پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

واقعه غدیر یا اکمال دین

واقعه غدیر یا اکمال دین

پیامبر گرامى (ص ) در سال دهم هجرت براى انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را (حجة الوداع ) نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند.
مراسم حج به پایان رسید و پیامبر اکرم (ص ) راه مدینه را، در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه مى کردند و جزکسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در رکاب او بودند، در پیش گرفت . چون کاروان به پهنه بى آبى به نام (غدیرخم ) رسید که در سه میلى (جحفه ) قرار دارد، پیک وحى فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد.پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند.

کاروانیان از توقف ناگهانى و به ظاهر بى موقع پیامبر در این منطقه بى آب ، آن هم در نیمروزى گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده و زمین تفتیده بود، درشگفت ماندند. مردم با خود مى گفتند: فرمان بزرگى از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر مأموریت داده است که در این موقع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند.

فرمان خدا به رسول گرامى طى آیه زیر نازل شد:
(یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ) (مائده : 67)
(اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانى رسالت خداى را بجانیاورده اى ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى کند).
 

دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت مى کند:

اولاً:
فرمانى که پیامبر (ص ) براى ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال )در رساندن آن ترسى به خود راه مى داد و آن را ابلاغ نمى کرد رسالت الهى خود را انجام نداده بود، بلکه با انجام این مأموریت رسالت وى تکمیل مى شد.
به عبارتى دیگر، هرگز مقصود از (ما انزل الیک ) مجموع آیات قرآن و دستورهاى اسلامى نیست . زیرا ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر (ص ) مجموع دستورهاى الهى را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امربدیهى نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن ، ابلاغ امر خاصى است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده مى شود و تاابلاغ نشود وظیفه خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمى گیرد. ینابراین ، باید مورد مأموریت یکى از اصول مهم اسلامى باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامى پیوستگى داشته پس از یگانگى خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.

ثانیاً: از نظر محاسبات اجتماعى ، پیامبر (ص ) احتمال مى داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبى به او برسد و خداوند براى تقویت اراده او مى فرماید: (و الله یعصمک من الناس ).

اکنون باید دید از میان احتمالاتى که مفسران اسلامى در تعیین موضوع مأموریت داده اند کدام به مضمون آن نزدیکتر است .
محدثان شیعه و همچنین سى تن از محدثان بزرگ اهل تسنن بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است و طى آن خدا به پیامبر (ص ) مأموریت داده که حضرت على (ع ) را به عنوان (مولاى مؤمنان ) معرفى کند.
ولایت و جانشینى امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتى بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد و خوددارى از بیان آن ، مایه نقص در امر رسالت شمرده شود.

همچنین جا داشت که پیامبر گرامى ، از نظر محاسبات اجتماعى و سیاسى ، به خود خوف و رعبى راه دهد، زیرا وصایت و جانشینى شخصى مانند حضرت على (ع ) که بیش از سى و سه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهى که ازنظر سن و سال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. گذشته از این ، خود بسیار از بستگان همین افراد که دور پیامبر (ص ) را گرفته بودند در صحنه هاى نبرد به دست حضرت على (ع ) ریخته شده بود و حکومت چنین فردى برمردمى کینه توز بسیار سخت خواهد بود.
به علاوه ، حضرت على (ع ) پسر عمو و داماد پیامبر (ص ) بود و تعیین چنین فردى براى خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلى حمل مى شده است .

ولى به رغم این زمینه هاى نامساعد، اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفت که پایدارى نهضت را با نصب حضرت على (ع ) تضمین کند و رسالت جهانى پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنماى پس از او تکمیل سازد.
 

اکنون شرح واقعه غدیر را پى مى گیریم :

آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذى الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت مى تابید و گروه انبوهى که تاریخ تعداد آنهارا از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظارحادثه تاریخى آن روز به سر مى بردند، در حالى که از شدت گرما ردا ها را به دو نیم کرده ، نیمى بر سر و نیم دیگر را زیرپا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس ، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت و نداى تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را براى اداى نماز ظهر آماده کردند و پیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه ، که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطرنداشت ، بجا آورد و سپس به میان جمعیت آمد و بر منبر بلندى که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت و باصداى بلند خطبه اى به شرح زیر ایراد کرد:

(ستایش از آن خداست . از او یارى مى خواهیم و به او ایمان داریم و بر او توکل مى کنیم و از شر نفسهاى خویش وبدى کردارهایمان به خدایى پناه مى بریم که جز او براى گمراهان هادى و راهنمایى نیست ; خدایى که هر کس راهدایت کرد براى او گمراه کننده اى نیست . گواهى مى دهیم که خدایى جز او نیست و محمد بنده خدا و فرستاده اوست) .

هان اى مردم ، نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم . و من مسئولم و شما نیز مسئول هستید. درباره من چه فکر مى کنید؟
یاران پیامبر گفتند: گواهى مى دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردى و نسبت به ما خیر خواهى و نصیحت کردى و دراین راه بسیار کوشیدى خداوند به تو پاداش نیک بدهد.
پیامبر اکرم (ص )، وقتى مجدداً آرامش بر جمعیت حکمفرما شد، فرمود:
آیا شما گواهى نمى دهید که جز خدا، خدایى نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیر بدون شک فرا خواهد رسید و خداوند کسانى را که در خاک پنهان شده اند زنده خواهد کرد؟
یاران پیامبر گفتند: آرى ، آرى ، گواهى مى دهیم .

پیامبر (ص ) ادامه داد:
من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار مى گذارم ; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ ناشناسى پرسید: مقصود ازاین دو چیز گرانبها چیست ؟
پیامبر (ص ) فرمود:
ثقل اکبر کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست . به کتاب او چنگ بزنیدتا گمراه نشوید. و ثقل اصغر عترت و اهل بیت من است . خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیر از هم جدا نمى شوند.
هان اى مردم ، بر کتاب خدا و عترت من پیشى نگیرید و از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.

در این موقع پیامبر (ص ) دست حضرت على (ع ) را گرفت و بالا برد، تا جایى که سفیدى زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد و همه حضرت على (ع ) را در کنار پیامبر دیدند و او را به خوبى شناختند و دریافتند که مقصود از این اجتماع مسئله اى است که مربوط به حضرت على (ع ) است و همگى با ولع خاصى آماده شدند که به سخنان پیامبر (ص ) گوش فرا دهند.
پیامبر فرمود:
هان اى مردم ، سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست ؟
یاران پیامبر پاسخ دادند: خداوند و پیامبر او بهتر مى دانند.
پیامبر (ص ) ادامه داد:
خداوند مولاى من و من مولاى مؤمنان هستم و بر آنها اوز خودشان اولى و سزاوارترم .
 هان اى مردم ، (هر کس که من مولا و رهبر او هستم ، على هم مولا و رهبر اوست ).

رسول اکرم (ص ) این جمله آخر را سه بار تکرار کرد و سپس ادامه داد:
- بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او، پیامبر (ص ) این جمله را چهار بار تکرار کرد.
پروردگارا، دوست بدار کسى را که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى را که على را دشمن بدارد. خدایا، یاران على را یارى کن و دشمنان او را خوار و ذیل گردان . پروردگارا، على را محور حق قرار ده .
سپس افزود:
لازم است حاضران به غایبان خبر دهند و دیگران را از این امر مطلع کنند.
هنوز اجتماع با شکوه به حال خود باقى بود که فرشته وحى فرود آمد و به پیامبر گرامى (ص ) بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد و نعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانى داشت .
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً) (سوره مائده ، آیه 3).

در این لحظه ، صداى تکبیر پیامبر (ص ) بلند شد و فرمود:
خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید و از رسالت من و ولایت على پس ازمن خشنود شد.
پیامبر از جایگاه خود فرود آمد و یاران او، دسته دسته ، به حضرت على (ع ) تبریک مى گفتند و او را مولاى خود ومولاى هر مرد و زن مؤمنى مى خواندند. در این موقع حساس بن ثابت ، شاعر رسول خدا، برخاست و این واقعه بزرگ تاریخى را در قالب شعرى با شکوه ریخت و به آن رنگ جاودانى بخشید. از چکامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت مى پردازیم :

پیامبر به حضرت على فرمود: برخیز که من تو را به پیشوایى مردم و راهنمایى آنان پس از خود برگزیدم . هر کس که من مولاى او هستم ، على نیز مولاى او است . مردم ! بر شما لازم است از پیروان راستین و دوستداران واقعى على باشد.
فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا
آنچه نگارش یافت خلاصه این واقعه بزرگ تاریخى بود که در مدارک دانشمندان اهل تسنن وارد شده است . درکتابهاى شیعه این واقعه به طور گسترده تر بیان شده است . مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج خطبه مشروحى از پیامبر (ص ) نقل مى کند که علاقه مندان مى توانند به آن کتاب مراجعه کنند.

 

واقعه غدیر هرگز فراموش نمى شود

اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که واقعه تاریخى غدیر در تمام قرون و اعصار، به صورت زنده دردلها و به صورت مکتوب در اسناد و کتب ، بماند و در هر عصر و زمانى نویسندگان اسلامى در کتابهاى تفسیر و حدیث و کلام و تاریخ از آن سخن بگویند و گویندگان مذهبى در مجالس وعظ و خطابه درباره آن داد سخن دهند و آن را ازفضایل غیر قابل انکار حضرت على (ع ) بشمارند.

