پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

پرورشی شهرقدس

معارف اسلامی و مسائل تربیتی و پرورشی ومناسبتهای روز

شغل معلمی مشکل یا آسان

شغل معلمی مشکل یا آسان 

شمعی که پایانش , آغاز است 

رفتار با انسان پیچیده و دشوار است.

کار معلم با انسان است و انسان به عنوان اشرف مخلوقات، پیچیده ترین سیستمی است که ما آن را در طبیعت مشاهده می کنیم. این موجود نه تنها خود پیچیده است بلکه در جامعه، رابطه ی پیچیده تری را به وجود می آورد که پیش بینی رفتار و سخن گفتن دقیق در باره او را به حداقل می رساند. اصولا سر کار داشتن با انسان کار بسیار سختی است خصوصا اگر با اجتماع انسان ها سر کار داشته باشیم کار سختتر می شود. چون انسان ها در اجتماع از نظر روانی، رفتارهای خاصی را از خود نشان می دهند که به تنهایی آن رفتارها را از خود بروز نمی دهند.

برخورد با انسان هایی که در یک جا جمع شده اند و با هم همسویی می کنند و اهداف مشترکی را دنبال می کنند و هر کدام شخصیت ویژه ای دارند باید بسیار هوشیارانه و ماهرانه باشد که کار هر کسی نیست.

 

تدریس کار سختی است

برخی تدریس را کار سهل و آسان می پندارند. اما واقعیت این است که تدریس کاری سخت و مشکل است. یک معلم علاوه بر اینکه باید سواد و معلومات لازم را برای تدریس داشته باشد، همچنین هنر طرح ریزی فرایند تدریس را نیز داشته باشد. یک تدریس موثر وابستگی شدیدی به توانایی های مدرس دارد. که به دست آوردن این توانایی ها کار آسانی نیست. سختی تدریس کردن هنگامی آشکار می شود که ما بدانیم که یک معلم در کلاس با دانش آموزان ناهمگون روبه روست و آن ها مثل هم نیستند. برای همین است که یک معلم باید طوری تدریس کند که هم دانش آموزان تیز هوش و زرنگ درک کنند و هم دانش آموزان متوسط و ضعیف. علاوه بر این دانش آموزان از نظر داشتن هوش هفت گانه مثل هم نیستند. برخی از راه شنیدن و بیان کردن یاد می گیرند برخی از راه دیدن و برخی نیز نوشتن و نقاشی کردن و غیره. همه این مسائل نشان می دهد که یک معلم در امر تدریس وظیفه بزرگ و مشکلی دارد. وظیفه ای که علاوه برداشتن معلومات کافی توانایی های مدیریتی را نیز طلب می کند.

 

نقش معلم در شکوفایى خلاقیت (قسمت دوم)

این در حالی است که معلم برای داشتن تدریس موفق باید قبلاً کلاس را برای تدریس آماده کند. آماده کردن کلاس برای تدریس بعضاً کاری نشدنی است. و معلم فشار سختی را تحمل می کند. فرض کنید که معلمی زنگ آخر به کلاسی می رود که چند نفر از دانش آموزان به علت اینکه دو روز تعطیلی در پیش است غایب هستند و گروهی نیز عجله می کنند مدرسه زود تعطیل شود. همزمان قبل از ورود معلم بین چند نفر از دانش آموزان درگیری رخ داده است و این چند نفر از نظر روانی در وضعیت نابسامانی بسر می برند. در این صورت بسیار مشکل خواهد بود که معلم بخواهد شرایط را برای تدریس آماده کند.

 

چالش های عصبی و روانی معلمین در سر کلاس

کلاسی را در یک دبیرستان در نظر بگیرید که ده نفر دانش آموزان دارد. این ده نفر نوجوانانی هستند که تمایل دارند دست به شیطنت بزنند.چون در اوج انرژی و احساسات به سر میبرند. خصوصا با حضور معلم انرژی دانش آموزان برای شیطنت هایی چون خنده، مسخره کردن و شوخی کردن چند برابر می شود.

 

دست انداختن معلم برای دانش آموزان بسیار لذت بخش و خنده آور است. و بسیاری از دانش آموزان این سرگرمی لذت بخش را بر مشق و درس ترجیح می دهند. اما بسیاری از معلمان مایل نیستند که کلاس درسشان این وضعیت را پیدا کند، چون به محیطی که برای تدریس آماده باشد و معلم بتواند آن را کنترل کند بسیار حساس هستند. اما دانش آموزان این حساسیت را ندارند و بیشتر مایل هستند که در کلاس جو شوخ طبی حاکم باشد. اما این شوخی و شیطنت های افراطی با حضور معلم بعضا جو کلاس را خصومت آمیز می کند. و معلم مجبور می شود با برخی از دانش آموزان برخورد نماید. (که این هم تبعات خاصی خود را دارد) در بسیاری از این مواقع معلمان فشارهای روانی و عصبی سختی را تحمل می کنند. و بعضاً از وظیفه اصلی خود منحرف می شود در نتیجه تدریس خوبی هم صورت نمی گیرد.

 

اصولا شرایط کلاس داری در سطح نوجوانان در مدارس برای بسیاری از معلمان فشار روحی و روانی و عصبی وارد می کنند. که بعضا دو ساعت تدریس، آن ها را بسیار خسته می کند. اگر خستگی یک کارگر بیشتر جسمی است، خستگی یک معلم بیشتر عصبی و روحی و روانی است. که اثرات سوئی می تواند در برای او داشته باشد.

 

نقش معلم در شکوفایى خلاقیت (قسمت اول)

چالش دیگری که معلمان با آن روبرو هستند بی اهمیتی برخی از دانش آموزان به درس و مشق است. (مثل دانش آموزانی که با زور والدین به مدرسه میآیند یا دانش آموزانی که نا امید و افسرده هستند و یا دانش آموزانی که از درسی خوششان نمی آید) این دانش آموزان حوصله برنامه ها و آموزش های معلم خود را ندارند و مایل هستند که خود را به هر شکلی از فشار روانی کلاس خلاص کنند.

این دانش آموزان به دو صورت به معلم خود فشار روانی وارد می آورند:

1) به برنامه های معلم بی انگیزه و بی تفاوت هستند.

2) در پی رسیدن به تمایلات آزاد گونه خود از فشار روانی محیطی که از آن رضایت مندی ندارند، رفتارهای تخریبی انجام می دهند و جو روانی کلاس را بر هم میزنند.

چنین رفتارهایی باعث می شود که معلم نتواند روی برنامه درسی خود در سر کلاس تمرکز داشته باشد و مقداری از انرژی خود را صرف فعالیت های درونی، جهت کنترل رفتار آن ها کند. که این خود می تواند تنش زا باشد.

 تبیان

ویژگی های معلم

ویژگی های معلم 

 

معلم

 متواضع و فروتن باشد و از کبر و عجب پرهیز نماید و از انجام اموری که در عهده و توانایی او نیست خودداری کند .

از فراگرفتن چیزی که نمی داند استنکاف ننماید و تصنٌع و صحنه سازی نسبت به چیزی که می داند بکار نبرد .

روش او در تربیت، عمل به علم باشد! یعنی به چیزی که د یگران را به آن امر می کند عامل باشد و همه حالات و سکنات او حاکی از کمال و وقار باشد .

برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف آنان با اشاره و کنایه عمل نماید و در صورت لزوم ، آشکارگویی و تصریح او برای شاگردان همراه با لطف و محبت و صبر و مودٌت باشد و شاگردان را جهت تخلف و سوء رفتار سرزنش و تو بیخ ننماید زیرا آشکار گو یی و بیان صریح هیبت و ابهت مربیان را از هم می گسلد و موجب جرأت و جسارت شاگردان در انجام عمل سوء اخلاقی می گردد .

نقش معلم در شکوفایى خلاقیت (قسمت اول)

در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان کوشا باشد زیرا اگر دانش آموز دچار عدم اعتماد به نفس گردد، دائماً خود را از امور محوله ناتوان می یابد و این خطری است که اگر پیشگیری نشود دانش آموز دچار مشکلات رفتاری می گردد .

جهت پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی در محیط های آموزشی از محرک هایی چون تحسین ، تقدیر ، تشویق و تحریض ، ترغیب ، پاداش و نظایر آنها استفاده نماید.

خوبی ها را افشا کند و بدی ها و عیب ها را بپوشاند و زشتی را آشکار نکند زیرا این خود باعث می شود که بدی ها و زشتی های فاعل عمل کم شود .

تصور صحیحی از خود داشته باشد و خویش را چنان که هست بپذیرد و در غیر این صورت نمی توان شایستگی ها و لیاقت های خود را تشخیص دهد و همواره مضطرب و منتظر و در حال احتیاط باقی می ماند و بجای ابتکار و خلاقیت پیوسته در صدد کشف روش هایی است که عدم صلاحیت او را بپوشاند.

در کلاس به جهت رشد و شخصیت اجتماعی دانش آموزان به اصول ارتباط کلام توجه کافی بنماید .

نسبت به آنچه که می خواهد تعلیم دهد آگاه باشد و عنایت داشته باشد که نیمی از شرایط حسن اداره کلاس به این امر اختصاص دارد .

دارای ثبات عاطفی باشد که بهترین عامل جلب اعتماد دانش آموزان نسبت به معلم می باشد

در صورت بروز رفتار نامناسب از سوی دانش آموز رفتارهای گذشته او را بر علیه آنان بکار نگیرد و به عبارتی گذشته نا مطلوب او را همچون بر چسبی بر پیشانی فراگیر نزند.

هنگام رسیدگی به رفتارهای نابجا و یا در هنگام تغییر رفتار دانش آموزان به زمینه اساسی و احتیاجات او توجه نماید.

خود را کامل نداند و دائماً در صدد ایراد گرفتن از دیگران نباشد که روش فوق زمینه را جهت بروز رفتارهای نامناسب فراهم می سازد .

 دانش آموز را به عنوان یک انسان قبول داشته باشد و او را درک کند از ارزشیابی شخصیتی او خصوصاً جنبه های منفی شخصیت در حضور جمع اجتناب ورزد .

رفتار معلم و سرزندگی دانش آموزان

به عنوان یک الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تصمیم گیری او متأثر از حالات هیجانی او نباشد.

عنایت داشته باشد که دانش آموزان با اظهار نظر معلم و مربی در مورد خودشان خیلی اهمیت می دهند، لذا چنانچه آنان احساس کنند که ارزشیابی معلم بدون غرض بوده و با رعایت کامل انصاف صورت گرفته است، برای آن ارزش قائل می شوند . و در نواقص و نقاط ضعف خود تلاش می کنند. ولی اگر ارزشیابی منصفانه نباشد، موجب کینه و عناد و در نتیجه دوری گزیدن آنان از مربی و یا معلم می شود که پی آمد های نامطلوب دیگری را نیز در بر خواهد داشت .

بطور مستمر از کار خود ارزیابی به عمل آورد یعنی با توجه به هدف های آموزش و رفتاری که در شروع درس در نظر دارد. بیندیشد که تا چه حد به هدف های خود نائل گردیده است و تا چه حد توانسته است در دانش آموزان نفوذ کند و مورد تأیید واقع شود .

خوش صحبت بوده و دارای قدرت بیان باشد. زیرا قدرت بیان و نفوذ کلام معلم در ایجاد رابطه با دانش آموزان و تفهیم مطالب درسی به آنان بسیار مؤثر است.

از لحاظ وضع ظاهری مرتب و آراسته باشد. به عبارت دیگر پوشش و آرایش او در عین سادگی متناسب با محل و فضای آموزشی باشد و همواره پاکیزگی و نظافت را رعایت نماید.

در عین معلم بودن، مربی نیز باشد یعنی علاوه برتعلیم دانش آموزان، به تزکیه و تهذیب اخلاق آنان اهتمام ورزد و بررسی نماید که این درس آموزی ها تکالیف دادن ها تشویق ها و یا تنبیه ها چه اثری در کار شاگرد می گذارد.

از برنامه های تکراری وغیر ضروری پرهیز نماید ودارای ابتکار وخلاقیت باشد.

همچون یک باغبان تمام وجود واندیشه اش رادر خصوص شکوفایی دانش آموزان که گردانندگان جامعه فردا می باشند بکار گیرد.

شاگردان خود را بهترین دوستان وحتی فرزندان خود محسوب نماید وراه رسم کاروروش تصمیم گیری در یک امررابا آنان در میان بگذارد.

با خلوص نیت وقصد خدمت کار کند و توقٌع تقدیر،جز از خدای سبحان نداشته باشد.

به تحولات جوامع آگاه باشد.

عملش، قولش را تکذیب نکند.

حتی الامکان از وضع خانوادگی، طرز فکر، رفتار و استعداد دانش آموز آگاه باشد.

 نجیب ،آزاده ، پاکدل ، شکیبا ، وظیفه شناس ، شجاع ، متین ، مقاوم ، موٌدب ، شریف، معتدل و بلندنظر باشد و برکنار از تلوٌن مزاج ، حسد ، کینه ، دون همتی ، بخل ، تنبلی ، تملق گویی ، بیهوده گویی و تندخویی باشد.

با شیوه های پرورش و روش های آموزش آشنا باشد.

فن تدوین و تربیت اطفال را بداند.

نکاتی برای اداره ی مطلوب کلاس

توانایی استقرار عدالت در مدرسه و کلاس را دارا باشد.

وظیفه شناس باشد و در ایجادنظم و امنیت محیط آموزشی خود کوشا باشد.

به شغلش مفتخر باشد و عملش رابا نیت قربت انجام دهد و از خدمت خودلذت ببرد.

از طبقه بندی دانش آموزان در صورتی که به لحاظ استعداد مختلف باشند، پرهیز نماید.

به پرسش های دانش آموزان توجه داشته باشد و عادلانه پاسخ گوید به حدی که هیچ کس از سوال کردن محروم نماند.

به توسعه فعالیت های گروهی توجه داشته باشد.

به افراد ممتاز وسرآمد کلاس به عنوان سه گروه مسئولیت تقویت درسی دانش آموزانی که متوسط یا ضعیف هستند واگذارکند.

عوامل مهمی که رشد علمی دانش آموزان را به تعویق می افکند بشناسد و از آن ها اجتناب کند.

کلامی که به کار می گیردخود درس علم وعبرتی برای متعلٌمان باشد.

محبت و عظمت در نگاه او باشد نه در آنچه بدان می نگرد! چرا که نهال دوستی و محبت در دل انسان ریشه وسایه آن بر اشیا می افتد.

برخی از لغزش های دانش آموزان را با نظر اغماض بنگرد و از آن در گذرد.

شمع معرفت و چراغ شهود در دل ها برافروزد تا در پرتو آن گوهر دانش بیفشاند.

سخن به اندازه گوید و ازگفتار بیهوده بپرهیزد.

 گمان بد نبرد و تحقیق نکرده قضاوت نکند و پس از آنکه حقٌی مسلم شد در تصمیم گیری قاطع باشد.

 نه کسی را تحقیر کند و نه به حقارت تن دهد.

دانش آموزان را بیهوده سرزنش نکند و آنان را آزار ندهد.

 آنی از نعمت های خدا غافل نماند و پیوسته از او استعانت جوید.

دانش آموزان در کنار او احساس امنیت و آرامش کنند.

انواع ارتباط انسانی در کلاس درس

 احساس مسئولیت را به دانش آموزان بیاموزد.

 ایمان و تقوا را از راه تفکٌر در خلقت و شناخت انسان آموزش دهد.

کلاس او به گونه ای باشد که شوق فراگیری علم وحکمت در دانش آموزان ایجاد شود.

