پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

8 شوال سالروز تخریب بقیع / یوم الهدم

8 شوال سالروز تخریب بقیع / یوم الهدم

تا به حال نام یوم الهدم را شنیده اید ؟ یوم الهدم یعنی روز ویران کردن ...

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند. ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .

طبق نقل تاریخی آن ها در این حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و ... به یغما بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب "تاریخ امملکه العربیه السعودیه کما عرفت" بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی را چینن شرح می دهد : در سال 1216 امیرسعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بیشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلی به نام ابیض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: "… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آن‌ها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به 2000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند."

جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را "عنوان المجد فی تاریخ نجد" گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانه‌های مجد و شکوه و عظکت وهابیت یاد کرده است!

اما این فقط شیعیان و اماکن مقدسه آن‌ها نبودند که وهابیان آثار مجد و شکوه خود را در آن به نمایش گذاشته‌اند، مکه مکرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. "جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف می نویسد: "طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرس سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانه‌ها کسی باقی نماند، به دکان‌ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتاب‌ها را که در میان آن‌ها تعدادی مصحف شریف و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند."

سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان کسی که همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانست و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر!می دانست. در کتاب "الدررالسنیه" می خوانیم:

"وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی می‌کرد و از شنیدن آن ناراحت می‌شد. صلوات فرستنده را اذیت می‌کرد و به سخت‌ترین وجه مجازات می نمود.

حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کند."

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ی خود در اعتقادات پیرو"ابن تیمیه حنبلی" است، که در قرن هشتم هجری می‌زیسته است، از ابن تیمیه عقاید جالبی نقل شده است. از جمله اینکه او خدا را جسم می‌دانست! برای ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ی حود می گوید: "ابن تیمیه را بر منبر مسجد جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه می‌کرد و می‌گفت: خداوند به آسمان دنیا می‌آید، همان گونه که من اکنون فرود می‌آیم! سپس یک پله از منبر پائین می‌آمد!"

عقاید او آنچنان سخیف و بی‌مقدار بود که خود اهل سنت وی را به زندان افکندند و در رد او کتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.

این قطره‌ای کوچک از مرداب اعتقادات و عملکرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. یکی از شبهات آنان مسأله‌ی بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام می‌دانند. در این نوشتار سعی می کنیم پاسخی مناسب به شبهه‌ی مذکور بدهیم. نخست آنکه: این شبهه‌ی آنان را صریح آیه‌ی 21 سوره کهف دفع می‌نماید، که در خصوص ماجرای اصحاب کهف از قول مومنانی که می‌خواستند یاد اصحاب کهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می کنیم) دوم آنکه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله می‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست که خلیفه دوم که طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد…

اما به راستی قومی که در تاریخ نه چندان طولانی خود، چنان که از زبان مورخین خودشان شنیدیم قرآن‌ها را در خیابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پیروان علی علیه السلام و سایر خلفا فرقی نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو می کردند، شایستگی این را دارند که مخاطب یک استدلال قرآنی و یا حتی تاریخی قرار گیرند؟!


منبع: سایت دکتر قزوینی

ابوریحان بیرونی

ابوریحان بیرونی 

 

 

ابوریحان بیرونی ( 440-362 ه ق ) ریاضیدان ، اختر شناس ، پژوهشگر تاریخ  و جغرافیدان ایرانی است . نامش ابوریحان محمد و نام پدرش احمد بود ، و چون در بیرون ناحیه خوارزم به دنیا آمد به ابوریحان بیرونی شهرت یافته است . دوران کودکی را در خوارزم گذراند ، در کودکی برای یک دانشمند یونانی نمونه های گیاهان و دانه ها و میوه ها را گرد می آورد از همان زمان به مطالعه ی  طبیعت علاقه مند شد .  دانش اختر شناسی ( نجوم ) و ریاضی را نزدابونصر عراق که از دانشمندان نامدار آن زمان بود آموخت . بیرونی جوان ، بسیاری از دانش های زمان خود را در خوارزم فرا گرفت ، در آن زمان خوارزم مرکز دانشمندان نامدار آن زمان بود . ابن سینا ، پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی  نیز در این هنگام در خوارزم زندگی می کرد . این دو دانشمند جوان درباره ی علوم طبیعی گفتگوهایی داشتند ، این گفتگوها نشان می دهد که شیوه ی مطالعه بیرونی درباره ی  پدیده ها ی طبیعت از آغاز جوانی ، بیشتر براساس مشاهده و تجربه بوده است . بیرونی ،  بیست و پنج ساله بود که از خوارزم به خراسان و از آنجا به ری و طبرستان ( مازندران کنونی ) و جرجان که شهری نزدیک گنبد قابوس امروزی بوده است ، رفت . در جرجان مدتی در دستگاه قابوس وشمگیر ، امیر دانش دوست زیاری به سر برد ؛ کتاب  " آثارالباقیه "  را در آنجا نوشت ، در این هنگام بیست و هشت ساله بود . قابوس وشمگیر ابوریحان را به وزارت دعوت کرد ، اما او نپذیرفت  و چند سال بعد به خوارزم بازگشت .

محمود غزنوی ، در نخستین سال های قرن پنجم هجری ، خوارزم را تصرف کرد و از چند تن از دانشمندان ، از جمله بیرونی ، خواست که به غزنه بروند . بیرونی به غزنه رفت و تا پایان عمر در دستگاه غزنویان ماندگار شد . چند بار سفرهای کوتاهی به وطن خود ، خوارزم کرد در بیشتر جنگ های سلطان محمود غزنوی در هند همراه او بود مقصود بیرونی از این سفرها ، آشنایی با فرهنگ ملت هند بود ، بیرونی سیزده سال در هند به پژوهش پرداخت . زبان سانسکریت یعنی زبان قدیم و مقدس هندیان را فرا گرفت و اثر پرارزش خود تحقیق ماللهند را تألیف کرد .

از نوشته های بعضی از کتاب های کهن چنین بر می آید که رابطه ی  بیرونی با محمود غزنوی سلطان متعصب و کشور گشا خوب نبوده  چراکه  تیزهوشی و دانایی و حقیقت دوستی بیرونی ، سلطان محمود را خشمگین می کرده است . پس از مرگ محمود ،  بیرونی  کتاب " قانون مسعودی " را به نام پسر او مسعود غزنوی تألیف کرد . 

 

 

 

آثار ابوریحان 

آثار بیرونی درباره ریاضی اخترشناسی ، فیزیک ، گیاهشناسی ،  زمین شناسی ، جغرافیا ، کانی شناسی ( شناخت مواد معدنی ) و تاریخ و تقویم ملت هاست . بیرونی در آثار الباقیه ، با دقت علمی ، درباره ی  تقویم و گاهشماری عربی ، فارسی ، عبری و یونانی بحث کرده  و رویدادهای سیاسی و اجتماعی را با شرح تمدن ها و آداب و رسوم مردم در هم آمیخته است .  بیرونی در این کتاب به بسیاری از باورهای همگان درباره پدیده های طبیعی اشاره کرده و آنها را از نظر علمی و تجربی مورد بررسی قرار داده است برای نمونه مردم می گفتند که روز شانزدهم دی ماه هر سال همه آب های شور زمین به مدت یک ساعت شیرین می شود بیرونی این باور مردم را رد کرده و نوشته است چنین چیزی ممکن نیست ، خاصیت آب تنها بستگی به زمینی دارد که آب بر آن جاری است یا در آن انباشته شده است .

بیرونی در همین کتاب ، نخستین بار علت پدید آمدن چاه ها و چشمه هایی را که آب از آنها بالا می جهد شرح داده است . دانشمندان غربی ، قرن ها بعد به این موضوع پی بردند و درباره ی  این گونه چشمه ها و چاه ها ( چاه آرتزین ) توضیح علمی دادند .