نه تنها خطبا و گویندگان ، بلکه شعرا و سرایندگان بسیارى از این واقعه الهام گرفته اند و ذوق ادبى خود را از تأمل در زمینه این حادثه و از اخلاص نسبت به صاحب ولایت مشتعل ساخته اند و عالیترین قطعات را به صورت هاى گوناگون و به زبانهاى مختلف از خود به یادگار نهاده اند.
از این جهت ، کمتر واقعه تاریخى همچون رویداد غدیر مورد توجه دانشمندان ، اعم از محدث و مفسر و متکلم وفیلسوف و خطیب و شاعر و مورخ و سیره نویس ، قرار گرفته است و تا این اندازه درباره عنایت مبذول شده است .

یکى از علل جاودانى بودن این حدیث ، نزول دو آیه از آیات قرآن کریم درباره این واقعه است و تا روزى که قرآن باقى است این واقعه تاریخى نیز باقى خواهد بود و از خاطرها محو نخواهد شد.
جامعه اسلامى در اعصار دیرینه آن را یکى از اعیاد مذهبى مى شمرده اند و شیعیان هم اکنون نیز این روز را عیدمى گیرند و مراسمى را که در دیگر اعیاد اسلامى بر پا مى دارند در این روز نیز انجام مى دهند.
از مراجعه به تاریخ به خوبى استفاده مى شود که روز هجدهم ذى الحجة الحرام در میان مسلمانان به نام روز عیدغدیر معروف بوده است ، تا آنجا که ابن خلکان درباره مستعلى بن المستنصر مى گوید: در سال 487هجرى در روز عیدغدیر که روز هجدهم ذى الحجة الحرام است مردم با او بیعت کردند . و العبیدى درباره المستنصر بالله مى نویسد: وى در سال 487هجرى ، دوازده شب به آخر ماه ذى الحجه باقى مانده بود که درگذشت .
این شب همان شب هجدهم ذى الحجه ، شب عید غدیر است .

نه تنها ابن خلکان این شب را شب عید غدیر مى نمامد، بلکه مسعودى و ثعالبى نیز این شب را از شبهاى معروف در میان امت اسلامى شمرده اند.
ریشه این عید اسلامى به خود روز غدیر باز مى گردد، زیرا در آن روز پیامبر (ص ) به مهاجرین و انصار، بلکه به همسران خود، دستور داد که بر على (ع ) وارد شوند و به او در مورد چنین فضیلت بزرگى تبریک بگویند. زید بن ارقم مى گوید: نخستین کسانى از مهاجرین که با على دست دادند ابوبکر، عمر، عثمان ، طلحه و زبیر بودند و مراسم تبریک وبیعت تا مغرب ادامه داشت .

در اهمیت این رویداد تاریخى همین اندازه کافى است که صدو ده نفر صحابى حدیث غدیر را نقل کرده اند. البته این مطلب به معنى آن نیست که از گروه زیاد تنها همین تعداد حادثه را نقل کرده اند، بلکه تنها در کتابهاى دانشمندان اهل تسنن نام صدو ده تن به چشم مى خورد. درست است که پیامبر (ص ) سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفرى القاء کرد، ولى گروه زیادى از آنان از نقاط دور دست حجاز بودند و از آنان حدیثى نقل نشده است . گروهى از آنان نیزکهاین واقعه را نقل کرده اند تاریخ موفق به درج آن نشده است و اگر هم درج کرده به دست ما نرسیده است .

در قرن دوم هجرى ، که عصر (تابعان ) است ، هشتاد و نه تن از آنان ، به نقل این حدیث پرداخته اند.
راویان حدیث در قرنهاى بعد همگى از علما و دانشمندان اهل تسنن هستند و سیصد و شصت تن از آنان این حدیث را در کتابهاى خود آورده اند و گروه زیادى به صحت و استوارى آن اعتراف کرده اند.

در قرن سوم نود و دو دانشمند، در قرن چهارم چهل و سه ، در قرن پنجم بیست و چهار، در قرن ششم بیست ، درقرن هفتم بیست و یک ، در قرن هشتم هجده ، در قرن نهم شانزده ، در قرن دهم چهارده ، در قرن یازدهم دوازده ،در قرن دوازدهم سیزده ، در قرن سیزدهم دوازده و در قرن چهاردهم بیست دانشمند این حدیث را نقل کرده اند.
گروهى نیز تنها به نقل حدیث اکتفا نکرده اند بلکه درباره اسناد و مفاد آن مستقلاً کتابهایى نوشته اند.
طبرى ، مورخ بزرگ اسلامى ، کتابى به نام (الولایة فى طریق حدیث الغدیر) نوشته ، این حدیث را از متجاوز از هفتادطریق از پیامبر (ص ) نقل کرده است .
ابن عقده کوفى در رساله (ولایت ) این حدیث را از صد و پنج تن نقل کرده است .

ابوبکر محمد بن عمر بغدادى ، معروف به جعانى ، این حدیث را از بیست و پنج طریق نقل کرده است .
تعداد کسانى که مستقلاً پیرامون خصوصیات این واقعه تاریخى کتاب نوشته اند بیست و شش نفر است .
دانشمندان شیعه درباره این واقعه بزرگ کتابهاى ارزنده اى نوشته اند که جامعتر از همه کتاب تاریخى (الغدیر) است که به خامه تواناى نویسنده نامى اسلامى علامه مجاهد مرحوم آیة الله امینى نگارش یافته است و در تحریر این بخش از زندگانى امام (ع ) از این کتاب شریف استفاده فراوانى به عمل آمد.

 

پی نوشت ها

1- جحفه در چند میلى (رابغ ) بر سه راه مدینه واقع است و یکى از میقاتهاى حجاج است .

2- مرحوم علامه امینى نام و خصوصیات این سى تن را در اقر نفیس خود (الغدیر) (ج 1 ص 196- 209 )به طور مبسوط بیان کرده است . که در میان آنان نام افرادى مانند طبرى ، ابو نعیم اصفهانى ت ، ابن عساکر، ابواسحاق حموینى ، جلال الدین سیوطى به چشم مى خورد و از میان صحابه پیامبر از ابن عباس و ابو سعید خدرى و براء بن عازب نام برده شده است .

3- فقال له قم یا على فاننى رضیتک من بعدى اماماً و هادیاً

4- خصوصاً بر اعرابى که همواره مناصب مهم را شایسته پیران قبایل مى دانستند و براى جوانان ، به بهانه اینکه بى تجربه اند،وقعى قائل نبودند. لذا هنگامى که رسول اکرم (ص ) عتاب بن اسید را به فرماندارى مکه و اسمامة بن زید را به فرماندهى سپاه عازم به تبوک منصوب کرد از طرف جمعى از اصحاب و پیروان خود مورد اعتراض قرار گرفت .

5- احتجاج طبرسى ، ج 1 صص 84ـ 71 چاپ نجف .

6- آیات 3و 67سوره مائده .

7و8- وفیات الاعیان ، ج 1 ص 60و ج 2 ص 223

9- التنبیه و الاشراف ، ص 822

10- ثمار القلوب ، ص 511
 

آیة الله جعفر سبحانى  فروغ ولایت ص 142 - 134؛

تفسیر منشور جاوید، ج 7، ص 328 - 338

غدیر در آینه روایات

غدیر در آینه روایات 

 

غدیر

عید غدیر آن قدر باعظمت است که هیچ عیدی با آن برابری نمی کند؛ از روایات بسیاری که در فضیلت و بزرگی این روز آمده، این مطلب را به خوبی می توان بدست آورد. ابتدا سخن سه معصوم درباره غدیر و سپس فضائلی از این روز بیاد ماندنی ارائه می شود.

 

دفاع حضرت زهرا علیها سلام از ماجرای غدیر

پس از رحلت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب فدک، روزی حضرت زهرا وارد مسجد شد و در میان انبوه جمعیت خطبه خواند و در فرازی از آن فرمود: «...و هل ترک ابی یوم غدیر خم لاحد عذرا؟» (1) و آیا پدرم در روز غدیر خم برای احدی عذری باقی گذاشت؟ و نیز فرمود:«انسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم ...» (2) آیا فراموش کردید سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در روز غدیرخم فرمود: هر کس که من مولا و رهبر او هستم، پس علی مولا و رهبر اوست؟ (3)

حضرت زهرا علیها سلام پشت در آمد و در را باز نکرد،در کنار در مطلبی به آنها فرمود؛ از جمله از غدیرخم یادکرد و فرمود: «کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم؟ والله لقدعقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء...» (4) گویی شما نمی دانید آنچه را که پیامبر در روز غدیرخم فرمود؟ سوگند به خدا، پیامبر در آن روز مقام ولایت و امامت را برای علی مقرر و استوار ساخت، تا رشته طمع شما را نسبت به این مقام قطع کند...(5)

امام صادق علیه السلام فرمود:روز هیجدهم ماه ذی حجه عید اکبر است؛ خورشید به روزی نتابیده که آن روز در پیشگاه خدا برتر از این روز باشد... همه پیامبران –بدون استثنا- وصی و جانشین خود را در چنین روزی به امت خود معرفی کرده و به عنوان رهبر بعد از خود برای امت خود نصب نموده اند

غدیر در کلام امام حسین صلوات الله علیه

سال 58 هجرت بود، امام حسین علیه السلام در مراسم حج در سرزمین منی در اجتماعی که بیش از هفتصد نفر از مسلمین از مهاجر و انصار شرکت داشتند، خطبه خواند و ضمن آن فرمود: «انشدکم الله اتعلمون أنّ رسول الله نصبه یوم غدیرخم،فنادی له بالولایة و...» (6) شما را به خدا آیا می دانید که رسول خدا علی علیه السلام را در روز غدیرخم به رهبری منصوب کرد و با ندای خود ولایت او را ابلاغ نمود و فرمود: این موضوع را حاضران به غایبان خبر دهند؟ حاضران گفتند: آری، خدا را گواه می گیریم که ماجرای غدیرخم را می دانیم. (7)