رفتار و گفتارش ، دانش آموزان را به یاد خدا و اولیا الله بیندازد.

از قبول مسئولیت نگریزد.

در پی جست وجوی تقصیر در متعلمان نباشد.

الگوی ایمان ، معیار محبت وکانون مهرورزی باشد. 


منبع:

- کاربرد روانشناسی در آموزشگاه تالیف: دکتر مقدم

- زمینه تربیت اثر: دکتر علی قاسمی 

 تبیان

ای معلم عزیز

ای معلم عزیز 

 

ای معلم عزیز

 

معلمی شغل نیست. معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای ، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد.

کلام شهید رجائی

معلم عزیز، ماه اردی بهشت فرا رسیده و سال تحصیلی جاری در شرف اتمام است و تو هم چنان خشت بر خشت می نهی تا خانه ی علم و فرهنگ کشورمان را آباد کنی. خسته نباشی و خانه ات آباد!

دوازدهم این ماه هم روز بزرگداشت مقام معلم است، روزی که مردم صمیمانه گرامی ات می دارند و مقام و منزلت تو را به نشانه ی پاس داشت همه ی ارزش های انسانی که تو سمبل آن ها هستی، ارج می گذارند. نه تنها مردم شریف ایران بلکه جهانیان همه اذعان دارند که عزت ملی و پیشرفت جوامع در سایه ی همت و فداکاری معلمان هر کشور تحقق می پذیرد و همه می دانیم که حفظ و توسعه ی فرهنگ و تمدن و انتقال آن به نسل جوان، نتیجه ی برنامه های تعلیم و تربیت کشورهاست، و این امر اتفاق نمی افتد مگر با تلاش و همت معلمان دلسوز که اندیشه را در نوباوگان می پرورانند، در دل آن ها نهال امید و نشاط می کارند، استعدادهای آن ها را آشکار می کنند، ذوق و احساسشان را جلا می بخشند و همواره می کوشند که نسلی سالم و صالح به جامعه تحویل دهند.

معلم عزیز! تو برای ریشه کن ساختن جهل و نادانی، تیشه ی علم و هنر، برای مبارزه با هر گونه باطل و گمراهی، سپر تقوا و معنویت را در دست آنان می گذاری. می سوزی تا چشم دل نوجوانان را روشن کنی و می سازی تا آن ها را دانا و توانمند بارآوری. لبخند تو زمانی شکفته می شود که کودکی موفق شود و دل تو زمانی می شکند که جوانی گمراه گردد.

شاید خیلی ها بتوانند علم را آموزش دهند، ولی به راستی که تربیت کردن و انسان ساختن تنها کار توست، زیرا تو معلمی و شغل تو شغل انبیاست. تو کرامت داری، روح تو متعالی است و صبر و بردباری زینت شغل توست.

ای معلم عزیز

این افتخار تو را بس که دین مبین اسلام همواره بر کسب علم تأکید می کند و همواره عالم را بر عابد و عاقل را بر جاهل و تربیت را بر تعلیم مقدم می داند . این چنین ویژگی ها جلوه های معنوی و ماهیت انسانی شغل تو را به خوبی نشان می دهند و به آن رنگ تقدس می بخشد که با هیچ شغل دیگری قابل قیاس نیست. از این رو در فرهنگ ما ایرانیان، شأن و مقام معلم بسیار عزیز و محترم بوده است.

حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند: «من معلم مبعوث شده ام.» و حضرت علی (ع) می فرمایند: «هر که به من کلمه ای بیاموزد، من بنده ی او هستم.» این سخنان، تأیید شأن و مقام والای معلم در آیین ماست.

 

معلم عزیز، نفس گرم تو  تأثیر کلام تو، چنان عمیق و کار ساز است که گاهی می تواند ستون کاخ های ظلم و ستم را به لرزه در آورد. زیرا تو همواره در راه احقاق حق، عدالت خواهی، شجاعت و استقامت و مبارزه با باطل و ظالم کوشیده ای. این گونه درس ها آموزه های توست که در بستر تاریخ فرهنگ ملت ها سبب توسعه و استمرار ارزش های معنوی و ارتقای مکارم اخلاقی انسان ها می شود.

 تبیان

شمع همیشه ‏فروزان معلم

 
شمع همیشه ‏فروزان

معلم، معمار قلب هاست

چندین سال است بهانه مقدس شهادت معلمی بزرگ و فرزانه، استاد شهید مطهری رحمه‏الله دست‏مایه قدردانی و تجلیل از معلم شده است؛ معلمی که انسان‏ساز و فرداپرداز است و تکریم و تعظیم او، تکریم و تعظیم علم است. معلم، معمار قلب هاست و بذر نور در دل‏ها می‏افشاند. قدردانی و تجلیل از معلم، قدردانی از باغبانی است که هر صبح، سبدی از صمیمیت با خود به کلاس می‏برد و با انگشتان مهربان خویش، بر شاخه قلب‏ها فردا را پیوند می‏زند. معلم را توقع نام و نان نیست. این گمنام، هر روز از تنور داغ جانش، هزاران نان بر سفره گرسنه دل‏ها می‏بخشد و از علقمه قلبش، هزاران مشک به خیمه‏های عطش می‏رساند. تجلیل معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تأمین، و سلامت امانت‏هایی را که به دستش سپرده‏اند، تضمین می‏کند.

اهمیت علم

آموختن، تنها مورد تأکید مکتب والای اسلام نیست؛ بلکه بسیاری از فرزانگان غیر مسلمان هم چون سقراط، افلاطون، نیوتن و... نیز بر اهمیت آن صحّه گذاشته‏اند. از دیدگاه اسلام، انسان آگاه با انسان نااگاه مساوی نیستند. کسی که بدون آگاهی گام در راهی می‏گذارد و عملی را انجام می‏دهد، به بیراهه رفته است و هر چه در این بیراهه پیش رود، از مقصد خویش بیشتر فاصله می‏گیرد. شاید به همین دلیل است که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هیچ گنجی سودمندتر از علم نیست؛ در فراگیری آن بکوشید که فراگرفتنش نیکوست». و رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فراگرفتن علم را بر هر مسلمان واجب می‏داند و تأکید می‏کند که ارجمندترین مردم، دانشمندان آنان و کم ارج‏ترین، کم دانش‏ترینشان است.

اهمیت تعلیم و تربیت و آثار آن

داشتن علم، به تنهایی ارزش نیست. هستند کسانی که دانش فراوان دارند، ولی مانند ظرفی پر از عسل اند که هیچ منفذی برای استفاده از عسل‏ها در آن‏ها نیست. علم دانشمند زمانی اهمیت دارد که آن را به دیگران منتقل کند و البته زکات دانش، آموختن آن به بندگان خداست. عنایت خداوند متعال به معلم پاک نهاد و ایجاد توفیقات بسیار زیاد برای او در صحنه‏های گوناگون زندگی خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... و نزدیکی به امامان معصوم علیهم‏السلام یکی از آثار تعلیم است. به اعتراف بسیاری از معلمان، یاد دادن به دیگران، بهترین عامل برای جای‏گزین شدن مطالب علمی در ذهن است؛ زیرا معلم در مقام تعلیم، راهبر و راهنمای علمی افراد زیادی است و این موقعیت حساس، سبب تلاش او در حل مشکلات علمی می‏شود که نتیجه‏اش، بالا رفتن سطح علمی وی نیز خواهد بود. دانش شخصی که بیاموزد ولی تربیت نشود، مانند اسلحه‏ای است که با آن جان انسان‏ها را به خطر می‏اندازد. در قرآن کریم که از تعلیم و تربیت به عنوان هدف پیامبران ذکر شده، در سه مورد تربیت بر تعلیم مقدم گردیده و تنها در یک آیه تعلیم بر تربیت مقدم شده است.

ارزش و مقام معلم

سخنی زیبا از امام صادق علیه‏السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن می‏سازد. حضرت می‏فرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی‏های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می‏کنند». معلم، شاگردانش، این امانت‏های الاهی را از آلودگی‏ها و تباهی‏ها حفظ کرده و سعی می‏کند با تعلیمات خود و تربیت آنان، زمینه رشد و کمالشان را فراهم آورد. انتظار جامعه از افراد به اندازه ارزش و مقام آنان است و بنابراین، معلمی که این چنین مقامی دارد، هیچ گاه مرتکب اعمال ناشایست نمی‏شود.

تأثیر معلم بر شاگرد

شاگردان به خاطر نفوذ روحی و معنوی معلم، تأثیرات شگرفی از او می‏گیرند که گاهی سرنوشت ملتی را تغییر می‏دهند. بیشتر انسان‏های موفق، کامیابی خود را مدیون معلمان خود می‏دانند و نیز افرادی هستند که سرخوردگی و شکست‏های زندگی‏شان، ناشی از برخورد بد معلمان است. استاد شهید مطهری رحمه‏الله درمورد تأثیر معلم خود حاج آقا میرزا علی شیرازی می‏گوید: «او بزرگ مردی بود. مرا برای اولین بار با نهج‏البلاغه آشنا کرد و درک محضر او را همواره یکی ازذخایر گران بهای زندگی خود می‏شمارم که حاضر نیستم آن را با هیچ چیز معاوضه کنم و شب و روزی نیست که خاطره‏اش در نظرم مجسم نشود و یادی از او نکنم و نامی نبرم».

سوز و گداز معلم

نخستین و اساسی‏ترین نشانه معلم نمونه، برخورداری او از سوز و گداز «انسان‏سازی» است. تنها عده معدودی از انسان‏ها هستند که همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگی است. این افراد عاشق تربیت هستند. قوی‏ترین انگیزه در آنها، سوز و شوق انسان‏سازی است. این افراد، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می‏یابند. سوز و گداز، اساسی‏ترین و ضروری‏ترین ویژگی معلم نمونه است. چنین معلمی به مدرسه و کلاس عشق می‏ورزد؛ زیرا او در چنین محیطی بهتر و کامل‏تر می‏تواند به هدف انسان سازی خود برسد. یکی از ویژگی‏های یگانه معلم نمونه انسان، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، سوز و عشق به هدایت و ارشاد انسان‏ها بود.

هنرمندی معلم

معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نیست، بلکه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم باید با هنر معلمی آشنا باشد؛ یعنی بداند چگونه از معلومات خود بهره بگیرد و به عبارت دیگر، با چه زبانی با شاگردان سخن بگوید، چه شیوه هایی را در ارتباط با شاگردان در نظر بگیرد و چگونه با شاگردان ارتباط برقرار سازد. معلم نمونه با بهره‏گیری از فنون روان‏شناسی، با قدرت و مهارت، امواج متلاطم کلاس را آرام کرده، تسلط و توانایی اداره کلاس را عملاً عرضه می‏دارد. این روان‏شناسی معلم برای اداره هر کلاس، شیوه خاصی را در نظر می‏گیرد ؛ چنان که در خصوص تک تک شاگردان نیز رفتار خاصی را انتخاب می‏کند. به رعایت همه این اصول، «هنر معلمی» می‏گویند.

اخلاق معلم

انسان‏ها به طور فطری عاشق کمال هستند و بی‏اختیار در برابر کمال به خضوع درآمده، جذب آن می‏گردد. وقتی شاگردی جذب کمالی از کمالات معلم شود، به سوی آن کمال و صاحب کمال کشیده خواهد شد. تغییرات اخلاقی، با گفتار و پند و اندرز صورت نمی‏پذیرد، بلکه کردار و رفتار انسان‏هاست که موجب دگرگونی در دیگران می‏گردد.
امام صادق علیه‏السلام در سخنی ارزشمند می‏فرماید: «مردم را با اعمال و رفتار خود به خوبی‏ها دعوت نمایید و توجه داشته باشید که دعوت زبانی، فاقد ارزش و بها است». هر معلمی «مربی» است و بر این اساس، اخلاق و خوی معلم انسان را می‏سازد و درس و بحث علمی، بهانه‏ای بیش نیست.

فروتنی معلم

سزاوار است که معلم خوش خلق و فروتن باشد و با رفق و مدارا با شاگردان ارتباط برقرار سازد. از امام صادق علیه‏السلام نقل شده که امیرمؤمنان علیه‏السلام فرمود: «دانشمندان واقعی سه ویژگی دارند: دانش و بینش، حلم و بردباری، سکوت و آرامش و وقار». کسانی که عقل و خرد بیشتری دارند، قدرت کنترل نفس آنان در مقایسه با دیگران زیادتر است. وقتی بین دو انسان رابطه عاطفی و صمیمی نباشد، خود به خود جدایی بینشان به وجود خواهد آمد؛ زیرا نزدیکی و صمیمیت، بسیاری از توهمات و پیش داوری‏ها را از بین می‏برد. معلم متواضع با فروتنی خود، راه ارتباطی را به روی شاگرد می‏گشاید و شاگرد از این فرصت استفاده کرده، بسیاری از دشواری‏های فکری و روحی خود را حل خواهد کرد. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این زمینه می‏فرماید: «به شاگردانی که درس می‏دهید و با آنان که از آن‏ها درس می‏آموزید، با نرمی و ملایمت رفتار کنید».

ویژگی‏های معلم موفق

1- ایمان و توکل به خدا

انسان برای پرواز به سوی کمال، به دو بال علم و ایمان نیاز دارد و معلم که جاده کمال را به شاگردانش می‏نمایاند، بیش از دیگران نیازمند این دو گوهر است، معلمی که به خدا ایمان ندارد، تنها آگاهی‏های خود را به شاگردانش منتقل می‏کند و شاگردان از آن دانش‏ها در امور دنیایی خود استفاده می‏کنند، ولی اثری در کمال انسانی آن‏ها نخواهد داشت. دانشمندان حقیقی، خداپرست و با ایمان بوده‏اند. بعضی از این دانشمندان، مشکلات علمی خود را با استمداد از خدای بزرگ و راز و نیاز به درگاهش حل می‏کردند.
امام جواد علیه‏السلام در این زمینه می‏فرماید: «ما وسیله و ابزاری بیش نیستیم و معلم واقعی خداست؛ پس باید در کارمان به او توکل کنیم».

2- اخلاص

معلم در خدمت مقدس خود، لازم است اندیشه‏اش را از هر چه غیر خداست پاک کند. معلمی که به خاطر پول، مقام، شهرت و... می‏آموزد، پاداش او همین‏ها خواهد بود و این امور در مقابل خشنودی خداوند متعال و پاداش بزرگ او بی‏ارزش است. عمل مخلصانه و قیام خدایی، موعظه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در قرآن کریم است که می‏فرماید: «ای رسول ما! (به امت) بگو که من به یک سخن شما را پند می‏دهم (و آن سخن این است) که برای خدا قیام کنید».

3- هدایتگری و مدیریت

هدف از بعثت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هدایت مردم به سوی خدا بوده است؛ چنان که خداوند متعال در قرآن کریم می‏فرماید: «ای رسول ما! تو را فرستادیم تا به اذن خدا مردم را به سوی او دعوت کنی». معلم نیز به پیروی از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شاگردانش را به سوی هدایت و نور دعوت، و آنان را از تاریکی‏های گمراهی و جهل، به روشنایی علم و تقوا هدایت می‏کند. هم‏چنین معلم موفق کسی است که در کنار هدایت شاگردان، توانایی اداره کلاس را نیز داشته باشد. عواملی هم چون شوخی زیاد، مجال و میدان دادن بیش از حد به شاگردان، گفتگوی یک جانبه معلم و بی‏روح بودن کلاس و...به مدیریت او صدمه می‏زند. با پرسش از دانش‏آموزان و ایجاد تنوع گفتاری و رفتاری برای رفع خستگی شاگردان و آمادگی روحی و جسمی آنان به صورت‏های مختلف، می‏توان کلاس را به خوبی مدیریت و اداره کرد.