بیرونی در مدتی که در هند بود چند کتاب با ارزش درباره ریاضی ،  فلسفه و پزشکی از سانسکریت به عربی ترجمه کرد ، طول و عرض جغرافیایی بعضی از شهرها و مناطق مختلف هند  را با روش اختراعی خود و استفاده از هندسه و مثلثات به دست آورد .

کتاب " تحقیق ماللهند " ،  تألیف بیرونی جامع ترین کتاب عصر قدیم درباره تاریخ فلسفه ، سنت ها و اوضاع احتماعی هند است . کار بیرونی برای نوشتن این کتاب ، بسیار دشوار بوده است . او گذشته از آموختن زبان سانسکریت ، کوشش بسیار در جمع آوری کتب هندیان کرد .

 دانشمندان هندی از ترس سپاه غزنوی رو نشان نمی دادند .  بیرونی همه جا در جستجوی این دانشمندان بود تا با آنها گفتگو کند ، می خواست به یاری آنها دشواریهایی را که در فهم نوشته های بعضی از کتابهای هندیان برایش پیش آمده بود از میان بردارد ، بیرونی درباره روش تألیف ماللهند می نویسد :  "  من کتاب را نوشتم بی آنکه بهتان و نسبت دروغ بر هندیان ببندم . گفته ها و عقیده های آنها را نقل می کردم اگر این سخنان در نظر مسلمانان ناخوش بیاید به آنها می گویم که این عقیده آنهاست زیرا این کتاب کتاب بحث و ستیزه جویی نیست تا در آن به رد کردن عقیده آنها بپردازم ، من می خواهم عقیده هندوان را چنانکه هست بیان کنم و شباهت های آن را با ملت های دیگر نشان بدهم . بیرونی در کتاب ماللهند منبع خبرها و کتابهایی را که از آنها استفاده کرده است نام می برد و  قسمتی از متن اصلی را در نوشته خود می آورد تا خواننده گفته او را صحیح بداند . "

بیرونی در کتاب قانون مسعودی بسیاری از عقیده های گذشتگان را درباره نجوم بررسی کرد و حرکت زمین به دور خورشید را امکان پذیر دانست ، بر این اساس محیط کره زمین را اندازه گیری کرد و نشان داد که پدیده هایی مانند شب و روز را با فرض حرکت زمین به دور خورشید ، می توان توضیح داد ، او نخستین دانشمند مشرق زمین است که درباره حرکت زمین به دور خورشید سخن گفته است .

پژوهش درباره خاصیت روش استخراج و وزن مخصوص فلزها و سنگ های گرانبها از کارهای برجسته این دانشمند است . بیرونی برای به دست آوردن وزن مخصوص فلزها و سنگهای گرانبها از دستگاههایی که بسیار استادانه ساخته شده بودند استفاده می کرد . با این دستگاه ها امکان داشت ،  حجم آبی را که بر اثر انداختن جسمی در آن جابه جا می شود اندازه گرفت . بیرونی با این روش ، توانست وزن مخصوص هجده  فلز و سنگ گرانبها را به دست بیاورد . وزن مخصوص هایی که بیرونی به دست آورده بود به آنچه امروز دانشمندان به دست می آورند بسیار نزدیک است . مثلا بیرونی وزن مخصوص طلا را  نوزده  و وزن مخصوص سنگ لاجورد را 91/3 معین کرد . وزن مخصوص این مواد را امروز به ترتیب 3/19 و 91/3 معین کرده اند . بیرونی یک کتاب به زبان فارسی به نام " التفهیم " ،  نوشته است در این کتاب برای همه اصطلاح های نجومی که در آن زمان به زبانی عربی بود ، برابرهای فارسی آورده است . بیرونی با نوشتن این کتاب راه را برای به کار گرفتن واژه ها و اصطلاح های علمی در زبان فارسی باز کرد .  او کوشید تا موضوع های دشوار دانش اختر شناسی را برای ایرانیانی که با زبان عربی آشنا نبودند توضیح دهد .

بیرونی در زمینه ادبیات و نقد علمی نیز استاد بود ، برخی از آثار محمدبن زکریای رازی دانشمند و پزشک ایرانی را بررسی و نقد کرد . شش داستان نوشته است که یکی از آنها افسانه عاشقانه وامق و عذرا بوده است این شش داستان که ریشه های هندی و ایرانی داشته اند امروز در دست نیستند ؛ البته بیرونی این نوع آثار خود را جدی نمی گرفت و آنها را نوعی سرگرمی می دانست .

بیرونی ، در 77 سالگی در غزنه درگذشت . 

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

لطف خدا بیشتر از جرم ماست  


اصلا چگونه تنگ مى شود آن رحمت گسترده تو بر گناهکارها. اى گسترده آمرزش و اى گشوده دست ها به محبت و رحمت.       شرمنده از آنیم که در روز مکافات             اندر خور عفو تو نکردیم گناهى.

 

رحمت خدا

ماه مبارک رمضان ماه دعا و مناجات عبد با معبود است. ماهی که دعاهای زیادی در آن وارد شده مانند ابوحمزه، افتتاح و... . علاوه بر این دعاهای ماثور از ائمه دریایی از معارف عمیق الهی را در خود دارند که بنده می تواند با تدبر در آن ها از این دریای بی کران بهره ها ببرد. آنچه در ذیل می خوانید قسمت نهم تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی است که به بررسی قسمت پنجم از مرحله هفتم این دعا یعنی قصد می پردازد.

 

از زشتی ما با زیبایی خود درگذر

فتجاوز یا رب عن قبیح ما عندنا بجمیل ما عندک،  پس اکنون که این را یافته ایم و به این شناخت ها رسیده ایم، از بدى هاى ما به وسیله خوبى هایى که در نزد خود توست در گذر و از آنچه ما فساد به بار آورده ایم کفاره بده .

کدام جهل و بى خبرى است که دهش تو آن را در بر نمى گیرد. کدام زمانى است که از صبر و حلم تو درازتر باشد.

تو با دهش خویش ما را به آگاهى مى رسانى و با حلم خویش ما را در زمان مى سازد و به تدریج آماده مى کنى .

 

ارزش کار ما در مقابل داده های تو چیست؟

و ما قدر أعمالنا فى جنب نعمک؛ هیچ گاه کارهایى ما به اندازه داده هاى تو نبود، ولى همیشه بخشیدى، چگونه گناه هاى خویش را در برابر بخشش تو بزرگ بشماریم.

و کیف نستکثر أعمالنا نقابل بها کرمک بل کیف یضیق على المذنبین ما وسعهم من رحمتک یا واسع المغفره یا باسط الیدین بالرحمه؛ چگونه زیاد بشماریم کارهاىی را که در برابر کرم تو مى آوریم ، اصلا چگونه تنگ مى شود آن رحمت گسترده تو بر گناهکارها. اى گسترده آمرزش و اى گشوده دست ها به محبت و رحمت.