 

سخن امام رضا علیه السلام در فضیلت روز غدیر

حضرت رضا علیه السلام فرمود: هنگامى که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت میدهند همان طور که عروس را آرایش میکنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟

فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحى و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است،... روز غدیر را روز کمال‏ میگویند، و روزى که شیاطین رانده میشوند، روزى که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد پذیرفته میگردد، و آن روزى است که در آن خداوند اعمال مخالفین را رد میکند و آن‏ها را ناچیز میشمارد. (8)

غدیر روز تبریک و تهنیت است...هر گاه مؤمنى برادرش را ملاقات کند میگوید:«الحمد للَّه الذى جعلنا مِن المُتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة علیهم السلام»

غدیر

روز غدیر باید در چهره‏هاى مردم تبسم کرد و با مؤمنین با روى گشاده گفتگو نمود، هر کس روز غدیر با برادران ایمانى خود با چهره خندان روبرو شود خداوند نیز روز قیامت با نظر رحمت به وى نگاه خواهد کرد، و هزار حاجت او را روا خواهد نمود، و براى او در بهشت قصرى از لؤلؤ سفید خواهد ساخت، و چهره‏اش را نورانى میکند.

غدیر روز زینت است، هر کس روز غدیر خود را زینت کند خداوند گناهان او را مى‏آمرزد، و فرشتگان را مبعوث میکند تا براى او حسنات بنویسند، و درجات او را بالا برند، و اگر در آن سال بمیرد شهید مرده است، و اگر زنده بماند خوشبخت مى‏شود

                                        

عید اکبر و اعظم

حسن بن راشد می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آیا غیر از عید فطر و عید قربان عیدی وجود دارد؟ در پاسخ فرمود: «نعم یاحسن! أعظمهما و أشرفهما» ؛ آری بزرگتر و شریف تر از آن دو عید، عید دیگری هست. عرض کردم: آن روز کدام است؟ فرمود:«یوم نُصِب امیرالمؤمنین عَلَماً للناس» (10) آن روزی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان رهبر مردم نصب شد.» عرض کردم: نصب علی به عنوان رهبر در کدام روز بود؟ فرمود: روز هیجدهم ماه ذیحجه. (11)

امام صادق علیه السلام فرمود: «الثامن عشر من ذی الحجة عیدالله الاکبر، ما طلعت علیه شمس فی یوم افضل عندالله منه...» روز هیجدهم ماه ذی حجه عید اکبر است؛ خورشید به روزی نتابیده که آن روز در پیشگاه خدا برتر از این روز باشد... همه پیامبران –بدون استثنا- وصی و جانشین خود را در چنین روزی به امت خود معرفی کرده و به عنوان رهبر بعد از خود برای امت خود نصب نموده اند.(12)

امام صادق علیه السلام فرمود:

پاداش روزه روز غدیرخم برابر پاداش روزه گرفتن عمر دنیا تا پایان آن است،و نیز پاداش آن برابر پاداش صدبار حج و صدبار عمره در هر سال است، حج و عمره ای که نیکو و مورد قبول خداوند باشد

انفاق در روز غدیر

امام صادق علیه السلام در ضمن گفتاری فرمود: «الدرهم فیه بمأة درهم...» (13) ثواب انفاق یک درهم در روز غدیر برابر با ثواب انفاق هزار درهم در روزهای دیگر است. گویی تو می پنداری خداوند متعال روزی را والاتر و محترم تر از این روز آفریده است؟ نه به خدا سوگند، نه خدا سوگند، نه به خدا سوگند! روزی ارجمندتر از این روز وجود ندارد.(14)

 

پاداش روزه گرفتن در روز غدیر

امام صادق علیه السلام فرمود: «صیام یوم غدیرخم یعدل صیام عمر الدنیا...» (15) پاداش روزه روز غدیرخم برابر پاداش روزه گرفتن عمر دنیا تا پایان آن است،و نیز پاداش آن برابر پاداش صدبار حج و صدبار عمره در هر سال است، حج و عمره ای که نیکو و مورد قبول خداوند باشد.(16)

مفضّل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: روزه روز غدیر خم کفّاره گناهان شصت سال خواهد بود.(17)

 

بخشش گناهان و پاداش فراوان اعمال در عیدغدیر

امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به ابن ابی نصر،یکی از شیعیان فرمود: «یابن ابی نصر، أینما کنتَ فاحضر یوم الغدیر عند امیرالمؤمنین (علیه السلام) فإنّ الله یغفر لکل مؤمنٍ و مؤمنةٍ و مسلم ذنوب ستین سنةً؛ و یعتق من النار ضعف ما اعتق فی شهر رمضان و لیلة القدر و لیلة الفطر...» (18) ای پسر ابونصر! هر کجا که هستی، در روز غدیر خود را کنار مرقد علی علیه السلام برسان زیرا خداوند در روز غدیر گناهان شصت سال هر مرد و زن با ایمان و  مسلمان را می آمرزد و به اندازه دو برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب عیدفطر از آتش دوزخ آزاد می کند، در روز غدیر آزاد خواهد کرد. پاداش انفاق یک درهم در این روز به برادران با معرفت برابر پاداش انفاق هزار درهم است. در این روز به برادران دینی ات نیکی کرده و مردان و زنان با ایمان را در این روز شاد کن.(19)

 

پی نوشتها

1. خصال، شیخ صدوق، ص173

2.الانصاف فی النص علی الائمه،ترجمه رسولی محلاتی،ص411،دفتر نشرفرهنگ اسلامی

3.چهل حدیث پیرامون غدیر، محمد محمدی اشتهاردی، ص34 چاپ طلوع آزادی

4.احتجاج، طبرسی،ج1،ص80،نشرمرتضی،مشهدمقدس

5. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص 40

6.کتاب سلیم بن قیس،ص790،انتشارات الهادی قم

7. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص36

8. اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، ص:566و 567

9. همان، ص568 و569

10.کافی،کلینی،ج4،ص148

11. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص48

12. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص51

13.التهذیب،شیخ طوسی،ج3،ص143،دارالکتب الاسلامیه

14. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص53

15.التهذیب، شیخ طوسی،ج3،ص143

16. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص54

17. ثواب الاعمال-ترجمه انصارى، ص: 147

18.وسائل الشیعه،حرعاملی،ج14،ص388، مؤسسه آل البیت قم

 19 . چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص56

سید روح الله علوی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

. 9)                 

ولایت علی بن ابی طالب امری مسلّم

ولایت علی بن ابی طالب امری مسلّم 

غدیر

در مقام ولایت حضرت علی علیه السلام آیات و روایات بسیاری درکتب شیعه وسنی  وجود دارد.

از آیات به یک آیه از قرآن اشاره می شود هر چند بررسی آیات بحث مجزایی را می طلبد.

 

ولایت علی بن ابی طالب در قرآن

إِنَّما وَلِیُّکُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ.  سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانها که نماز را برپا مى‏دارند، و در حال رکوع، زکات مى‏دهند. (1)

عمّار یاسر مى‏گوید: مسکینى در مقابل على علیه السّلام در حالى که آن حضرت در رکوع بود ایستاد و درخواست کمک کرد، على علیه السّلام انگشترى خود را از انگشت خارج کرد و به سائل بینوا عطا کرد. وقتى رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله از ماجراى ایثار على علیه السّلام آگاه شد، آیه‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏. بر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله‏  نازل شد. و آن حضرت فرمود: من کنت مولاه فعلىّ مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه. (2)

 [تفسیر ابن جریر طبرى 6/ 186] به سند خود، از «عتبة بن حکیم»، در ذیل آیه ولایت گوید: مراد از وَ الَّذِینَ آمَنُوا و مصداق آن، على بن ابیطالب علیه السّلام است که در حال رکوع، صدقه داد.(3)

 

ولایت علی بن ابی طالب در روایات

در این مجال تنها به ذکر روایاتی که درباره ولایت امیرالمؤمنین می باشد پرداخته شده است؛ اما اثبات دلالت مضمون روایات در جای خود بحث شده و می شود. ابتدا معتبرترین روایت که همان حدیث معروف به غدیر خم است آورده شده است و سپس کلمات پیامبر عظیم الشأن اسلام در مواضع دیگر.

روایت اول: ابو طفیل به نقل از زید بن ارقم مى‏گوید: چون رسول خدا صلى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم از حجة الوداع بازگشتند در غدیرخم‏ فرود آمدند و دستور دادند در آن مکان که درختانى بزرگ و پر شاخه بود، جاروب زنند

حضرت از ما پرسید: «همراهى همراهتان را چگونه یافتید؟» پس من و دیگران لب به شکایت گشودیم، پس چون سرم را در میان جمع بلند کردم چهره رسول خدا را دیدم که از [ناراحتى‏] سرخ شده و فرمود: «هر کس من ولىّ او هستم على هم ولىّ اوست».

سپس فرمود: «گویى [براى سفر ابد] فرا خوانده شدم پس اجابت کردم [کنایه از این که وفات من نزدیک است‏] من در میان شما دو چیز گران بها (سنگین) را مى‏گذارم یکى از دیگرى بزرگ‏تر است؛ کتاب خدا و عترتم اهل بیت من، پس نیک بنگرید پس از من در باره آن دو چگونه رفتار مى‏کند؛ آن دو هرگز از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من باز آیند». سپس فرمود: «هر کس من ولىّ اویم پس على ولىّ اوست. خداوندا، هر کس او را دوست دارد دوست بدار، و هر کس او را دشمن دارد دشمن دار».