4- استقامت و پشتکار

معلم موفق در راه تعلیم شاگردان و از بین بردن جهل آنان، ثابت قدم و استوار می‏باشد. ممکن است او بارها و بارها مطلبی را به شاگردان خود، به ویژه کودکان کم سن و سال بگوید، ولی آنان نیاموزند. در این راه باید صبر کرد و دانست که نتیجه صبر، موفقیت است. دل‏های شاگردان کند ذهن، از سنگ سخت‏تر نیست و همان گونه که قطرات آب با گذشت زمان دل سنگ را می‏شکافد، تکرار و یادآوری مطالب توسط معلم نیز دل‏های سخت را خواهد شکافت.

5- داشتن بیان و قلم خوب

ابزار اصلی کار معلم، گفتار و سخن اوست و نیکوست از گفتاری گیرا و پرجاذبه برخوردار باشد. تحولات بزرگ جهان توسط کسانی صورت گرفته که دارای بیانی قوی بوده‏اند. خطبه‏ای کوتاه و شورانگیز از امام علی علیه‏السلام در جنگ صفین، روحی تازه در کالبد بی‏جان لشکر دمید و توانستند دشمن را تار و مار کرده و شریعه فرات را از سپاهیان معاویه باز پس گیرند. خطبه‏های پرشور امام سجاد علیه‏السلام و حضرت زینب علیهاالسلام در مرکز قدرت معاویه و یزید، آن‏چنان تکان دهنده و شورآفرین بود که تبلیغات چندین ساله آل‏ابوسفیان را نقش بر آب ساخت. اهمیت شیوه سخن گفتن برای معلم، کمتر از توان علمی او نیست. داشتن شیوه نگارشی خوب نیز برای معلم لازم است و از نظر درجه اهمیت، در درجه بعد از سخن گفتن قرار دارد؛ زیرا تهیه جزوه، طرح سؤال برای امتحان و...، به روش نوشتاری خوب نیاز دارد.

وظایف معلم

1- ایجاد روحیه تفکر و تعقل

رکن اساسی در تعلیم و تعلم، فکر کردن است که در دین مبین اسلام، اهمیت فراوانی دارد. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هیچ دانشی هم چون اندیشیدن نیست». از این‏رو، معلم می‏تواند روحیه تفکر را در شاگردان خود ایجاد کرده و از تکلیف و درس زیاد که فرصتی برای تفکر به آنان نمی‏دهد، بکاهد.

2- بالابردن توان علمی خویش

توقف در یک حد از دانش و آگاهی، نقص بزرگی برای معلم است. لازم است معلم همراه با زمان و پیشرفت علوم بر دانش خود بیفزاید. استفاده از تجارب دیگران در زمینه تدریس برای معلم مفید است و بر معلومات او می‏افزاید. نیوتن، کاشف جاذبه زمین می‏گوید: «علت ترقی من در کارها این بود که روی شانه غول‏های علم ایستادم و جهان را بهتر نگریستم». هم‏چنین لازم است یک معلم موفق، از فراگیری مهارت‏های آموزشی نوین، غفلت نورزد.

3- وفای به عهد و عمل به گفته‏ها

شاگردان در مورد وعده‏های معلم، حساس‏اند و قول‏های او را هرگز از یاد نمی‏برند. بنابراین، نوشتن وعده‏ها و تصمیم‏های روزانه در دفتر کوچکی و عمل کردن به آن‏ها، نشان از دقت معلم و راهی برای جلب اعتماد شاگردان دارد. معلمی که خود به گفته‏ها و نکات اخلاقی که بیان می‏کند عمل ننماید، سخنانش تأثیری نخواهد داشت و دانش وی بی‏ارزش خواهد بود. عالم بی‏عمل به «درخت بی‏بر» یا «ابر بی‏باران» می‏ماند. عیسی بن مریم علیه‏السلام فرمود: «بدبخت‏ترین مردم کسی است که او را دانشمند بشناسند، ولی عملی در او دیده نشود». راهنمایی‏های معلم در زمینه‏های مختلف در صورتی اثربخش است که خود در عمل به آن گفته‏ها از شاگردان پیشی گرفته باشد. باید از امام علی علیه‏السلام درس بگیریم که فرمود: «ای مردم! به خدا قسم شما را به هیچ اطاعتی ترغیب نمی‏کنم، مگر آن که خود در عمل به آن پیشی گرفته باشم».

4- آگاهی دادن و ایجاد انگیزه درسی

معلم سخت کوش، افزون به تدریس ماده درسی، دانش‏پژوهان را با اوضاع و احوال جهان امروز آشنا می‏کند تا نگرششان به جهان وسعت یابد. انسانی که محدوده فکری اش از چهار دیواری روستا یا شهرش آن طرف‏تر نمی‏رود، نمی‏تواند انسان ارزشمندی شود. خدمت به مردم، کشور و دین دیدی وسیع می‏خواهد. یک عامل مؤثر در بی‏رغبت بودن بعضی از شاگردان به ماده درس، انگیزه و هدف نداشتن است که معلم می‏تواند با معرفی موضوع درس و شناساندن جایگاه آن در بین علوم دیگر، این انگیزه و هدف را به وجود آورد. اگر شاگردان هدف از یادگیری درس مورد نظر و فایده آن را بشناسند، با رغبت بیشتری آن را دنبال می‏کنند.
منبع: سایت حوزه

مناسبت های اردیبهشت ۱۳۹۰

مناسبت های اردیبهشت ۱۳۹۰
تاریخ شمسیتاریخ قمریتاریخ میلادیمناسبت
۱ اردیبهشت         ۱۷ جمادی الاول              ۲۱ Aprilروز بزرگداشت سعدی/ درگذشت شاعر نواندیش علامه محمد اقبال لاهوری/ درگذشت شاعر نامدار محمد تقی ملک الشعراء بهار
۲ اردیبهشت۱۸ جمادی الاول۲۲ Aprilتاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سالروز اعلام انقلاب فرهنگی/ روز جهانی زمین پاک/درگذشت ابوالعباس احمدبن علی نجاشی مؤلف" رجال نجاشی"
۳ اردیبهشت۱۹ جمادی الاول۲۳ Aprilروز بزرگداشت شیخ بهایی/ شهادت سپهبد ولی الله قرنی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش توسط گروهک فرقان/درگذشت ادیب، محدث و مفسر معروف جلال الدین سیوطی/درگذشت علامه حسن مصطفوی مؤلف" التحقیق فی کلمات القرآن"
۴ اردیبهشت۲۰ جمادی الاول۲۴ Aprilولادت فقیه فرزانه محمدبن حسن بن یوسف معروف به فخرالمحققین، فرزند علامه حلی/ بررسی مجدد قانون اساسی به دستور امام خمینی
۵ اردیبهشت۲۱ جمادی الاول۲۵ Aprilشکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس در اثر طوفان شن
۶ اردیبهشت۲۲ جمادی الاول۲۶ Aprilارتحال فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت / شهادت محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران یزد/ شهادت روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی/ آغاز هفته کار و کارگر
۷ اردیبهشت۲۳ جمادی الاول۲۷ Aprilکودتای نظامی مارکسیستی در افغانستان
۸ اردیبهشت۲۴ جمادی الاول۲۸ Aprilشهادت سروان خلبان علی اکبر شیرودی/ کشتار کارگران جهان چیت کرج توسط رژیم پهلوی/ پیروزی مجاهدان مسلمان در افغانستان
۹ اردیبهشت۲۵ جمادی الاول۲۹ Aprilروز شوراها/ آغاز هفته شهر و شهروند/ درگذشت آیت الله میرزا محمد فیض قمی/ درگذشت آیت الله العظمی حاج آقا حسن طباطبایی قمی
۱۰ اردیبهشت۲۶ جمادی الاول۳۰ Aprilروز ملی خلیج فارس/شکست آمریکا در ویتنام/ آغاز عملیات بیت المقدس/ درگذشت آیت الله العظمی میرزا محمد حسین نائینی مرجع مجاهد دوران مشروطه
۱۱ اردیبهشت۲۷ جمادی الاول۱ Mayروز جهانی کار و کارگر / سالگرد تاسیس سیمای اردوی شبکه جهانی سحر
۱۲ اردیبهشت۲۸ جمادی الاول۲ Mayشهادت اندیشمند مجاهد آیت الله استاد مرتضی مطهری، روز معلم/ درگذشت عالم مجاهد آیت الله میرزا محمد حسین آشتیانی از شاگردان شیخ انصاری و از مبارزان نهضت تنباکو در تهران
۱۳ اردیبهشت۲۹ جمادی الاول۳ Mayروز جهانی مطبوعات /وفات جناب محمد بن عثمان عمری دومین نایب خاص حضرت امام مهدی(عج) / شهادت فقیه مجاهد آیت الله ملا محمد تقی برغانی" شهید ثالث" در فتنه" بابیه" به دستور برادرزاده اش" قره العین"
۱۵ اردیبهشت۱ جمادی الثانی۵ Mayروز بزرگداشت شیخ صدوق/ روز جهانی ماما/ ارتحال فقیه مجاهد آیت الله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی
۱۶ اردیبهشت۲ جمادی الثانی۶ Mayدرگذشت مؤیدالدین محمدبن احمد بن علقمی وزیر شیعی مذهب آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله
۱۷ اردیبهشت۳ جمادی الثانی۷ Mayشهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا(س) بنا به روایت ۹۵ روز / بمباران زندان دوله تو توسط رژیم بعثی عراق با همدستی حزب منحل دموکرات
۱۸ اردیبهشت۴ جمادی الثانی۸ Mayروز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر/ آزادسازی" هویزه" توسط رزمندگان اسلام از دست مزدوران رژیم بعث عراق، در جریان عملیات بزرگ" بیت المقدس"/ روز جهانی تالاسمی
۱۹ اردیبهشت۵ جمادی الثانی۹ Mayروز بزرگداشت ثقه الاسلام کلینی/ درگذشت عزالدین ابوحامد بن هبه الله معروف به" ابن ابی الحدید" ادیب، متکلم، شاعر و شارح" نهج البلاغه" / اعلام آتش بس در جنگ جهانی دوم
۲۰ اردیبهشت۶ جمادی الثانی۱۰ Mayآغاز سفر هفت ساله حکیم و شاعر ایرانی، ناصر خسرو قبادیانی و تدوین" سفرنامه ناصر خسرو"/ درگذشت حجه الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد مصطفوی، مؤلف" الکاشف لالفاظ نهج البلاغه"
۲۱ اردیبهشت۷ جمادی الثانی۱۱ Mayتولد طبیب و شیمیدان مشهور ایرانی محمدبن زکریا رازی
۲۳ اردیبهشت۹ جمادی الثانی۱۳ Mayدرگذشت مرزبان حریم تشیع، علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی مؤلف" المراجعات" / لغو کاپیتولاسیون در ایران/ درگذشت حجه الاسلام و المسلمین استاد کاظم مدیر شانه چی/ درگذشت عارف وارسته، بانی ضریح پیشین مرقد امام رضا(ع) حجه الاسلام سید ابوالحسن حافظیان
۲۴ اردیبهشت۱۰ جمادی الثانی۱۴ Mayدرگذشت حکیم عارف، مترجم قرآن آیت الله مهدی الهی قمشه ای
۲۵ اردیبهشت۱۱ جمادی الثانی۱۵ Mayروز بزرگداشت فردوسی/ روز جهانی خانواده
۲۶ اردیبهشت۱۲ جمادی الثانی۱۶ Mayاشغال سرزمین اسلامی فلسطین توسط صهیونیسم جهانی و اعلام موجودیت رژیم اشغالگر قدس
۲۷ اردیبهشت۱۳ جمادی الثانی۱۷ Mayوفات جناب ام البنین، مادر حضرت ابوالفضل العباس / روز ارتباطات و روابط عمومی/ روز جهانی ارتباطات
۲۸ اردیبهشت۱۴ جمادی الثانی۱۸ Mayروز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری / روز جهانی موزه و میراث فرهنگی/ درگذشت ابوحامد غزالی طوسی مؤلف" احیاء علوم الدین"
۲۹ اردیبهشت۱۵ جمادی الثانی۱۹ Mayدرگذشت فقیه ربانی آیت الله میرزا ابوالقاسم قمی/ درگذشت علامه شیخ محمد تقی شوشتری مؤلف" قاموس الرجال"
۳۰ اردیبهشت۱۶ جمادی الثانی۲۰ Mayروز ایرانگردی و ایرانشناسی
۳۱ اردیبهشت۱۷ جمادی الثانی۲۱ Mayشهادت سردار سرتیپ پاسدار محمد مهدی خادم الشریعه، اولین فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا(ع) / روز جهانی توسعه فرهنگی

نگاهی به زندگی وآثار استاد شهید آیت الله مطهری


نگاهی به زندگی استاد شهید آیت الله مطهری

استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتر شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن، آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.

در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی (به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است. ایشان همواره در کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.

پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.

در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جم اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند.

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. 

 

استاد شهید مطهری در بیان بزرگان

شهید مطهری به روایت دیگران (فایل صوتی)

آثارش بدون استثناء خوب است (سخنان امام خمینی(ره) درباره ی ایشان)خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثناء ، همه ی آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثناء آثارش خوب است». ایشان بی استثناء آثارش خوب است، انسان ساز است، برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالیقدر.

خداوند به حق رسول اکرم، او را با رسول اکرم محشور بفرماید.
 

 

ایدئولوژی اسلامی بدون هیچ گرایش انحرافی (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای)

مرحوم استاد شهید مطهری با صراحت ایدئولوژی اسلامی متکی به متون اسلامی و بدون هیچ گرایش به چپ وراست مطرح می نمود.

مرحوم شهید مطهری از اول حساسیت عجیبی روی تفکر التقاطی داشت و آن وقت که همه با تفکرات التقاطی برخوردهای سطحی داشتند او با کمال سختگیری روی جا به جای این تفکر می ایستاد و آن را مردود می شمرد که در این زمینه نمونه های بی شماری از ایشان به یاد دارم. در همان جلسه ای که گفتم قرار شده بود که شرکت کنندگان هر کدام که آمادگی دارند متنی را به عنوان زمینه جهان بینی اسلام تهیه کنند. چند نفر متنی تهیه کردند از جمله آن چند نفر یکی من بودم. در این متن ویژگیهای اندیشه اسلامی را ذکر کرده بودم : اندیشه اسلامی ، ضد استعماری، ضد استبدادی و در آخر اضافه کرده بودم اندیشه اسلامی ضدالحادی است. یادم نمی رود که ایشان از این قسمت خیلی خوششان آمده بود و بارها به خود من گفتند که این نکته ضدالحادی نکته دقیق و بسیار ظریفی بود که شما مطرح کردید زیرا هر اندیشه ای هر فصلی از فصول جهان بینی که اندک گرایش به زمینه های تفکر الحادی داشته باشد جزء جهان بینی اسلامی نیست.