 

تو هر کس را به هر چیز و به هر گونه که بخواهى مى توانى عذاب کنى و و ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء؛ و هرکسى را بر هر چیزى که بخواهى و بر هر گونه که مى خواهى، مى توانى ببخشى و حتى مى توانى با ضربه هاى و بلاها به او رحمت کنى 

گر برانی نمی روم

فو عزتک با سیدى لو نهرتنى ما برحت من بابک؛ به عزت تو اى بزرگ من، که اگر مرا از این درگاه برانى یک گام برنمى دارم . آخر به کجا بروم؟ من از آن تنگناها آمده ام. من از محدودها هجرت کرده ام. آن وقت ها که نمى دانستم، اگر مى گفتى برو، مى رفتم. مى رفتم تا مدرکى بگیرم و عشقى بیابم و شهرتى و ثروتى و نان و آشى، اما حالا، حالا که از آن همه تجربه به تو رسیده ام مگر مى توانم تو را از دست بدهم؟

مبین که گاهى غفلتى و شورشى در من پا مى گیرد و من را از تو مى برد، من آن وقت که آگاه مى شوم از تو دست نمى شویم و از التماس و تملق دست برنمى دارم. من براى هیچ ها به ناکس هاى دنیا التماس ها کرده ام در این راه، براى آنهایى که از روى من گذشتند، از تمام هستى و دارایى و وجودم گذشته ام و برایشان تملق ها داشته ام. منى که براى آنها تملق گفته ام، از این التماس باور چگونه مى گذرم و این تملق را چگونه از دست مى دهم. من از تو نمى برم،

لمّا انتهى الىّ من المعرفه بجودک و کرمک؛ چون شناخت من در نهایت و پس از تجربه ها به تو رسیده و به وجود و کرامت تو راه برده، تو هرچه مى خواهى بکن، که از این هایى که تا به حال مرا سوزانده اند، بیشتر نمى سوزانى.

 

هرکس را با هرچه و به هرگونه بخواهی عذاب می کنی

أنت الفاعل لما تشاء تعذب من تشاء بما تشاء کیف تشاء؛ تو هر کسى را که بگیرى و به محاکمه بکشى محکوم کرده اى.

به عزت خودت قسم که همه در برابر تو کوتاهیم و مقصریم. تعذب من تشاء؛ هر کسى که را مى توانى عذاب کنى. بماتشاء آن هم به آن جرمى که بخواهى؛ جون جرم ها بى حساب هستند و آنچه براى یک دسته بهشت مى سازد و قرب مى آورد، بالاترها را از قرب جدا مى کند و به عذاب مى کشد. آخر از همه کس، یک جور توقع نیست. کودکى که تازه به مدرسه رفتن و تازه قلم به دست گرفته، وقتى آب بابا مى نویسد، آن هم به اندازه یک بیل و با پیچش ‍ یک مار، به او صد آفرین مى دهند، اما آنجا که استاد مى شود و سال ها را پشت سر مى گذارد، اگر یک مقدار رنگ جوهرش کم و زیاد باشد و یا یک میلی متر کم و زیاد رفته باشد، مردودش می‌‌کنند.

تو هر کس را، چه راه رفته و چه در راه مانده را، مى توانى به محاکمه بکشى و مى توانى حتى با خوبى هایش و حسناتش محاکمه کنى و محکوم کنى و مى توانى به وسیله نیکى هایش عذاب دهى، آن هم کیف تشاء به هرگونه که بخواهى، که تو گاهى با نعمت ها عقوبت مى کنى.

تو هر کس را به هر چیز و به هر گونه که بخواهى مى توانى عذاب کنى و و ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء؛ و هرکسى را بر هر چیزى که بخواهى و بر هر گونه که مى خواهى، مى توانى ببخشى و حتى مى توانى با ضربه هاى و بلاها به او رحمت کنى.

نه عذاب تو یک چهره دارد، که حتى در دادن ها شکل مى گیرد و نه رحمت تو یک رویه دارد، که حتى در گرفتن ها و بریدن ها، جلوه مى کند.

انسان با توجه به خودش و آنچه برای تربیت او شده می‌تواند این محدودیت را بفهمد و آن احاطه را بشناسد.آنچه تا دیروز عشق ما بود، امروز نفرت ماست و آنچه تا دیروز امید ما بود امروز ترس ماست

از کارهایت سوال نمی شوی

لاتسئل عن فعلک و لاتنازع فى ملک؛ تو از کارهایت سؤال نمى شوى. آخر چه کسى تو را به محاکمه بکشد. کسى مى تواند تو را محاکمه کند که بر تو احاطه داشته باشد و انگیزه کارهاى تو و هدف آن را بشناسد. چه کسى تو را محاکمه کند، آن هم با چه شناختى. آیا با آنچه از تو گرفته و از تو به دست آورده ، مى تواند تو را مسئول قرار بدهد؟

لاتنازع فى ملکک ؛ هستى ملک توست. تو به آن ها مهربانى. تو محبت را آفریده اى، پس چگونه در ملک تو با تو نزاع مى کند و چگونه براى دفاع از آن ها که تو دوستانش دارى و دوستى را در دلشان ریخته اى، در برابر تو به پا مى خیزند. آخر محبت این وکیل هاى مدافع از کیست و از کجاست که با تو نزاع کنند و با تو چانه بزنند؟

و لا تشارک فی امرک؛ تو در مدیریت و رهبری و در دستور شریکی نداری.

لاتضاد فی حکمک؛ تو در حکم و قضاوت مخالفی نخواهی داشت.

و لا یعترض علیک؛ و بر تو اعتراضی در این مدیریت و تدبیر نخواهد بود. کسی بر تو اعتراض ندارد. آخر اعتراض باید با آگاهی و احاطه همراه باشد و شریک تو باید از تو مدد نگرفته باشد و وکیل مدافع از کسانی که تو آنها را آفریدی، باید مهربانی را از تو نگرفته باشد و محاکمه‌چی تو، باید شناخت و آگهی‌اش به وسیله تو نباشد.

 

چون دنیا را عشرتکده می دانیم رنج ها را نمی فهمیم 

وابستگی به دنیا

من می‌گویم چرا آن را سوزاندی، چرا جانش را گرفتی و یا چرا این را شکستی، چرا پدرش را بردی، گویا من به این ها مهربان‌ترم و یا از اینها آگاه‌ترم، در حالی که لک الخلق و الامر؛ آفرینش و فرماندهی از توست. تبارک الله رب العالمین.

ما این دنیا را عشرتکده حساب می‌کنیم و منزل خویش می‌شناسیم و این است که رنج‌ها را نمی‌فهمیم. ما داده‌ها را ملاک افتخار می‌دانیم و این است که با داشتن‌ها سرخوشیم و با از دست داد‌ن‌ها سر به زیریم. ما با این محدودیت و با این دید، می‌خواهیم با او که تمام هستی را در دست دارد، مباحثه کنیم و می‌خواهیم در کلاس اول و در روز اول این کلاس تمام اسرار فیزیک عالی را یک‌جا کشف کنیم و می‌خواهیم با این دست شَل، این بارهای سنگین را برداریم و معلوم است که می‌مانیم.

انسان با توجه به خودش و آنچه برای تربیت او شده می‌تواند این محدودیت را بفهمد و آن احاطه را بشناسد.آنچه تا دیروز عشق ما بود، امروز نفرت ماست و آنچه تا دیروز امید ما بود امروز ترس ماست.

انسان با این دیدار از خودش به کارهای دقیق و نقشه‌های حساب شده او می‌رسد که چگونه او را پیش برده و در زمان حرکت داده و در زمان ساخته است.

و این است که در این جایگاه می‌نشیند و پس از آن همه یأس و وحشت و پس از آن همه امید و طلب به این مرحله می‌رسد که هستی در دست توست و تو تنها مدیر و کارگزار آن هستی؛ انت الفاعل لما تشاء؛ و بر تو هیچ اعتراضی نیست و بر تو هیچ نزاعی نیست. تو غنا و کرامتی و ما فقر و رذالت. ما از تو می‌خواهیم در حالی که اگر بدهی یا محروم کنی بر تو اعتراضی نیست و با تو حرفی نیست. 

گروه دین تبیان


منبع : خبر گزاری شبستان ، برگرفته از کتاب بشنو از نی آیت الله صفایی حائری

دعای روز سی ام رمضان چگونه رضایت خداوند را جلب کنیم ؟

چگونه رضایت خداوند را جلب کنیم ؟/دعای روز سی ام


 
مناجاة الخائفین

اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ علی ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار اشد فرعش بر اصل به حق مولای ما حضرت محمد(ص)و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

 

 

دعا باصدای امیر رضا عرب

شرح دعای روز سی‌ام ماه مبارک رمضان  

شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد

ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است. تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمی‌یابد و بالا نمی‌رود تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید و عبودیت در برابر خداست.

سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او می‌خواهیم روزه‌مان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آن گونه که تو و رسولت از آن راضی باشند.

آری، خداوند روزه‌ای را ارزش می‌نهد و می‌پذیرد که آمیزه‌ای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد.

طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته!

شنیده‌ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر فرمود: برو بخور! دیگر روزه نیستی!

از خدا می‌طلبیم دل و زبانمان را از گناه دور بدارد و روزه ما را مقبول و مورد رضایت خود پیامبر و اهل‌بیتش قرار دهد. و مهر «شکر» و «قبول» آن‌ها را بر آن ثبت کند.

 

رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی می‌شود؟ 

 

ساعت عبادت و دعا

رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها را تشکیل می‌دهد، انسان کامل کسی است که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی می دانیم همه انسان‌ها از لحاظ معرفت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضی و خشنود است، چنان که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوعند است. اما میزان و نسبت رضایت مندی خداوند به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد.

از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگی‌های برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه‌ای که می‌توان آن‌ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش می گردد. رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است.

به برخی از آیات که تقریباً در بر دارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه ویژگی‌هایی است که رضایت خداوند را جلب می‌کند اشاره می‌شود.

قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود 

رضوان و رضایت خدا شامل کسانی می‌گردد که:

1 - ایمان به خدا و قیامت داشته باشند.

2 - خانه و وطن خویش را برای حفظ دینشان رها کنند و هجرت نمایند.

3 - با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند.

4 - پیوسته پیرو ولایت و رهبری باشند.

5- رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد.

 

عملی که موجب رضایت خداوند از حضرت اسماعیل(ع) شد 

قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود.

محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می‌گیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد 

در سوره توبه می‌فرماید: رضایت و خشنودی خدا شامل حال مردان و زنان مؤمنی می‌گردد که:

1 - در برابر مسلمانان احساس مسئولیت می‌کنند و یار و یاور یکدیگرند و همدیگر را تأیید و تقویت می‌کنند.

2 - پیوسته امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.

3 - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتوای آن تلاش می‌کنند.

4 - زکات مال خویش را می‌پردازند و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت ندارند.

5 - پیرو خدا و پیامبر هستند.

 

رضایت و خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است  

عبادت

حزب اللهی شو تا خدا از تو راضی گردد و از مواهب و الطاف خویش تو را بهره‌مند سازد تا تو نیز از او خوشحال و خشنود گردی. در دو آیه از حزب اللَّه و در یک آیه از حزب الشیطان  سخن به میان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذکور و ویژگی‌های طرفداران آن‌ها بیان شده و با هم مقایسه گشته است.

خداوند، رضایت و خشنودی خویش را از حزب اللَّه در این سوره بیان کرده است. به بیان دیگر: خداوند به رغم میل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی یا حزب اللَّه و حزب الشیطان تقسیم نموده و به مؤمنان هشدار داده است که جمع میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل ممکن نیست. باید از میان آن دو یکی را برگزید:

هیچ گروهی را نمی‌یابی که ایمان به خدا و قیامت داشته باشد و در عین حال با دشمنان خدا و رسول اظهار دوستی نماید، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران یا خویشان آن‌ها باشند.

محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می‌گیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد.

زمانی خداوند از شما رضایت دارد و از عملکرد شما خشنود می‌گردد که حب و بغض‌ها و دوستی و دشمنی‌ها را برای خدا خالص کنید. امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی می‌کند و برای خدا می‌بخشد، ایمانش کامل است.

در سوره ممتحنه می‌فرماید: اگر شما مسلمانان برای رضای خدا و خشنودی او هجرت کردید و جهاد نمودید، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستی نریزید.

 

حزب اللهی کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح می‌شود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان می‌گردد
1 - خدا خط ایمان را بر صفحه دلشان نوشته است.

2 - توسط روح مورد تأیید و تقویت قرار گرفته‌اند.

3 - ویژگی بارز و ممتاز حزب اللهیان، ولایت پذیری آنان است. قران بعد از بیان آیه ولایت می‌فرماید: و من یتول اللَّه و رسوله و الذین آمنوا فان حزب اللَّه هم الغالبون.

دروغ میگویند کسانی که می‌پندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعالیت‌های آنان خلاف جهت ولایت و رهبری امت سامان می‌یابد.

در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح می‌شود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان می‌گردد.

امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی می‌کند و برای خدا می‌بخشد، ایمانش کامل است

 سپس اوصاف یاران همراه و همگام پیامبر(ص) را تحت عنوان والذین معه در پنج وصف ذکر می‌کند :

1 - در برابر کفار، شدید و استوار چون سدی محکم می‌ایستند.

2 - میان خود و نسبت به برادران دینی خود رحیم و مهربانند.

3 - پیوسته آنان را در حال عبادت، رکوع و سجود می‌بینی.

4- همواره فضل خدا و خشنودی او را می‌طلبند و مخلصند.

5 - سیما و ظاهر آنان چون باطنشان با کفار و فاسقان تفاوت دارد. سیمای ظاهری آنان به خوبی نشان می‌دهد متدین، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.

 

خشنودی خدا جز با یاد خدا به دست نمی‌آید

آخرین سخن این که تا انسان به مقام عبودیت و بندگی محض نرسد و از این راه نفس مطمئنه را تحصیل نکند، نمی‌تواند به رتبه راضیة و مرضیة،  که مقام رضا و خشنودی متقابل خدا و بنده است، نایل گردد. تحصیل آن نیز با ذکر عملی خداوند میسر است: الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب. 

 

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان

منابع :

سایت مفاد

سایت عرفان


وقتی دانستیم، خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است، باید بدانیم حزب اللهی شدن نیازمند چه صفاتی است و حزب اللهی کیست؟ حزب اللهی را از راه اعتقادات و عملکردها و وضع ظاهرشان باید شناخت. آن‌ها کسانی هستند که:
خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

اعمال شب آخر ماه رمضان

اعمال شب آخر ماه رمضان 

 

انگار همین دیروز بود که ورود به ماه رمضان را جشن گرفتیم و از این که خداوند عمری دوباره به ما عطا کرده تا به میهمانی پربار و برکت خداوند نائل شویم خدا را شکر کردیم .


 

رمضان المبارک

خیلی زود گذشت ! دیروز بود که با خود عهد بستیم که در این ماه از برکاتش استفاده لازم را ببریم تا موقع خداحافظی ، افسوس و حسرتی را برای خود باقی نگذاریم و انگشت ندامت و پشیمانی و کم کاری را بر دهان نگذاریم !

اما آیا به راستی از این ماه بهره‌مند شده‌ایم ؟! آیا در رفتار و اعمالمان تجدید نظر کرده‌ایم ؟!آیا دیگران از روی رفتار ما متوجه می‌شوند که ما یک ماه را برای خود نبوده و در میهمانی و ضیافت الله به سر برده‌ایم ؟!

به امید آنکه این گونه بوده باشیم !

 

شب آخر ماه رمضان ،شب بسیار مبارکی است و از برای این شب چند عمل است :

اول: غسل

دوم: زیارت امام حسین علیه‌السلام

سوم:خواندن سوره انعام و کهف و یس و صد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

چهارم: بخواند این دعا را که شیخ کلینی از حضرت صادق علیه‌السلام نقل کرده:

 اللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ یَا رَبِّ أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ أَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ یَوْمَ أَلْقَاکَ

پنجم: بخواند دعای یا مدبر الامور که در اعمال شب بیست و سوم آمده است .

