و موقر باش که خشمگین نشوی. ـ منظم باش، قدمهای خود را یکی یکی بردار. ـ اهل عمل باش، شغلت را بیشتر بشناس. ـ اهل علم باش، مغز خود را بیش از جسم خود به کار گیر. ـ پشتکار داشته باش، مسیر خود را از دست مده. ـ در هر عملی که انجام می دهی هرگز جلب رضایت خالق را فراموش مکن. |
مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی- در آستانه موفقیت |
|
یکى از معتقدات شیعه و از مباحث کلامى، موضوع شفاعت است که اصل آن از قرآن کریم به خوبى استفاده مىشود.
خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم صَلّىاللَّهعَلَیْهِوَآلِهوِسَلَّم مىفرماید:
وَ مِنَ الَّلیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ (1) پاسى از شب را از خواب برخیز و به قرآن و نماز بگذران. این یک وظیفه اختصاصى براى توست. امید است که پروردگارت تو را به مقامى قابل ستایش برساند.
در تفسیر آیه از اهلبیت عصمت علیهمالسّلام آمده که مقصود از این مقام محمود، مقام شفاعت است. (2)
شفعاء یومالقیامه متعددند و در رأس همه، رسول خدا، پیامبر خاتم صَلّىاللَّهعَلَیْهِوَآلِهوِسَلَّم مىباشند. چنانکه علاوه بر آیه فوق روایات متعدّد دلالت بر این موضوع دارد و نیز ائمه طاهرین، جزء شفعاى عنداللَّه مىباشند و این مقتضاى آبرومندى آنان در نزد خداى تعالى و رأفت آنان نسبت به بندگانخداست و در زیارت حضرت امام حسین علیهالسّلام مىخوانیم: اَلَّلهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَالْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ...
بارخدایا! شفاعتحسین علیهالسّلام را در روز ورود بر خودت روزیم فرما.
بالاخره در طبقه مردان، انبیا و اوصیا و ائمه طاهرین و برخى دیگر شفاعت مىکنند و نیز در میان زنان و طبقه بانوان کسانى هستند که داراى مقام والاى شفاعتند و شخصیّتهاى گرانقدرى که به اذناللَّهتعالى در قیامت، شفاعت مىکنند.
و آنچه که در اینجا مسلّم است، اینست که دو معظّمه دوران و افتخار بانوان جهان، دو شخصیّت بىنظیرِ فاطمه نام، یکى حضرت صدّیقه طاهره، فاطمهزهرا صلواتاللَّهعلیهاوعلىابیهاوبعلهاوبنیها و دیگرى کریمه آل محمّد و بضعه حضرتموسى بن جعفر علیهالسّلام، حضرت فاطمهمعصومه علیهاالسّلام صاحب مقام شفاعتند.
آنچه که حکایت از مورد اوّل مىکند، روایات بسیارى است که در ابواب معاد و قیامت و نیز در ابواب فضایل حضرت فاطمهزهراعلیهاالسّلام رسیده است و از جمله روایت جابر از حضرت باقر علیهالسّلام است که در یکى از فقراتش آمده است: اى جابر! واللَّه که فاطمه شیعیان و محبّان خود را التقاط مىکند آنگونه که مرغ دانههاى خوب و سالم را از میان دانههاى بد، جدا نموده و انتخاب مىکند. (3)
و اما راجع به حضرت فاطمهمعصومه علیهاالسّلام بعضى از روایات که از خاندان پیغمبر نقل شده، صریح در این معناست. چنانکه سید عالم شهید مرحوم قاضى نوراللَّه شوشترى رضواناللَّهعلیه نقل فرموده است که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام فرمودند: "آگاه باشید که براى خدا حرمى است و آن مکّه است و براى رسول خدا صَلّىاللَّهعَلَیْهِوَآلِهوِسَلَّم حرمى است و آن مدینه است. آگاه باشید که براى امیرالمؤمنین علیهالسّلام حرمى است و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان من، بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم کوفه کوچکى است. آگاه باشید که براىبهشت هشتدر است که سهتاى آن بهسوىقم مفتوحمىباشد."
بعد فرمودند: تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدى وَاَسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسى تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتى الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ (4)
در سرزمین قم، زنى از فرزندان من که نام او فاطمه و دختر موسى بن جعفر است از دنیا خواهد رفت و شیعیان من همگى به برکت شفاعت او داخل بهشت خواند گردید.
و نیز در زیارت آن مکرّمه سلاماللَّهعلیها که خود از امام علیهالسّلام، مأثور است مىخوانیم: یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ... اى فاطمه!براى من در مورد بهشت، شفاعت کن... بنابراین، حضرت فاطمهمعصومه سلاماللَّهعلیها همچون جدّه معظّمهاش فاطمهزهرا سلاماللَّهعلیها از شفعاى محشر است.
آنچه در اینجا بسیار قابل توجّه است این است که برحسب ظاهر روایاتى که در دو مورد، ذکر شد، نه تنها آن دو حبیبه خداوند، صاحب مقام شفاعتند، بلکه شفاعت آنان در سطحى وسیع و گسترده مىباشد. چنانکه در روایت مربوط به حضرت معصومه سلاماللَّهعلیها کلمه "اَجْمَعِهِمْ" به کار رفته که کاملاً ظاهر در این است که همه شیعیان به شفاعت آن بزرگوار مىرسند و عامّه شیعه از آن بهرهمند و برخوردار خواهند گردید.
این تعبیر، بسیار ارزشمند است، زیرا از یک سو مقام والاى حضرت فاطمه بنت موسى را ابراز مىدارد که شفاعت آن حضرت نوع خاصى از شفاعت است؛ گروهى نیست و طایفى نمىباشد، بلکه فراگیر و عمومى است و به کافّه شیعه خواهد رسید.
و از دیگر سو تعبیر امیدبخش و فرحانگیز است و نور امید در دلهاى همه شیعیان ایجاد مىکند. شفاعت حضرت معصومه سلاماللَّهعلیها شعاع رحمت واسعه الهیه است که همه را زیر پروبال خود خواهد گرفت.
بنابراین اگر در زیارت آن مکرّمه بىبدیل مىخوانیم: یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ و درخواست شفاعت از آن خزینه رحمت الهى مىکنیم، تقاضایى بجا و بمورد است که او صاحب شفاعت کبرى و تامّه است و دامنه شفاعتش آن قدر گسترده و وسیع است که به هرکسى که در زیر لواى مقدّس تشیّع باشد خواهد رسید.
بله! در اینجا نباید یک مطلب را از یاد برد و آن این است که در همان روایت مخصوص، مىفرماید: "شیعیان من به شفاعت او داخل بهشت خواهند گردید" و اکنون باید همه در حال خود فرورویم و بنگریم که آیا در زمره شیعیان امام صادق علیهالسّلام هستیم؟ و آیا این عنوان و واژه درباره ما صادق است؟ و آیا آن امام بزرگوار، تشیّع ما را امضا مىکند؟ اگر خداى نخواسته این مطلب مورد تردید قرار گرفت یا این عنوان منتفى شد، حکم و اثر آن نیز در پى آن منتفى خواهد گردید. ملاک شیعه بودن را ما خود نمىتوانیم تفسیر کنیم و به دست بدهیم، ملاک آن طبق تفسیر خاندان پیغمبر علیهمالسّلام باید در عمل روشن گردد و عمل ماست که معیار تشیّع ما خواهد بود.
بالاخره فیض، فیضى مستعدّ است و اقتضاى شمول آن نسبت به همه افراد شیعه، محقّق است. اکنون بکوشیم که حداقل در ردیف ضعفاى شیعه - از نظر فکر و عمل - باشیم تا مشمول لطف عمیم حضرت فاطمهمعصومه سلاماللَّهعلیها قرار بگیریم.
پی نوشت ها :
(1) سوره اسراء، آیه 79.
(2) تفسیر عیّاشى، ج 2، ص 314، تفسیربرهان، ج 2، ص 440، تفسیر صافى، ج 1، ص 585.
(3) مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 8، ص 52.
(4) قاضى نوراللَّه شوشترى، مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش سیره و عترت تبیان
منابع :
بانوی ملکوت ؛ آیة الله کریمی جهرمی
فروغی از کوثر ؛ الیاس محمد بیگی
پیروان مکتب تشیّع و دادادگان خاندان پیغمبر علیهمالسّلام با اتکاى به آیات کریمه قرآنى و روایات شریفه، این موضوع را حتمى دانسته و بدان اعتقاد قلبى دارند.
در جامعه اسلامی زن نخبه میتواند با حفظ عفاف استعدادهای خود را بروز دهد . الگوی دختر نخبه در جامعه اسلامی حضرت معصومه (س) است.عرض ادب و ارادت به ساحت حضرت معصومه (س) در حقیقت مبین این نکته است که ما اسوه و الگوی خود را در این شخصیتهای متعالی جستجو کنیم، زنان و دختران متدین و دانشمند در جامعه اسلامی ما مثل بارز این الگوگیری هستند.
نگاه متعالی اسلام به انسان بدون توجه به جنسیت مورد خطاب است و جنسیت در این نگاه یک محمل برای تکامل است که دو جنس زن و مرد با استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای ویژهای که دارا هستند، هم خود و هم طرف مقابل خود را به تکامل میرسانند و در این نگاه خانواده زیبایی معنا مییابد.
در غرب نگاه خانواده بر زیبایی جنسیت معنا مییابد و نظامها به مردمسالار و زنسالار تقسیم شدند و اگر غرب بخواهد از منجلاب فروپاشی خانواده که اکنون به آن مبتلا است نجات یابد هیچ راهی ندارد جز آنکه از الگوی قرآن پیروی کند.
در پیشگاه الهی ما بدون توجه به جنسیت و بهعنوان یک انسان مسئول هستیم .
حضرت معصومه(س) درطول 18 یا 28 سال عمر مبارک خود در عرصههای علمی چون؛ حدیث، تفسیر، کلام و فقه سرآمد عمر خود و پاسخگوی شیعیان بودند و هنگامی که شیعیان پاسخ های حضرت معصومه (س) را به حضرت امام موسی کاظم(ع) ارائه کردند، ایشان همان جمله حضرت رسول اکرم(ص) در شان حضرت فاطمه زهرا(س) را گفتند یعنی؛ "فداها ابوها" پدرش به فدایش.
جهاد علمی حضرت معصومه(س) ؛دفاع مستند و مستدل از ولایت و امامت است .
این نقش مهم ایشان باعث شده بود تا 40 سال قبل از میلاد مبارکش جد بزرگوارش حضرت امام صادق(ع) انتظار او را میکشید.
گریههای سیاسی حضرت فاطمه معصومه(س) در ادامه گریههای سیاسی حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و حضرت زینب(س) بعد از واقعه کربلا در طول این سفر پرده از نفاق مامون کنار زد و همه دانستند علیرغم ولایتعهدی ظاهری حضرت امام رضا(ع) ایشان در حقیقت محصور هستند به طوری که حتی نمیتوانند یک نماز عید فطر طبق سنت پیامبر اکرم (ص) اقامه کنند.
حضرت معصومه(س) الگوی زنان و دختران ایرانی است، پاکدامنی، عصمت و بندگی خدای متعال را سبب کرامت و بزرگواری آن حضرت را نمود تر کرده است .
مأمون عباسی در سال 200 یا 201 هجری حضرت ثامن الحجج(ع) را الزاماً از مدینه به طوس برده و تحت نظر و حتی حبس قرار دادند .
امام رضا(ع) هنگام خروج از مدینه با علم به اینکه ایشان را به شهادت خواهند رساند، خانواده بزرگوارشان را جمع کردند و فرمودند «هرکسی میخواهد پس از شهادت من گریه کند همین حالا گریه کند».
مأمون سفارش کرده بود که امام رضا(ع) را از مسیر بصره به فارس و پس از آن به طوس بیاورند و ایشان را از قم منتقل نکنند ، مردمان شهر قم از قدیم الایام ولایتمدار و حامی اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودهاند، از اینرو مأمون خوف آن را داشت که اگر امام رضا(ع) از شهر قم منتقل شود، دیگر به طوس نرسند.
حضرت معصومه(س) که در میان خواهران خود از فضیلت بسیاری برخوردار بود به سبب دیدار با برادر عازم ایران شد .این بانوی کریمه اهل بیت(ع) در کمال پاکدامنی پای به ساوه گذاشتند و زحمت راه و نبودن امکانات را تنها برای دیدار با برادر تحمل کردند تا اینکه به بیماری سختی مبتلا شدند.
حضرت معصومه(س) پس از بیماری از اطرافیان درخواست کردند که ایشان را به شهر قم منتقل کنند که اکنون مردم قم به یاد ورود کریمه اهل بیت(ع) به این شهر مقدس، این روز را گرامی میدارند، به استقبال آن حضرت میروند و مسیر را گلافشانی میکنند که خود افتخاری برای آنان است.
حضرت معصومه(س) را از ساوه به قم آوردند و ایشان در محله میدان میر که اکنون به کوچه نور معروف است، در بیتی اسکان یافتند .
حضرت معصومه(س) در شهر قم غریب بودند اما چه عاملی سبب بزرگواری و کرامت ایشان در این شهر شد ؟
تنها پاکدامنی، عصمت و بندگی خدای متعال سبب کرامت و بزرگواری حضرت معصومه(س) شده است که بانوان ایرانی باید از ایشان الگو بگیرند و حجاب و عفت خود را حفظ کنند.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش سیره و عترت تبیان
منابع :
سایت ایکنا
زندگانی حضرت معصومة علیها السلام (حیات الست) ؛ مهدی منصوری
سایت ابرار
فروغی از کوثر، الیاس محمد بیگی