نمازشب (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای)

ایشان هنگامی که به مشهد آمدند گاهی اوقات به منزل ما وارد می شدند البته ایشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند منتهی به خاطر علاقه ای که من به ایشان داشتم و خودشان هم این علاقه را می دانستند مستقیما به منزل ما می آمدند.اطاقی که ایشان شبها می خوابیدند با یک در فاصله داشت با اطاقی که من شب می خوابیدم ایشان همیشه وقت خواب مقید بود به خواندن قرآن نیمه شب، صدای ایشان را شنیدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گریه می کردند. البته نماز شب خوان زیاد داریم. اما نماز شب خوانی که در آن نیمه شب با آن حال اشک بریزد و گریه کند کم داریم. بعدها از دوستان قدیمی ایشان مثل آقای منتظری و دیگران شنیدیم که ایشان از همان زمان طلبگی هم نماز شب می خوانده و اهل تهجد بوده اند.

مبارزات سیاسی (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای)

تا سال 49 و 50 خیلی مسائل انحرافی در محیط مبارزه  به چشم نمی خورد. وقتی که منافقین دستشان را رو کردند و نوشته های ایدئولوژیک آنها کم کم پخش شد آقای مطهری بیش از همه حساسیت نشان داد چون من به یاد دارم که در سال 51 تلاش فراوانی شد که امام را وارد کنند که این حرکت جوانها را تایید کنند که به نام « مجاهدین » و ... بودند اما امام سخت ابا کردند و یک بار کتابهای مجاهدین را خوانده بودند و گفته بودند اینها همان حرفهای لنین و ارانی است پس حرفهای شما کدام است؟ مرحوم مطهری در معرفی اینها به امام نقش داشتند و خودشان آنقدر حساسیت نشان دادند تا عملا کنار کشیدند و آنوقت مجاهدین ایشان را متهم کردند به اینکه سازشکارند و اهل مبارزه نیستند و حال اینکه کنار کشیدن ایشان حساسیت ایشان را نشان می داد و موثر و مفید هم واقع شد و ایشان در آن موقع کار ایدئولوژیکشان را زیاد کردند

و اثرش این بود که در سه چهار سال بعد حقانیت حرکت ایشان روشن شد و حرکت صحیح اسلامی دوباره از سال 54 رو به رشد رفت و کم کم خط امام تبلور یافت.

هوشیاری استاد در برابر انحرافات (مصاحبه با شهید حجت الاسلام باهنر)

بنابراین استاد بزرگوار عمدتا پاسدار اسلام بودو هوشیار در برابر اسلام. یادم نمی رود یک کتابی را ایشان شنیده بوده که این کتاب منتشر شده (من اسم آن کتاب را نیم برم چون ترویج از یک کتاب باطل است) ایشان می گفت که این کتاب را از هر جا که هست برای من پیدا کنید ما مامور شدیم برای اینکه بگردیم و این کتاب را پیدا کنیم. گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه ای که به دست ما رسید منحصر به فرد بود، 400 صفحه بود. من با زحمت زیادی دو نسخه فتوکپی از آن گرفتم و یک نسخه خدمت ایشان بردم و یک نسخه پیش خود من ماند. شاید بیست روز بیشتر نگذشت، ایشان فرمودند با این کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشته ام ان شاء الله وقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم ایشان تمام این کتاب را خوانده فصل به فصلش را تحلیل کرده، نقطه های ضعفش را درآورده و در حدود سیصد و پنجاه مورد علیه اسلام به نام اسلام نوشته شده بود یعنی کتابی که به عنوان یک بحث تاریخی درباره اسلام بود و دقیقا می خواست بگوید این کتاب کتاب اسلامی است بیش از سیصد مورد ایشان در این کتابی که به نام اسلام نوشته شده بود بر علیه اسلام مطلب داشت، نقد کردند و این هوشیاری و این حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فکری از اسلام، بسیار محترم است.

آرمانهای شهید مطهری درباره حوزه (مصاحبه با شهید آیت الله بهشتی)

یادم است که در سال 1326 که در قم با آقای مطهری و آقای منتظری و آقایان دیگر علاوه بر درس و بحث و کارهای طلبگی مان همیشه به فکر سامان دادن به روحانیت و پربار کردن این نهاد اسلامی اجتماعی بودیم در همان سال یک حرکتی را در یک جمع حدود 18 نفری انجام دادیم که زمینه بود برای همکاری بیشتر و پردوام تردر جلسه ها و بحثهای مختلف. همواره این سخن می رفت که باید برای عظمت فکری و معنوی و تعالی اخلاقی و سامان یافتن هرچه بیشتر روحانیت تلاش کرد. در سال 1340 پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردیجمعی برای بحث و گفتگو پیرامون مرجعیت و روحانیت در تهران به وجود آمد مجموعه بحث ها در همین کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت تنظیم و چاپ شد. شوری بود در همه برای اینکه باید برای رشد روحانیت و سازماندهی آن تلاش کرد. این شور و علاقه در ایشان و در همه ما همیشه حضور و جود دارد و همیشه در این اندیشه ایم که چه خدمتی باید در این راه انجام دهیم. مرحوم آقای مطهری در آخرین سالهای زندگیشان بر آن شدند که سفرهایی مرتب به قم بروند و با شروع بحثهای پرمحتوا برای طلاب درس خوانده تر و فاضل تر، حرکتی را در راه غنای فکری حوزه دنبال کنند و توسعه بدهند، حرکتی که چه بسا می توانست به ساماندهی های دیگر بیانجامد. دریغا که این حرکت پر برکت ایشان با شهادتشان ناتمام ماند.   

علاقه به تحقیق و مطالعه (مصاحبه با شهید آیت الله مفتح)سال گذشته در آن اوج مبارزات به من می فرمود به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی من نمی خواهم هیچ مقامی نمی خواهم، برای من همین زندگی که الان دارم، کتابخانه ام برای من بهترین لذت است من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسیم، بنشینم و تحقیق کنم، بنشیم از اسلام عزیز دفاع کنم، این هدفمن است بنابراین، این کوشش و این تلاش، ارزش شخصی برای من نیست و دیدیم راست می گفت و پس از پیروزی با اینکه در سطح بسیار بالایی قرار داشت (ما اگر یک مطلبی را می خواستیم خدمت امام بگوییم همه دوستان ما فکر می کردند تنها فردی که امکان دارد با امام صریح صحبت کند و امام علاقه به او دارد و او را می پذیرد فورا می گفتیم برویم خانه آقای مطهری به آقای مطهری بگوییم ایشان خدمت امام عرض کنند چون می دانستیم امام به ایشان علاقه دارد) می گفت من که مشغول تحقیق و تالیف برای من منصب و مقام مهم نیست جز همین که مشغول تحقیق و مشغول نوشتن کتاب و مقالات باشم.
نقش مطهری در تکوین انقلاب اسلامی (مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی)

باید گفت دارای نقش اساسی بود، هم از نظر فکری – چه ایشان پلی شده بود بین دانشگاه، فیضیه، روحانیت و قشر دانشگاهی و حتی بازاری – و هم در مبارزات. سال 41 که مبارزاتشان شروع شد نقش درجه بالایی داشت. چهار پنج نفر بودند که سرپرستی گروه موتلفه را که در شکل دادن به مبارزات اسلامی در سال 41 و 15 خرداد 42 بسیار موثر بودند به عهده داشتند. آقای مطهری جزو گروه پنج نفری بود که می گردادند و حتی واسطه بود بین امام واینها و روی هم رفته باید سهم قابل توجهی برای ایشان در شکل گیری مبارزاتاسلامی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد قائل باشیم. سال آخر هم که سال اوج اعتراضات و مبارزات ایران بود ایشان در کانون و کادر مرکزی گرداننده این جریانات سال آخر بود و وقتی هم می رسیم به تشکیل حکومت اسلامی، ایشان از طرف امام مامور شده بودند امام چهار پنج تا اسم به ایشان داده بودن که ایشان آمدند هسته اصلی شورای انقلاب را تشکیل دادند و بعد همان بود که کم کم توسعه پیدا کرد که حکومت قانونگذاری و اجرایی بعد از انقلاب را اجرا کردند و حتی وقتی امام از پاریس برگشتند و نقطه مهم آن روز منزل امام بود ایشان با همه گرفتاریهایی که داشتند (عضو شورای انقلاب بودند، عضو گروه سرپرست اداره منزل امام هم بودند) چون آن روز اداره منزل امام فوق العاده اهمیت داشت به این کار پرداختند و درماههای اول تشکیل حکومت اسلامی ایشان نقش بعد از امام را داشتند ایشان جزو آن چهار پنج نفر بودند.

مرحوم استاد و افکار انحرافی مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

یک مساله که خاطره ای است برای من از خاطراتی که با استاد داشتیم دراینجا ذکر می کنم. می دانید که از سال 50 تا سال 57 از لحاظ فکری سالهای پر بحرانی برای مردم و سالهای نگران کننده ای برای افرادی مثل ایشان بود. مجاهدین خلق در صحنه بودند و افکار انحرافی داشتند. معمولا در بعضی موارد آنها محور هم بودند و این باعث شده بود که خیلی از جوانها حالت انحرافی پیدا کنند و ایشان خیلی نگران بودند از طرفی چون من هم در میدان بودم ایشان نگران بودند که مبادا من هم طرز تفکر انحرافی پیدا کنم. یک بار وقتی که من از زندان آزاد شدم ایشان جمله از من شنیده بود که ومن در یک بحث که با سران مجاهدین داشتیم موقعی که آنها رسما اعلام مواضع مارکسیستی کردند گفته بودم آنها مواقعی که دیدند ما دیگر آنها را تایید نمی کنیم پیش ما آمدند و گفتند : مگر شما ضد شاه نیستید؟ گفتیم : چرا. گفتند مگر شما ضد استثمار نیتسید؟ گفتیم چرا. گفتند خوب ما داریم علیه استثمار شاه می جنگیم و شما هم باید ما را تایید کنید.

من گفتم ما با آن ضد استثماری که خدا نداشته باشد موافق نیستیمو ارزشی برای آن قائل نیستیم ما آن حرکت ضد استثماری و ضد شاهی را می پسندیم که در سایه تعلیمات الهی و با قبول خدا باشد و باز تعبیری که به آنها گفتم این بود که : ما هیچوقت مبارزه نمی کنیم که شاه برود و جایش استالین بیاید. با کسی هم که مبارزه کند تا استالین را به جای شاه بگذارد مبارزه می کنیم. وقتی مرحوم مطهری این جمله را شنیده بودند خیلی خوشحال شده بودند و وقتی که من از زندان آزاد شدم ایشان به من گفتند که وقتی من شنیدم که تو این جمله را با صراحت گفته ای، دیگر خاطرم جمع شد که کسانی هستند که جلوی انحراف فکری را بگیرند. 

 

معرفی اجمالی کتب استاد شهید مطهری

آزادی معنوی :
مجموعه ای است مشتمل بر 15 سخنرانی که در زمانها و مکانهای مختلف ایراد شده اند و وجه مشترک همه آنها این است که موضوع آنها مسائل معنوی و مربوط به خود سازی و تزکیه نفس است ، اگر چه در خلال سخنرانی ها گاه به مسائل اجتماعی نیز اشاره شده است . مطالعه این کتاب گذشته از اینکه خواننده را با بعد معنوی شخصیت استاد شهید مطهری آشنا می سازد ، وی را گام به گام به سوی خود سازی و تقوا حرکت می دهد و در واقع یک سلوک معنوی است . برخی موضوعهای طرح شده در این کتاب عبارتند از : آزادی معنوی ، عبادت و دعا ، هجرت و جهاد ، بزرگی و بزرگواری روح ، مکتب انسانیت .

آشنایی با قرآن (1و2و3و...) :

سلسله مباحث تفسیری استاد شهید در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است که عمدتا در بین سالهای 1350 تا 1357 شمسی انجام شده است . جلد اول این مجموعه مقدمه و پیش درآمدی بر این سلسله مباحث محسوب می شود که در آن به مسائلی همچون زبان قرآن ، مخاطبهای قرآن ، عقل از دیدگاه قرآن و ... پرداخته شده است . در مجلدات بعدی تفسیر آیاتی از برخی سوره قرآن از جمله حمد ، بقره ، انفال ، توبه ، نور و تقریبا جزء سی ام قرآن انجام شده است. ویژگی ممتاز این مباحث ، توجه به مسایل و موضوعات فکری و اجتماعی روز در حین تفسیر ایات قرآنی است که موجب تازگی و زنده بودن این مباحث گردیده است . ویژ گی دیگر بیان روشن و روان آن است .

 

احیای تفکر اسلامی :  

این کتاب مشتمل بر 5 سخنرانی تحت همنی عنوان است که در سال 1349 شمسی درحسینیه ارشاد ایراد شده است . سخنرانی اول در تاریخ 1349/2/7 به مناسبت یادبود مصلح بزرگ اسلامی ، اقبال لاهوری ، درباره « اقبال و احیای فکر دینی »  برگزار شده و در سخنرانی های بعدی درباره این موضوعات سخن رفته است : تفکر دیروز و امروز مسلمین درباره میزان تاثیر عمل در سعادت انسان ، تفکر زنده و تفکر مرده ، تفکر اسلامی زهد و ترک دنیا ، فلسفه زهد در تفکر اسلامی.

 

اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب : 

این کتاب مشتمل بر سلسله مقالاتی است که در حدود سال 1353 به طور مسلسل در مجله « مکتب اسلام » درج می گردید . این اثر استاد نیز همچون دیگر آثار آن شهید بزرگوار از غنای محتوا و سلاست بیان برخوردار می باشد. برخی از مهمترین موضوعات طرح شده در این کتاب عبارتند از : اخلاق جنسی و عقاید متفکرین جدید ، ارزیابی اصول سیستم نوین جنسی ، سببهای طغیان و سرکشی قوای نفسانی ، دموکراسی در اخلاق ، رشد از نظر غریزه جنسی .

 

اسلام و نیازهای زمان (1و2) :

جلد اول این کتاب مشتمل بر 26 سخنرانی است که در زمستان 1345 شمسی و در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد ( تهران ) و در یک جمع عمومی ایراد شده و به همین جهت بیانی ساده و روان دارد . جلد دوم مشتمل بر مباحثی است که در سال 1351 شمسی در انجمن اسلامی پزشکان ایراد شده است . مجموعا در این دو جلد ، موضوع چگونگی انطباق قوانین اسلامی با شرایط مختلف زمانی از راه مکانیسمهایی که در خود اسلام پیش بینی شده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . مهمترین عنواین ارائه شده در این کتاب عبارتند از : علت تغییر مقتضیات زمانها ، اخباریگری ، اجتهاد و تفقه در دین ، قاعده ملازمه ، مساله نسخ و خاتمیت ، مقام عقل در استباط احکام اسلامی ، جامعه و تاریخ از نظر قرآن .

 

اصول فلسفه و روش رئالیسم (1 – 5) :

این کتاب یک مجموعه 5 جلدی به قلم علامه سید محمد حسین طباطبایی ( ره ) است که استاد شهید در  شرح و تبیین مطالب متن ، مقدمه و پاورقیهایی جامع بر آن نگاشته اند . در این مجلدات مجموعا 14 مقاله فلسفی مرود بحص قرار گرفته است که برخی از آنها عبارتند از : رئالیسم و ایده آلیسم ، علم و ادراک ، ارزش معلومات ، پیدایش کثرت در ادراکات  اعتباری ، مسائل وجود ، الهیات بالمعنی الاخص . این کتاب نقش اساسی در مبارزه افکار مادی داشته است ، گرچه در اصل یک دوره فلسفه اسلامی به شمار می رود .

امامت و  رهبری :

 شامل 6 سخنرانی در باره امامت در انجمن اسلامی پرشکان . عناوین سخنرانی ها به ترتیب : معنی و مراتب امامت ، امامت و بیان دین بعد از پیغمبر (ص) ، بررسی کلامی مسئله امات ، آیه الیوم یئس و مساله امامت ، امامت در قرآن  ، امامت از دیدگاه ائمه اطهار علیهم الاسلام .