ششم: وداع کند ماه رمضان را به دعاهای وداع که شیخ کلینی و صدوق و شیخ مفید و طوسی و سید بن طاووس رضوان الله علیهم نقل کرده‌اند و شاید بهترین آن‌ها دعای چهل و پنجم صحیفه کامله باشد و سید بن طاووس روایت کرده است از حضرت صادق علیه‌السلام که: هر که در شب آخر ماه رمضان وداع کند آن ماه شریف را و بگوید: 

اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی

بیامرزد حق تعالی او را پیش از آنکه صبح کند و روزی فرماید او را توبه و انابه سید و شیخ صدوق از جابر بن عبد الله انصاری روایت کرده‌اند که گفت: رفتم به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در جمعه آخر ماه رمضان چون نظر آن حضرت بر من افتاد فرمود که‌ای جابر این آخر جمعه‌ای است از ماه رمضان پس آن را وداع کن و بگو اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما پس به درستی که هر که این دعا را در این روز بخواند از دو خصلت نیکو ظفر می‌یابد یا به رسیدن به ماه رمضان آینده یا به آمرزش خدا و رحمت بی انتها (و سید بن طاووس و کفعمی نقل کرده از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که فرمود: هر که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز گزارد بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هو الله أحد ده مرتبه و بگوید در رکوع و سجود ده مرتبه سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ و بعد از هر دو رکعت تشهد بخواند و سلام دهد و چون از تمام ده رکعت فارغ شد و سلام داد هزار مرتبه استغفار کند بگوید أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ و بعد از استغفار سر به سجده گذارد و بگوید در حال سجود یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ تَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنَا وَ صِیَامَنَا وَ قِیَامَنَا قسم به حق آنکه مرا براستی به نبوت مبعوث فرموده که جبرئیل مرا خبر داد از اسرافیل از پروردگار خود تبارک و تعالی که سر از سجده بر نداشته باشد که بیامرزد خدا او را و قبول فرماید از او ماه رمضان را و بگذرد از گناهان او الخبر) و این نماز در شب عید فطر نیز روایت شده و لکن در آن روایت است که تسبیح أربع را در رکوع و سجود عوض تسبیح رکوع و سجود بخواند و به جای اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا تا به آخر دارد اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ تَقَبَّلْ صَوْمِی وَ صَلاتِی وَ قِیَامِی .

 

قسم به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، جبرئیل به نقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که: - او سرش را از سجده بر نمی‌دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده، ماه رمضان را از او قبول نموده و از گناهانش می‌گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام از آنان بزرگ‌تر از گناهان بندگان باشد، و از تمام اهالی منطقه‌ای که در آن است قبول می‌کند
 

عملی برای قبول شدن اعمال ماه رمضان

برای قبول شدن اعمال ماه رمضان این عمل وارد شده است: عمل شریفی که سید قدس سره آن را در (اقبال) از (جعفر بن محمد الدوریستی) از کتاب (حسنی) از پیامبر (ص) روایت کرده است که فرمودند: (کسی که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت یک بار فاتحه الکتاب و ده بار قل هو الله احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید: (سُبحان اللهِ وَالحَمدُ للهِ و لا اِلهَ الا اللهُ وَاللهُ اَکبَرُ) و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد، و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن صدبار (استغفرالله) بگوید و هنگامی که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید: (یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا ذَالجَلالِ وَالاکرام یا رحمن الدنیا رَحمنَالدُّنیا والاخِرَه وَرَحیمَهُما، یا الهَ الاوَّلینَ والاخِرینَ اِغفِرلَنا ذُنوبَنا و تَقَبَّل مِنّا صَلواتَنا و صیامَنا و قیامَنا)

قسم به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، جبرئیل به نقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که: - او سرش را از سجده بر نمی‌دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده، ماه رمضان را از او قبول نموده و از گناهانش می‌گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام از آنان بزرگ‌تر از گناهان بندگان باشد، و از تمام اهالی منطقه‌ای که در آن است قبول می‌کند تا این که فرمود: این هدیه، مخصوص من و مردان و زنان امتم می‌باشد و خداوند متعال آن را به هیچ‌کدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است.

مؤمنی که در پی اصلاح مردم بوده و بهره‌ای از رحمت خداوندی دارد، باید این نماز را به خاطر خیر زیادی که برای بندگان خدا دارد بخواند. عالمی که در طول ماه برای هدایت مردم و اصلاح اعمال آنان در جایگاه وعظ نشسته بود چگونه می‌تواند نسبت به این عمل جزیی که حتی به اندازه یک جلسه وعظ نیز زحمت ندارد بی تفاوت باشد در حالی که به خوبی می‌داند که موعظه‌های او برای تمامی کسانی که در مجلس وعظ او حضور پیدا می‌کنند سودمند نیست، چه رسد به اهل منطقه‌اش که ممکن است گاهی جمعیت آن به چند میلیون نفر برسد و نیز فایده وعظ برای آنان یک دهم فایده آمرزش و قبول تمامی اعمال این ماه که در روایت آمده نیست. 

 

گروه دین تبیان


منبع :

سایت عرفان


دعای بیست و نهم رمضان /آفتی برای دین‌داری

دعای بیست و نهم /آفتی برای دین‌داری 


کسی که مال عیب دار را به دیگری می‌فروشد و عیب آن را مخفی می‌کند، مسلمان نیست.


 

                   

رمضان 

                                   اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ          ای خدا در این روز مرا به رحمت خود درپوشان

                                 وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ          و هم توفیق و حفظ از گناهان روزی فرما 

                                 وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ           و دلم را از تاریکی‌های شک‌ها و اوهام باطل پاک دار

                                 یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین                      ای خدای مهربان بر اهل ایمان.  

 

دعا با صدای موسوی قهار 

کسانی که گرفتار وسوسه هستند و در همه مسائل شک می‌کنند روزی صد مرتبه ذکر شریف « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » را بگویند

اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ

ای خدا من را به رحمت خودت بپوشان؛ «غش» به معنی مخفی کردن است؛ اگر کسی عیب جنس را بپوشاند در اصطلاح می‌گویند: غش در معامله کرده است و در حدیث آمده است که: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً » [من لایحضره الفقیه ج : 3 ص : 273 ؛ قَالَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً  ] کسی که آب در شیر می‌ریزد به مردم می‌فروشد مسلمان نیست؛ کسی که مال عیب دار را به دیگری می‌فروشد و عیب آن را مخفی می‌کند، مسلمان نیست و هم چین آدمی خیر هم نمی‌بیند. اگر رحمت الهی شامل حال ما بشود خیر زیادی به ما می‌رسد.

 

وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ

خدایا به من توفیق بده؛ تا موفق به نماز شب بشوم؛ توفیق خواندن دعای ابو حمزه را عنایت کن و ... !

کسی که آب در شیر می‌ریزد به مردم می‌فروشد مسلمان نیست؛ کسی که مال عیب دار را به دیگری می‌فروشد و عیب آن را مخفی می‌کند، مسلمان نیست و هم چین آدمی خیر هم نمی‌بیند. اگر رحمت الهی شامل حال ما بشود خیر زیادی به ما می‌رسد

سه خصلت مؤمن

امام جواد(علیه‌السلام) فرمودند: مؤمن به سه خصلت محتاج است که اولین آن‌ها توفیق است .

دوم، مؤمن به واعظ درونی محتاج است تا همیشه حواس او جمع باشد و از احوال دنیا عبرت آموزی کند؛ همیشه به خودتان بگویید که تا کی از خدا غافل هستی! 