ابو طفیل [راوى حدیث‏] مى‏گوید: به زید بن ارقم گفتم: آیا تو خود از رسول خدا صلى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم چنین شنیدى؟ گفت: [آرى‏] هیچ کس در آن مکان نبود جز آن که رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را با چشمانش دید و سخنانشان را با گوش‏هایش شنید. (4) 

امام علی

روایت دوم:

روایت سوم: على [علیه السّلام‏] در مکانى به نام رحبة در میان مردم سوگند یاد کرد و گفت: هر کس از رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیده که فرمود: «هر کس من مولاى اویم پس على مولاى اوست» [گواهى دهد].

 پس افرادى که از ده نفر بیش‏تر بودند به‏پا خاستند و گواهى دادند. (6)

روایت چهارم: زید بن یثیع مى‏گوید: شنیدم که على بن ابى طالب [علیه السّلام‏] بر منبر کوفه مى‏گفت: من کسى را به خدا سوگند مى‏دهم- و جز اصحاب محمّد صلى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم را سوگند نمى‏دهم- که از رسول خدا صلى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیده که در روز غدیر خم فرمود: «هر کس من مولاى اویم على مولاى اوست.

فرمود: «اى بریده، در باره على عیب‏جویى نکن. على از من است و من از على‏ام و این على، ولىّ شما پس از من است».

خدایا، دوست دار هر کس او را دوست مى‏دارد، و دشمن دار کسى که او را دشمن مى‏دارد» [به پا خیزد و گواهى دهد]. پس شش نفر [از اصحاب‏] از یک سوى منبر و شش نفر از سوى دیگر به پا خاستند و گواهى دادند که از رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم این را شنیده‏اند.

شریک بن عبد اللَّه [یکى از راویان این حدیث‏] مى‏گوید: من به ابو اسحاق [راوى دیگر حدیث‏] گفتم: آیا از براء بن عازب [از صحابه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله‏] شنیده‏اى که وى از رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم این را نقل کند؟ گفت: آرى. (7)

روایت پنجم: بریده مى‏گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ما را با فرماندهى خالد بن ولید و سپاهى دیگر را با فرماندهى على به یمن فرستاد و فرمود:

«اگر دو سپاه هم دیگر را ملاقات کردید على فرمانده همه است و اگر جدا بودید هر کدام با فرماندهى خود». ما با طایفه بنى زبید از یمن روبرو شدیم و پس از نبرد، مسلمانان بر مشرکان چیره شدند، افراد جنگ‏جو را کشتیم و فرزندانشان را به اسارت گرفتیم.

على [علیه السّلام‏] کنیزکى را از میان اسیران براى خود برداشت. خالد بن ولید [از سر شکایت‏] این ماجرا را براى پیامبر صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نوشت و به من مأموریت داد در باره على گلایه کنم. پس من نامه را به حضرت صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دادم و در باره على گلایه کردم در این هنگام رنگ چهره رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم دگرگون شد پس گفتم: این مکان پناه‏آورنده است [کنایه از این که من بى‏تقصیرم‏] شما من را با خالد بن ولید فرستادید و دستور دادید اطاعتش کنم من تنها مأموریتم را مى‏رسانم، رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «اى بریده، در باره على عیب‏جویى نکن. على از من است و من از على‏ام و این على، ولىّ شما پس از من است».(8)

 

پی نوشتها:

1. مائده آیه 55

2. شواهد التنزیل- ترجمه روحانى، ص: 90 ناشر دارالهدی

3 .فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمدباقرساعدی،ج‏2، ص: 195 انتشارات فیرودآبادی

 .4خصائص امیر المؤمنین-ویژگى‏هاى على بن ابى طالب ع، ترجمه‏فارسى، ص: 89 بوستان کتاب قم

.5 خصائص امیر المؤمنین-ویژگى‏هاى على بن ابى طالب ع، ترجمه‏فارسى، ص: 91

6. همان،ص: 95

7. همان، ص: 97

8.همان، ص: 99

 

سید روح الله علوی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

بریده مى‏گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ما را براى جنگى فرستادند و على را فرمانده ما قرار داد، چون بازگشتیم حضرت از ما پرسید: «همراهى همراهتان را چگونه یافتید؟» پس من و دیگران لب به شکایت گشودیم، پس چون سرم را در میان جمع بلند کردم چهره رسول خدا را دیدم که از [ناراحتى‏] سرخ شده و فرمود: «هر کس من ولىّ او هستم على هم ولىّ اوست». (5)

خطابه غدیر

خطابه غدیر

 

غدیر

 

به نام خداوند بخشاینده مهربان

حمد و ثنای الهی

ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی‌همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آن که او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده‌ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمان‌های بلند و گستراننده گستره شده‌ها و فرمانروای مطلق زمین‌ها و آسمان‌هاست و بی‌اندازه پاک و بی‌نهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح‌القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزون‌بخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده‌ای را می‌بیند، و هیچ دیده‌ای را توان دیدار او نیست.

بزرگوار و بردبار و بخشنده‌ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی‌کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی‌نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه‌ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی‌افکند.

بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آن که به دیده‌ها مشهود گردد ولیکن او هر دیده‌ای را در می‌یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.

خداوند، بزرگوار و بردبار و بخشنده‌ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.

و گواهی می‌دهم او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.

فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.

موجودات را بی آنکه نمونه‌ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می‌گردد.

و گواهی می‌دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سرافکنده و تسلیم است.

اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملک‌ها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می‌دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده‌جویی گنه آلودگان و نیرنگ‌بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته‌اند، آگاهی داشتم

نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده‌اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.

ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می‌برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می‌دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.

اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملک‌ها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

کاری بر او دشوار نیست و ناله فریادخواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی‌سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.

و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.

غدیر

فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده‌ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمان‌هایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله‌اش، ایمن نتوان نشست با آن که از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می‌کنم که بنده اویم و گواهی می‌دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

فرمان الهی

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: «اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده‌ام کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده‌ای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده‌ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده‌ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا - جبرئیل- سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی‌طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه‌ای دیگر از قرآن را نازل فرموده:

«إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ.»

علی بن ابی‌طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می‌جوید.

از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می‌دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده‌جویی گنه آلودگان و نیرنگ‌بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته‌اند، آگاهی داشتم؛ همان‌ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:

«یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَاللهِ عَظیمً.» هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده‌ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیبجویی من برخاستند و مرا زودباور که هر چه می‌شنود، بی‌اندیشه می‌پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:

«وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ.»

غدیر

من هم اکنون می‌توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می‌کنم.

ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی‌طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب‌الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده‌ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم‌الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی‌سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...» یافته‌ام، به انجام برسانم.

'حال که چنین است پس ...'

 

اعلام رسمی ولایت

ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی‌طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب‌الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده‌ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم‌الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار می‌کنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.

ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می‌دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (صلی الله علیه و آله) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می‌گویم سپس بعد از من علی(علیه السلام) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(علیه السلام) هستند، قرار خواهد داشت.

مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموخته‌ام.

ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته‌ام به علی(علیه السلام)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموخته‌ام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(علیه السلام) تعلیم کرده‌ام و اوست امام و راهنمای آشکار.

عید غدیر

ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمان‌هایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از ناپسندیده‌ها بازتان می‌دارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمی‌کند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامه‌ها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت می‌کرد.

ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.

ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد. پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.

ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت داده‌اند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمان‌ها و زمین‌ها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.

ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می‌دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می‌کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین‌اند.

ای مردم! خداوند متعال با این فضیلت‌ها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.

جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموخته‌ام.

ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می‌دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: «هر کس با علی(علیه السلام) به عداوت و دشمنی برخیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است»؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(علیه السلام) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.ای مردم! علی(علیه السلام) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان 'جنب الله' از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: 'یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.'ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی نمایید.

به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده‌ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته‌ام و به شما اعلام می‌کنم که:

غدیر

هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی‌طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.

ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می‌دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می‌کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین‌اند.

به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

 

معرفی علی بن ابیطالب (علیه السلام)

«رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این هنگام، بازوی علی(علیه السلام) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر اکرم می‌رسید و پس از آن، به سخن ادامه داد»:

ای مردم! این علی(علیه السلام)، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(علیه‌السلام) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت می‌کند و اوست که به هر چه موجب رضا و خشنودی خداست، عمل کننده است.

اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت‌کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نافرمانی‌هاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل 'ناکثین' و 'قاسطین' و 'مارقین' است. (پیشگویی پیامبر اکرم)

(ای مردم!) آنچه می‌گویم به فرمان پروردگارم می‌گویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال می‌گویم: خداوندا! هر کس که علی(علیه‌السلام) دوست می‌دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.

پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.

ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می‌دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

خداوندا! اگر اکنون، علی(علیه السلام)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اکمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیده‌ای برای ایشان و فرمودی: «وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرة مِنَ الخاسِرینَ.»خداوندا! تو را گواه می‌گیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.

 

اهمیّت مسأله امامت

ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(علیه السلام) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.

ای مردم! این علی(علیه السلام) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوب‌تر و گرامی‌تر است.

خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خشنودیم. آیه‌ای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(علیه السلام) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره « هَل أتی علی الانسان» یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.