امدادهای غیبی در زندگی بشر :

 عناوین : خورشید دین هرگز غروب نمی کند ، امدادهای غیبی در زندگی بشر ، مدیریت و رهبری اسلام ، رشد اسلامی .

انسان کامل :

استاد شهید در این سلسله سخرانی ها برای آنکه آشکار سازند که اسلام یک دین جامع است و انسان اسلام ، اسنانی است چند بعدی که همه دستورات این مکتب الهی را بطور هماهنگ به مرود اجرا می گذارد ، و برای آنکه جوانان مسلمان را از نگرش یک بعدی به اسلام مصون بدارند این بحث را طرح کردند ، که البته نظر سایر مکاتب درباره « انسان کامل » نیز از جمله مکتب سوسیالیسم ، مکتب اگزیستانسیالیسم ، مکتب عرفان ، مکتب عقل و ... مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .

انسان و سرنوشت :

این کتاب مقدمه ای دارد تحت عنوان « علل انحطاط مسلمین » و در این مقدمه بحث درباره برخی موضوعات لازم شمرده شده از جمله اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر ، و این رساله به این موضوع اختصاص یافته است . منظور از طرح این مساله در این کتاب اولا تحقیق در این جهت است که آیا اعتقاد به سرنوشت ،  آنطور که قواعد برهانی فلسفی ایجاب میکند ، از نوع عقاید و افکاری است که معتقدین خود را به سستی و تنبلی می کشاند و مردمی که به این عقیده می گرایند خواه ناخواه به انحطاط کشیده خواهند شد ، یا این عقیده اگر دست تعلیم داده شود چنین تاثیر سوئی ندارد ؟ ثانیا اینکه اسلام این مساله را چگونه و به چه طرزی تعلیم داده است و تعلیم اسلامی در این زمینه چه تاثیری در روحیه پیروان اسلام داشته است و می تواند داشته باشد ؟ و چون منظور این جهت بوده ، از تعرض به فروع و شاخه هایی که با منظور نامبرده ارتباط ندارد خودداری شده است .

بیست گفتار :

عنوان برخی از این گفتارها :

 عدالت از نظر علی علیه اسلام ، اصل عدل دز اسلام ، مبانی اولیه حقوق از نظر اسلام ، فواید و اثار ایمان ، نظر اسلام درباره علم ، پرسشهای دینی ، عقل و دل ، قران و مسئله تفکر .

پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مساله حجاب :

مطالعه این کتاب علاوه بر اینکه تا حدی روش فقهی استاد را آشکار می سازد ، نشان می دهد که چگونه استاد شهید از یک سو با تز استعماری « اسلام منهای روحانیت » مبارزه می کند تا آنجا که جان خود را در این راه فدا می نماید و از سوی دیگر با جمود و تحجر در می آویزد .

پانزده گفتار :

مطالب این کتاب بسیار متنوع و جالب توجه و مرود نیاز امروز ماست و همچون سایر آثار استاد از اتقان و استقامت رای برخوردار است . برخی از اهم موضوعات طرح شده در این کتاب عبارتند از : مسئله نفاق ، روایط بین الملل اسلامی ، لزوم تعظیم شعائر اسلامی ، نهضت ازادی بخش اسلام ، اسلام و نیازهای جهان امروز .

پیرامون انقلاب اسلامی :

مستمل بر سخنرانی ها و نیز مصاحبه های تلویزیونی استاد است . در این مجموعه موضوعاتی همچون : ازادی تفکر و عقیده ، ماهیت و عوامل انقلاب اسلامی ، نسبت جمهوری اسلامی با دموکراسی ، معنویت در انقلاب اسلامی ، روحانیت و انقلاب اسلامی مورد بحث قرار می گیرد .

پیرامون جمهوری اسلامی :

شامل 6 بخش می باشد . بخش اول مصاحبه ای تلویزویونی می باشد که دو هفته قبل از شهادت استاد با ایشان انجام شده است. بخش دوم مقاله ای پیرامون « وظایف حوزه های علمیه » است . بخش سوم مقاله ای تحت عنوان « نقش بانوان در تاریخ معصر ایران » و « نقش زن در جمهوری اسلامی » است . بخش چهارم : « اهداف روحانیت در مبارزات » . بخش پنجم : « آزادی عقیده » . بخش ششم : « اسلام و انقلاب » و مسائل حکومت می باشد .

تعلیم و تریبت در اسلام :

برخی از اهم موضوعات بخش اول : پرورش عقل ، تربیت عقلانی انسان ، مسئله عادت ، فعل اخلاقی ، کرامت نفس در قرآن و حدیث ، ریشه الهامات اخلاقی .

بخش دوم : پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی ، تاریخچه تعقل از نظر مسلمین ، عوامل تربیت .

 توحید :

بخش اول : مسئله توحید به طور کلی مطرح شده و اینکه ایا اصولا راهی برای اثبات وجود خدا دارد یا خیر . فصول بعدی کتاب به تبیین راههای اثبات وجود خدا یعنی راه فطرت ، راههای علمی و شبه فلسفی ( برهان نظم ، راه هدایت موجودات ، راه خلقت ) ، راههای عقلانی فلسفی ( برهان محرک اول، برهان سینوی ، برهان وجودی )

در فصل « پاسخ به شبهات » دو شبهه مهم ، یکی سازگاری اصل تکامل با توحید و دیگری مسئله شرور ، بدیها و بی نظمی ها در کار عالم مرود بررسی قرار گرفته اند . در ارتباط با اصل توحید و تکامل ، نظریات مختلف از جمله نظریه « تکامل انواع » داروین به تفصیل مورد بحث واقع شده اند . در خصوص توحید و مساله شرور نیز ضمن ماهیت شرور و انواع آنها ، فلسفه شرور در نظام کلی عالم تبیین گریدیده و شبهه موجود در این زمینه دفع شده است .

جاذبه و دافعه علی علیه السلام :

در مقدمه کلیاتی در باره جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه انسانها به طور خصوص بحث شده است . در بخش اول ، جاذبه علی (ع) ، که همواره دلهایی را به سوی خود کشیده و می کشد، و فلسفه آن و فایده و اثر آن ، مرود بحث قرار گرفته است . در بخش دوم دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد می کرد و دور می انداخت ، توضیح و تشریح شده است و ثابت گردیده که علی (ع) دو نیرویی بوده است و هرکس بخواهد در کتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد .

جهاد :

 بحث کلی کتاب پیرامون مفاد و مضمون آیه 29 از سوره توبه می باشد که به لزوم نبرد مسلمانان با بعضی از اهل کتاب که خصوصیات آنها در ایه مبارکه آمده است تصریح دارد . از جمله مطالب مورد بحث : مطلق یا مقید بودن چنگ با اهل کتاب ، فلسفه و هدف جهاد ، تفاوت میان مشرک و غیر مشرک ، پیمان با کفار ، جنگ دفاعی ، حقوق انسانیت ، جنگ برای رفع مانع از ایمان و توحید ، مقیاس حقوق شخصی و حقوق عمومی ، آزادی فکر یا آزادی عقیده ، جزیه .

حج :

یادداشتهای استاد درباره حج و مسائل مرتبط با آن می باشد . در این کتاب نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان ، فایده و لزوم درس اخلاق برای مسافران حج ، کعبه و نقش اجتماعی آن ، احرام و فلسفه آن ، اسرار حج و مطالب خواندنی و جالب دیگر مورد بحث قرار گرفته است .

حماسه حسینی (1و2) :

جلد اول شامل سخنرانی ها و جلد دوم مشتمل بر نوشته ها و یادداشتهای استاد شهید درباره حادثه کربلاست . عناوین سخنرانی های جلد اول : حماسه حسینی ، تحریفات در واقعه تاریخی کربلا ، ماهیت قیام حسینی ، تحلیل واقعه عاشورا ، شعارهای عاشورا ، عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی ، عنصر تبلیغ در نهضت حسینی .

خاتمیت :

عناوین مورد بحث : خاتمیت در قرآن و حدیث ، علم عقل و جانشین نبوت تبلیغی ، فلسفه ختم نبوت تشریعی ، تعلیمات اسلام و هدفهای پایان ناپذیر ، جبر تاریخ و جاوید ماندن اسلام ، نقش علما در دین خاتم ، صفات علمای جانشین انبیاء غیر مشرع ، ارکان خاتمیت ، استعداد پایان ناپذیر قرآن و سنت ، قابلیت پایان ناپذیر منابع اسلامی .

خدمات متقابل اسلام و ایران :

دارای سه بخش می باشد . در بخش اول به این پرسش پاسخ داده شده است که ایا هیچ گونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی و احساسات ملی ما ایرانیان وجود ندارد یا اینکه اساسا دارای دو نوع احساس متضاد ( مذهبی و ملی ) می باشیم ؟

بخش دوم متکفل پاسخ به پرسش دیگری است و آن اینکه دین اسلام آنگاه که در 14 قرن پیش به ایران وارد شد ، چه تحولات و دگرگونی هایی در میهن ما به وجود آورد و آیا اصولا ورود اسلام به ایران برای این کشور موهبت بود یا فاجعه ؟ فصل « کارنامه اسلام در ایران » در واقع ماحصل و نتیجه نهایی مباحث طرح شده در این بخش است . در این فصل رهاوردهای ارزشمند اسلام برای ایران بیان شده است .

در بخش سوم به پرسش دیگری پاسخ داده شده است و ان اینکه ایرانیان چه نقشی در راه نشر و بسط تعالیم دین اسلام داشته اند و انگیزه ایرانی در این خدمات چه بوده است ؟

با مطالعه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران ، خواننده به این نتیجه روشن دست خواهد یافت که « مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخار آمیز است هم برای ایران ، برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته خویش ساخته است ، و برای ایران به عنوان یک ملت که به حکم روح حققت خواه و بی تعصب و فرهنگ دوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است .»

نبرد حق و باطل :

دو بخش است . بخش اول با عنوان : نبرد حق و باطل ، که یکی از موضوعات مورد بحث « فلسفه تاریخ » می باشد . بخش دوم : « تکامل اجتماعی انسان در تاریخ » .

حکمت ها و اندرزها :

 بیشتر مطالب آن پیرامون راه و رسم زندگی و دستورات اسلام در این باب است . از نظر مقایسه می توان گفت از یک سو با کتاب بیست گفتار و از سوی دیگر با کتاب داستان راستان شباهت دارد .

برخی عناوین آن:بردگان و آزادگان ، ارکان سعادت بشر ، ایمان و عمل صالح ، خواری معصیت و عزت طاعت ، محاسبه نفس ، حق و تکلیف ، روش سیاسی علی (ع) ، دشمنان عقل ، تقوا و روشن بینی ، لزوم همگانی کار و دانش ، فقر معنوی .

 

معرفی زندگی نامه شیخ بهایی


معرفی زندگی نامه شیخ بهایی 
         
    
بهاء الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی حمدانی(از صحابه معروف حضرت علی (ع) )عاملی جبعی (جباعی) معروف به شیخ بهائی در سال 953 ه.ق 1546 میلادی در بعلبک متولد شد. او در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" می زیسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همدانی" متوفی به سال 65 هجری از معاریف اسلام بوده است.
ناحیه "جبل عامل" همواره یکی از مراکز شیعه در مغرب آسیا بوده است و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیه برخاسته اند، بسیارند. در هر زمان، حتی امروزه فرق شیعه در جبل عامل به وفور می زیسته اند و در بنیاد نهادن مذهب شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده و در این مدت پیشوایان بزرگ از میان ایشان برخاسته اند و خاندان بهائی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.
پدر شیخ بهایی از رهبران شیعه و مشایخ بزرگ و از شاگردان و صحابه پیشوای معروف شیعه زین الدین علی بن احمد عاملی جبلی مشهور به شهید ثانی است که پس از کشته شدن شهید ثانی به سال 966 ه.ق به ایران آمد.
صاحب تاریخ عالم آرای عباسی در باره عزالدین گفته است: " شیخ حسین از مشایخ عظام جبل عامل و در جمیع فنون بتخصیص فقه و تفسیر و حدیث و عربیت فاضلی دانشمند بود. و خلاصه ایام شباب و روزگار جوانی را در صحبت شهید ثانی و زنده جاودانی شیخ زین الدین علیه الرحمه بسر برده در تصحیح حدیث و رجال و تحصیل مقدمات اشتهار و کسب کمالات مشارک و مصاحب یکدیگر بوده اند".
از آنجا که وی شاگرد شهید دوم بوده و از سرزمینی آمده بود که مرکز دیرین شیعیان بود، پیشرفت و شهرت بسیار یافت و مورد توجه سلطان محمد خدابنده پدر شاه عباس بزرگ قرار گرفت وپس از چندی مقام شیخ الاسلامی دارالسلطنه ی هرات بوی تفویض شد.
بهاءالدین نیز در کودکی به همراه پدرش از جبل عامل به ایران آمد و در پایتخت ایران یعنی شهر قزوین که مرکز تجمع دانشمندان شیعه بود سکنی گزید و ظاهرا هنگام سفر پدرش به هرات همراه وی نبوده است زیرا وی در آن هنگام در قزوین به کسب علوم اشتغال داشته است. وی چندی نیز در مشهد به تحصیلات خود ادامه داده و مدتی در هرات به جای پدر مقام شیخ الاسلامی را عهده دار بوده است.
پس از اتمام تحصیلات، شیخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجری قمری به قصد حج راه افتاد، به بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالی که حالت درویشی یافته بود، به ایران بازگشت.
وی در علوم فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی که از او بر جای مانده در حدود 88 کتاب و رساله است. وی در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند. مقبره این دانشمند بین صحن امام و صحن آزادی ،‌و در جایی که پیشتر محل تدریس اوبوده قراردارد .

 

آشنائی با شیخ بهائی

" بهاء الدین عاملی " که نامش محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمد جیعی عاملی حارئی همدانی معروف به شیخ بهائی است در غروب روز پنجشنبه هفدهم ذی احجه سال 953هجری قمری ( 925 ش و 1546 میلادی ) در شهر بعلبک لبنان متولد شد و بعدها ستاره تابناک اسمان علوم و ریاضی و نجوم و ادبیات و فقه و مهندسی گردید . نبوغ خارق العاده این مرد بجائی رسید که مسائل و مطالب و کارهای او از زمان و عصر خودش بیش از حد متعارف جلو بود . اجداد بهاء الدین از اهالی جیاع در ناحیه ای بین شام و سوریه میزیستند که اصل و نسب آنها همدانی بوده و از شیعیان متعصب و به مولای متقیان و ال علی ( ع ) دلبستگی باطنی داشتند . چون در آن زمان حاکم عثمانی شهر بعلبک با شیعیان خوشرفتاری نمی کرد و به عناوین مختلف به آنها سختگیری می نمود , ناچار شیعیان منطقه جبل عامل به اتفاق تصمیم به مهاجرت گرفتند و به نقاط مختلف اطراف مسافرت کردند .