ای که پنجاه رفت و در خوابی

         مگر این چند روزه دریابی [سعدی شیرازی (ره) ]

سوم- « قبولُ مِن مَن یَنصحه» هر کس که تو را نصیحت می‌کند از او بپذیر[مستدرک الوسائل ج : 8 ص : 329] ؛ هر چند که خود آن شخص اهل عمل نباشد؛ مثلاً اگر شخصی سیگار می‌کشد و به شما می‌گوید: من سیگاری هستم ولی تو سیگاری نشو این نصیحت را از او قبول بکنید.

   

امام جواد(علیه‌السلام) فرمودند: مؤمن به سه خصلت محتاج است که اولین آن‌ها توفیق است

وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ

خدایا قلب من را از آلودگی‌های شک پاکیزه کن؛ یعنی من گرفتار شک نباشم؛ بعضی‌ها دچار شک هستند و وسوسه خناس به سراغ ایشان می‌آید و از مبداء تا معاد انسان را در شک می‌اندازد؛ خدایا من را از این گرفتاری نجاتم بده .

 

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به سلمان می‌فرمایند : اَکثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوة ... این ذکر را زیاد بگو < فاِنَها کَنزٌ مِن کُنوزِ الجَنة > این ذکر از گنج‌های بهشت است 

دستوری برای نجات از شک

کسانی که گرفتار وسوسه هستند و در همه مسائل شک می‌کنند روزی صد مرتبه ذکر شریف « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » را بگویند. [کافی ج : 2 ص : 532  ]

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به سلمان می‌فرمایند : اَکثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوة ... این ذکر را زیاد بگو < فاِنَها کَنزٌ مِن کُنوزِ الجَنة> این ذکر از گنج‌های بهشت است [وسائل الشیعة ج: 9 ص: 442]

 

یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین

ای خدایی که نسبت به بنده‌های مؤمنت اهل ترحم و مهربانی هستی این دعاهای من را اجابت کن. 

 

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان

منابع :

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی

سایت مفاد

   


شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان 

اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ                         خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات

واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ                            و گرامی دار در آن به حاضر کردن      

وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل           و یا داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله‌ ام به سویت از میـان   

یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین                            وسیله‌های آنکه سرگرمش نکند اصرار و سماجت اصرارکنندگان

 

دعا باصدای امیر رضا عرب

شرح دعا

نمازهای نافله

در شبانه روز برای نمازهای یومیه، نمازهای نافله وجود دارد که انسان به وسیله آن‌ها می‌تواند به خداوند (عزوجل) بیش از پیش تقرب جوید چرا که نمازهای نافله، نمازهای اضافه بر نمازهای واجب در شبانه روز می‌باشند که ضعف‌های نمازگزار در نمازهای واجب را از نظر توجه و حضور قلب در نماز به سوی خالق یکتا جبران می‌نمایند.

 

کیفیت نمازهای نافله

نمازهای نافله غیر از روز جمعه سی و چهار رکعت است که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت آن نافله عصر و چهار رکعت آن نافله مغرب و دو رکعت آن نافله عشا و یازده رکعت نافله شب (که هشت رکعت آن به عنوان نافله شب و دو رکعت شفع و یک رکعت وتر بوده) و دو رکعت نافله صبح می‌باشد که در روز جمعه نافله ظهر و عصر هر کدام ده رکعت می‌شود.

 

نمازهای نافله، نمازهای اضافه بر نمازهای واجب در شبانه روز می‌باشند که ضعف‌های نمازگزار در نمازهای واجب را از نظر توجه و حضور قلب در نماز به سوی خالق یکتا جبران می‌نمایند

وقت نمازهای نافله

وقت نافله نماز صبح: نافله صبح قبل از نماز صبح باید خوانده شود که زمان آن بعد از گذشتن نصف شب به مقدار خواندن یازده رکعت نافله شب بوده که احتیاط آن است که قبل از فجر اول خوانده نشود مگر آنکه بعد از نافله شب بلافاصله خوانده شود که در این صورت مانعی ندارد.

وقت نافله نماز ظهر: نافله ظهر پیش از نماز ظهر باید خوانده شود که وقت فضیلت آن، از اول ظهر تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود به اندازه دو هفتم آن شود.

وقت نافله نماز عصر: نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می‌شود که وقت فضیلت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود به چهار هفتم آن برسد.

وقت نماز نافله مغرب: نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا هنگامی که سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می‌شود، از بین برود.

وقت نماز نافله عشا: نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا می‌باشد که تا نصف شب می‌توان خواند ولی بهتر است بلافاصله بعد از نماز عشا خوانده شود.

وقت نافله شب: نافله شب را از نصف شب تا اذان صبح می‌توان خواند و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.

 

منظور از وفرحظی فیه من النوافل چیست؟

همان‌طور که می‌دانیم در انجام هر کاری مخصوصاً کارهای نیک و صالح باید از طرف خداوند برای هر بنده‌ای توفیق حاصل شود تا بتواند آن را انجام دهد، لذا در این روز برای آنکه بتوانیم نمازهای نافله را بجا آورده و از حظ و بهره معنوی آن به طور وافر بهره‌مند گردیم از خداوند خواستاریم که ما را در این روز از این موهبت بزرگ محروم نگرداند.

 

واکرمنی فیه باحضار المسائل

منظور از باحضار المسائل چیست؟

منظور از ”‌باحضار المسائل”‌‌ همان آمادگی قبل از مرگ برای پاسخگویی به بازخواست‌هایی است که از طرف ذات اقدس از انسان می‌گردد، چرا که همه مسئولیم و داشتن مسئولیت در دنیا بسیار سنگین است و انسان را در عالم آخرت گرفتار بازخواست بیشتری می‌نماید،

هر یک از ما ممکن است که امروز و لحظه‌ای که در آن نفس می‌کشیم و پلک می‌زنیم آخرین لحظات عمر ما باشد و باید بار سفر از این دنیای وانفسا بسته و به عالم آخرت که جاودان و همیشگی است سفر کنیم و آگاهیم که خداوند از ما و از هرچه که در این دنیا با هر مسئولیتی و سمتی انجام داده‌ایم سوال و بازخواست خواهد نمود. ”ان تبدوا ما فی انفسکم او تغفوه یحاسبکم به الله”‌ ؛ ”هرچه که در آشکار و نهان (انجام داده‌اید) خداوند از شما محاسبه خواهد نمود”‌ و هر کسی نتیجه اعمال خود را می‌بیند ”فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ”‌(زلزله ،8و7) یعنی ”کسی که به مقدار ذره‌ای کار نیک انجام داده باشد پاداشش را می‌بیند و کسی که به مقدار ذره‌ای کار زشتی انجام داده باشد کیفر آن را می‌بیند که با توجه به آیات و توضیح بالا در می‌یابیم منظور از ”باحضار المسائل”‌ همان آمادگی قبل از مرگ برای پاسخگویی به بازخواست‌هایی است که از طرف ذات اقدس از انسان می‌گردد، چرا که همه مسئولیم و داشتن مسئولیت در دنیا بسیار سنگین است و انسان را در عالم آخرت گرفتار بازخواست بیشتری می‌نماید، که ما از خداوند خواستاریم که در این روز ما را برای حاضر نمودن خود برای چنین روزی یاری نماید.