ای مردم! علی(علیه السلام)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.

پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.

 

شیطان

خطر انحراف و کار شکنی

ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی(علیه السلام) حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.

(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمی‌ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمی‌گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است. ای مردم! خدا را گواه می‌گیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفه‌ای دیگر نیست.

به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده‌ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته‌ام و به شما اعلام می‌کنم که:

هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی‌طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.

ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.

ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفه‌ای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشده‌اند، حجّت تمام باشد.

ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(علیه السلام) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.

ای مردم! به شما اعلام خطر می‌کنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفته‌اند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز می‌گردید؟! ولی هر آن کس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگزاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد.

ای مردم! بدانید که علی(علیه السلام) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگزاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.

ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.

ای مردم! چیزی نمی‌گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فراخوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.

ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.

ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پست‌ترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییده‌اند. هشدار باشید که اینان همان 'یاران صحیفه' اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد برده‌اند).

ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفه‌ای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشده‌اند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عده‌ای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:

«سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.»

ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.

ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است: «وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمٌَ»به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعده‌ها کرده و خدا وعده‌های خود را انجام خواهد داد. 

غدیر

ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروه‌هایی که از این پس می‌آیند، همچنانکه فرمود: «ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ.»ای مردم! خداوند، مرا به پاره‌ای از امور امر کرده و از پاره‌ای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(علیه‌السلام) را به آن امور، امر و نهی کرده‌ام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که به فرمان او گوش کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی می‌کند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدانگونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راه‌های دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.

ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شده‌اید و پس از من، علی(علیه‌السلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت می‌کنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.

(پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)

ای مردم! این سوره (حمد) در شأن من و علی(علیه السلام) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان می‌گردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا می‌کنند.

 

معرفی دوستان و دشمنان

ای مردم! دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:

«لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... » (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که در دل‌هایشان ایمان نوشته شده ، و مدد نموده خداوند ایشان را به وسیله فرشته‌ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغ‌هایی‌ که جاریست از زیر آنها نهرهایی و برای همیشه در آنجا می‌مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خشنودند.

ایشان حزب خدایند و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!

خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:

«الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ.»

و نیز می‌فرماید: «اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه‌اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید.»

آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:

«ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می‌شوند.»

(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمی‌ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمی‌گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.

و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:

«آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می‌افتند و غریو جهنم را که می‌جوشد و می‌خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن برمی‌خیزد، می‌شنوند.»

خداوندا! هر کس که علی(علیه‌السلام) دوست می‌دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.

و نیز در قرآن آمده:

«کُلَّما دَخَلَت أمَّ?ٌ لَعَنَت أختَها .»

همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:

«کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ .»

آگاه باشید که دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.

ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.

دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.

ای مردم! من، منذر و ترساننده‌ام و علی هادی و رهنماست.

ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.

 

مهدی موعود

معرفی حضرت مهدی (عج)

آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ 'مهدی' است.

آگاه باشید او یاری کننده دین خداست.

آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است.

آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه‌های مستحکم است.

آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است.

آگاه باشید او منتقم خون‌های ناحق ریخته اولیاء خداست.

آگاه باشید او حامی دین خداست.

آگاه باشید او جرعه‌نوش دریای ژرف حقایق و معانی است.

آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است.

آگاه باشید او وارث همه دانش‌ها و محیط به همه علوم است.

آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است.

آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است.

آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است.

آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده‌اند.

آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد.

(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمی‌ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمی‌گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.

آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی‌شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.

آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.

 

طرح مسئله بیعت

ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(علیه السلام) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما می‌خواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(علیه السلام)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.

بدانید که من به خداوند تعهّد سپرده‌ام و علی(علیه السلام) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما می‌خواهم که با علی(علیه السلام) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است:  «فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.»

 

حج

ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است.

«فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما.»

ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به آن خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانواده‌ای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم‌پوشی می‌کند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز می‌کند.

ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت می‌شوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.

ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.

من سخن خود را مجدداً تأکید می‌کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.

باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عده‌ای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد.

ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(علیه السلام) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیده‌اند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمی‌دانید آگاهتان خواهد کرد.

 

احکام الهی

آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک برشمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام می‌گویم که به حلال‌ها امر می‌کنم و از حرام‌ها نهی می‌نمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شده‌ام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و امامانی که از نسل من و علی(علیه السلام) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید. و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.

ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمی‌گردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دگرگون سازید.

آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید می‌کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.

 

قرآن و فقه

تنها راه هدایت

ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(علیه السلام) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:

«وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ.»

و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعده‌ها کرده و خدا وعده‌های خود را انجام خواهد داد.

و من نیز گفتم: 'تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زده‌اید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد.'

ای مردم! تقوا را پیشه خود کنید و به قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:

«إِنَّ زَلزَلةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم.»

ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهره‌ای از بهشت نخواهد داشت.

 

بیعت گرفتن

ای مردم! شما را از آن حد فزون‌تر است که بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(علیه السلام) قرار داده‌ام پذیرفته‌اید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(علیه السلام) می‌باشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(علیه السلام) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت می‌کنیم و پیمان می‌بندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود برنخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(علیه السلام) به جهان آیند، فرمان بریم.

ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.

ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)

ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و بعد از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(علیه السلام)، منصب امامت خواهند داشت.

و (ای مردم!) بگویید: «در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(علیه السلام)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.»

ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شده‌اید و پس از من، علی(علیه‌السلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت می‌کنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.

ای مردم! چه می‌گویید؟ خداوند، هر آوازی را می‌شنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.

ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(علیه السلام) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیه‌اند، استوار نمایید. هر که در این امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آن کس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند.

«فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ... .» 

غدیر

ای مردم! آنچه به شما گفتم، بازگویید و بر علی(علیه السلام)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: «پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهره‌مند شویم که بازگشت همه به توست» و بگویید:

«سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمی‌کرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمی‌یافتیم.»

ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.

ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)

ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(علیه السلام) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمت‌ها متنعّم خواهند بود.

ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد: «فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً.»خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.

(در این هنگام مردم، فریاد برآوردند:)

فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گِرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(علیه السلام) سخت ازدحام کردند و هر کس می‌خواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.

گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.

در روایت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه می‌کرد، می‌گفت: «ألحَمدُللهِ الَّذی فَضّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ؛ ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود.»

 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

زمزمه‏های فرزند ذبیح آل محمّد در عید قربان

زمزمه‏های فرزند ذبیح آل محمّد در عید قربان


عید قربان

واژه «عید» در لغت به معنی «بازگشتن» می‏باشد و دراصطلاح، به معنی بازگشت به سوی خداوند سبحان است.

واژه «عید» تنها یک‏بار در قرآن آمده و به معنای روزی است که نعمت‏های آسمانی بر مؤمنان فرود می‏آید.

در فرهنگ اسلام نیز از روزی که انسان در آن گناه و معصیتی مرتکب نشود، به عید تعبیر کرده‏اند.

اعیاد اسلامی هم‏چون فطر، مبعث، غدیر و قربان، افزون بر این که خاطره رخداد مهمی را در یادها زنده می‏کنند و بزرگ‏داشت، درس آموزی و تبلیغ آن رویداد را یادآور می‏شوند، روزهای ویژه رحمت و لطف خداوندی نیز به شمار می‏آیند.

در این عیدها، عطایا و نعمتهای الهی، در سریرهایی از نور بر بندگان فرود می‏آیند و دریچه‏های بخشش و آمرزش پروردگار، به مِهر بر مردمان گشوده می‏گردد.

از اینرو، آنان که لحظه‏های ناب را قدر می‏شناسند، در این روزها با عطر نیاز و راز، غبار غفلت را از دل‏های آلوده‏شان می‏زدایند و دل را از زنگار گناه، پاک می‏سازند.

عید قربان؛ قربانگاه أعظم است و قرآن چه زیبا از آن خبر می‌دهد: «و فَدَیناهُ بذِبحٍ عَظیم» .

مولایمان حضرت زین العابدین(علیه‏السلام) در روز عید قربان، اینگونه با پروردگار خویش مناجات می‏نمودند: «پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده می‏سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده‏ام و از درگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم

حسین(علیه‌السلام)، ذبح عظیم مسلخ نینوا می‌شود تا قربان بماند، غدیر بماند، مبعث بماند و ندای توحیدی ابراهیم خلیل در گوش جهان گُم نشود.

خدایا! شگفت زده نمی‌شویم اگر پیش از میهمانان عَرفاتیَت، به زائران سیدالشّهدا نظری بیفکنی که او، سرّ بقای مِنی و عرفات است.

خدایا! فرمودی: «و ابتغوا إلیه الوسیله»، و منِ حیران در بیابان سر در گمی، وسیله‌ای محکمتر از حسین نیافته‌ام.

معبودا! به احترام او، مرا محترم گردان و از خطاهایم در گذر و به دیده رحمت، بر من نظاره کن که بدان سخت محتاجم.

 

زمزمه‏های فرزند ذبیح آل محمّد در عید قربان

مولایمان حضرت زین العابدین(علیه‏السلام) در روز عید قربان، اینگونه با پروردگار خویش مناجات می‏نمودند: «پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده می‏سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده‏ام و از درگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم.

بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان.

ای خدا! ای آنکه حاجات حاجتمندان... بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانه سرشارت زوال نبیند.

من امروز با دست تهی به درگاهت آمده‏ام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیه‏ای نیست. نه طاعتی فرستاده‏ام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمی من است.

بلکه امروز به درگاه تو آمده‏ام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفو عظیم تو که شامل [حال] خطا کاران می‏شود، امید دارم».