 

مهاجرت به ایران

عزالدین , پدر شیخ بهائی ناچار شد باتفاق پسر سیزده ساله اش به ایران بیاید و در شهر قزوین که در آن زمان پایتخت شاه طهماسب صفوی بود سکنی گزیند و چون در آن زمان شاه طهماسب صفوی شیعیان را می پذیرفت ,مقدم او را گرامی داشت و او را تحت حمایت خود قرار داد . پدر شیخ بهائی که از نویسندگان و محققان و اهل مطالعه بود کتاب " عقدالطهماسبی " را در همان زمان نوشت . مدتی این خانواده در قزوین بودند و هنگامی که شاه عباس پایتختش را به اصفهان منتقل کرد , شیخ بهائی به همراه پدرش به اصفهان رفتند . شیخ بهائی با سعی و مجاهدت بسیار در شبانه روز مدام تعلیم می گرفت . عربی و تفسیر و حدیث را در نزد پدر فرا گرفت و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبدالله یزدی صاحب کتاب " حاشیه در منطق " و ریاضی را از مولانا فضل بن محمد قائینی در مشهد مقدس آموخت . وی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و با مردم شهرهای افغانستان , دمشق , فلسطین و مصر درآمیخت و توشه پربار دانش و معرفت را از خرمن هر قوم و ملیت و قبیله ای برداشت . شیخ بهائی در سال 984 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و درسال 992 سفر دوم خود را به حجاز آغاز نمود و سپس در سال 1008(ه .ق ) به همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده و بدون آنکه سوار بر مرکبی شود عازم مشهد مقدس گردید . هوش و ذکاوت و اطلاعات عمیق او مورد توجه دانشمندان و علمای وقت قرار گرفت و در نتیجه روز به روز به شهرتش افزوده شد , بطوریکه فقیهی بنام شیخ منشار که شیخ الاسلام وقت بود او را به جانشینی خود انتخاب و دخترش را به عقد شیخ بهائی درآورد و پس از در گذشت شیخ منشار شیخ بهائی به جانشینی او منصوب گردید . شیخ بهائی , حکیم عارف , فقیه , ادیب , ریاضیدان و مهندسی برجسته بود و چون از قدرت سخنوری بهر کافی داشت در محافل و مجالس ادبی و سیاسی و علمی طرفداران زیادی را کسب کرد تا آنجا که با توجه به معلومات و محبوبیتش به مقام وزارت منصوب شد .

 

شاهکارهای شیخ بهائی :

 

1) تقسیم آب زاینده رود

نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و طریقه مهندسی آب زاینده رود به محله ها و باغات شهر اصفهان بود , او با محاسبه دقیق و بدست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان ,حومه و کوهستان های اطراف و همچنین سرچشمه زاینده رود , طرح دقیق نهرها و شیب و مقطح آنها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل , به مشگل و اختلاف چندین ساله این منطقه پایان داد . این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیله ای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهائی این گرفتاری برای همیشه خاتمه پیدا کرد . بر اساس این رساله یا آئین نامه که امروزه به آن دفترچه مشخصات فنی می گویند , تقسیم بندی و استفاده صحیح از آب زاینده رود قانونمند شد و هنوز بر مبنای همان رونوشت تقسیم مقدار آب باتوجه به حرکت و سرعت و کشش و شیب و حجم مناطق زراعی و باغ ها و یا برای استفاده عامه مردم مشخص و معلوم شده است . جالب ترین محاسبه شیخ بهائی در این است که فصل سیلابی زاینده رود را طی 197 روز اوایل آذر ماه و سپس مدت 168 روز برای جریان عادی و منظم برسی و محاسبه کرده است . جالبتر آنکه , این مدت زمان تغییرات و نوسانات تا به امروزه با آمار متوسط عوامل جوی اصفهان منطبق بوده و اصالت خود را حفظ کرده است . شیخ بهائی طرز تقسیم بندی جریان آب زاینده رود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به 33 سهم تقسیم نموده که هر سهم معادل 5 شبانه روز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود که امروزه با نصب دستگاه های مختلف آب سنج ها در نقاط زاینده رود به همان نتیجه رسیده اند که او در 420 سال قبل رسیده بود .

 

2) ساخت مسجد چهار باغ به روی لجنزار

کار مهم دیگر شیخ بهائی بنای مسجد مشهور چهار باغ است که چون در مسیر یکی از کانالهای آب زاینده رود قرار داشت و امکان پی ریزی ساختمان عظیم و سنگی آن مواجه با اشکال می گردید و ساختمان مذکور هم نمی توانست روی سطح مرداب و لجن های موجود در اطراف آن قرار گیرد و امکان هر گونه خطر برای ساختمان و به ویژه برای دیوارهای جانبی گنبد و مناره ها وجود داشت ( این کانال هنوز از وسط مدرسه چهارباغ اصفهان عبور می کند ) دست به یک ابتکار زد . شیخ برای اجرای صحیح این کار پیشنهاد کرد که نخست ، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پی ساختمان پراکنده گردد و پس از کوبیدن زغال در کف پی ها روی آنرا با ساروج و شفته پر کرده و پی های ساختمان را روی ساروج و شفته مذکور بنا نمایند . این روش که عبارت است از استفاده از زغال چوب برای پی ساختمان های روی مرداب و لجن زار است بعدها مورد توجه اروپائیان قرار گرفت و پی و شالوده ساختمانهای عظیم خود را بدین طریق ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل می کنند . ظمنا" چون باید ملات گل ساختمان مسجد بهم در آمیخته و با پا و سایر وسایل بخوبی مخلوط شود و از آنجا که هر چه ملات بیشتر پا بخورد چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل می آید , از این لحاظ به دستور شیخ بهائی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گل ها بکار برده شد که ملات بنای مسجد هر روز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و بهم مخلوط و آمیخته گردد . ابتکار شیخ بهائی این بود که دستور داد که هر روز صبح چند سکه طلا را در خاک ملات ها بریزند و سپس گل ساخته و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکه ها را برای خود بیابند . مردم گروه گروه گل ملات ها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب آنروز تعدادی سکه برای خود می جستند و بدین طریق گل ملات ها کاملا بهم آمیخته و به قول معمارها عمل می آمد , یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشی سازی به وسیله ماشین های مکانیکی مخلوط کن انجام می گیرد . ( البته امروز این بناء به مدرسه چهارباغ مشهور است.)

 

3) گرمابه شیخ بهائی

یکی دیگر از کارهای شیخ بهائی ساختن گرمابه ای است که به احتمال نزدیک به یقین از روی ایده شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده است . طرز کار این شمع خودکار و تهیه آبگرم حوضچه سربینه حمام مذکور با مراجعه به شکل و دست خط و ترسیم احمدبن موسی بن شاکر خراسانی بخوبی مشهود است ,نسخه اصلی کتاب او که فقط در موزه ها و کتابخانه های واتیکان , برلین , لندن , ترکیه موجود است , مکانیسم و عمل کار آن بدین طریق است که شرح می دهم.

 

طرز کار آبگرمکن "شیخ بهائی "

چون نقشه اصلی و خط نویسنده کتاب موسی بن شاکر خراسانی در دسترس است و از این لحاظ سعی شده که اصالت نقشه اصلی سازنده حفظ شود و شکل به طریقه برشی مقطع و یا پرسپکتیو و یا ایزومتریک ترسیم نشده است ( یعنی نقشه همانطور ترسیم شده و مثل نقشه های امروزی که به آن نقشه کشی صنعتی می گویند رسم نشده است )

1- کره فلزی "1 " که بالای آن سرپیچ است به لوله فلزی توخالی "2 " که یک سر آن فتیله و انتهای دیگر آن دنده دار است لحیم شده است . چون کره "1 " تو خالی است روی مایع شناور است و اگر سطح مایه سوخت شناور است و اگر سطح مایع سوخت پائین اید توپ مذکور پائین آمده و لوله منحنی در مسیر حرکت می کنند و فتیله شعله ور می گردد .

3- قرمز رنگ " 4 " بطرف چرخ دنده) هنگام حرکت دنده ها بطرف زنجیر حرکت می کند" 5 " بطرف و در نتیجه حرکت زنجیرها بطرف انجام میگیرد

4- فلوتر و یا گوی توپر " 5 " دریچه " 6 " را که سر ورود لوله سوخت است به بالا میبرد و مایع سوخت وارد ظرف و یا منبع میشود . در نتیجه مخزن پر شده و دوباره گوی " 1 " به بالا میرود و با این عمل دنده " 4 " بطرف عکس حرکت و اینبار گوی " 5 " دریچه را می بندد . در صورتی که دریچه بسته شود مازاد مایع از لوله عصائی " 7 " که ارفلو است بخارج ریخته می شود بدون اینکه اسیبی به سیستم وارد کند .

5 - شناور " 8 " برای تولید فشار کافی روی مایع است که از طرفی با اهرام هایی به پشت گوی " 5 " وصل است که با کم و زیاد شدن مایع سوخت به باز و بسته شدن دریچه ورودی مایع کمک می کند

6 - تامین مایع سوخت , در زمان شیخ بهائی به وسیله یک لوله زیر زمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغن های کرچک و کنجد و روغن های سوختی دیگر که در محل مذکور روغن کشی می شده تامین میگردید . روی شمع مذکور ظرف لکن مسی بوده که حجم ابی را برابر با 3 و یا 4 سطل کنجایش داشته و مرتبا در شبانه روز گرم بوده و اب ان برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و سربینهء حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند . دستگاه مذکور را حدود اواخر حکومت زندیه از زیر زمین بیرون اوردند و به خارج از ایران منتقل کردند . این اطلاعات از نسخه منحصر به فرد کتاب " الحبل " که فقط به تعداد سه نسخه است در لندن , برلین و در ترکیه است استخراج شده است . ( اگر دقت کرده باشید تقریبا کار این دستگاه شببیه ابگرمکن های گازی دیواری میباشد که اب را سریع گرم می کند )

 

4) محاسبات کامپیوتری

یکی دیگر از کارهای برجسته این استاد بزرگ در عملیات حساب و ریاضی , نکته جالبی است که در کتاب " خلاصه الحساب " او امده است . بحث درباره اعداد مزدوج ( اعداد زوج ) و یا بای ناری "Binary " 2 – 4 – 8 – 16 – 32 – 64 – 128 – 256 – 512 – 1024 است . که عدد 2 جذر , و 4را مال , و 8 را کعب در نتیجه مال المال = 16 و مال الکعب = 32 کعب الکعب = 64 مال المال الکعب = 128مال الکعب الکعب = 256 کعب الکعب الکب = 512 ما المال کعب الکعب = 1024 انتخاب می کند و سپس روی عدد 1024 متوقف شده و انرا بنام "ام " یعنی مادر بکار برده که امروز در یک کامپیوتر هم به همین ترتیب حساب میشود , با این تفاوت که بجای کلمه " ام " انرا یک " بایت" یا "بیت " میگویند که اغلب کامپیوترها تا 8 بیت مجهز هستند ( البته به تاریخ نگارش این مطلب توجه شود . 1361 ش ) یعنی تا 8 بار عدد 1024 را محاسبه می کنند . معمولا حافظه یک کامپیوتر با بکار بردن " K " حساب میشود که چند کیلوبیت و یا همان عدد " ام " شیخ بهائی است که مال المال کعب الکعب و برابر با 1024 است که جهان ریاضی از ان بخوبی استفاده کرده و ما از ان بکلی بی اطلاع بودیم .

 

 

ساخت مسجد چهار باغ بر روی لجنزار(!)، از دیگر شاهکارهای شیخ بهایی است، این معمار توانمند و خوش فکر است که حیرت همگان را بر می انگیزد. چراکه زمین گل آلود مملو از لجن های نرم، ساخت هر نوع بنای محکمی را به شدت با خطر مواجه می کند.


دستخطی از شیخ بهاء

 
میدان نقش جهان اصفهان یکی از 8 اثر ثبت شده جهانی ایران

فلورانس ایتالیا، کوالالامپور مالزی، شیان چین، سنت پترزبورگ روسیه، بارسلون اسپانیا، ایروان ارمنستان، هاوانای کوبا، یوش رومانی و اصفهان ایران خواهر خوانده‌های هم هستند و این به دلیل جاذبه‌های کم‌نظیری است که در آن‌ها وجود دارد. و اما نگین اصفهان، میدان نقش جهان است.


در چهارسوی میدان نقش جهان، در چهار قرن پیش به ترتیب چهار ساختار اساسی احداث شد که مشتمل بود بر: «کاخ عالی قاپو» به عنوان «دولتخانه مبارکه‌» و به زبان ساده جایگاه حکمرانی امپراطور، «بازار قیصریه» جایگاه تمرکز اقتصاد، «مسجد شیخ لطف الله» به عنوان جایگاه مذهبی حکومتی (شیعه) و« مسجد جامع عباسی» که جایگاه تبلور قدرت اجتماعی و مردمی بود.


این میدان جایگاهی برای اجرای مراسم و آیین‌ها و تشریفات، اعیاد ملی و مذهبی، بازی‌ها و ... بود. میدان نقش جهان آن‌قدر مهم است که آن را به عنوان یکی از اضافات عجایب هفتگانه دنیا در نظر می‌گیرند و آن را دومین میدان بزرگ تاریخی جهان پس از میدان «تیان آن‌من» پکن می‌شناسند.


میدان نقش جهان در سال 1021 ه.ق به فرمان شاه عباس اول در مرکز شهر اصفهان احداث شد. علی اکبر اصفهانی، ملک المعمار دربار شاه عباس طراح آن بوده است.


جالب این است که از زمان بنای میدان نقش جهان تا به امروز خوشبختانه تغییرات بسیار کوچکی در آن رخ داده است. بنای برج ساعت در شمال مسجد شیخ لطف الله و نقاره خانه درباری سرای قیصریه از بین رفته‌اند و البته چمن و حوض وسط میدان مربوط به دوره پهلوی هستند.

 

حقوق والدین در قران و حدیث

حقوق والدین در قران و حدیث 

از آنجا که پدر و مادر واسطه فیض الهى به فرزندان هستند، و رضاى خدا در رضاى ایشان است و احسان به والدین در قرآن در کنار عبادت خدا واجب شمرده شده است، از اینرو لازم است که حقوق آنها را بشناسیم و در برآوردن آن بکوشیم; چراکه برآوردن حقوق پدر و مادر جز از طریق آشنایى با حقوق ایشان امکان ندارد.

تعریف حقوق حقوق جمع حق است و حق از ریشه حقق به معنى هر کار و سخنى است که بر حسب واقع، آنطور که واجب است و به اندازه اى که واجب است و در زمانى که واجب است انجام شود [۱] . در مختار الصحاح در توضیح این لغت آمده است:«حقّ الشى اى وجب»،یعنى حق چیزى است که واجب مى شود.
اهمیت حقوق پدر و مادر ۱- در سوره هاى بقره/۸۳، نساء/۳۶، انعام/۵۱ و اسراء/۲۳ نیکى به والدین بلافاصله پس از مسأله توحید قرار گرفته است. این امر بیانگر آن است که در اسلام تا چه اندازه بر اهمیّت حقوق پدر و مادر تأکید شده است.
۲- احترام به پدر و مادر از اوصاف برجسته انبیاء الهى مانند حضرت یحیى، مسیح، نوح، ابراهیم(علیهم السلام) بر شمرده شده است. از قول حضرت یحیى در قرآن نقل شده است که: «خدا من را طورى خلق کرد که نسبت به پدر و مادرم خوش رفتار باشم.» قرآن این مطلب را در مورد حضرت عیسى(ع) نیز بیان مى کند: «خدا مرا طورى خلق نکرد که نسبت به مادرم بدرفتار باشم.» باز در جاى دیگر مى فرماید: «من نسبت به مادرم نیک رفتارم.»
همچنین پیامبر اسلام (ص) در جواب سؤال فردى که از او پرسید: «من أعظم حقاً على الرجل؟»،یعنى: «چه کسانى بزرگترین حق را بر فرد دارند؟» فرمودند: «والداه»، یعنى «پدر و مادرش» [۲] .
تقدم حق مادر بر پدر در ذیل به بیان چند حدیث، درخصوص تقدم حق مادر بر حق پدر مى پردازیم:
۱- جاء رجل آخر قائلاً «یا رسول اللَّه(ص) من احق الناس بحسن صحابتى؟» قال: «أمک» قال: «ثم من؟» قال: «امک» قال: «ثم من؟» قال: «امک» قال: «ثم من؟» قال: «ابوک» . [۳]
۲- جاء رجل فسأل رسول اللَّه(ص) عن برالوالدین فقال «ابرر امک، ابررامک، ابرر امک، ابرر اباک، ابرر اباک، ابرر اباک» [۴] .
در این حدیث نیکى به مادر قبل از نیکى به پدر ذکر شده و تکرار هر دو نشانگر اهمیت نیکى به والدین است.
۳- عن الامام الباقر(ع): «ان موسى بن عمران قال: »یا رب اوصنى« قال: »اوصیک بى« قال: »یا رب اوصنى« قال: »اوصیک بى« ثلاثاً قال: »یا رب اوصنى» قال: «اوصیک بامک» قال: «یا رب اوصنى» قال: «اوصیک بامک» قال: «یا رب اوصنى» قال: «اوصیک بأبیک» [۵] .
در این حدیث خداوند (جل جلاله) ابتدا دو مرتبه حضرت موسى(ع) را سفارش به خودش مى کند سپس دو مرتبه پیامبرش را سفارش به مادر مى کند آنگاه یک مرتبه او را سفارش به پدر مى کند.»
نکته هاى زیر از این حدیث بدست مى آید:
الف خداوند سفارش به مادر را قبل از سفارش به پدر ذکر مى کند.
ب خداوند سفارش به مادر را همردیف سفارش به خود قرار داده است.
ج خداوند حضرت موسى(ع) را - که هم پیامبر است و هم معصوم از خطاست - به مادرش سفارش مى کند و این سفارش را دو مرتبه، تکرار مى کند که این امر اهمیت حق مادر را مى رساند.
۴- پیامبر(ص) فرمودند: «حق مادر دو برابر حق پدر است [۶] .»
۵- قال على بن الحسین(ع): «اوجبها علیک حق امک ثم حق ابیک [۷] ».
۶- جاء رجل الى رسول اللَّه(ص) قال: «یا رسول اللَّه: اىّ الوالدین اعظم حقاً. قال : «التى حملته بین الجنبین. [۸] »
۷- پیامبر(ص) مى فرماید: «یوصیکم اللَّه بامهاتکم ثم یوصیکم بامهاتکم، ثم یوصیکم بامهاتکم ثم یوصیکم بالأقرب فالأقرب»
۸- در کتاب فقه الرضا(ع) آمده است که: «و اعلم أن حق الأم الزم الحقوق و اوجب»
۹- خداوند به موسى(ع) مى فرماید: «ألا ان رضاها رضائى و سخطها سخطى» یعنى «اى موسى آگاه باش که رضاى مادر رضاى من است و خشم مادر خشم من است».
ناتوانى در اداى حق مادر امام سجاد(ع) در رساله الحقوق در مورد حقوق مادر مى فرماید: «حق مادرت این است که بدانى او به گونه اى تو را حمل کرده است که هیچ کس چنین لطفى به دیگرى نمى کند و او تو را حفظ و نگهبانى کرد و باکى نداشت که خود گرسنه باشد و تو را سیر سازد و خود تشنه بماند و تو را سیراب سازد و خود برهنه باشد و تو را بپوشاند و خود در معرض تابش شدید آفتاب قرار گیرد ولى براى تو سایه اى از محبت ایجاد کند و خود رنج بیدارى کشد ولى آسایش تو را فراهم سازد و از سرما و گرما حفظت کرد تا از آنِ او باشى. پس هر آینه توان سپاسگزارى او را ندارى مگر به کمک خدا و مددرسانى او» [۹] .
در روایت آمده است که روزى فردى از پیامبر(ص) پرسید: «ما حق الوالده؟» پیامبر(ص) جواب دادند: «هیهات هیهات لو أنه عدد رمل عالج و قطر المطر أیام الدنیا قام بین یدیها ما عدل ذلک یوم حملته فى بطنها». یعنى هرگز نخواهى توانست!هرگز نخواهى توانست! اگر فرزند به تعداد ریگهاى بیابان و قطرات باران در جهان، در اداى حق مادر بکوشد معادل روزى که مادر فرزند را در شکمش حمل مى کرد نمى شود [۱۰] » .
همچنین روزى فردى به پیامبراکرم(ص) گفت: «من مادر پیرم را به پشتم حمل مى کنم و از روزى ام به او مى خورانم. آیا حق مادرم را به جا آورده ام؟» پیامبر(ص) فرمودند: «نه، زیرا که مادرت نیز تو را حمل کرد و نیز از شیره جانش به تو خورانید.» بنابراین هر چه انسان در دوران پیرى در حق مادر بکوشد مادر نیز در دوران کودکى آن را براى فرزند انجام داده است. در ادامه پیامبر(ص) فرمودند: «و کانت تصنع ذلک لک و هى تحبّ حیاتک و انت تصنع هذا بها و تحب مماتها»، یعنى: «مادرت در تمامى مراحل، کارهایى که براى تو مى کرد آرزوى زنده ماندنت را مى کرد، در حالى که تو آن کارها را مى کنى و آرزوى مرگ مادر پیرت را دارى» [۱۱] .
حقوق پدر و مادر بدلیل آنکه در قرآن و روایات به حقوق مادر و پدر، همه جا در کنار هم اشاره شده است، ما نیز به حقوق آنها به طور کلى اشاره مى کنیم و بعضى از حقوق را که اختصاص به مادر دارد در کنار آن نقل مى کنیم.
الف. خوش رفتارى نباید والدین به خصوص مادر را در امور دنیوى در رنج و مشقت قرار داد هر چند مسلمان نباشند. چنانکه در قرآن آمده است «و صاحبهما فى الدنیا معروفاً» (لقمان/۱۵)
ب.دعا و طلب مغفرت یکى دیگر از حقوق والدین دعا است; چنانکه مستحب است در حق ایشان این دعاى قرآنى خوانده شود: «رب اغفر لى و لوالدىّ و ارحمهما کما ربیانى صغیراًو اجزهما بالاحسان احساناً و بالسیئات غفراناً» .
آیت اللَّه جوادى آملى در شرح این آیه مى گوید: «در این آیه، لفظ «ربیانى» (به دنیا آوردند مرا) آمده است نه لفظ «ولدانى» (رشد دادند مرا) و پدر و مادر باید به تربیت فرزند توجّه داشته باشند و هر قدر فرزندشان را خوب تربیت کنند همان اندازه نسبت به فرزندشان حق دارند» [۱۲] .
ج. سپاسگزارى از والدین خداوند در قرآن مى فرماید:«اشکر لى و لوالدیک» (لقمان / ۱۴)
در توضیح آیه فوق باید گفت بر اساس قاعده عقلى «وجوب شکر منعم» شکر خدا واجب است. پدر و مادر نیز یکى از مجارى فیض خدا و مصادیق نعمت او هستند. ایشان هم منعم هستند و هم نعمت. از اینرو ما باید در درجه اول شکر خدا را بجا آوریم که چنین نعمت بزرگى به ما ارزانى داشته و سپس در اداى حقوق پدر و مادر که ولى نعمت ما هستند و بخاطر ما زحمات زیادى را متحمل شده اند بکوشیم. بنابراین بدلیل آنکه والدین مجراى وصول فیض و نعمت الهى به ما مى باشند سپاسگزارى از ایشان در طول سپاسگزارى از خدا قرار مى گیرد. البته روشن است که مقصود از سپاسگزارى و تشکر از والدین تنها تشکر زبانى نیست بلکه مقصود احترام قلبى و عملى و قیام به اداى حقوق ایشان است.
امام صادق(ع) در مورد سپاسگزارى از والدین مى فرماید: «یجب للوالدین على الولد ثلاثه اشیاء: شکرهما على کل حال و طاعتهما فیما یأمرانه و ینهیانه عنه فى غیر معصیه اللَّه و نصیحتهما فى السرّ و العلانیه». یعنى سه چیز بر فرزند، در حق پدر و مادر واجب است:
۱- شکر پدر و مادر به هر شکل ممکن; ۲- اطاعت از پدر و مادر در هر چیزى که امر و نهى مى کنند به جز در گناه و معصیت خدا
۳- خیرخواهى براى ایشان در پیدا و نهان [۱۳] .
د . رعایت ادب و پرهیز از شکوه خداوند در آیه ۲۳ و ۲۴ سوره اسراء مى فرماید: «فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما و قل لهما قولاً کریماً واخفض لهما جناح الذل من الرحمه». از این آیه نکات ذیل را مى توان برداشت کرد:
۱- لفظ «اخفض» همراه «ذل» آمده و هر دو به معناى نرمش و فروتنى با پدر و مادر است و تکرار دو کلمه هم معنا نشانه تأکید بر آن است [۱۴] .
۲- تواضع به پدر و مادر باید نشأت گرفته از رحمت و عواطف قلبى و عمل به فرایض الهى باشد نه از روى کراهت و اجبار [۱۵] .
در زمینه اف نگفتن به پدر و مادر امام رضا(ع) مى فرماید: «أدنى العقوق أف و لو علم اللَّه شیئاً ایسر منه و اهون منه لنهى عنه»،یعنى کمترین چیزى که باعث عاق پدر و مادر مى شود، اف گفتن بدانهاست. و هر آینه اگر چیزى ساده تر و خفیف تر از آن وجود داشت، خدا حتماً از آن نهى مى کرد [۱۶] .« بنابراین اگر از کمترین چیزى که باعث آزار پدر و مادر شود نهى شده است، به طریق اولى بالاتر از آن را هم که باعث آزار آنها مى شود نباید انجام داد. در حدیث آمده است: »ان اضراک فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما ان ضرباک... ان ضرباک فقل لهما غفر اللَّه لکما فذلک منک قول کریم... و لا تملأ عینک من النظر الیهما الا برحمه و رقه و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما و لا یدک فوق ایدیهما و لا تقدم قدمهما»،یعنى اگر پدر و مادر تو را غمگین کردند بدانها کمترین حرفى نزن و اگر تو را زدند، آنها را زجر مده بلکه به آنها بگو خداوند شما را بیامرزد و این سخن همان قول کریم است که خداوند در قرآن آورده.... و به پدر و مادرت جز با نظر رحمت و مهربانى نگاه نکن و صدایت را بالاتر از صداى آنها نبر و دستت را بالاى دست ایشان بلند نکن و در هنگام راه رفتن جلوتر از قدم هاى ایشان راه نرو». مقصود از عبارت «دستت را بالاى دست پدر و مادر قرار مده [۱۷] »
یعنى هنگام گفتگو با آنها دستت را بالاى دست آنها مبر چنانکه نزد عرب رایج بود که هنگام گفتگو دستانشان را باز مى کردند و تکان مى دادند.
ه - نیکى و احسان آیات ۱۷/اسراء، ۲۹/عنکبوت، ۴۶/احقاف، ۸۳/بقره در مورد احسان به پدر ومادر است.
خداوند در آیه ۸۳ سوره بقره مى فرمایند: «و اذ اخذنا میثاق بنى اسرائیل لا تعبدون الا اللَّه وبالوالدین احساناً».
این آیه شریفه به سه نکته اشاره دارد:
۱- احسان به والدین در ردیف عبادت و بندگى خدا قرار گرفته است [۱۸] .
۲- نیکى به والدین اختصاص به آیین پیامبر ندارد; بلکه در ادیان دیگر نیز مطرح بوده است.
۳- به دلیل اهمیت احسان به پدر و مادر خداوند از بنى اسرائیل نسبت به این امر عهد و پیمان گرفته است.
حال این سوال مطرح است که چرا احسان به پدر و مادر در قرآن تکرار شده است؟ نخست به دلیل اهمیت حقوق ایشان است. دیگر آنکه چون در دوران کهنسالى نگهدارى پدر و مادر زحمت دارد، به همین دلیل بارها در قرآن عبارت «و بالوالدین احساناً» آمده است.
روزى فردى از حضرت ابا عبد اللَّه(ع) در مورد آیه «و بالوالدین احساناً» پرسید، حضرت فرمودند: «الاحسان أن تحسن صحبتهما و أن لا تکلّفهما أن یسألاک شیئاً مما یحتاجان الیه و ان کانا مستغنیین»،یعنى احسان آن است که با آنان معاشرت نیکو و پسندیده داشته باشى و در مجالست و مصاحبت،از احترام به آنها دریغ نورزى و آنها را مجبور نکنى تا چیزى را که احتیاج دارند از تو بخواهند، هر چند بى نیاز باشند. از این حدیث برمى آید که انجام کار - در صورت درخواست و مطالبه پدر و مادر - احسان نمى باشد بلکه نیکى کردن به آنها بدون اظهار حاجت احسان است» [۱۹] .
خواجه نصیر الدین طوسى در مورد احسان والدین به فرزندان و بالعکس مى گوید: «محبت پدر و مادر فرزندان را محبت طبیعى است و محبت فرزندان ایشان را محبتى ارادى و به این سبب در شرایع، اولاد را به احسان به آباء و امهات [سفارش کرده اند] و فرق میان حقوق پدران و مادران [از اینجا] معلوم مى شود، [که] حقوق پدر روحانى تر است و به این سبب تنبیه فرزند بر آن بعد از تعقل حاصل آید و حقوق مادر جسمانى تر، و به این سبب هم در اول احساس، فرزند آن را فهم مى کند و به مادران میل زیاد نمایند و به این قضیه اداى حقوق پدران به بذل طاعت و ذکر خیر و دعا و ثنا که روحانى تر است باید و اداى حقوق مادران به بذل مال و ایثار اسباب تعیش و انواع احسان که جسمانى تر است زیاده باید». [۲۰]
و - نیکى به پدر و مادر در زمان حیات و پس از مرگ نیکى یا بِرّ آن است که از آنچه دوست داریم، بدهیم زیرا مقام ابرار نیز چنین است. حضرت صادق(ع) درخصوص برو نیکى به پدر ومادر مى فرمایند: «ما ینمع الرجل منکم أن یبروا الوالدین حیین و میتین یصلى عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما و یصوم عنهما فیکون الذى صنع لهما و له مثل ذلک فیزیده اللَّه ببرّه و صلاته خیراً کثیراً»،یعنى چه چیز مانع از آن مى شود که به پدر و مادرتان در دنیا و پس از مرگ نیکى کنید: براى آنها نماز بخوانید و صدقه دهید و حج بگذارید و روزه بگیرید و مانند آن برایشان انجام دهید، زیرا خداوند به نیکى شما خیر زیاد مى دهد». در روایت آمده است که روزى فردى به پیامبر(ص) گفت: «مرا سفارشى ده» پیامبر(ص) فرموند: «والدیک فاطعهما و برّهما حیین کانا او میتین و ان امراک أن تخرج من اهلک و مالک فافعل فان ذلک من الایمان»،یعنى تو را به پدر و مادرت سفارش مى کنم که به آنان در حیات و ممات نیکى کنى و اگر به تو امر کردند که از مال و خانه ات بگذرى، پس چنین کن، زیرا این جزئى از ایمان است.
علامه مجلسى در شرح نیکى به پدر و مادرى که فوت کرده اند مى گوید: «با طلب مغفرت و آمرزش براى پدر و مادر و پرداخت دیون و قرض هاى آنان و به جا آوردن قضاى عبادات آنان و انجام کارهاى خیر و صدقه براى آنان و تمام کارهایى که باعث رسیدن ثواب به ایشان مى شود به آنان نیکى کن». [۲۱]
مى فرمایند: «بر الوالدین من حسن معرفه العبد باللَّه، اذ لا عباده اسرع بلوغاً بصاحبها الى اللَّه من بر الوالدین المسلمین لوجه اللَّه لان حق الوالدین مشتق من حق اللَّه» یعنى نیکى به پدر و مادر از حسن معرفت بنده نسبت به خدا نشأت مى گیرد; زیرا هیچ عبادتى سریعتر از نیکى به پدر و مادر مسلمان به رضایت خدا منجر نمى شود، زیرا حق پدر و مادر از حق خدا ریشه گرفته است» [۲۲] .
آثار نیکى به پدر و مادر نیکى به پدر و مادر آثار زیادى دارد از جمله:
۱- نیکى متقابل فرزندان:امام صادق (ع) مى فرمایند: «برّوا ءابائکم یبرّکم ابناءکم»، یعنى به پدر ومادرتان نیکى کنید تا فرزندانتان به شما نیکى کنند [۲۳] » .
۲- طول عمر: پیامبر(ص) فرمودند: «من بَرّ الوالدین زاد اللَّه فى عمره» [۲۴] .
۳- آسانى سکرات موت: پیامبر(ص) فرمودند: «من احب أن یخفف اللَّه عنه سکرات الموت فلیکن بوالدیه باراً»، یعنى هر کس دوست دارد خداوند سکرات موت را براى او آسان گرداند پس به پدر و مادرش نیکى کند [۲۵] ».
شهید اول (قدس اللَّه) در کتاب «قواعد» بعضى از حقوق پدر و مادر را چنین برمى شمارد:
۱- سفر مباح و حتى سفر مستحب بدون اجازه (پدر و مادر) حرام است.
۲- فرمانبردارى ایشان در هر کارى اگر چه در امر مشکوک و مشتبه (البته اگر منجر به معصیت خدا نشود) واجب است.
۳- اگر وقت نماز فرا رسیده باشد و(پدر و مادر) انجام کارى را از فرزند بخواهند باید نمازش را به تأخیر اندازد.
۴- اختیار منع فرزند از جهاد کفائى را دارند. رسول خدا(ص) در این باره فرمودند: «لا ینبغى للرجل أن یخرج الى الجهاد و له أب أو ام الا باذنهما» [۲۶] . همچنین نفقه پدر و مادر در صورت عدم استطاعت مالى بر عهده فرزند است و این نفقه با فضیلت ترین انفاقها در راه خداست. چنانکه پیامبر(ص) فرمودند: «هل تعلمون اى نفقه فى سبیل اللَّه افضل؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم. قال: نفقه الولد على الوالدین» [۲۷] .
عقوق والدین امیر المؤمنین على(ع) مى فرماید: «من العقوق اضاعه الحقوق»،یعنى ضایع کردن حقوق از جمله عقوق است.
محقق خوانسارى در شرح این حدیث مى گویند: «مراد این است که عقوق پدر و مادر فقط این نیست که کسى با ایشان بدرفتارى کند و ایشان را آزار دهد، بلکه بجا نیاوردن حقوق ایشان از تعظیم و تکریم و فرمانبردارى و مانند آن نیز از جمله عقوق به شمار مى رود و وزر و وبال دارد [۲۸] ». همانطور که مى دانیم عاق مادر شدن، حرام است چنانکه پیامبر(ص) فرمودند: «ان اللَّه حرم علیکم عقوق الامهات [۲۹] ». آیت اللَّه جوادى آملى مى گویند: «عقوق پدر و مادر جزء معاصى کبیره است. عاق زن و فرزند شدن حرام نیست بلکه عاق پدر و مادر حرام است. [۳۰] » بنابراین ما باید ازعواملى که عقوق والدین را در پى دارد بپرهیزیم. پیامبر(ص) مى فرمایند: «ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف عام و لا یجدها عاق» یعنى: «بترسید از اینکه عاق پدر ومادر و مغضوب آنها شوید زیرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى هیچگاه به کسانى که مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهدرسید» [۳۱] .
عوامل موثر در عقوق والدین یکى از عواملى که عقوق والدین را در پى دارد، نگاه تند و غضبناک به پدر و مادر است. چنانکه امام صادق (ع) مى فرماید: «من العقوق أن ینظر الرجل الى ابویه یَحِدّ الیهما النظر [۳۲] ». حتى اگر پدر و مادر نسبت به فرزند ظلم کرده باشند باز فرزندحق ندارد با نگاه بغض آلود و غضبناک بدانها بنگرد. یکى از آثار این عمل عدم قبولى نماز است چنانکه در حدیث آمده است: «من نظر الى والدیه نظر ماقت و هما ظالمان له لم تقبل له صلاه» [۳۳] .
همچنین باید بدانیم که ممکن است فردى در زمان حیات پدر و مادر مورد رضاى آنها باشد ولى بعد از مرگ آنها به خاطر عدم برآوردن حقوق آنها مثل ادا نکردن قرضهاى آنان و... مورد عاق ایشان قرار گیرد. عکس این مطلب نیز ممکن است، یعنى چه بسا افرادى در دنیا مورد عاق پدر و مادر قرار گیرند ولى بعد از مرگ آنها، به سبب اداى حقوق آنان - مثل اداء قرض و انجام خیرات و مبرات براى آنها و... مورد رضاى پدر و مادر قرار گیرد.
از مطالبى که گفته شد این نتیجه به دست مى آید که حقوق والدین خصوصاً حقوق مادر از جمله حقوق واجبى است که بر عهده هر فرد است و در آیات و روایات نیز بسیار بر آن تأکید شده است.
________________________________________
[۱] - ابوالقاسم حسین بن محمدبن فضل (راغب اصفهانى). مفردات الفاظ قرآن: تفسیر لغوى و ادبى قرآن. ترجمه و تحقیق دکتر سید غلامرضا خسروى حسینى. تهران: مرتضوى، ۱۳۵۷.
[۲] - ابوالفضل على الطبرسى. مشکاه الانوار فى غرر الاخبار. نجف: مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ق، ص ۲۷۷.
[۳] - حسن على قپانچى. شرح رساله الحقوق امام سجاد(ع). دارالتفسیر، ۱۳۷۴،ج۱، ص ۵۴۸.
[۴] - ابوالفضل على الطبرسى. همان.
[۵] - قپانچى. ج ۱، ص ۵۰۵.
[۶] - محمد سپهرى. ترجمه و شرح رساله الحقوق امام سجاد. قم: دارالعلم، ۱۳۷۵، ص ۱۳۹.
[۷] - محمدباقر مجلسى. بحارالانوار. بیروت: موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج۷۱، ص ۳.
[۸] - قپانچى، ج۱، ص ۵۴۹.
[۹] - سپهرى. همان.
[۱۰] - حسین نورى طبرسى. مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل. قم: موسسه آل البیت، ۱۴۰۸ ق، ج۱۵، ص ۲۰۳.
[۱۱] - همان. ص ۱۷۹.
[۱۲] - رادیو قرآن. برنامه سروش هدایت: تفسیر آیت الله جوادى آملى. مورخ ۱۰/۱/۷۸، ساعت: ۱۰:۳۰.
[۱۳] - حسن بن على نمازى شاهرودى.مستدرک سفینه البحار. قم: موسسه النشر الاسلامى، ۱۴۱۹ ق- ج۲، صص ۳۴۲-۳; ابن شعبه حرانى. تحف العقول عن آل الرسول(ص). قم: موسسه النشر الاسلامى. ۱۳۶۳، ص ۳۲۲.
[۱۴] - محمد باقر مجلسى. مراه العقول فى شرح اخبار آل الرسول (ص). تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳، ج۸، ص ۳۹۱.
[۱۵] - «حقوق متقابل والدین و فرزندان». با معارف اسلامى آشنا شویم. سال ۱۵، ش ۳۶، زمستان ۱۳۷۵، ص ۸۶.
[۱۶] - مجلسى. همان، ص ۴۲.
[۱۷] - مجلسى مرآه العقول. ج۸، صص ۳۹۰-۲ .
[۱۸] - «حقوق متقابل والدین و فرزندان». ص ۸۵.
[۱۹] - همان. ص ۸۶.
[۲۰] - سپهرى. صص ۱۳۴-۱۳۵.
[۲۱] - امام صادق(ع) - مجلسى. مرآه العقول. ج ۸. ص ۳۹۳.
[۲۲] - حسین نورى طبرسى. ج۱۵، ص ۱۹۷.
[۲۳] - ابوالفضل على طبرسى. ص ۲۷۷.
[۲۴] - همان
[۲۵] - همان
[۲۶] - قپانچى. ج۱. ص ۵۴۸.
[۲۷] - حسین نورى طبرسى. ج۱۵، ص ۲۰۳.
[۲۸] - جمال الدین محمد خوانسارى، شرح غررالحکم و دررالکلم. تهران: ۱۳۷۳، ج۶، ص۹، ح ۹۲۴۸.
[۲۹] - قپانچى. ج۱، ص ۵۵۶.
[۳۰] - رادیو قرآن. همان.
[۳۱] - ناصر مکارم شیرازى. تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامه، ۱۳۷۸، ج ۱۲، ص ۸۰.
[۳۲] - مجلسى. مرآه العقول. ج۸، ص ۳۹۳.
[۳۳] - ابوالفضل على طبرسى. ص ۲۷۷.

10 نکته برای پرورش روح

10 نکته برای پرورش روح 

 هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد. 

 

دعا

بسیاری از ما به سن خاصی که می رسیم یک سری دغدغه های معنوی برای ما مطرح می شود و سعی در پاسخگویی مثبت به آنها داریم  مطالعه می کنیم  سخنرانی هایی مختلف را گوش می دهیم و سعی در انجام آموخته های خود داریم اما  همواره یک سری دل نگرانی ها و تردیدها دست و پای ما را می بندد ، احساس می کنیم که همه چیز گنگ و مبهم است و در می مانیم که واقعا به کدام راه باید رفت و گاه ممکن است  به بن بست برسیم و راهی برای رشد معنوی و آرامش روح خود پیدا نکنیم و با خود بیندیشیم این روش هایی که می گویند قدیمی است و باید به دنبال یک راه جدید بود،

خلاصه گویی آنچه که ما توقع داریم پیدا نمی شود آن چه که ما را از جا کنده و انقلابی در وجودمان بوجود بیاورد بیشتر دنبال این هستیم که یک شبه راه صد ساله رویم . آیا این شدنی است ؟

 

چاره چیست؟ 

 

در این راه در ابتدا باید یک شناخت عمیق از آنچه می خواهیم ، برسیم ابزار و مقدماتش را بشناسیم و از افراط و تفریط های بی جا بپرهیزیم  باید به همه ابعاد وجودی اسنان توجه شود تا این تلاشمان راه به جایی برد

انسان باید هم به جسمش توجه کند هم روحش چرا که جسم مرکب روح است و روح ما با استفاده از جسم کارهای خود را انجام می‌دهد برای همین باید مراقب بود که جسم سالمی داشته باشیم تا درگیر بیماری ها و مشکلات نشویم که توجه به آن ها جلب شود.

مؤمنین باید دارای جسم سالم باشند مخصوصا جوانان که مقام معظم رهبری کرارا جوانان را در کنار تحصیل و تهذیب، توصیه به ورزش می‌کنند. البته همیشه باید دقت کرد که توجه به سلامتی و شادابی جسم اصل قرار نگیرد و همیشه به چشم یک وسیله به آن نگاه کنیم نه هدف.

خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است 

پرورش روح چگونه؟ 

راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت می‌دهیم که ایشان بنده است و بعد می‌گوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.

دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی می‌داند که خود این مسیر را پیموده است و در رأس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد. 

دعا

نکته بسیار مهم آن است که بدانیم عمل کردن به دستورات اسلام و ترک گناه در این مسیر بسیار مهم است. نیازی به ریاضت‌های عجیب و غریب و اذکار عجیب‌تر نیست ؛ آیه الله بهجت ره این عارف واصل می‌فرمودند: بزرگترین کتاب اخلاق رساله عملیه است. اگر ما به دستورات خدا عمل کنیم روح ما شکفته می‌شود و اوج می‌گیرد.

بزرگترین ریاضت‌ها و غلبه بر نفس زمانی اتفاق می افتد که نفس از ما تمنای گناهی داشته باشد یا غلبه بر غضب و عصبانیت مربوط به جایی است که می‌توانیم به دیگران زور بگوییم یا اهانت کنیم. یا اگر بر سر سفره‌ای رنگارنگ و لذیذ نشسته‌ایم پرخوری نکنیم و یا در وقت نماز چیزی را مقدم بر آن نکنیم. همه اینها را ما در سیره و زندگی معصومین علیهم السلام مشاهده می‌کنیم  .

در طی این مسیر باید بر خدا توکل کرد و از حضرات معصومین علیهم السلام کمک گرفت و توسل را فراموش نکرد زیرا ما با دشمنان خطرناکی دست و پنجه نرم می کنیم یکی نفس اماره ، بزرگترین دشمن درونی ما و یکی شیطان، دشمنِِ  وسوسه گر بیرونی ما است. خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است. 

 

تذکر چند نکته برای پرورش روح: 

 

1- وقتی روح پرورش یافت آن وقت جسم را با خود همراه می‌کند و دیگر جسم برخی کمبود‌های خود را احساس نمی‌کند چنانچه حضرت موسی علیه السلام در مناجات چهل روزه خود به قدری غرق در مناجات با خدا بود که در این مدت نیازی به آب و غذا و خواب پیدا نکرد. البته این یک مثال و شاهد برای مطلب ماست و هرگونه تقلید از آن صحیح نیست زیرا هر کمالی باید در اثر تهذیب در انسان به وجود بیاید نه آنکه به صورت ساختگی تقلید شود .

2- بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان‏ها داراى تفاوت‏هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه‏اى برگزینند که سنگین و طاقت‏فرسا و دور از دسترس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دسترس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

3- انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه‏ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى‏تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

4- اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید

5- رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد .

بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام‏هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد.

6- برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید .

دعا

7- خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید.

8- برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد

این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

9- رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است . 

على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: «و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها.»؛ نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى . (بحارالانوار، ج 33 ص ، ص509 )

10- رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی در گرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش‏هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده‏دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و... همه ره توشه‏هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هر کس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

 

عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد

 

قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید

در این راه باید بسیار کوشا و با برنامه پیش رفت و در نظر داشت تخطی از این برنامه مساوی است با از بین بردن تلاش پیشین و عقب ماندن و محروم شدن از فیوضات الهی و واقعا در این راه باید عاشق بود  إن شاء الله که همه ما توفیق یابیم تا چشم از زرق و برق این دنیای دنی فرو بندیم و به دنبال یگانه معبود خود به تلاش بپردازیم .

 

برای مطالعه بیشتر: 

برای مطالعه در این زمینه منابعی از کتابهای اخلاقی و عرفان عملی معرفی می شود:

1. اوصاف الاشراف، خواجه نصیرالدین طوسی

2. منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری

3. جامع السعادات، نراقی

4. الاخلاق، شبر

5. سیر و سلوک، بحرالعلوم

6. لب اللباب، علامه طباطبایی

7. رساله لب اللباب : سید محمد حسین حسینی تهرانی

8. تهذیب نفس یا خودسازی: استاد ابراهیم امینی

9. خودشناسی برای خودسازی : استاد مصباح یزدی.تبیان