در این دعا همان اعضا و جوارح انسان باشد که از خداوند می‌خواهیم که وسایل (اعضا و جوارح) ما را نزدیک خود سازد. یعنی اعضا و جوارح ما را تابع و فرمان بردار ذات اقدسش گرداند نه تابع شیطان ملعون و رانده شده از درگاهش، که اطاعت و فرمانبرداری از ذات اقدس خداوند مساوی با سعادت جاودانی است، اما نافرمانی از ذات اقدس او شقاوت ابدی است 

و قرب فیه وسیلتی الیک من بین الوسائل یا من لایشغله الحاح الملحین

منظور از وسیلتی چه می‌باشد؟

همان طور که می‌دانیم در آخرت از تک تک اعضای بدن انسان، سوال خواهد شد که آیا در مسیر طاعت الهی بوده‌اند یا نه که با توجه به آن در می‌یابیم شاید منظور از ”وسیلتی”‌ در این دعا همان اعضا و جوارح انسان باشد که از خداوند می‌خواهیم که وسایل (اعضا و جوارح) ما را نزدیک خود سازد. یعنی اعضا و جوارح ما را تابع و فرمان بردار ذات اقدسش گرداند نه تابع شیطان ملعون و رانده شده از درگاهش، که اطاعت و فرمانبرداری از ذات اقدس خداوند مساوی با سعادت جاودانی است، اما نافرمانی از ذات اقدس او شقاوت ابدی است. که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم تمام اعضا و جوارح ما را تابع دستوراتش نموده و از شیطان ملعون دور سازد.

 

نماز شب بیست و نهم

 دو رکعت در هر رکعت حمد و بیست مرتبه توحید

 

گروه دین تبیان


منبع :سایت مفاد

دعا و مناجات

شرح دعای روز بیست و هفتم رمضان

شرح دعای روز بیست و هفتم 

قرآن

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ                       خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را

 وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیُسْرِ             و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی

واقْبَلْ مَعاذیری                                                 و بپذیر عذرهایم

وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ                                      و بریز از من گناه و بار گران را

یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین                                    ای مهربان به بندگان شایسته خویش

 

دعا با صدای امیر رضا عرب

اللهم ارزقنی فیه فضل لیله القدر

فضیلت شب قدر

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ”لیله‌القدر خیر من الف شهر”‌(قدر ،3) یعنی ”شب قدر از هزار ماه بهتر و والاتر است”‌ چرا که در شب قدر قرآن نازل گردید ”انا انزلناه فی لیله القدر”‌(قدر ،1) یعنی ”ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم”‌ و در این شب سرنوشت انسان‌ها رقم می‌خورد و فرشتگان در این شب به زمین تنزل می‌کنند ”تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر”‌(قدر ،4) یعنی ”ملائکه و روح به اذن ذات اقدس پروردگار از (برای) هر امر و فرمانی در (این شب) نازل می‌گردند”‌ و این شب تا صبحگاه سلامت و رحمت است ”سلام هی حتی مطلع الفجر”‌(قدر ،6) ”این شب تا صبحگاه رحمت و تحیت و سلامت است”‌ که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم آن فضیلتی را که شب قدر دارد و با توجه به آیات بالا بیان گردید نصیب ما گرداند.

انسان هنگامی که سختی بر کار او باشد به حتم در کنار ن سایش و راحتی خواهد داشت و منظور از راحت بودن عسر و سختی کار شاید صبری باشد که خداوند در تحمل ن کار به انسان می‌دهد تا به ن راحتی و سایش دست یابد، چرا که خداوند نیز برای بندگانش سختی نمی‌خواهد بلکه سایش و راحتی را برای نان می‌خواهد

 و صیر اموری فیه من العسر الی الیسر

منظور از (من العسر الی الیسر) چه می‌باشد؟

منظور از ”من العسر الی الیسر”‌ ”از سختی به سوی آسایش و راحتی”‌ می‌تواند همان وعده خداوند باشد که دو بار در یک سوره مکرر می‌فرماید: ”إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا”‌(انشراح ،6) یعنی ”به درستی که همراه هر سختی آسانی می‌باشد”‌ یعنی انسان هنگامی که سختی بر کار او باشد به حتم در کنار آن آسایش و راحتی خواهد داشت و منظور از راحت بودن عسر و سختی کار شاید صبری باشد که خداوند در تحمل آن کار به انسان می‌دهد تا به آن راحتی و آسایش دست یابد، چرا که خداوند نیز برای بندگانش سختی نمی‌خواهد بلکه آسایش و راحتی را برای آنان می‌خواهد .چنانچه در قرآن می‌فرماید: ”یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ”‌(بقره ،185) یعنی ”خداوند برای شما آسانی و آسایش می‌خواهد و برای شما سختی و مشقت نمی‌خواهد”‌ چرا که خداوند به انسان‌ها به خاطر ضعیف بودنشان در خلقت تخفیف دهد چنانچه می‌فرماید: ”یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا”‌(نساء ،28) یعنی ”خداوند می‌خواهد بر شما آسان گیرد”‌

هنگامی که خداوند عذر بنده خویش را بپذیرد به یقین گناه او را می‌آمرزد چرا که وقتی بنده به درگاه خداوند تضرع نموده و بگوید ”‌رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی”‌‌ یعنی ”‌خدایا من به خودم ظلم کردم پس مرا ببخش”‌‌ خداوند نیز در جواب او می‌فرماید: تو را آمرزیدم که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم که به حق آن نظر رحمتی که بر بندگان صالح خود دارد عذر ما را پذیرفته و گناهانمان را بیامرزد 

اقبل معاذیری و حط عنی اذنب و العذر یا رئوفا بعباده الصالحین

رابطه پذیرش عذر و بخشش گناهان 

مناجات

همان‌طور که در قسمت قبل دعا توضیح داده شد خداوند برای انسان‌ها آسایش و راحتی می‌خواهد و سختی و مشقت نمی‌خواهد پس باید یقین داشته باشیم که اولاً خداوند عذرهای ما را می‌پذیرد، اما باید این نکته را رعایت کرد و آن این است که هنگامی که از روی جهالت و نادانی گناهی را انجام دادیم سریعاً به سوی خداوند بازگشته و به درگاهش توبه کنیم ”ثم یتوبون من قریب"؛ ”سپس به زودی توبه کنند”‌ که اگر این عمل را انجام دهیم خداوند نیز توبه ما را پذیرفته و گناهان ما را می‌آمرزد ”فاولئک یتوب الله علیهم”‌ ؛ ”پس خداوند توبه آنان را می‌پذیرد”‌ و باید این را بدانیم که هیچ کس جز خداوند نمی‌تواند گناهان ما را بیامرزد ”وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ‌(آل عمران ،135) یعنی ”و چه کسی غیر از خداوند گناهان ما را می‌آمرزد”‌ و ثانیاً هنگامی که خداوند عذر بنده خویش را بپذیرد به یقین گناه او را می‌آمرزد چرا که وقتی بنده به درگاه خداوند تضرع نموده و بگوید ”رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی”‌ یعنی ”خدایا من به خودم ظلم کردم پس مرا ببخش”‌ خداوند نیز در جواب او می‌فرماید: تو را آمرزیدم که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم که به حق آن نظر رحمتی که بر بندگان صالح خود دارد عذر ما را پذیرفته و گناهانمان را بیامرزد.

 

نماز شب بیست و هشتم

شش رکعت در هر رکعت حمد و صد مرتبه آیةالکرسى و صد مرتبه توحید و صد مرتبه کَوْثَرْ و بعد از نماز صـد مـرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد

 

گروه دین تبیان


منبع :سایت مفاد

دعای روز بیست و ششم رمضان

چرا از نماز شب محرومیم؟/دعای بیست و ششم 


آدم زحمت می‌کشد و روزه می‌گیرد، گرسنه و تشنه می‌شود؛ اما غذا و آب نمی‌خورد و کم خوابی ماه رمضان را تحمل می‌کند و اگر خدا تلاش‌های ما را قبول نکند، کاری از ما ساخته نیست. اگر زحمتی و رنجی کشیده شود و حاصلی در پی نداشته باشد، اتفاق ناگواری افتاده است.