اللّهمَّ اجعلنی عندکَ وجیهاً بِالحُسَین علیه‌السّلام فِی الدّنیا و الاخِرة

فرآوری :زهرا اجلال

گروه دین تبیان

قربانی چیست؟

قربانی چیست؟



عید قربان

عید قربان، پاک ترین عیدها است زیرا عید سر سپردگی و بندگی است، عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.

عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند.

عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.

عید قربان که پس از وقوف در عرفات"مرحله شناخت" و مشعر "محل آگاهی و شعور" و منا "سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق" فرامى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز زائر بیت الله الحرام، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده، قربانی مى کند تا سبک بال شود.

 

عید رهایی از تعلقات

”‌ عید قربان که پس از وقوف در عرفات"مرحله شناخت" و مشعر "محل آگاهی و شعور" و منا "سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق" فرامى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز زائر بیت الله الحرام، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده، قربانی مى کند تا سبک بال شود”

منشاء این روز به عنوان عید ، ریشه در زمان حضرت ابراهیم دارد زیرا مطابق بیان قرآن کریم، حضرت ابراهیم علیه السلام، از جانب خدا ماموریت یافت فرزندش اسماعیل را ذبح نماید. لذا ایشان پس از مشورت با اسماعیل علیه السلام، آماده اجرای فرمان الهی شدند اما با صبر در اطاعت و تسلیم و رضایت از آزمایش الهی سرافراز بیرون آمدند و خداوند با تبدیل ذبح اسماعیل علیه السلام به قربانی او را به پدر برگرداند و پیامبران پس از حضرت ابراهیم از نسل ایشان برگزیده شدند

تعریفی از قربان

در تعریف قربان نیز آورده اند که:

«والقربان ما یقصد به القرب من رحمه الله من اعمال البر»

یعنی: قربان هر کار نیکی است که انسان به وسیله آن بخواهد به رحمت خدا نزدیک گردد. بر این اساس می توان گفت قربانی نیز رمز فداکاری و ازخودگذشتگی و دادن جان در راه محبوب و حد نهایی تسلیم در برابر معبود است یعنی همچنان که خون قربانی را در راه خالق یکتا بی دریغ می ریزیم، حاضریم بدون هرگونه تعقل و تامل در راه دفاع از حریم دین و اجرای فرامین آسمانی خداوند متعال، از جان خود نیز بگذریم و خون خود را تقدیم پیشگاه اقدسش نماییم.

عید قربان ؛ عید اضحی است

عید قربان

عید قربان را عید اضحی نیز می گویند و وجه تسمیه آن بدین لحاظ است که اضحی جمع (ضحی) است که به معنای ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب می باشد و ضحی به موقعی گفته می شود که خورشید، قبل از ظهر بالا می آید چنانچه در قرآن کریم آمده است: والشمس و ضحیها (قسم به خورشید و چاشتگاه آن). و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قربانی می کنند و قربانی را اضحیه یا ضحیه گویند بدین سبب روز دهم ذی الحجه را که قبل از ظهر آن، عمل قربانی انجام می شود عید اضحی نیز می گویند.

این روز که یکى از دو عید بزرگ اسلامى است، داراى منزلتى والا نزد عموم مسلمانان می باشد، این روز، روز خجسته و مبارکى است که مسلمانان به حج رفته، پس از تمام شدن ‏اعمال حجشان، قربانى مى ‏کنند و پس از قربانى، آنچه بر آنان در حال احرام حرام شده‏ بود، حلال مى ‏گردد، لذا آن روز را عید تلقى مى ‏کنند عیدى که پس از انجام وظایف ‏سنگین حج، به عنوان جایزه الهى و رهایى از احرام پیش مى‏آید.

 

عید ابراهیمی

منشاء این روز به عنوان عید ، ریشه در زمان حضرت ابراهیم دارد زیرا مطابق بیان قرآن کریم، حضرت ابراهیم علیه السلام، از جانب خدا ماموریت یافت فرزندش اسماعیل را ذبح نماید. لذا ایشان پس از مشورت با اسماعیل علیه السلام، آماده اجرای فرمان الهی شدند اما با صبر در اطاعت و تسلیم و رضایت از آزمایش الهی سرافراز بیرون آمدند و خداوند با تبدیل ذبح اسماعیل علیه السلام به قربانی او را به پدر برگرداند و پیامبران پس از حضرت ابراهیم از نسل ایشان برگزیده شدند. از این روی، خداوند برای بزرگداشت این خاطره توحیدی و اخلاص الهی مقرر فرموده که هر سال در موسم حج در وادی منی توسط زوار بیت الله الحرام گوسفند، گاو و یا شتری ذبح گردد تا آن صحنه فوق العاده درخشان چون نوری برای همیشه در تاریخ انسانیت بدرخشد و خاطره ازخودگذشتگی آن دو بنده مخلص (ابراهیم و اسماعیل) سندی برای نمایش شرف و فضیلت آدمیت باشد.

قرار داشتن حق اهل بیت در دستان دیگران عامل اندوه و حزن آنان است و اهل بیت در انتظار ظهور امام مهدی علیه السلام می باشند تا حکومت اسلامی به رهبری اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان برقرار گردد و حق زمامداری و مرجعیت علمی به آنان باز گردد و برکات الهی بر مردم فرود آید

عیدی که آل محمد اندوهگین می شوند

در کنار اعمال خاص این روز که به صورت مبسوط در کتب مختلف آورده شده است، مطلب دیگری ذهن انسان را به خود مشغول می کند و آن تجدید و تازه شدن اندوه آل محمد علیهم السلام است. زیرا طبق فرموده امام باقرعلیه السلام اندوه آل محمدعلیهم السلام در هر روز عیدی تازه می گردد و دلیل آن عدم برقراری حاکمیت اسلامی به رهبری اهل بیت و محرومیت بشریت از زمامداری و مرجعیت اهل بیت علیهم السلام است.

عبدالله بن ذبیان از امام باقرعلیه السلام نقل کرده که به او فرموده اند:

« یا عبدالله مامن یوم عیدللمسلمین اضحی ولافطرالا وهویجددالله لال محمدعلیهم السلام فیه حزنا» .

یعنی: ای عبدالله ! هیچ روز عیدی از قربان و فطر بر مسلمانان نمی گذرد جز این که در آن اندوه و حزن آل محمدعلیهم السلام تجدید و نو می شود.

عرض کردم: چرا. فرمود:« انهم یرون حقهم فی ایدی غیرهم» . یعنی: آنان حقشان را در دستان دیگران می بینند.

مطابق این حدیث شریف قرار داشتن حق اهل بیت در دستان دیگران عامل اندوه و حزن آنان است و اهل بیت در انتظار ظهور امام مهدی علیه السلام می باشند تا حکومت اسلامی به رهبری اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان برقرار گردد و حق زمامداری و مرجعیت علمی به آنان باز گردد و برکات الهی بر مردم فرود آید.

گروه دین تبیان

"عید قربان" روزی که انسان از خداوند نمره قبولی گرفت

"عید قربان" روزی که انسان از خداوند نمره قبولی گرفت



حضرت ابراهیم

عید قربان، موسم شادی و روز قبولی در جشن بندگی، کشته شدن در پای محبوب و قربانی کردن خود، آری موسم عید است.

عید قربان  پاک‌ترین عیدهاست، عید سرسپردگی و بندگی و عید نزدیک شدن دل‌هایی که به قرب الهی رسیده‌اند. عید قربان برآمدن روزی نو و انسانی نو است.

"عید قربان" از اعیادی است که در میان مسلمانان از احترام و ارج ویژه‌ای برخوردار بوده و یادآور بزرگترین امتحان الهی است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن را با موفقیت پشت سر گذاشت و به مقام امامت رسید.

عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا(سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا می‌رسد، عید رهایی از تعلقات و رهایی از هرآنچه، غیرخدایی است.

در این روز، حج گزار اسماعیل وجودش را، یعنی هر آنچه بدان دلبستگی دنیوی پیدا کرده، قربانی می‌کند تا سبکبال شود.

ای مسلمان حج گزار! وای کسی که در شکوهمندترین آیین دینی از زخارف دنیا دور و به او نزدیک شدی، ایام حج را نشانه‌ای از پاکیزگی، رهایی، آزادگی، آگاهی و معنویت بدان.

قرآن دراین زمینه می‌فرماید:این قربانیان که زائران خانه خدا به هنگام توقف در منا ذبح می‌کنند، گوشت یا خون آنها به خدا نمی‌رسد، بلکه هدف از قربانی کردن، شکوفا شدن روح ایثار و نشان دادن میزان عشق و قرب به خدا و تقواست

بدان که زمین، سراسر حجی است که تو در آنی و باید با سادگی، وقوف در جهان درون و بیرون و قربانی کردن همه آرزوهای پوچ دنیوی، خود را برای سفر بزرگ آماده کنی و انسان مسافر چند روزه کاروان زندگی است.

انتخاب کن، کدامین را انتخاب می‌کنی؟ خدا را یا خود را؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟

آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می‌کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می‌خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می‌افکند، آنچه تو را به خود بسته و نگاه داشته است، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا "پیام" را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی، آنچه ترا به توجیه و تاویل‌های مصلحت جویانه می‌کشاند.

 

ای ابراهیم!،ای قهرمان پیروز پرشکوه‌ترین نبرد تاریخ، مپندار که در پایان یک قرن رسالت خدایی، به پایان رسیده‌ای، میان انسان و خدا فاصله‌ای نیست اما راه انسان تا خدا، به فاصله ابدیت و لایتناهی است.

اکنون ابراهیم است که در پایان راه دراز رسالت، بر سر "دو راهی" قرار گرفته و سراپای وجودش فریاد می‌کشد: اسماعیل و حق فرمان می‌دهد: ذبح! باید انتخاب کند!

ابلیس،هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری درفریب ابراهیم باید به‌کار بندد ، از نوع "میوه ممنوعه‌ای" که به خورد "آدم" داد.

ابلیس در دلش "مهر فرزند" را برمی‌افروزد و در عقلش "دلیل منطقی" می دهد که "از انجام فرمان خودداری کن و اسماعیل را نگه دار!

و ابراهیم، هرگاه که به پیام می‌اندیشد، جز به تسلیم نمی‌اندیشد و دیگر اندکی تردید ندارد، پیام، پیام خداوند است و ابراهیم، در برابر او، تسلیم محض! و او در قله بلند شرف و سراپا فخر و فضیلت قرار گرفته است.

معنایی که عارفان از عید به ما آموخته‌اند، جان باختن و قربانی کردن جان خویش در پای معشوق است و نماد ظاهری آن ایام حج و عید قربان است.

و ابراهیم، هرگاه که به پیام می‌اندیشد، جز به تسلیم نمی‌اندیشد و دیگر اندکی تردید ندارد، پیام، پیام خداوند است و ابراهیم، در برابر او، تسلیم محض! و او در قله بلند شرف و سراپا فخر و فضیلت قرار گرفته است

کشته شدن درپای محبوب و قربانی کردن خود مهمترین تعریفی است که مولوی از عید به ما می‌دهد.

قربانی کردن اشاره به کشتن نفس اماره‌است و مرد خداشناس باشمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را مقتول می‌سازد و خانه دل را از لوث نفس پاک گردانیده و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی می‌کند.

بنابراین هدف اصلی در مساله قربانی، رسیدن به مقام عالی تقواست.

قرآن دراین زمینه می‌فرماید:این قربانیان که زائران خانه خدا به هنگام توقف در منا ذبح می‌کنند، گوشت یا خون آنها به خدا نمی‌رسد، بلکه هدف از قربانی کردن، شکوفا شدن روح ایثار و نشان دادن میزان عشق و قرب به خدا و تقواست.

عید قربان، جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد.

"سلام بر ابراهیم(علیه السلام)، سلام بر محمد(صلی الله علیه وآله) و سلام بر همه بندگان صالح خداوند."

گروه دین تبیان


فلسفه ی قربانی در منا

فلسفه ی قربانی در منا


سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهی است، یک میدان گسترده خود سازی و جهاد اکبر است. مراسم حج در واقع عبادتی را نشان می‌دهد که عمیقا با خاطره مجاهدات ابراهیم و فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر آمیخته است، و ما اگر در مطالعات در مورد اسرار حج از این نکته غفلت کنیم بسیاری از مراسم آن به صورت معما در می‌آید، آری کلید حل این معما توجه به این آمیختگی عمیق است.

هنگامی که در قربانگاه در سرزمین منا می‌آییم، تعجب می‌کنیم این همه قربانی برای چیست؟ اصولا مگر ذبح حیوان می‌تواند حلقه‌ای از مجموعه یک عبادت باشد؟! اما هنگامی که مسأله قربانی ابراهیم را به خاطر می‌آوریم که عزیزترین عزیزانش و شیرین‌ترین ثمره عمرش را در این میدان در راه خدا ایثار کرد، و بعدا سنتی به عنوان قربانی در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار

پی می‌بریم.

قربانی کردن رمز گذشت از همه چیز در راه معبود است، قربانی کردن مظهری است برای تهی نمودن قلب از غیر یاد خدا، و هنگامی می‌توان از این مناسک بهره تربیتی کافی گرفت که تمام صحنه ذبح اسماعیل و روحیات این پدر و پسر به هنگام قربانی در نظر مجسم شود، و آن روحیات در وجود انسان پرتو افکن گردد.

اما هنگامی که مسأله قربانی ابراهیم را به خاطر می‌آوریم که عزیزترین عزیزانش و شیرین‌ترین ثمره عمرش را در این میدان در راه خدا ایثار کرد، و بعدا سنتی به عنوان قربانی در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار پی می‌بریم

هنگامی که به سراغ جمرات (سه ستون سنگی مخصوصی که حجاج در مراسم حج آنها را سنگباران می‌کنند و در هر بار هفت سنگ با مراسم مخصوص به آنها می‌زنند) می‌رویم این معما در نظر ما خودنمایی می‌کند که پرتاب این همه سنگ به یک ستون بی‌روح چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ و چه مشکلی را حل می‌کند؟ اما هنگامی که به خاطر می‌آوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم، قهرمان توحید با وسوسه‌های شیطان است که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصمیم داشت او را در این میدان جهاد اکبر گرفتار سستی و تردید کند، اما هر زمان ابراهیم قهرمان، او را با سنگ از خود دور ساخت، محتوای این مراسم روشنتر می‌شود.

مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر با وسوسه‌های شیاطین روبرو هستید، و تا آنها را سنگسار نکنید و از خود نرانید پیروز نخواهید شد. اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همانگونه که سلام بر ابراهیم فرستاده و مکتب و یاد او را جاودان نموده به شما نظر لطف و مرحمتی کند باید خط او را تداوم بخشید.

و یا هنگامی که به صفا و مروه می‌آییم و می‌بینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچکتر می‌روند، و از آنجا به این باز می‌گردند، و بی آنکه چیزی به دست آورده باشند این عمل را تکرار می‌کنند، گاه می‌دوند، و گاه راه می‌روند، مسلما تعجب می‌کنیم که این دیگر چه کاری است، و چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟!

اما هنگامی که به عقب بر می‌گردیم، و داستان سعی و تلاش آن زن با ایمان هاجر را برای نجات جان فرزند شیرخوارش، اسماعیل، در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر می‌آوریم که چگونه بعد از این سعی و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانید چشمه زمزم از زیر پای نوزادش جوشیدن گرفت، ناگهان چرخ زمان به عقب بر می‌گردد، پرده‌ها کنار می‌رود، و خود را در آن لحظه در کنار هاجر می‌بینیم، و با او در سعی و تلاشش همگام می‌شویم که در راه خدا بی سعی و تلاش کسی به جایی نمی‌رسد!

و به آسانی می‌توان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که حج را باید با این رموز تعلیم داد، و خاطرات ابراهیم و فرزند و همسرش را گام به گام تجسم بخشید، تا هم فلسفه آن درک شود و هم اثرات عمیق اخلاقی حج در نفوس حجاج پرتو افکن گردد، که بدون آن آثار، قشری بیش نیست.

« برگرفته از تفسیر نمونه، جلد 19، صفحه 125، تالیف: زیر نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی »

 

عید قربان در روایات

عید قربان در روایات


رسول الله صلى الله علیه و آله : مَن أحیَا اللَّیالِیَ الأَربَعَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ : لَیلَةَ التَّروِیَةِ ، ولَیلَةَ عَرَفَةَ ، ولَیلَةَ النَّحرِ ، ولَیلَةَ الفِطرِ .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

 هر کس این چهار شب را شب زنده دارى کند، بهشت براى او واجب است: شبِ ترویه، شب عرفه، شب عید قربان و شب عیدفطر.

کتاب «حج و عمره در قرآن و حدیث»  ، صفحه 343

 

الإمام الباقر علیه السلام : لَمّا أقبَلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله مِن مُزدَلِفَةَ مَرَّ عَلى جَمرَةِ العَقَبَةِ یَومَ النَّحرِ ، فَرَماها بِسَبعِ حَصَیاتٍ ، ثُمَّ أتى إلى مِنى ، وذلِکَ مِنَ السُّنَّةِامام باقر علیه السلام :

 رسول خدا صلى الله علیه و آله چون از مزدلفه آمد ، روز عید قربان بر جمره عقبه گذشت وهفت سنگ بر آن زد، سپس به منى آمد واین از سنّت است.

کتاب«حج و عمره در قرآن و حدیث» ، صفحه 355

معاویة بن عمار: از امام صادق علیه السلام درباره «روز حجّ اکبر» پرسیدم. فرمود: روز عید قربان است و حج اصغر، عمره است

 

الإمام علیّ علیه السلام : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ النَّحرِ ، وهُوَ یَقولُ : هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ ، والثَجُّ : ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ ، فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ کانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ کَفّارَةً لِکُلِّ ذَنبٍ ، والعَجُّ : الدُّعاءُ ، فَعِجّوا إلَى اللّه ِ ، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ ، إلاّ صاحِبَ کَبیرَةٍ مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها .

امام علی علیه السلام : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله روز عید قربان ، خطبه می خواند ومی فرمود :

 امروز ، روز «ثجّ» و«عجّ» است . ثجّ ، خون قربانی هاست که می ریزید . پس نیّت هرکس صادق باشد ، اولین قطره خونِ قربانی او کفّاره همه گناهان اوست ، و«عجّ» ، دعاست . پس به درگاه خداوند دعا کنید ، قسم به آن که جان محمّد صلی الله علیه وآله در دست اوست ، از اینجا هیچ کس بر نمی گردد ، مگر آمرزیده شود ، جز کسی که گناه کبیره انجام داده وبر آن اصرار ورزد ودر دل خود ، تصمیم بر ترک آن ندارد .

کتاب «حج و عمره در قرآن و حدیث» ، صفحه 361

 

مُعاوِیَةُ بنُ عَمّار :سَأَلتُ أباعَبدِاللّه ِ علیه السلام عَن یَومِ الحَجِّ الأَکبَرِ ، فَقالَ : هُوَ یَومُ النَّحرِ ، والحَجُّ الأَصغَرُ العُمرَةُ .

معاویة بن عمار:

 از امام صادق علیه السلام درباره «روز حجّ اکبر» پرسیدم. فرمود: روز عید قربان است و حج اصغر، عمره است.

کتاب «حج و عمره در قرآن و حدیث» ، صفحه 455

 

الإمام علیّ (ع) خطب یوم الأضحى ، فکبّر و قال ـ : الله أکبر ، الله أکبر ، لا إله إلاّ الله و الله أکبر ، الله أکبر ، و لله الحمد ، الله أکبر على ما هدانا ، و له الشکر

امام على علیه السلام ـ در سخنرانى روز عید قربان، پس از تکبیر ـ :

خدا بزرگ است. خدا بزرگ است. خدایى جز خداى یگانه نیست. خدا بزرگ است. خدا بزرگ است. سپاس، از آنِ خداست. خدا بزرگ است بر آنچه که ما را هدایت کرد و شکر براى اوست، به خاطر آنچه که ما را بدان مبتلا ساخت. سپاس، از آنِ خداست براى آنچه که از چارپایان اهلى به ما روزى کرد.

کتاب «موسوعه امام علی بن ابیطالب علیه السلام فارسی جلد9»  ، صفحه 355

 

الإمام زین العابدین علیه السلام ـ مِن دُعائِهِ یَومَ الأَضحى ویَومَ الجُمُعَةِ ـ : اللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَکٌ مَیمونٌ ، وَالمُسلِمونَ فیهِ مُجتَمِعونَ فی أقطارِ أرضِکَ ، یَشهَدُ السّائِلُ مِنهُم وَالطّالِبُ وَالرّاغِبُ وَالرّاهِبُ ، وأنتَ النّاظِرُ فی حَوائِجِهِم .

امام زین العابدین علیه السلام ـ در ضمن دعایش در روز عید قربان و روز جمعه ـ :

پروردگارا! این روز، روزى بابرکت و خجسته است و مسلمانان در این روز، از اطراف زمین تو گرد آمده اند. خواهنده ، جوینده ، امیدوار و بیمناک، همه حاضرند و تو، به نیازهایشان مى نگرى.

کتاب «خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث» ، صفحه 519

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال در روز عید فطر و عید قربان ، به زمین با عنایت مى نگرد. پس ، از خانه ها بیرون آیید تا رحمت به شما برسد

 

رسول اللّه صلى الله علیه و آله : یَسُحُّ اللّه ُ عز و جل مِنَ الخَیرِ فی أربَعِ لَیالٍ سَحّا : لَیلَةِ الأَضحى ، وَالفِطرِ ... .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند در چهار شب ، پیوسته خیر فرو مى ریزد: شب عید قربان و عید فطر... .

کتاب «مراقبات ماه رمضان»، صفحه 459

 

تهذیب الأحکام عن عبدالرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق علیه السلام : «مَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام لَیلَةً مِن ثَلاثٍ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ» .

قُلتُ : أیُّ اللَّیالی ـ جُعِلتُ فِداکَ! ـ؟ قالَ : «لَیلَةُ الفِطرِ ، ولَیلَةُ الأَضحى ، ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ» .

تهذیب الأحکام ـ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج ، از امام صادق ـ :

«هر کس یک شب از سه شب ، قبر حسین علیه السلام را زیارت کند ، خداوندْ گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد».

گفتم: فدایت شوم! کدام شب ها؟ فرمود: «شب عید فطر ، شب عید قربان و شب نیمه شعبان».

کتاب «مراقبات ماه رمضان» ، صفحه 463

 

رسول الله صلى الله علیه و آله : مَن قامَ لَیلَتَیِ العیدَینِ مُحتَسِبا للّه ِ ، لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَموتُ القُلوبُ .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس دو شب عید [ فطر و قربان] را به خاطر پاداش خدا به عبادت بپردازد ، در آن روز که دل ها مى میرند ، دل او نمى میرد.

کتاب «مراقبات ماه رمضان» ، صفحه 465

 

الامام الباقر علیه السلام :اُدعُ فِی العیدَینِ ویَومِ الجُمُعَةِ ، إذا تَهَیَّأتَ لِلخُروجِ بِهذَا الدُّعاءِ :

اللّهُمَّ مَن تَهَیَّأَ وتَعَبَّأَ وأعَدَّ وَاستَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ وطَلَبَ نائِلِهِ وجَوائِزِهِ وفَواضِلِهِ ونَوافِلِهِ ، فَإِلَیکَ یا سَیِّدی وِفادَتی وتَهیِئَتی وتَعبِئَتی وإعدادی وَاستِعدادی رَجاءَ رِفدِکَ وجَوائِزِکَ ونَوافِلِکَ ، فَلا تُخَیِّبِ الیَومَ رَجائی ، یا مَن لا یَخیبُ عَلَیهِ سائِلٌ ولا یَنقُصُهُ نائِلٌ ، فَإِنّی لَم آتِکَ الیَومَ بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمتُهُ ولا شَفاعَةِ مَخلوقٍ رَجَوتُهُ ، ولکِن أتَیتُکَ مُقِرّا بِالظُّلمِ وَالإِساءَةِ ، لا حُجَّةَ لی ولا عُذرَ ، فَأَسأَلُکَ یا رَبِّ ، أن تُعطِیَنی مَسأَلَتی وتَقلِبَنی بِرَغبَتی ، ولا تَرُدَّنی مَجبوها ولا خائِبا ، یا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ ، أرجوکَ لِلعَظیمِ ، أسأَلُکَ یا عَظیمُ أن تَغفِرَ لِیَ العَظیمَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقنی خَیرَ هذَا الیَومِ الَّذی شَرَّفتَهُ وعَظَّمتَهُ ، وتَغسِلُنی فیهِ مِن جَمیعِ ذُنوبی وخَطایایَ ، وزِدنی مِن فَضلِکَ إنَّکَ أنتَ الوَهّابُ.

 

امام باقر علیه السلام:

 روز عید فطر و عید قربان و روز جمعه ، چون آماده بیرون رفتن شدى ، این دعا را بخوان:

«خداوندا! هر کس که آماده و مهیّا شود و به امید عطا و بخشش و جایزه و احسانِ آفریده اى ، ساز و برگ رفتن به حضور او فراهم سازد ، پس ـ اى سرور من ـ باریابى و آمادگى و تهیّه ساز و برگ و آماده شدنِ من ، به درگاه توست و به امید بخشش و جایزه ها و احسان هاى تو. پس امروز ناامیدم مکن! اى آن که هیچ نیازمندى از درگاهش محروم نمى شود و هیچ برخوردارى ، از او نمى کاهد! من امروز کار شایسته اى به درگاهت نیاورده ام و به شفاعت آفریده اى هم امید نبسته ام؛ لیکن با اعتراف به ستم و بدى ، به درگاهت آمده ام. نه دلیلى دارم و نه عذرى.

پروردگارا! از تو مى خواهم که خواسته ام را بدهى و مرا با درخواستى برآورده برگردانى و مرا ناامید و بى بهره بر نگردانى! اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ! براى خواسته بزرگ به تو امیدوارم. اى بزرگ! از تو مى خواهم که گناه بزرگ مرا ببخشایى. معبودى جز تو نیست.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نیکىِ امروز را که شرافت و عظمتش بخشیده اى ، روزى ام کن و در این روز ، مرا از همه گناهان و لغزش هایم بشوى و از احسان خود بر من بیفزاى! همانا تویى تو بسیار بخشنده».

کتاب «مراقبات ماه رمضان» ، صفحه 481

امام صادق علیه السلام: یک روز عید فطر یا عید قربان ، به پیامبر خدا گفتند: خوب بود در مسجدِ خود نماز مى خواندى. فرمود: «دوست دارم که به طرف آفاق آسمان بیرون آیم»

 

منتهى المطلب : رُوِیَ عَن عَلِیٍّ علیه السلام أنَّهُ خَرَجَ یَومَ العیدِ ، فَلَم یَزَل یُکَبِّرُ حَتَّى انتَهى إلَى الجَبّانَةِ .

منتهى المطلب: روایت شده است که على علیه السلام روز عید بیرون آمد. پیوسته تکبیر گفت تا آن که به محلّ برگزارى نماز در بیرون شهر [کوفه] رسید.

کتاب «مراقبات ماه رمضان»  ، صفحه 485

 

رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ تعالى یَطَّلِعُ فِی العیدَینِ إلَى الأَرضِ ، فَابرُزوا مِنَ المَنازِلِ تَلحَقکُمُ الرَّحمَةُ .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال در روز عید فطر و عید قربان ، به زمین با عنایت مى نگرد. پس ، از خانه ها بیرون آیید تا رحمت به شما برسد.

 

الإمام الصادق علیه السلام :

قیلَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَومَ فِطرٍ أو یَومَ أضحى : لَو صَلَّیتَ فی مَسجِدِکَ .

فَقالَ : «إنّی لاَُحِبُّ أن أبرُزَ إلى آفاقِ السَّماءِ».

امام صادق علیه السلام:

 یک روز عید فطر یا عید قربان ، به پیامبر خدا گفتند: خوب بود در مسجدِ خود نماز مى خواندى.

فرمود: «دوست دارم که به طرف آفاق آسمان بیرون آیم».

کتاب «مراقبات ماه رمضان» ، صفحه 487