 


نیایش

اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً                                  خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـی شده

و ذَنْبی فیهِ مَغْفوراً                                                        و گناه مرا در این ماه آمرزیده

و عَملی فیهِ مَقْبولاً                                                        کردارم را در آن مورد قبول

و عَیبی فیهِ مَسْتوراً                                                      و عیب مرا در آن پوشیده‌

یا أسْمَعِ السّامعین                                                       شنواترین شنوایان

دعا باصدای امیر رضا عرب

 

«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً»

در این بخش از دعا می‌خوانیم، خدایا سعی و تلاش ما در ماه رمضان را بپذیر! واژه «مشکوراً» به معنای «تشکر کن» است و مقصود آن در این دعا «بپذیر» و «قبول کن» است.

وی می‌افزاید: آدم زحمت می‌کشد و روزه می‌گیرد، گرسنه و تشنه می‌شود؛ اما غذا و آب نمی‌خورد و کم خوابی ماه رمضان را تحمل می‌کند و اگر خدا تلاش‌های ما را قبول نکند، کاری از ما ساخته نیست. اگر زحمتی و رنجی کشیده شود و حاصلی در پی نداشته باشد، اتفاق ناگواری افتاده است.

اگر عمل انسان و سعی و تلاش او مورد رضایت خدا قرار بگیرد و پروردگار به عین عنایت در آن بنگرد و از او بخرد، چنین عملی «سعی مشکور» است یعنی سعی که سپاس الهی و تشکر را به همراه دارد

گاهی ما باید غصه‌ی این مطلب را بخوریم که نکند اعمال ما را آفت بزند. مثلاً یک غیبت می‌تواند تمام زحمات ما را هدر دهد. اگر غیبت کنید 40 روز اعمال خوب شما در نامه اعمال شخص غیبت شونده نوشته می‌شود و اگر عمل خوبی نداشته باشید، گناهان آن شخص در نامه اعمال شما نوشته می‌شود. این روایت از معصوم (ع) است.

«آیا به شما خبر دهم که زیان‌کارترین افراد چه کسانی‌اند؟ آنان که در زندگی دنیا، تلاششان گم شده و نابود می‌شود و در عین حال، خیال می‌کنند که نیکو عمل می‌کنند!» (کهف ،104)

هرکس «آخرت» را بجوید و بطلبد و برای آن تلاش و سعی شایسته بنماید و دارای ایمان هم باشد، چنین کسانی سعی‌شان «مشکور» است

این خطاب الهی فقط به پیامبر نیست به همه ماست به آنانی که می‌روند و نمی‌رسند، عمل می‌کنند و نتیجه نمی‌گیرند. می‌جویند و نمی‌یابند. رنج می‌برند و گنج نمی‌برند .تلاششان بی‌فایده است و سعیشان بدون شکر! و این خسران است.

اگر عمل انسان و سعی و تلاش او مورد رضایت خدا قرار بگیرد و پروردگار به عین عنایت در آن بنگرد و از او بخرد، چنین عملی «سعی مشکور» است یعنی سعی که سپاس الهی و تشکر را به همراه دارد.

اما سعی مشکور آن است که آمیزه‌هایی از خلوص و صدق داشته باشد. «صبغه الله» در آن باشد. ایمان و عمل صالح، طلب آخرت و در زمره ابرار بودن و... شرایط رسیدن به سعی مشکور است.

آری، هرکس «آخرت» را بجوید و بطلبد و برای آن تلاش و سعی شایسته بنماید و دارای ایمان هم باشد، چنین کسانی سعی‌شان «مشکور» است.(اسراء.آیه19)

از خداوند می‌خواهیم روزه ما و اعمال الهی ما را سعی مشکور برشمارد و گناهان ما را مورد بخشایش قرار دهد .

این حدیث از معصوم (ع) است که خوش به حال کسی که عیب خودش را می‌بیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد 

در پی عیوب مردم نباشیم !

باید به خودمان بپردازیم و ببینیم که خودمان چه کار کرده‌ایم؛ آیا هیچ عیبی نداریم؟ گل بی‌عیب خداست و ممکن نیست که ما عیب نداشته باشیم. در روایت آمده که «چه می‌شود انسان را، یک خار کوچک را در چشم رفیقش می‌بیند؛ اما شاخه‌ای که در چشم خودش رفته را نمی‌بیند.»

این روایت کنایه از این است که انسان عیب‌های بزرگ خود را نمی‌بیند؛ اما عیب کوچک مردم را می‌بیند.

این حدیث از معصوم (ع) است که خوش به حال کسی که عیب خودش را می‌بیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد.

پیامبر اسلام در خطبه شعبانیه می‌فرماید: «پشتتان از گناه سنگین شده و به گرو رفته است و در ماه رمضان بدنتان را از گرو در بیاورید 

«وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً»

در این فراز از دعای روز بیست‌وششم ماه رمضان خدا می‌خواهیم تا گناهان ما را بیامرزد و اعمالمان را قبول کند! از خدا می‌خواهیم تا گناهانی که پیش از ماه رمضان انجام داده‌ایم را ببخشد؛ چون ماه رمضان، فصل درآمد معنوی و کسب ثواب است، حتی خوابیدن و نفس کشیدن در این ماه عبادت محسوب می‌شود.

در ماه رمضان این همه درآمد وجود دارد و آیا امکان ندارد با این همه درآمد کسب شده، انسان جان خودش را از گرو دربیاورد؟ پیامبر اسلام در خطبه شعبانیه می‌فرماید: «پشتتان از گناه سنگین شده و به گرو رفته است و در ماه رمضان بدنتان را از گرو در بیاورید».

 

دلیل سختی نماز صبح و نماز شب خواندن چیست ؟

برخی هنگام نماز صبح نمی‌توانند به خاطر سنگینی بلند شوند که از آثار گناه است. شخصی به امام حسن عسگری (ع) گفت که هر شب قصد می‌کنم تا نماز شب بخوانم؛ اما نمی‌شود. امام فرمود: «گناه تو را زنجیر کرده است.» دلیل اینکه کسی دلش می‌خواهد نماز شب بخواند اما نمی‌تواند، انجام گناه است و با استغفار می‌تواند آن را رفع کند.

 

نماز سجده
بیدار شدن در هنگام سحر و استفاده کردن از برکات

شعری هست که می‌گوید : «هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد» هر کسی که هنگام سحر خواب است، نمی‌داند که کیست و باید خود را پیدا کند. حدیث از معصوم (ص) است که می‌فرماید، عجب است که مردم به دنبال گم‌شده خود هستند اما به دنبال خود نمی‌گردند.

 

«وعَیبی فیهِ مَسْتوراً»

خدایا کاری کن تا عیب من مستور باشد و کسی از عیبم مطلع نباشد! خدا «ستارالعیوب» است و نگذاشته تا کسی از گناهان ما اطلاع پیدا کند. حدیث است اگر گناه بو داشت دو نفر کنار هم نمی‌نشستند. اگر عیب آدم عیان می‌شد کسی جنازه کسی را دفن نمی‌کرد.

در پایان دعا می‌گویم ای خدایی که از همه شنونده‌ها تو شنواتری! خدا همه چیز را می‌شنود. اگر یواش هر حرف بزنیم خدا باز هم می‌شنود. حضرت موسی (ع) به خدا گفت که خدایا، اگر نزدیکی من یواش صحبت کنم و اگر دوری بلند صحبت کنم؛ خدا فرمود: «من هم‌نشین کسی هستم که یاد من باشد.» خدا شنواترین است؛ پس می‌گوییم، ای خدایی که از همه شنوایان شنواتری، این دعاها را درباره ما مستجاب کن!

 

نماز شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

چهار رکعت در هر رکعت حمد و تَبارَکَ الَّذى بِیَدِهِ الْمُلْکُ و اگر نتواند بیست و پنج مرتبه توحید

فرآوری : زهرا اجلال

گروه دین تبیان


منابع :

سایت مفاد

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی